گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ)
۷ناصر مکارم شیرازی:
آنان در حالى که چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهایى که به هرسو پراکنده مى شوند از قبرها بیرون مى آیند،
حسین انصاریان:
در حالی که دیدگانشان (از شدت ترس) فرو افتاده، هم چون ملخ های پراکنده از گورها بیرون آیند.
محمدمهدی فولادوند:
در حالى كه ديدگان خود را فروهشته اند چون ملخهاى پراكنده از گورها(ى خود) برمى آيند.
(مُّهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ ۖ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَٰذَا یَوْمٌ عَسِرٌ)
۸ناصر مکارم شیرازی:
در حالى که به سوى این دعوت کننده الهى گردن مى کشند; کافران مى گویند «امروز روز سخت (و دردناکى) است!»
حسین انصاریان:
شتابان به سوی آن دعوت کننده می روند و کافران می گویند امروز روز بسیار سختی است.
محمدمهدی فولادوند:
به سرعت سوى آن دعوتگر مى شتابند كافران مى گويند امروز (چه) روز دشوارى است.
(کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَ قَالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ)
۹ناصر مکارم شیرازی:
پیش از آنها قوم نوح (پیامبرشان را) تکذیب کردند، (آرى) بنده ما را تکذیب کرده و گفتند «او دیوانه است.» و (با انواع آزارها از ادامه رسالتش) بازداشته شد.
حسین انصاریان:
پیش از آنان قوم نوح (پیامبران) را تکذیب کردند، پس بنده ما (نوح) را هم تکذیب کردند و گفتند دیوانه است، و جن زده ای است (که آثاری از گزند جن در او می باشد.)
محمدمهدی فولادوند:
پيش از آنان قوم نوح (نيز) به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند ديوانه اى است و (بسى) آزار كشيد
(فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ)
۱۰ناصر مکارم شیرازی:
او به پیشگاه پروردگار عرضه داشت «من مغلوب (این قوم طغیانگر) شده ام، پس (مرا) یارى کن!»
حسین انصاریان:
پس پروردگارش را خواند که من مغلوب شده ام (و از ستم و زورگویی آنان دلتنگم) بنابراین انتقام (مرا از اینان) بگیر.
محمدمهدی فولادوند:
تا پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس.
(فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ)
۱۱ناصر مکارم شیرازی:
در این هنگام درهاى آسمان را با آبى فراوان و بى وقفه گشودیم;
حسین انصاریان:
پس (در پاسخ درخواستش) درهای آسمان را به آبی بسیار فراوان و ریزان گشودیم،
محمدمهدی فولادوند:
پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم،
(وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَی الْمَاءُ عَلَیٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ)
۱۲ناصر مکارم شیرازی:
و زمین را شکافتیم و چشمه هاى زیادى بیرون فرستادیم; و این دو آب براى هدفى که مقدّر شده بود در آمیختند (و دریاى وحشتناکى تشکیل شد)!
حسین انصاریان:
و زمین را به (جوشیدن) چشمه هایی (پر آب) شکافتیم؛ پس آبِ آسمان و زمین برای کاری که مقدّر شده بود به هم پیوستند،
محمدمهدی فولادوند:
و از زمين چشمه ها جوشانيديم تا آب (زمين و آسمان) براى امرى كه مقدر شده بود به هم پيوستند،
(وَ حَمَلْنَاهُ عَلَیٰ ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَ دُسُرٍ)
۱۳ناصر مکارم شیرازی:
و او را بر (کشتى) ساخته شده از الواح و میخها سوار کردیم;
حسین انصاریان:
و او را بر کشتی که دارای تخته ها و میخ ها بود سوار کردیم،
محمدمهدی فولادوند:
و او را بر (كشتى) تخته دار و ميخ آجين سوار كرديم،
(تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاءً لِّمَن کَانَ کُفِرَ)
۱۴ناصر مکارم شیرازی:
(آن کشتى) تحت مراقبت ما حرکت مى کرد. این پاداشى بود براى کسانى که (از سوى دشمنان) مورد انکار قرار گرفته بودند.
حسین انصاریان:
که زیر نظر ما روان بود. (و این) پاداشی بود برای کسی که مورد تکذیب قرار گرفته بود.
محمدمهدی فولادوند:
(كشتى) زير نظر ما روان بود (اين) پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود.
(وَ لَقَد تَّرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِنَ مُّدَّکِرٍ)
۱۵ناصر مکارم شیرازی:
ما این ماجرا را بعنوان نشانه اى در میان امتها باقى گذاردیم; آیا کسى هست که پند گیرد؟!
حسین انصاریان:
و بی تردید آن سرگذشت را (برای آیندگان) مایه پند و عبرت باقی گذاشتیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
محمدمهدی فولادوند:
و به راستى آن (سفينه) را بر جاى نهاديم (تا) عبرتى (باشد) پس آيا پندگيرنده اى هست؟
(فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ)
۱۶ناصر مکارم شیرازی:
(اکنون بنگرید) عذاب و انذارهاى من چگونه بود!
حسین انصاریان:
پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
محمدمهدی فولادوند:
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها(ى من)؟
(وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنَ مُّدَّکِرٍ)
۱۷ناصر مکارم شیرازی:
ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختیم; آیا کسى هست که پند گیرد؟!
حسین انصاریان:
و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
محمدمهدی فولادوند:
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم پس آيا پندگيرنده اى هست؟
(کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ)
۱۸ناصر مکارم شیرازی:
قوم عاد (نیز پیامبر خود را) تکذیب کردند; پس (ببینید) عذاب و انذارهاى من چگونه بود!
حسین انصاریان:
قوم عاد (پیامبرشان را) تکذیب کردند، پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
محمدمهدی فولادوند:
عاديان به تكذيب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها(ى من)؟
(إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ)
۱۹ناصر مکارم شیرازی:
ما تندباد وحشتناک و سردى را در روزى شومِ مستمر بر آنان فرستادیم،
حسین انصاریان:
ما بر آنان در روزی شوم که شومی اش استمرار داشت، تندبادی سخت و بسیار سرد (به عنوان عذاب) فرستادیم،
محمدمهدی فولادوند:
ما بر (سر) آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستاديم،
(تَنزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ)
۲۰ناصر مکارم شیرازی:
که مردم را همچون تنه هاى نخل ریشه کن شده از جا برمى کند!
حسین انصاریان:
که مردم را (از زمین) برمی کند (و بعد از آن عذاب،) گویی تنه های نخلی بودند که ریشه کن شده اند.
محمدمهدی فولادوند:
(كه) مردم را از جا مى كند گويى تنه هاى نخلى بودند كه ريشه كن شده بودند.
(فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ)
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
پس (ببینید) عذاب و انذارهاى من چگونه بود!
حسین انصاریان:
پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
محمدمهدی فولادوند:
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها(ى من)؟
(وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنَ مُّدَّکِرٍ)
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختیم; آیا کسى هست که پند گیرد؟!
حسین انصاریان:
و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
محمدمهدی فولادوند:
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم پس آيا پندگيرنده اى هست؟
(کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ)
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
طایفه ثمود (نیز) انذارهاى الهى را تکذیب کردند،
حسین انصاریان:
قوم ثمود بیم دهندگان را تکذیب کردند.
محمدمهدی فولادوند:
قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند.
(فَقَالُوا أَ بَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ)
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
و گفتند «آیا ما از بشرى از جنس خود پیروى کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهى و جنون خواهیم بود.
حسین انصاریان:
پس گفتند آیا ما بشری از جنس خود را که (تک و) تنهاست (و جمعیت و نیرویی با خود ندارد) پیروی کنیم؟! در این صورت در گمراهی و دیوانگی خواهیم بود.
محمدمهدی فولادوند:
و گفتند آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود.
(أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنَ بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ)
۲۵ناصر مکارم شیرازی:
آیا از میان ما تنها بر او وحى نازل شده؟! نه، او دروغگوى هوسبازى است.»
حسین انصاریان:
آیا از میان ما فقط بر او وحی نازل شده است؟! (نه، چنین نیست) بلکه او بسیار دروغگو و پر افاده و متکبر است (که می خواهد بر ما بزرگی کند.)
محمدمهدی فولادوند:
آيا از ميان ما (وحى) بر او القا شده است (نه) بلكه او دروغگويى گستاخ است.
(سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ)
۲۶ناصر مکارم شیرازی:
ولى فردا مى فهمند چه کسى دروغگوى هوسباز است!
حسین انصاریان:
در فردای نزدیک خواهند دانست که بسیار دروغگو و پرافاده و متکبر کیست؟
محمدمهدی فولادوند:
به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست!
(إِنَّا مُرۡسِلُواْ النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُم فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ)
۲۷ناصر مکارم شیرازی:
(به صالح گفتیم) ما «ناقه» را براى آزمایش آنها مى فرستیم; در انتظار پایان کار آنان باش و صبر کن!
حسین انصاریان:
(به صالح گفتیم) ما برای آزمایش آنان یقیناً آن ماده شتر (درخواست شده) را خواهیم فرستاد؛ پس در انتظار سرانجام آنان باش و شکیبایی پیشه کن.
محمدمهدی فولادوند:
ما براى آزمايش آنان (آن) ماده شتر را فرستاديم و (به صالح گفتيم) مراقب آنان باش و شكيبايى كن.