گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا ۚ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ )
۲۷ناصر مکارم شیرازی:
ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم; این گمان کافران است; واى بر کافران ازآتش (دوزخ)!
حسین انصاریان:
و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریده ایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ.
محمدمهدی فولادوند:
و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم اين گمان كسانى است كه كافر شده (و حقپوشى كرده)اند پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شده اند.
(أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ )
۲۸ناصر مکارم شیرازی:
آیا کسانى را که ایمان آورده و کار هاى شایسته انجام داده اند همچون مفسدان در زمین قرار دهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران؟!
حسین انصاریان:
آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند مفسدان در زمین قرار می دهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟!
محمدمهدی فولادوند:
يا (مگر) كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده اند چون مفسدان در زمين مى گردانيم يا پرهيزگاران را چون پليدكاران قرار مى دهيم.
(کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ )
۲۹ناصر مکارم شیرازی:
این کتابى است پر برکت که بر تو نازل کرده ایم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند.
حسین انصاریان:
این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کرده ایم تا آیاتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند.
محمدمهدی فولادوند:
(اين) كتابى مبارک است كه آن را به سوى تو نازل كرده ايم تا در (باره) آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند.
(وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ )
۳۰ناصر مکارم شیرازی:
ما سلیمان را به داود بخشیدیم; چه بنده خوبى! زیرا او بسیار توبه کننده بود.
حسین انصاریان:
و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو بنده ای بود به راستی او بسیار رجوع کننده (به خدا) بود.
محمدمهدی فولادوند:
و سليمان را به داوود بخشيديم چه نيكو بنده اى به راستى او توبه كار (و ستايشگر) بود.
(إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ )
۳۱ناصر مکارم شیرازی:
(به خاطر بیاور) هنگامى را که عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند،
حسین انصاریان:
(یاد کن) هنگامی را که در پایان روز اسب های چابک و تیزرو بر او عرضه کردند.
محمدمهدی فولادوند:
هنگامى كه (طرف) غروب اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند.
(فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِّی حَتَّیٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ )
۳۲ناصر مکارم شیرازی:
گفت «من این اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و مى خواهم از آنها در جهاد استفاده کنم.» او به آنها نگاه مى کرد) تا از دیدگانش پنهان شدند.
حسین انصاریان:
پس گفت من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم (که نماز مستحب پایان روز است) اختیار کردم (زیرا می خواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده کنم و همواره به آنها نظر می کرد) تا (خورشید) پشت پرده افق پنهان شد.
محمدمهدی فولادوند:
(سليمان) گفت واقعا من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا (هنگام نماز گذشت و خورشيد) در پس حجاب ظلمت شد.
(رُدُّوهَا عَلَیَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ )
۳۳ناصر مکارم شیرازی:
(آنها به قدرى جالب بودند که گفت) بار دیگر آنها را نزد من بازگردانید. و دست به ساقها و گردنهاى آنها کشید (و آنها را نوازش داد).
حسین انصاریان:
(اسب ها چنان توجه او را جلب کرده بودند که گفت) آنها را به من بازگردانید. پس (برای نوازش آنها) به دست کشیدن به ساق ها و گردن های آنها پرداخت؛
محمدمهدی فولادوند:
(گفت اسبها) را نزد من باز آوريد پس شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردن آنها (و سرانجام وقف كردن آنها در راه خدا).
(وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَ أَلْقَیْنَا عَلَیٰ کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ )
۳۴ناصر مکارم شیرازی:
ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت اوجسدى افکندیم; سپس او (به درگاه خداوند) توبه کرد.
حسین انصاریان:
و به راستی سلیمان را (درباره فرزندش) آزمودیم، و (آزمون این بود که) بر تختش جسدی (بی جان از فرزندش) افکندیم (فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت)، آن گاه به درگاه خدا رجوع کرد (و همه امورش را به خدا واگذاشت.)
محمدمهدی فولادوند:
و قطعا سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم پس به توبه باز آمد.
(قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِی ۖ إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ )
۳۵ناصر مکارم شیرازی:
گفت «پروردگارا! مرا ببخش و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشنده اى.»
حسین انصاریان:
گفت پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشنده ای.
محمدمهدی فولادوند:
گفت پروردگارا مرا ببخش و ملكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد در حقيقت تويى كه خود بسيار بخشنده اى.
(فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ )
۳۶ناصر مکارم شیرازی:
پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا به فرمانش بنرمى به هر جا او مى خواهد برود.
حسین انصاریان:
پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که می خواست نرم و آرام روان می شد.
محمدمهدی فولادوند:
پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مى گرفت به فرمان او نرم روان مى شد.
(وَ الشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ )
۳۷ناصر مکارم شیرازی:
و هر بنا و غواصى از شیاطین را مسخّر او کردیم.
حسین انصاریان:
و هر بنّا و غواصی از شیاطین را (مسخّر و رام او نمودیم،)
محمدمهدی فولادوند:
و شيطانها را (از) بنا و غواص
(وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ)
۳۸ناصر مکارم شیرازی:
و گروه دیگرى (از شیاطین متمرد) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم،
حسین انصاریان:
و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند (در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.)
محمدمهدی فولادوند:
تا (وحشيان) ديگر را كه جفت جفت با زنجيرها به هم بسته بودند (تحت فرمانش درآورديم).
(هَٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ )
۳۹ناصر مکارم شیرازی:
(و به او گفتیم) این عطاى ماست; به هر کسنّ (مفرداتقرآن) مى خواهى (و صلاح مى بینى) بى حساب ببخش، و از هر کس مى خواهى امساک کن.
حسین انصاریان:
(و به او گفتیم) این عطای بی حساب ماست، (به هر کس خواهی) بی حساب ببخش و (از هر کس خواهی) دریغ کن.
محمدمهدی فولادوند:
(گفتيم) اين بخشش ماست (آن را) بيشمار ببخش يا نگاه دار.
(وَ إِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَیٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ )
۴۰ناصر مکارم شیرازی:
و براى او (سلیمان) نزد ما مقامى والا و سرانجامى نیکوست.
حسین انصاریان:
بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد.
محمدمهدی فولادوند:
و قطعا براى او در پيشگاه ما تقرب و فرجام نيكوست.
(وَ اذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَیٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ )
۴۱ناصر مکارم شیرازی:
و به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت پروردگارا شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.
حسین انصاریان:
و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان (به سبب رنج و شکنجه ای که دچارش هستم) مرا سرزنش و شماتت می کند (تا از رحمت تو دلسردم کند.)
محمدمهدی فولادوند:
و بنده ما ايوب را به ياد آور آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد.
(ارْکُضْ بِرِجْلِکَ ۖ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَ شَرَابٌ )
۴۲ناصر مکارم شیرازی:
(به او گفتیم) پاى خود را بر زمین بکوب; (تا چشمه اى ظاهر گردد) این آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است.
حسین انصاریان:
(به او گفتیم) با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی.
محمدمهدی فولادوند:
(به او گفتيم) با پاى خود (به زمين) بكوب اينک اين چشمه سارى است سرد و آشاميدنى.