• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفحه ۴۴۹ قرآن کریم سوره صافات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ترجمه:
گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.




(وَ نَجَّیْنَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ )

۷۶
ناصر مکارم شیرازی:
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم،
حسین انصاریان:
و او و خاندانش را از آن اندوه بزرگ نجادت دادیم.
محمدمهدی فولادوند:
و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم.



(وَ جَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ )

۷۷
ناصر مکارم شیرازی:
و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمین) قرار دادیم،
حسین انصاریان:
و تنها ذریه او را (در زمین) باقی گذاشتیم،
محمدمهدی فولادوند:
و (تنها) نسل او را باقى گذاشتيم،



(وَ تَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ )

۷۸
ناصر مکارم شیرازی:
و نام نیک او را در میان امّتهاى بعد باقى نهادیم.
حسین انصاریان:
و در میان آیندگان برای او نام نیک به جا گذاشتیم؛
محمدمهدی فولادوند:
و در ميان آيندگان (آوازه نيک) او را بر جاى گذاشتيم،



(سَلَامٌ عَلَیٰ نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ )

۷۹
ناصر مکارم شیرازی:
سلام بر نوح در میان جهانیان باد!
حسین انصاریان:
سلام بر نوح در میان جهانیان.
محمدمهدی فولادوند:
درود بر نوح در ميان جهانيان.



(إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ )

۸۰
ناصر مکارم شیرازی:
ما این گونه نیکوکاران را پاداش مى دهیم.
حسین انصاریان:
به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم.
محمدمهدی فولادوند:
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‌ دهيم.



(إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ )

۸۱
ناصر مکارم شیرازی:
چرا که او از بندگان با ایمان ما بود.
حسین انصاریان:
بی تردید او از بندگان مؤمن ما بود.
محمدمهدی فولادوند:
به راستى او از بندگان مؤمن ما بود.



(ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ )

۸۲
ناصر مکارم شیرازی:
سپس دیگران (دشمنان او) را غرق کردیم.
حسین انصاریان:
سپس دیگران را غرق کردیم؛
محمدمهدی فولادوند:
سپس ديگران را غرق كرديم.



(وَ إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ)

۸۳
ناصر مکارم شیرازی:
و از پیروان او ابراهیم بود;
حسین انصاریان:
و به راستی ابراهیم از پیروان نوح بود،
محمدمهدی فولادوند:
و بى‌ گمان ابراهيم از پيروان اوست،



(إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ )

۸۴
ناصر مکارم شیرازی:
(به خاطر بیاور) هنگامى را که با قلبى سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد;
حسین انصاریان:
هنگامی که با دلی پاک به سوی پروردگارش آمد.
محمدمهدی فولادوند:
آنگاه كه با دلى پاک به (پيشگاه) پروردگارش آمد.



(إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ )

۸۵
ناصر مکارم شیرازی:
هنگامى که به پدرش (سرپرستش که در آن زمان عمویش بود) و قومش گفت «اینها چیست که مى پرستید؟!
حسین انصاریان:
(یاد کن) هنگامی را که به پدر و قومش گفت چیست آنچه می پرستید؟
محمدمهدی فولادوند:
چون به پدر(خوانده) و قوم خود گفت چه مى ‌پرستيد؟



(أَئِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ )

۸۶
ناصر مکارم شیرازی:
آیا از روى دروغ به سراغ معبودانى غیر از خدا مى روید؟!
حسین انصاریان:
آیا به جای خدا معبودان دروغین را می خواهید؟
محمدمهدی فولادوند:
آيا غير از آنها به دروغ خدايانى (ديگر) مى‌ خواهيد؟



(فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ)

۸۷
ناصر مکارم شیرازی:
شما درباره پروردگار جهانیان چه گمان مى برید؟!»
حسین انصاریان:
پس گمانتان به پروردگار جهانیان چیست؟ (که غیر او را می پرستید،)
محمدمهدی فولادوند:
پس گمانتان به پروردگار جهان‌ها چيست؟



(فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ )

۸۸
ناصر مکارم شیرازی:
(سپس) نگاهى به ستارگان افکند،
حسین انصاریان:
(چون از او دعوت کردند که شبانه به مراسم عیدشان برود) نگاهی به ستارگان انداخت،
محمدمهدی فولادوند:
پس نظرى به ستارگان افكند،



(فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ )

۸۹
ناصر مکارم شیرازی:
و گفت «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمى آیم).»
حسین انصاریان:
و گفت به راستی من بیمارم.
محمدمهدی فولادوند:
و گفت من كسالت دارم.



(فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ )

۹۰
ناصر مکارم شیرازی:
آنها از او روى برتافته و به او پشت کردند (و به سرعت از شهر بیرون رفتند).
حسین انصاریان:
پس پشت کنان از او روی گرداندند.
محمدمهدی فولادوند:
پس پشت‌ كنان از او روى برتافتند.



(فَرَاغَ إِلَیٰ آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ )

۹۱
ناصر مکارم شیرازی:
او به سراغ خدایان آنها آمد و (از روى تمسخر) گفت «چرا (از این غذاها) نمى خورید؟!
حسین انصاریان:
او هم مخفیانه به سوی بت هایشان رفت و (از روی ریشخند) گفت آیا غذا نمی خورید؟
محمدمهدی فولادوند:
تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و (به ريشخند) گفت آيا غذا نمى ‌خوريد؟



(مَا لَکُمْ لَا تَنطِقُونَ )

۹۲
ناصر مکارم شیرازی:
(اصلا) چرا سخن نمى گویید؟!»
حسین انصاریان:
شما را چه شده که سخن نمی گویید؟
محمدمهدی فولادوند:
شما را چه شده كه سخن نمى‌ گوييد؟



(فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ )

۹۳
ناصر مکارم شیرازی:
سپس ضربه اى محکم با دست راست بر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را در هم شکست).
حسین انصاریان:
پس (به آنها روی آورد و) با دست راست ضربه ای کاری بر آنها کوبید (و خردشان کرد.)
محمدمهدی فولادوند:
پس با دست راست بر سر آنها زدن گرفت.



(فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ )

۹۴
ناصر مکارم شیرازی:
آنها با سرعت به او روى آوردند.
حسین انصاریان:
مردم با شتاب به سوی او آمدند.
محمدمهدی فولادوند:
تا دوان دوان سوى او روى‌ آور شدند.



(قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ )

۹۵
ناصر مکارم شیرازی:
گفت «آیا چیزى را مى پرستید که خود مى تراشید؟!
حسین انصاریان:
(به آنان) گفت آیا آنچه را (با دست خود) می تراشید، می پرستید؟!
محمدمهدی فولادوند:
(ابراهيم) گفت آيا آنچه را مى‌ تراشيد مى ‌پرستيد؟



(وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ )

۹۶
ناصر مکارم شیرازی:
با این که خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى را که مى سازید!»
حسین انصاریان:
در حالی که خدا شما را و آنچه را می سازید، آفریده است.
محمدمهدی فولادوند:
با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمى‌ سازيد آفريده است.



(قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ )

۹۷
ناصر مکارم شیرازی:
(بت پرستان) گفتند «بناى مرتفعى براى او بسازید و او را در جهنمى از آتش بیفکنید!»
حسین انصاریان:
گفتند برای او بنایی بسازید (که گنجایش آتش فراوانی داشته باشد) پس او را در آتش شعله‌ور بیندازید.
محمدمهدی فولادوند:
گفتند برايش (كوره)خانه‌ اى بسازيد و در آتشش بيندازيد.



(فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ )

۹۸
ناصر مکارم شیرازی:
آنها براى نابودى ابراهیم توطئه اى کردند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم.
حسین انصاریان:
پس خواستند به او نیرنگی زنند، ولی ما آنان را پست و شکست خورده کردیم.
محمدمهدی فولادوند:
پس خواستند به از نيرنگى زنند و(لى) ما آنان را پست گردانيديم.



(وَ قَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَیٰ رَبِّی سَیَهْدِینِ )

۹۹
ناصر مکارم شیرازی:
(آتش بر او گلستان شد و بسلامت بیرون آمد) و گفت «من به سوى پروردگارم مى روم، او مرا هدایت خواهد کرد.
حسین انصاریان:
و (وقتی از این مهلکه جان سالم به در برد) گفت به راستی من به سوی پروردگارم می روم، و (او) به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد.
محمدمهدی فولادوند:
و (ابراهيم) گفت من به سوى پروردگارم رهسپارم زودا كه مرا راه نمايد.



(رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ )

۱۰۰
ناصر مکارم شیرازی:
پروردگارا! به من (فرزندى) از صالحان ببخش.»
حسین انصاریان:
پروردگارا! مرا فرزندی که از صالحان باشد عطا کن.
محمدمهدی فولادوند:
اى پروردگار من مرا (فرزندى) از شايستگان بخش.



(فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ )

۱۰۱
ناصر مکارم شیرازی:
ما او (ابراهیم) را به نوجوانى بردبار (و صبور) بشارت دادیم.
حسین انصاریان:
پس ما او را به پسری بردبار مژده دادیم.
محمدمهدی فولادوند:
پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.



(فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَیٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَیٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ )

۱۰۲
ناصر مکارم شیرازی:
هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش (و حد رشد) رسید، گفت «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى کنم، پس بنگر رأى تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت.»
حسین انصاریان:
هنگامی که با او به (مقام) سعی رسید، گفت پسرکم! همانا من در خواب می بینم که تو را ذبح می کنم، پس با تأمل بنگر رأی تو چیست؟ گفت پدرم آنچه به آن مأمور شده ای انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت.
محمدمهدی فولادوند:
و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرک من من در خواب (چنين) مى ‌بينم كه تو را سر مى برم پس ببين چه به نظرت مى ‌آيد گفت اى پدر من آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت.





جعبه ابزار