گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ )
۲۰ناصر مکارم شیرازی:
(موسى) گفت «من آن کار را انجام دادم در حالى که از بىخبران بودم.
مهدی الهی قمشهای:
موسى گفت آرى من چنين فعلى را مرتكب شدم (ولى نه بر عمد بلكه) در آن هنگام من (براى نجات سبطيان از ظلم قبطيان) به وادى حيرت سرگردان و از گمشدگان (ديار شما) بودم (و كارى به قصد نجات مظلومى كردم به قتل خطايى منتهى شد).
حسین انصاریان:
گفت آن را در آن زمان در حالی انجام دادم که بیخبر از این واقعه بودم (که با مشت من در دفاع از مظلوم، آن مرد قبطی کشته میشود.)
محمدمهدی فولادوند:
گفت آن را هنگامى مرتكب شدم كه از گمراهان بودم.
(فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ )
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
و چون از شما ترسیدم از میان شما فرار کردم; و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد.
مهدی الهی قمشهای:
و آن گاه از ترس شما گريختم تا آنكه خداى من مرا علم و حكمت عطا فرمود و از پيغمبران خود قرار داد.
حسین انصاریان:
چون از شما ترسیدم از دستتان گریختم، پس (با این گریز از عرصه زندگی ظالمانه شما این شایستگی را یافتم که) پروردگارم به من حکمت بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد.
محمدمهدی فولادوند:
و چون از شما ترسيدم از شما گريختم تا پروردگارم به من دانش بخشيد و مرا از پيامبران قرار داد.
(وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ )
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
آیا این که بنى اسرائیل را برده خود ساختهاى، نعمتى است که منت آن را بر من مىگذارى؟!»
مهدی الهی قمشهای:
و (بازگو) اين كه طايفه بنى اسرائيل را بنده خود كردهاى اين هم نعمتى است كه منّت آن بر من مىنهى؟
حسین انصاریان:
آیا اینکه بنی اسرائیل را به بردگی گرفتهای نعمتی است که منتش را بر من مینهی؟!
محمدمهدی فولادوند:
و (آيا) اينكه فرزندان اسرائيل را بنده (خود) ساختهاى نعمتى است كه منتش را بر من مىنهى؟
(قَالَ فِرْعَوْنُ وَ مَا رَبُّ الْعَالَمِینَ )
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
فرعون گفت «پروردگار جهانیان چیست؟!»
مهدی الهی قمشهای:
باز فرعون به موسى گفت ربّ العالمين چيست؟
حسین انصاریان:
فرعون گفت پروردگار جهانیان چیست؟
محمدمهدی فولادوند:
فرعون گفت و پروردگار جهانيان چيست؟
(قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا ۖ إِن کُنتُم مُّوقِنِینَ )
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
(موسى) گفت «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر خواهان یقین هستید.»
مهدی الهی قمشهای:
موسى جواب داد خداى آسمانها و زمين است و آنچه ما بين آنهاست، اگر به يقين باور داريد.
حسین انصاریان:
گفت اگر باور میکنید همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست.
محمدمهدی فولادوند:
گفت پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است اگر اهل يقين باشيد.
(قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ )
۲۵ناصر مکارم شیرازی:
(فرعون) به اطرافیانش گفت «آیا نمىشنوید (این مرد چه مىگوید)؟!»
مهدی الهی قمشهای:
فرعون روى به درباريانش كرد و گفت آيا نمىشنويد (كه اين مرد چه دعوى بىدليل مىكند)؟
حسین انصاریان:
(فرعون از روی مسخره) به افراد پیرامونش گفت آیا نمیشنوید (که چه میگوید؟!)
محمدمهدی فولادوند:
(فرعون) به كسانى كه پيرامونش بودند گفت آيا نمىشنويد؟!
(قَالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ )
۲۶ناصر مکارم شیرازی:
(موسى) گفت «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست.»
مهدی الهی قمشهای:
موسى گفت همان خدايى است كه شما و پدران پيشين شما را بيافريد.
حسین انصاریان:
(موسی) گفت (او) پروردگار شما وپروردگار پدران پیشین شماست.
محمدمهدی فولادوند:
(موسى دوباره) گفت پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شما.
(قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ )
۲۷ناصر مکارم شیرازی:
(فرعون) گفت «(این) پیامبرى که به سوى شما فرستاده شده به یقین دیوانه است.»
مهدی الهی قمشهای:
باز فرعون گفت اين رسولى كه به سوى شما به رسالت فرستاده شده سخت ديوانه است.
حسین انصاریان:
(فرعون) گفت این پیامبرتان که به سوی شما فرستاده اند، حتماً مجنون است!
محمدمهدی فولادوند:
(فرعون) گفت واقعا اين پيامبرى كه به سوى شما فرستاده شده سخت ديوانه است.
(قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَا بَیْنَهُمَا ۖ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ )
۲۸ناصر مکارم شیرازی:
(موسى)گفت «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است مىباشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار مىگرفتید.»
مهدی الهی قمشهای:
باز موسى گفت همان آفريننده مشرق و مغرب (و روز و شب) است و هر چه بين اينها موجود است، اگر شما (در قدرت حق) تعقل كنيد.
حسین انصاریان:
(موسی) گفت پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست، اگر میاندیشید.
محمدمهدی فولادوند:
(موسى) گفت پروردگار خاور و باختر و آنچه ميان آن دو استاگر تعقل كنيد.
(قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَٰهًا غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ )
۲۹ناصر مکارم شیرازی:
(فرعون خشمگین شد و) گفت «اگر معبودى غیر از من برگزینى، مسلماً تو را از زندانیان قرار خواهم داد!»
مهدی الهی قمشهای:
باز فرعون گفت اگر غير من خدايى را بپرستى البته تو را به زندان خواهم كشيد.
حسین انصاریان:
(فرعون) گفت اگر معبودی جز من بگیری، قطعاً تو را از زندانیان (که زیر سخت ترین شکنجه اند) قرار خواهم داد.
محمدمهدی فولادوند:
(فرعون) گفت اگر خدايى غير از من اختيار كنى قطعا تو را از (جمله) زندانيان خواهم ساخت.
(قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُّبِینٍ )
۳۰ناصر مکارم شیرازی:
(موسى) گفت «حتى اگر نشانه آشکارى براى تو بیاورم (باز ایمان نمىآورى)؟!»
مهدی الهی قمشهای:
موسى باز پاسخ داد اگر هم حجت و معجزى (بر صدق دعوى خود) بر تو آورده باشم (بازم به زندان كشى)؟
حسین انصاریان:
(موسی) گفت آیا اگر (بر صدق نبوتم) معجزه آشکاری برایت آورده باشم (باز هم مرا به زندان میافکنی؟)
محمدمهدی فولادوند:
گفت گر چه براى تو چيزى آشكار بياورم.
(قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ )
۳۱ناصر مکارم شیرازی:
گفت «اگر راست مىگویى آن را بیاور!»
مهدی الهی قمشهای:
فرعون گفت آن معجزه را بيار اگر راست مىگويى؟
حسین انصاریان:
گفت اگر راستگویی آن را بیاور.
محمدمهدی فولادوند:
گفت اگر راست مىگويى آن را بياور.
(فَأَلْقَیٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ )
۳۲ناصر مکارم شیرازی:
در این هنگام موسى عصاى خود را افکند، و ناگهان اژدهاى آشکارى شد;
مهدی الهی قمشهای:
در آن موقع موسى عصاى خود بيفكند كه ناگاه اژدهايى عظيم پديدار گشت.
حسین انصاریان:
پس عصایش را انداخت و ناگهان اژدهایی حقیقی نمایان شد،
محمدمهدی فولادوند:
پس عصاى خود بيفكند و بناگاه آن اژدرى نمايان شد.
(وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ)
۳۳ناصر مکارم شیرازی:
و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و نورانى بود.
مهدی الهی قمشهای:
و نيز دست خود (از گريبان) بيرون آورد كه ناگاه سپيد و رخشان به چشم بينندگان آشكار گرديد.
حسین انصاریان:
و دستش را (از گریبانش) بیرون آورد و ناگهان برای بینندگان سپید و روشن بود.
محمدمهدی فولادوند:
و دستش را بيرون كشيد و بناگاه آن براى تماشاگران سپيد مى نمود.
(قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ )
۳۴ناصر مکارم شیرازی:
(فرعون) به گروهى که اطراف او بودند گفت «این ساحرى ماهر و دانا است!
مهدی الهی قمشهای:
فرعون رو به درباريانش كرد و گفت اين مرد ساحرى بسيار ماهر و داناست.
حسین انصاریان:
(فرعون) به سران و اشراف پیرامونش گفت یقیناً این جادوگری بسیار ماهر و داناست!
محمدمهدی فولادوند:
(فرعون) به سرانى كه پيرامونش بودند گفت واقعا اين ساحرى بسيار داناست!
(یُرِیدُ أَن یُخْرِجَکُم مِّنْ أَرْضِکُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ )
۳۵ناصر مکارم شیرازی:
او مىخواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند; شما چه نظر مىدهید؟»
مهدی الهی قمشهای:
كه مىخواهد بدين سحر و شعبدهها شما (مردم مصر) را از كشور خود آواره كند، حال شما چه مىفرماييد؟
حسین انصاریان:
میخواهد با جادویش شما را از سرزمینتان بیرون کند، پس شما چه نظر میدهید؟
محمدمهدی فولادوند:
مىخواهد با سحر خود شما را از سرزمينتان بيرون كند، اكنون چه راى مىدهيد؟
(قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ )
۳۶ناصر مکارم شیرازی:
گفتند «او و برادرش را مهلت ده; و مأموران را براى گردآورى (ساحران) به تمام شهرها اعزام کن،
مهدی الهی قمشهای:
آنها به فرعون گفتند او و برادرش را زمانى باز دار و افرادى را براى جمع كردن مردم در شهرها بفرست.
حسین انصاریان:
گفتند کار او و برادرش را به تأخیر انداز و گروهی گردآورنده را به شهرها روانه کن،
محمدمهدی فولادوند:
گفتند او و برادرش را در بند دار و گردآورندگان را به شهرها بفرست،
(یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ )
۳۷ناصر مکارم شیرازی:
تا هر ساحر ماهر و دانایى را نزد تو آورند.»
مهدی الهی قمشهای:
تا ساحران ماهر زبر دست را (براى دفاع او) نزدت حاضر آورند.
حسین انصاریان:
تا هر جادوگر کاردان بسیار دانایی را نزد تو آورند.
محمدمهدی فولادوند:
تا هر ساحر ماهرى را نزد تو بياورند.
(فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ )
۳۸ناصر مکارم شیرازی:
سرانجام ساحران براى وعده گاهِ روز معیّنى جمع آورى شدند.
مهدی الهی قمشهای:
آن گاه ساحران را بر حسب وعده به روز معيّن حاضر ساختند.
حسین انصاریان:
پس همه جادوگران را در وعدهگاه روزی معین گرد آوردند،
محمدمهدی فولادوند:
پس ساحران براى موعد روزى معلوم گردآورى شدند.
(وَ قِیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنتُم مُّجْتَمِعُونَ )
۳۹ناصر مکارم شیرازی:
و به مردم گفته شد «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع مىکنید؟
مهدی الهی قمشهای:
و مردم شهر را گفتند چه بهتر كه همه در آن روز جمع باشيد (تا واقعه را مشاهده كنيد).
حسین انصاریان:
و به همه مردم گفتند آیا شما هم اجتماع خواهید کرد؟
محمدمهدی فولادوند:
و به توده مردم گفته شد آيا شما هم جمع خواهيد شد؟