گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَٰلِکَ ۖ وَ کُنَّا لَهُم حَافِظِینَ )
۸۲ناصر مکارم شیرازی:
و گروهى از شیاطین (را نیز مسخّرِ او قرار دادیم، که در دریا) برایش غوّاصى مىکردند; و کارهایى جز این (نیز) براى او انجام مىدادند; و ماآنها را (از سرکشى) حفظ مىکردیم.
مهدی الهی قمشهای:
و نيز برخى از ديوان را مسخر سليمان كرديم كه به دريا براى او غواصى كنند و يا به كارهاى ديگر در دستگاه او بپردازند، و ما نگهبان ديوان (براى حفظ ملك سليمان) بوديم.
حسین انصاریان:
و از شیطان ها کسانی را رام و مسخّر او کردیم که برایش غوّاصی و کارهایی غیر از آن انجام می دادند، و ما نگهبان آنان بودیم.
محمدمهدی فولادوند:
و برخى از شياطين بودند كه براى او غواصى و كارهايى غير از آن میکردند و ما مراقب (حال) آنها بوديم.
(وَ أَیُّوبَ إِذْ نَادَیٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ )
۸۳ناصر مکارم شیرازی:
و ایّوب را (به یاد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) «ناراحتى (و مشکلات شدید) به من روى آورده; و تو مهربان ترینِ مهربانانى.»
مهدی الهی قمشهای:
و (ياد كن حال) ايوب را وقتى كه پروردگار خود را خواند كه مرا بيمارى و رنج سخت رسيده و تو (بر بندگانت) از همه مهربانان عالم مهربانترى.
حسین انصاریان:
و ایوب را (یاد کن) هنگامی که پروردگارش را ندا داد که مرا آسیب و سختی رسیده و تو مهربانترین مهربانانی.
محمدمهدی فولادوند:
و ايوب را (ياد كن) هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه به من آسيب رسيده است و تويى مهربانترين مهربانان.
(فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ ۖ وَ آتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِکْرَیٰ لِلْعَابِدِینَ )
۸۴ناصر مکارم شیرازی:
ما دعاى او را مستجاب کردیم; و ناراحتى هایى را که داشت برطرف ساختیم; و خاندانش و همانندشان را با آنان به او بازگرداندیم; تا رحمتى از سوى ما و تذکّرى براى عبادتکنندگان باشد.
مهدی الهی قمشهای:
پس ما دعاى او را مستجاب كرديم و درد و رنجش را برطرف ساختيم و اهل و فرزندانش را (كه از او گرفته بوديم) با عده ديگر به مثل آنها باز به او عطا كرديم تا هم لطف و رحمتى در حق او كرده باشيم و هم اهل عبادت متذكر (لطف و احسان ما) شوند.
حسین انصاریان:
پس ندایش را اجابت کردیم و آنچه از آسیب و سختی به او بود برطرف نمودیم، و خانواده اش را (که در حادثهها از دستش رفته بودند) و مانندشان را همراه با آنان به او عطا کردیم که رحمتی از سوی ما و مایه پند و تذکری برای عبادتکنندگان بود.
محمدمهدی فولادوند:
پس (دعاى) او را اجابت نموديم و آسيب وارده بر او را برطرف كرديم و كسان او و نظيرشان را همراه با آنان (مجددا) به وى عطا كرديم (تا) رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادتكنندگان (باشد).
(وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْکِفْلِ ۖ کُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِینَ )
۸۵ناصر مکارم شیرازی:
و اسماعیل و ادریس و ذالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند.
مهدی الهی قمشهای:
و (نيز ياد آر حال) اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را كه همه بندگان صابر ما بودند.
حسین انصاریان:
و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند.
محمدمهدی فولادوند:
و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را (ياد كن) كه همه از شكيبايان بودند.
(وَ أَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا ۖ إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ)
۸۶ناصر مکارم شیرازی:
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم; چرا که آنها از صالحان بودند.
مهدی الهی قمشهای:
و ما آنها را به رحمت (خاص) خود درآورديم، زيرا آنان از نيكان عالم به شمار بودند.
حسین انصاریان:
و آنان را در رحمت خود درآوردیم، چون از شایستگان بودند.
محمدمهدی فولادوند:
و آنان را در رحمت خود داخل نموديم چرا كه ايشان از شايستگان بودند.
(وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَیٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ )
۸۷ناصر مکارم شیرازی:
و ذالنون (یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین مىپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد «(خداوندا!) جز تو معبودى نیست; منزهى تو! من از ستمکاران بودم.»
مهدی الهی قمشهای:
و (ياد آر حال) ذو النون (يعنى يونس) را هنگامى كه (از ميان قوم خود) غضبناک بيرون رفت و چنين پنداشت كه ما هرگز او را در مضيقه و سختى نمىافكنيم (تا آنكه به ظلمات دريا و شكم ماهى در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمتها فرياد كرد كه خدايى به جز ذات يكتاى تو نيست، تو (از شريک و هر عيب و آلايش) پاک و منزهى و من از ستمكاران بودم (كه بر نفس خود ستم كردم).
حسین انصاریان:
و صاحب ماهی (حضرت یونس) را (یاد کن) زمانی که خشمناک (از میان قومش) رفت و گمان کرد که ما (زندگی را) بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکیها(ی شب، زیر آب، و دل ماهی) ندا داد که معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمکارانم.
محمدمهدی فولادوند:
و ذوالنون را (ياد كن) آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم تا در (دل) تاريكیها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم.
(فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَ کَذَٰلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ )
۸۸ناصر مکارم شیرازی:
ما دعاى او را به اجابت رساندیم; و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم; و این گونه مؤمنان را نجات مىدهیم.
مهدی الهی قمشهای:
پس ما دعاى او را مستجاب كرديم و او را از گرداب غم نجات داديم و اهل ايمان را هم اين گونه نجات مىدهيم.
حسین انصاریان:
پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم.
محمدمهدی فولادوند:
پس (دعاى) او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم و مؤمنان را (نيز) چنين نجات مىدهيم.
(وَ زَکَرِیَّا إِذْ نَادَیٰ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ )
۸۹ناصر مکارم شیرازی:
و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد) «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن); و تو بهترین وارثانى.»
مهدی الهی قمشهای:
و (ياد آر حال) زكريا را هنگامى كه خداى خود را ندا كرد كه بار الها، مرا يک تن و تنها وامگذار (و به من فرزندى كه وارث من باشد عطا فرما) كه تو بهترين وارث اهل عالم هستى.
حسین انصاریان:
و زکریا را (یاد کن) زمانی که پروردگارش را ندا داد پروردگارا! مرا تنها (و بی فرزند) مگذار؛ و تو بهترین وارثانی.
محمدمهدی فولادوند:
و زكريا را (ياد كن) هنگامى كه پروردگار خود را خواند پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى.
(فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ یَحْیَیٰ وَ أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ۚ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا ۖ وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ )
۹۰ناصر مکارم شیرازی:
ما هم دعاى او را مستجاب کردیم، و یحیى را به او بخشیدیم; و همسرش را (که نازا بود) برایش شایسته (باردارى) ساختیم; چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خیر به سرعت اقدام مىکردند; و از روى بیم و امید ما را مىخواندند; و پیوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند.
مهدی الهی قمشهای:
ما هم دعاى او را مستجاب كرديم و يحيى را به او عطا فرموديم و جفتش را (كه نازا بود) براى او شايسته (همسرى و قابل ولادت) گردانيديم، زيرا آنها در كارهاى خير تعجيل مىكردند و در حال بيم و اميد ما را مىخواندند و هميشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند.
حسین انصاریان:
پس (ندای) او را اجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و نازایی همسرش را برای وی اصلاح نمودیم، آنان همواره در کارهای خیر میشتافتند، و ما را از روی امید و بیم میخواندند، و پیوسته در برابر ما فروتن بودند.
محمدمهدی فولادوند:
پس (دعاى) او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته (و آماده حمل) كرديم زيرا آنان در كارهاى نيک شتاب مى نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مىخواندند و در برابر ما فروتن بودند.