گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(وَ کَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَ أَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ )
۱۱ناصر مکارم شیرازی:
چه بسیار آبادیهاى ستمکارى را که در هم شکستیم; و بعد از آنها، قوم دیگرى آفریدیم.
مهدی الهی قمشهای:
و چه بسيار مردم ستمگرى در شهر و ديارها بودند كه ما آنها را درهم شكسته و هلاک ساختيم و قومى ديگر به جاى آنها بيافريديم.
حسین انصاریان:
و چه بسیار از شهرهایی که (اهلش) ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم.
محمدمهدی فولادوند:
و چه بسيار شهرها را كه (مردمش) ستمكار بودند در هم شكستيم و پس از آنها قومى ديگر پديد آورديم.
(فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَرْکُضُونَ )
۱۲ناصر مکارم شیرازی:
هنگامى که (نزدیک شدن) عذاب ما را احساس کردند، ناگهان از (ترس) آن فرار کردند.
مهدی الهی قمشهای:
پس هنگامى كه آن ستمكاران عذاب ما را به چشم مشاهده كردند از آن ديار رو به فرار نهادند.
حسین انصاریان:
پس هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان از آن میگریختند.
محمدمهدی فولادوند:
پس چون عذاب ما را احساس كردند بناگاه از آن مىگريختند.
(لَا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلَیٰ مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْأَلُونَ )
۱۳ناصر مکارم شیرازی:
(گفتیم) فرار نکنید; و به زندگى پر ناز و نعمت، و به مسکنهاى (پر زرق و برق) خود بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم باز گردانید)!
مهدی الهی قمشهای:
(در آن حال به آنها خطاب شد كه) مگريزيد و رو به كامرانیها و خانههاى خود آريد (و به اصلاح فسادكارى خويش بپردازيد) كه روزى ممكن است از آن بازخواست شويد.
حسین انصاریان:
(از روی استهزا و تحقیر به آنان گفتند) فرار نکنید، و به سوی زندگی مرفّهی که در آن نازپرورده (و مغرور) بودید و خانههایتان بازگردید تا (بار دیگر به وسیله تهیدستان و مستمندان) از شما درخواست کمک شود (و شما آنان را با کبر و نخوت برانید.)
محمدمهدی فولادوند:
(هان) مگريزيد و به سوى آنچه در آن متنعم بوديد و (به سوى) سراهايتان بازگرديد باشد كه شما مورد پرسش قرار گيريد.
(قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ )
۱۴ناصر مکارم شیرازی:
گفتند «اى واى بر ما! به یقین ما ستمکار بودیم.»
مهدی الهی قمشهای:
ظالمان به حسرت و ندامت گفتند واى بر ما كه سخت ستمكار بوديم.
حسین انصاریان:
(با دیدن عذاب فریاد برداشتند و) گفتند ای وای بر ما که ما قطعاً ستمکار بودیم!
محمدمهدی فولادوند:
گفتند اى واى بر ما كه ما واقعا ستمگر بوديم.
(فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّیٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِیدًا خَامِدِینَ )
۱۵ناصر مکارم شیرازی:
و همچنان این سخن را تکرار مىکردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختیم.
مهدی الهی قمشهای:
و پيوسته همين گفتار (حسرت بار) بر زبانشان بود تا آنكه ما همه را طعمه شمشير مرگ و خاموش هلاكت ساختيم.
حسین انصاریان:
پس همواره سخنشان همین بود تا آنکه آنان را ریشه کن و خاموش ساختیم.
محمدمهدی فولادوند:
سخنشان پيوسته همين بود تا آنان را دروشده بىجان گردانيديم.
(وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ )
۱۶ناصر مکارم شیرازی:
ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست به بازى (و بى هدف) نیافریدیم.
مهدی الهی قمشهای:
و ما آسمان و زمين و آنچه را كه بين زمين و آسمان است به بازيچه نيافريديم.
حسین انصاریان:
و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو قرار دارد به بازی نیافریده ایم.
محمدمهدی فولادوند:
و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم.
(لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن کُنَّا فَاعِلِینَ )
۱۷ناصر مکارم شیرازی:
(به فرض محال) اگر مىخواستیم سرگرمى انتخاب کنیم، چیزى متناسب خود انتخاب مىکردیم; اگر اهل این کار بودیم.
مهدی الهی قمشهای:
اگر مىخواستيم جهان را به بازى گرفته و كارى بيهوده انجام دهيم مىكرديم.
حسین انصاریان:
اگر میخواستیم بازیچه و سرگرمی انتخاب کنیم، چنان چه، (بر فرض محال) کننده (این کار) بودیم، آن را از نزدِ ذاتِ خود (برابر با شأنمان) انتخاب میکردیم (نه از آسمان و زمین که مملوکِ ما هستند.)
محمدمهدی فولادوند:
اگر مىخواستيم بازيچهاى بگيريم قطعا آن را از پيش خود اختيار میکرديم.
(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ۚ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ )
۱۸ناصر مکارم شیرازی:
بلکه ما حق را بر باطل مىکوبیم و آن را هلاک مىسازد; و این گونه، باطل محو و نابود مىشود. و واى بر شما از وصفى که مىکنید!
مهدی الهی قمشهای:
بلكه ما هميشه حق را بر باطل غالب و فيروز مىگردانيم تا باطل را محو و نابود سازد و باطل بىدرنگ نابود مىشود، و واى بر شما كه خدا را به وصف كار باطل و بازيچه متّصف مىگردانيد.
حسین انصاریان:
نه، بلکه (شأن ما این است که) با حق بر باطل میکوبیم تا آن را درهم شکند (و از هم بپاشد) پس ناگهان باطل نابود شود؛ و وای بر شما از آنچه (درباره خدا و مخلوقات او به ناحق) توصیف میکنید.
محمدمهدی فولادوند:
بلكه حق را بر باطل فرو مى افكنيم پس آن را در هم مىشكند و بناگاه آن نابود مىگردد واى بر شما از آنچه وصف مىكنيد.
(وَ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۚ وَ مَنْ عِندَهُ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لَا یَسْتَحْسِرُونَ )
۱۹ناصر مکارم شیرازی:
واز آن اوست هر کس که در آسمانها و زمین است. و کسانى که نزد اویند (فرشتگان) هیچ گاه از عبادتش استکبار نمىورزند، و هرگز خسته نمىشوند.
مهدی الهی قمشهای:
و هر چه در آسمانها و زمين است همه ملک خداست، و فرشتگان و ارواح قدسى كه در پيشگاه حضرتش مقربند هيچ گاه از بندگيش گردنكشى و سرپيچى نكنند و (از عبادتى كه به شوق و رغبت مىكنند) هرگز خسته و ملول نشوند.
حسین انصاریان:
و هر که در آسمانها و زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، و کسانی که (از فرشتگان) در محضر اویند از بندگیش تکبّر نمی ورزند و خسته و درمانده نمیشوند.
محمدمهدی فولادوند:
و هر كه در آسمانها و زمين است براى اوست و كسانى كه نزد اويند از پرستش وى تكبر نمىورزند و درمانده نمىشوند.
(یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ لَا یَفْتُرُونَ )
۲۰ناصر مکارم شیرازی:
شب و روز، او را تسبیح مىگویند; و هرگز سست نمىشوند.
مهدی الهی قمشهای:
همه به شب و روز بىآنكه هيچ سستى كنند به تسبيح و ستايش او مشغولند.
حسین انصاریان:
شبانه روز او را بی آنکه سست شوند، تسبیح میگویند.
محمدمهدی فولادوند:
شبانه روز بى آنكه سستى ورزند نيايش مىكنند.
(أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ )
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
آیا آنها معبودانى از زمین برگزیدند که (خلق مى کنند و) منتشر مىسازند؟!
مهدی الهی قمشهای:
مگر اين مردم (مشرک نادان) خدايانى از همين زمين برگرفتهاند كه جان آفرين باشند؟
حسین انصاریان:
آیا معبودانی از زمین اختیار کردهاند که آنان مردگان را زنده میکنند؟!
محمدمهدی فولادوند:
آيا براى خود خدايانى از زمين اختيار كردهاند كه آنها (مردگان را) زنده مىكنند.
(لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ )
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
(در حالى که) اگر در آسمان و زمین، جز خداوند یگانه، خدایان دیگرى بود، نظام جهان به هم مى خورد. منزّه است خداوند پروردگار عرش (و جهان هستى)، از آنچه وصف مىکنند!
مهدی الهی قمشهای:
اگر در آسمان و زمين غير از خداى يكتا خدايانى وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمين راه مىيافت، پس (از نظم ثابت عالم) بدانيد كه پادشاه ملک وجود خداى يكتاست و از توصيف و اوهام مشركان پاک و منزه است.
حسین انصاریان:
اگر در آسمان و زمین معبودانی جز خدا بود بی تردید آن دو تباه میشد؛ پس منزّه است خدای صاحب عرش از آنچه (او را به ناحق به آن) وصف میکنند.
محمدمهدی فولادوند:
اگر در آنها (زمين و آسمان) جز خدا خدايانى (ديگر) وجود داشت قطعا (زمين و آسمان) تباه مىشد پس منزه است خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مىكنند.
(لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ )
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
از آنچه انجام مىدهد بازخواست نمىشود، در حالى که آنان بازخواست مىشوند!
مهدی الهی قمشهای:
و او بر هر چه مىكند بازخواست نشود ولى خلق از كردارشان بازخواست مىشوند.
حسین انصاریان:
خدا از آنچه انجام میدهد، بازخواست نمیشود و آنان (در برابر خدا) بازخواست خواهند شد.
محمدمهدی فولادوند:
در آنچه (خدا) انجام مىدهد چون و چرا راه ندارد و(لى) آنان (انسانها) سؤال خواهند شد.
(أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً ۖ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ ۖ هَٰذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَ ذِکْرُ مَن قَبْلِی ۗ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ ۖ فَهُم مُّعْرِضُونَ)
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
آیا آنها معبودانى جز او برگزیدند؟! بگو «دلیلتان را بیاورید. این سخن کسانى است که با من همراهى دارند، و سخن کسانى (پیامبرانى) است که پیش از من بودند.» امّا بیشتر آنها حق را نمىدانند; و به همین دلیل (از آن) روى گردانند.
مهدی الهی قمشهای:
آيا خدا را رها كرده و خدايان باطل بىاثر را برگرفتند؟ بگو برهانتان چيست؟ بياوريد. اين ذكر (خداى يكتا و دعوت به توحيد، سخن من و عالمان) امت من است و همه انبياء و دانشمندان پيش از من، اما بيشتر اين مشركان به حق دانا نيستند كه از آن اعراض مىكنند.
حسین انصاریان:
(شگفتا!) آیا به جای خدا معبودانی اختیار کردهاند؟ بگو (اگر انتخاب شما حق است) دلیل و برهانتان را (بر آن) بیاورید، این (قرآن) یادآور امت من (نسبت به توحید و نفی شرک) و یادآور امت های پیش از من (نسبت به معارف توحیدی دیگر کتابهای آسمانی) است؛ (حق نه این است که مشرکان میگویند) بلکه بیشترشان حق را نمیشناسند و به این سبب از آن روی گردانند.
محمدمهدی فولادوند:
آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفتهاند بگو برهانتان را بياوريد اين است يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده (نه) بلكه بيشترشان حق را نمىشناسند و در نتيجه از آن رويگردانند.