گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ لِمَا یُوحَیٰ)
۱۳ناصر مکارم شیرازی:
و من تو را (براى مقام رسالت) برگزیدم; اکنون به آنچه (بر تو) وحى مىشود، گوش فرا ده.
مهدی الهی قمشهای:
و من تو را (به رسالت خود) برگزيدم، در اين صورت به سخن وحى گوش فرا ده.
حسین انصاریان:
و من تو را (به پیامبری) برگزیدم، پس به آنچه وحی میشود، گوش فرا دار.
محمدمهدی فولادوند:
و من تو را برگزيدهام پس بدانچه وحى مىشود گوش فرا ده.
(إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی)
۱۴ناصر مکارم شیرازی:
منم خداوند یگانه; معبودى جز من نیست; مرا پرستش کن، و نماز را براى یاد من بپادار.
مهدی الهی قمشهای:
منم خداى يكتا كه هيچ خدايى جز من نيست، پس مرا (به يگانگى) بپرست و نماز را مخصوصا براى ياد من به پادار.
حسین انصاریان:
همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار.
محمدمهدی فولادوند:
منم من خدايى كه جز من خدايى نيست پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار.
(إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَیٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَیٰ)
۱۵ناصر مکارم شیرازی:
به یقین قیامت خواهد آمد; مىخواهم آن را پنهان کنم، تا هرکس در برابر سعى و کوشش خود، جزا داده شود.
مهدی الهی قمشهای:
و محققا ساعت قيامت خواهد رسيد و من خواهم كه آن ساعت را پنهان دارم تا (مردم آزمايش شوند و) هر نفسى به پاداش اعمالش در (آن روز) برسد.
حسین انصاریان:
بی تردید قیامت که میخواهم زمان وقوعش را پنهان بدارم، آمدنی است، تا هر کس را برابر تلاش و کوششی که میکند، پاداش دهند.
محمدمهدی فولادوند:
در حقيقت قيامت فرارسنده است مىخواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به (موجب) آنچه مىكوشد جزا يابد.
(فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَن لَّا یُؤْمِنُ بِهَاوَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَیٰ)
۱۶ناصر مکارم شیرازی:
پس مبادا کسى که به آن ایمان ندارد و از هوسهاى خویش پیروى مىکند، تو را از آن باز دارد; که هلاک خواهى شد!
مهدی الهی قمشهای:
پس زنهار مردمى كه به قيامت ايمان ندارند و پيرو هواى نفسند تو را از ياد آن (روز هولناك) بازندارند و غافل نكنند و گرنه هلاک خواهى شد.
حسین انصاریان:
پس مبادا آنکه از هوای نفسش پیروی کرده و (به این سبب) به قیامت ایمان ندارد، تو را (از توجه به آن) باز دارد که هلاک میشوی.
محمدمهدی فولادوند:
پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است تو را از (ايمان به) آن باز دارد كه هلاک خواهى شد.
(وَ مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَیٰ)
۱۷ناصر مکارم شیرازی:
و آن چیست در دست راست تو، اى موسى؟!
مهدی الهی قمشهای:
و اى موسى، اينک بازگو تا چه به دست راست دارى؟
حسین انصاریان:
و ای موسی! این (قطعه چوب) در دست راستت چیست؟
محمدمهدی فولادوند:
و اى موسى در دست راست تو چيست.
(قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَ أَهُشُّ بِهَا عَلَیٰ غَنَمِی وَ لِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَیٰ)
۱۸ناصر مکارم شیرازی:
گفت «این عصاى من است; بر آن تکیه مىکنم، برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مىریزم; و من در آن منافع دیگرى نیز دارم.»
مهدی الهی قمشهای:
موسى عرضه داشت اين عصاى من است كه بر آن تكيه مىزنم و با آن از درختان بر گوسفندانم برگ مىريزم و حوائجى ديگر (چون مدد راه رفتن و دفع دشمن و غيره) نيز به آن انجام مىدهم.
حسین انصاریان:
گفت این عصای من است، بر آن تکیه میزنم، و با آن برگ درختان را برای گوسفندانم فرو میریزم و مرا در آن نیازهای دیگری هم هست.
محمدمهدی فولادوند:
گفت اين عصاى من است بر آن تكيه مىدهم و با آن براى گوسفندانم برگ مىتكانم و كارهاى ديگرى هم براى من از آن برمىآيد.
(قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَیٰ)
۱۹ناصر مکارم شیرازی:
گفت «اى موسى! آن رابیفکن.»
مهدی الهی قمشهای:
خدا فرمود اى موسى اين عصا بيفكن.
حسین انصاریان:
خدا فرمود ای موسی! آن را بیفکن.
محمدمهدی فولادوند:
فرمود اى موسى آن را بينداز.
(فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَیٰ)
۲۰ناصر مکارم شیرازی:
پس موسى آن (عصا) را افکند و ناگهان اژدهایى شد که به هر سو مىشتافت.
مهدی الهی قمشهای:
موسى چون آن را به زمين افكند عصا اژدهايى مهيب شد كه (به هر سو) مىشتافت.
حسین انصاریان:
پس آن را افکند، ناگهان ماری عظیم شد که به سرعت می شتافت.
محمدمهدی فولادوند:
پس آن را انداخت و ناگاه مارى شد كه به سرعت مىخزيد.
(قَالَ خُذْهَاوَ لَا تَخَفْ ۖ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَیٰ)
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
گفت «آن را بگیر و نترس، به زودى آن را به صورت اوّلش باز مى گردانیم.
مهدی الهی قمشهای:
باز (حضرت احديت) فرمود عصا را برگير و از آن مترس كه ما آن را به حالت اولش برمىگردانيم.
حسین انصاریان:
خدا فرمود آن را بگیر و مترس که بیدرنگ آن را به کیفیت اولش باز میگردانیم.
محمدمهدی فولادوند:
فرمود آن را بگير و مترس به زودى آن را به حال نخستينش بازخواهيم گردانيد.
(وَ اضْمُمْ یَدَکَ إِلَیٰ جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَیٰ)
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بىعیب بیرون آید; این معجزه دیگرى (از سوى خداوند) است.
مهدی الهی قمشهای:
و دست به زير بغل خود بر تا دستى بىهيچ عيب سپيد و رخشان بيرون آيد و اين معجزه ديگر تو خواهد بود.
حسین انصاریان:
و دستت را در گریبانت کن تا بدون هیچ عیبی (چون برص و پیسی) سفید و درخشان بیرون آید، (آن) معجزه ای دیگر است.
محمدمهدی فولادوند:
و دست خود را به پهلويت ببر سپيد بى گزند برمىآيد (اين) معجزهاى ديگر است.
(لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَی)
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
تا (به این صورت) از نشانههاى بزرگ خویش به تو نشان دهیم.
مهدی الهی قمشهای:
تا باز هم از آيات بزرگ خود به تو ارائه دهيم.
حسین انصاریان:
تا برخی از بزرگ ترین معجزات خود را به تو نشان دهیم.
محمدمهدی فولادوند:
تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمايانيم.
(اذْهَبْ إِلَیٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَیٰ)
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
(اینک) به سوى فرعون برو، که او طغیان کرده است.»
مهدی الهی قمشهای:
اينک (به رسالت) به جانب فرعون روانه شو كه وى سخت طغيان كرده است.
حسین انصاریان:
به سوی فرعون برو؛ زیرا او (در برابر خدا) سرکشی کرده است.
محمدمهدی فولادوند:
به سوى فرعون برو كه او به سركشى برخاسته است.
(قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی)
۲۵ناصر مکارم شیرازی:
(موسى) گفت «پروردگارا! سینهام را گشاده کن;
مهدی الهی قمشهای:
موسى عرضه داشت پروردگارا، شرح صدرم عطا فرما (كه از جفا و آزار مردم تنگدل نشوم).
حسین انصاریان:
گفت پروردگارا! سینهام را (برای تحمل این وظیفه سنگین) گشاده گردان،
محمدمهدی فولادوند:
گفت پروردگارا سينهام را گشاده گردان.
(وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی)
۲۶ناصر مکارم شیرازی:
و کارم را برایم آسان گردان;
مهدی الهی قمشهای:
و كار مرا برايم آسان گردان.
حسین انصاریان:
و کارم را برایم آسان ساز،
محمدمهدی فولادوند:
و كارم را براى من آسان ساز.
(وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی)
۲۷ناصر مکارم شیرازی:
و گره از زبانم بگشاى;
مهدی الهی قمشهای:
و عقده را از زبانم بگشا.
حسین انصاریان:
و گِرِهی را (که مانع روان سخن گفتن من است) از زبانم بگشای،
محمدمهدی فولادوند:
و از زبانم گره بگشاى.
(یَفْقَهُوا قَوْلِی)
۲۸ناصر مکارم شیرازی:
تا سخن مرا بفهمند.
مهدی الهی قمشهای:
تا مردم سخنم را نيكو فهم كنند.
حسین انصاریان:
(تا) سخنم را بفهمند،
محمدمهدی فولادوند:
(تا) سخنم را بفهمند.
(وَ اجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی)
۲۹ناصر مکارم شیرازی:
و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده،
مهدی الهی قمشهای:
و نيز از اهل بيت من يكى را وزير و معاون من فرما.
حسین انصاریان:
و از خانوادهام دستیاری برایم قرار ده،
محمدمهدی فولادوند:
و براى من دستيارى از كسانم قرار ده.
(هَارُونَ أَخِی)
۳۰ناصر مکارم شیرازی:
برادرم هارون را.
مهدی الهی قمشهای:
برادرم هارون را (وزير من گردان).
حسین انصاریان:
هارون، برادرم را
محمدمهدی فولادوند:
هارون برادرم را.
(اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی)
۳۱ناصر مکارم شیرازی:
با او پشتم را محکم کن;
مهدی الهی قمشهای:
پشت مرا به او محكم كن.
حسین انصاریان:
پشتم را به او محکم کن،
محمدمهدی فولادوند:
پشتم را به او استوار كن.
(وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی)
۳۲ناصر مکارم شیرازی:
و او را در کارم شریک ساز;
مهدی الهی قمشهای:
و او را در امر (رسالت با) من شريک ساز.
حسین انصاریان:
و او را در کارم شریک گردان،
محمدمهدی فولادوند:
و او را شريک كارم گردان.
(کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا)
۳۳ناصر مکارم شیرازی:
تا تو را بسیار تسبیح گوییم;
مهدی الهی قمشهای:
تا دائم به ستايش و سپاس تو پردازيم.
حسین انصاریان:
تا تو را (در میان مشرکان از داشتن شریک) بسیار و فراوان تنزیه کنیم،
محمدمهدی فولادوند:
تا تو را فراوان تسبيح گوييم.
(وَ نَذْکُرَکَ کَثِیرًا)
۳۴ناصر مکارم شیرازی:
و تو را بسیار یاد کنیم;
مهدی الهی قمشهای:
و تو را بسيار ياد كنيم.
حسین انصاریان:
و بسیار به یادت باشیم،
محمدمهدی فولادوند:
و بسيار به ياد تو باشيم.
(إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرًا)
۳۵ناصر مکارم شیرازی:
چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بودهاى!»
مهدی الهی قمشهای:
كه همانا بس تويى بصير به احوال ما.
حسین انصاریان:
بیتردید تو به ما بینایی.
محمدمهدی فولادوند:
زيرا تو همواره به (حال) ما بينايى.
(قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَیٰ)
۳۶ناصر مکارم شیرازی:
فرمود «اى موسى! خواستهات به تو داده شد.
مهدی الهی قمشهای:
پروردگار فرمود اى موسى آنچه از ما خواستى همه به تو اعطا گرديد.
حسین انصاریان:
خدا فرمود ای موسی! به یقین خواستهات به تو عطا شد.
محمدمهدی فولادوند:
فرمود اى موسى خواستهات به تو داده شد.
(وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَیٰ)
۳۷ناصر مکارم شیرازی:
و ما بار دیگر تو را مشمول نعمت خود ساخته بودیم»،
مهدی الهی قمشهای:
و همانا ما بر تو بار ديگر نيز منّت بزرگى نهاديم.
حسین انصاریان:
و بیتردید یک بار دیگر هم به تو احسان کردیم.
محمدمهدی فولادوند:
و به راستى بار ديگر (هم) بر تو منت نهاديم.