گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(یَا یَحْیَیٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا)
۱۲ناصر مکارم شیرازی:
اى یحیى! کتاب الهى را باقوّت بگیر. و ما در کودکى فرمان (نبوت) به او دادیم!
مهدی الهی قمشهای:
(چون زكريا ذكر تسبيح و نماز كرد ما به او يحيى را عطا كرديم و چون سه ساله شد به وى خطاب كرديم كه) اى يحيى، تو كتاب آسمانى ما را به قوت (نبوت) فراگير، و به او در همان سن كودكى مقام نبوت بخشيديم.
حسین انصاریان:
ای یحیی! کتاب را به قوت و نیرومندی بگیر؛ و به او در حالی که کودک بود، حکمت دادیم.
محمدمهدی فولادوند:
اى يحيى كتاب (خدا) را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم.
(وَ حَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَ َ زَکَاةً ۖ وَ کَانَ تَقِیًّا)
۱۳ناصر مکارم شیرازی:
و محبت و پاکى (روح) از ناحیه خود به او بخشیدیم، و او پرهیزگار بود!
مهدی الهی قمشهای:
و نيز او را به لطف خاص خود رحمت و مهربانى و پاكى و پارسايى داديم و او طريق تقوا پيش گرفت.
حسین انصاریان:
و از سوی خود مهرورزی (به همه مردم) و پاکی و شایستگی (به او عطا کردیم) و او همواره پرهیزکار بود.
محمدمهدی فولادوند:
و (نيز) از جانب خود مهربانى و پاكى (به او داديم) و تقواپيشه بود.
(وَ بَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا)
۱۴ناصر مکارم شیرازی:
و نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود; و جبّار (و متکبّر) و عصیانگر نبود.
مهدی الهی قمشهای:
و هم در حق پدر و مادر خود بسيار نيكوكار بود و هرگز به احدى ستم نكرد و معصيت خدا را مرتكب نگرديد.
حسین انصاریان:
و به پدر و مادرش نیکوکار بود و سرکش و نافرمان نبود.
محمدمهدی فولادوند:
و با پدر و مادر خود نيکرفتار بود و زورگويى نافرمان نبود.
(وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا)
۱۵ناصر مکارم شیرازی:
سلام بر او، روزى که تولّد یافت، و روزى که مىمیرد، و روزى که زنده برانگیخته مىشود!
مهدی الهی قمشهای:
و سلام حق بر او باد در روز ولادتش و روز وفاتش و روزى كه زنده برانگيخته خواهد شد.
حسین انصاریان:
و بر او سلام باد روزی که زاده شد، و روزی که میمیرد، و روزی که زنده برانگیخته میشود.
محمدمهدی فولادوند:
و درود بر او روزى كه زاده شد و روزى كه مىميرد و روزى كه زنده برانگيخته مىشود.
(وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا)
۱۶ناصر مکارم شیرازی:
و مریم را در این کتاب یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش در ناحیه شرقى (بیت المقدس) کناره گرفت;
مهدی الهی قمشهای:
و ياد كن در كتاب خود احوال مريم را آن گاه كه از اهل خانه خويش كنار گرفته به مكانى به مشرق (بيت المقدس براى عبادت) روى آورد.
حسین انصاریان:
و در این کتاب (سرگذشتِ) مریم را یاد کن هنگامی که از خانواده اش (در) مکان شرقی کناره گرفت.
محمدمهدی فولادوند:
و در اين كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت.
(فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا)
۱۷ناصر مکارم شیرازی:
و میان خود و آنان حجابى افکند. (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح (و فرشته مقرب) خود را به سوى او فرستادیم; و او در شکل انسانى بى عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد.
مهدی الهی قمشهای:
و آن گاه كه از همه خويشانش به كنج تنهايى محتجب و پنهان گرديد ما روح خود را (روح القدس كه فرشته اعظم است) بر او فرستاديم و او در صورت بشرى زيبا و راست اندام بر او ظاهر شد.
حسین انصاریان:
و جدا از آنان پوشش و پردهای برای خود قرار داد. و ما روح خود را به سوی او فرستادیم، پس برای او (به صورت) بشری خوش اندام و معتدل نمودار شد.
محمدمهدی فولادوند:
و در برابر آنان پرده اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به (شكل) بشرى خوشاندام بر او نمايان شد.
(قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا)
۱۸ناصر مکارم شیرازی:
(مریم سخت ترسید و) گفت «اگر خدا ترس هستى، من از تو، به خداى رحمان پناه مىبرم».
مهدی الهی قمشهای:
مريم گفت من از تو پناه به خداى رحمان مىبرم اگر مرد پرهيزكارى هستى.
حسین انصاریان:
مریم گفت همانا من از تو به (خدای) رحمان پناه می برم، اگر پرهیزکار هستی (از من فاصله بگیر.)
محمدمهدی فولادوند:
(مريم) گفت اگر پرهيزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم.
(قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا)
۱۹ناصر مکارم شیرازی:
گفت «من تنها فرستاده پروردگار توام; (آمده ام) تا پسر پاکیزه اى به تو ببخشم.»
مهدی الهی قمشهای:
گفت من فرستاده خداى توام، آمدهام تا تو را پسرى بخشم بسيار پاكيزه و پاک سيرت.
حسین انصاریان:
گفت جز این نیست که من فرستاده پروردگار تو هستم برای آنکه پسری پاک و پاکیزه به تو ببخشم.
محمدمهدی فولادوند:
گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.
(قَالَتْ أَنَّیٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا)
۲۰ناصر مکارم شیرازی:
گفت «چگونه ممکن است پسرى براى من باشد؟! در حالى که تاکنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى نبودهام!»
مهدی الهی قمشهای:
مريم گفت از كجا مرا پسرى تواند بود در صورتى كه دست بشرى به من نرسيده و كار ناشايستهاى هم نكردهام؟
حسین انصاریان:
گفت چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که نه هیچ بشری با من ازدواج کرده است و نه بدکار بودهام.
محمدمهدی فولادوند:
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبودهام.
(قَالَ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ۖ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا ۚ وَ کَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا)
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
گفت «این گونه پروردگارت فرموده این کار بر من آسان است. (ما او را مىآفرینیم) تا او را براى مردم نشانهاى قرار دهیم;و رحمتى باشد از سوى ما; و این امرى است پایان یافته (و گفتگو ندارد).»
مهدی الهی قمشهای:
گفت اين چنين كار البته خواهد شد، خدايت فرموده كه بسيار بر من آسان است (تا قدرت ما را بر آن دريابى) و تا اين پسر را آيت بزرگ و رحمت واسع خود براى خلق گردانيم؛ و قضاى الهى بر اين كار رفته است.
حسین انصاریان:
گفت چنین است (که گفتی، ولی) پروردگارت فرموده است این کار بر من آسان است و (فرزندی بدون ازدواج به او بخشیدن) برای این (است) که او را نشانهای (از قدرت خود) برای مردم و رحمتی از سوی خود قرار دهیم؛ و این کار شدنی است.
محمدمهدی فولادوند:
گفت (فرمان) چنين است پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است و تا او را نشانهاى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم و (اين) دستورى قطعى بود.
۞ (فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا)
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
سرانجام (مریم) به او (عیسى) باردار شد; و او را به نقطه دور دستى برد.
مهدی الهی قمشهای:
پس مريم (به مشاهده جبرئيل، در گريبانش نسيم اهتزازى يافت و) به آن پسر بار برداشت و (براى آنكه از سرزنش قوم جاهل بركنار باشد) با آن به مكانى دور خلوت گزيد.
حسین انصاریان:
پس به عیسی حامله شد و به خاطر او در مکانی دور کناره گرفت.
محمدمهدی فولادوند:
پس (مريم) به او (عيسى) آبستن شد و با او به مكان دورافتاده اى پناه جست.
(فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَیٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَ کُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا)
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایى کشاند; (آن قدر ناراحت شد که) گفت «اى کاش پیش از این مرده بودم، و کاملاً فراموش شده بودم!»
مهدی الهی قمشهای:
آن گاه درد زاييدن او را به كنار درخت خرمايى كشانيد (و از شدت حزن و اندوه با خود) گفت اى كاش من از اين پيش مرده بودم و از صفحه عالم به كلى نامم فراموش شده بود.
حسین انصاریان:
آن گاه درد زاییدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما کشانید؛ (در آن حال) گفت ای کاش پیش از این میمردم و یکسره از خاطرهها فراموش شده بودم.
محمدمهدی فولادوند:
تا درد زايمان او را به سوى تنه درخت خرمايى كشانيد گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش شده بودم.
(فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا)
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که «غمگین مباش! پروردگارت زیر پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است.
مهدی الهی قمشهای:
پس از زير آن درخت (روح القدس يا فرزندش عيسى) او را ندا كرد كه غمگين مباش كه خداى تو از زير قدم تو چشمه آبى جارى كرد.
حسین انصاریان:
پس کودک از زیر (پای) او ندایش داد غمگین مباش که پروردگارت از زیر (پای) تو نهر آبی پدید آورده است (تا بیاشامی و شستشو کنی.)
محمدمهدی فولادوند:
پس از زير (پاى) او (فرشته) وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير (پاى) تو چشمه آبى پديد آورده است.
(وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا)
۲۵ناصر مکارم شیرازی:
و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، تا رطب تازه اى بر تو فرو ریزد.
مهدی الهی قمشهای:
شاخ درخت را به سوى خود حركت ده تا از آن بر تو رطب تازه فرو ريزد.
حسین انصاریان:
و تنه خرما را به سوی خود بجنبان تا برایت خرمای تازه و از بار چیده بریزد.
محمدمهدی فولادوند:
و تنه درخت خرما را به طرف خود (بگير و) بتكان بر تو خرماى تازه مىريزد.