گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ)
ناصر مکارم شیرازی:
به نام خداوند بخشنده مهربان
مهدی الهی قمشهای:
به نام خداوند بخشنده مهربان
حسین انصاریان:
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
محمدمهدی فولادوند:
به نام خداوند رحمتگر مهربان
(کهیعص)
۱مهدی الهی قمشهای:
كهيعص (اين حروف رموز و اسرارى است در ميان خدا و رسول صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم).
محمدمهدی فولادوند:
كاف ها يا عين صاد
(ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا)
۲ناصر مکارم شیرازی:
(این) یادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زکریا،
مهدی الهی قمشهای:
در اين آيات پروردگار تو از رحمتش بر بنده خاصّ خود زكريا سخن مىگويد.
حسین انصاریان:
(آیاتی که بر تو خوانده می شود) یاد رحمت پروردگارت بر بندهاش زکریاست.
محمدمهدی فولادوند:
(اين) يادى از رحمت پروردگار تو (درباره) بندهاش زكرياست.
(إِذْ نَادَیٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا)
۳ناصر مکارم شیرازی:
در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.
مهدی الهی قمشهای:
(ياد كن حكايت او را) وقتى كه خداى خود را پنهانى (و از صميم قلب) ندا كرد.
حسین انصاریان:
هنگامی که پروردگارش را با دعایی پنهان خواند،
محمدمهدی فولادوند:
آنگاه كه (زكريا) پروردگارش را آهسته ندا كرد.
(قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَ لَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا)
۴ناصر مکارم شیرازی:
گفت «پروردگارا! استخوانم سست شده; و شعله پیرى سرم را فراگرفته; و من هرگز در دعاى تو اى پروردگار من، از اجابت محروم نبودهام.
مهدی الهی قمشهای:
عرض كرد كه پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پيرى بر سرم بتافت و با وجود اين من از دعا به درگاه كرم تو خود را هرگز محروم ندانستهام.
حسین انصاریان:
گفت پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و (مویِ) سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت (از اجابت) محروم و بیبهره نبودم.
محمدمهدی فولادوند:
گفت پروردگارا من استخوانم سست گرديده و (موى) سرم از پيرى سپيد گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو نااميد نبودهام.
(وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَ کَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا)
۵ناصر مکارم شیرازی:
و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند); و در حالى که همسرم نازا و عقیم است; تو ازنزد خود جانشینى به من ببخش،
مهدی الهی قمشهای:
و من از اين وارثان كنونى (كه پسر عموهاى من هستند) براى پس از خود بيمناكم (مبادا كه پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پويند) و زوجه من هم نازا و عقيم است، تو از لطف خاص خود فرزندى به من عطا فرما.
حسین انصاریان:
و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم (از شروع زندگی) نازا بوده است، پس مرا از سوی خود فرزندی عطا کن.
محمدمهدی فولادوند:
و من پس از خويشتن از بستگانم بيمناكم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى (و جانشينى) به من ببخش.
(یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ۖ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا)
۶ناصر مکارم شیرازی:
که وارث من و وارث دودمان یعقوب باشد; و او را اى پروردگار من مورد رضایت خود قرار ده.»
مهدی الهی قمشهای:
كه او وارث من و همه آل يعقوب باشد و تو اى خدا او را وارثى پسنديده و صالح مقرر فرما.
حسین انصاریان:
که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! (از هر جهت) مورد رضایت (خود) قرار ده.
محمدمهدی فولادوند:
كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب (نيز) ارث برد و او را اى پروردگار من پسنديده گردان.
(یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَیٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا)
۷ناصر مکارم شیرازی:
اى زکریا! ما تو را به پسرى بشارت مىدهیم که نامش «یحیى» است; و پیش از این، همنامى براى او قرار ندادهایم.
مهدی الهی قمشهای:
اى زكريا همانا تو را به فرزندى كه نامش يحيى است و از اين پيش همنام و همانندش (در تقوا) نيافريديم بشارت مىدهيم.
حسین انصاریان:
ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده میدهیم، (و) پیش از این همنامی برای او قرار ندادهایم.
محمدمهدی فولادوند:
اى زكريا ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است مژده مىدهيم كه قبلا همنامى براى او قرار ندادهايم.
(قَالَ رَبِّ أَنَّیٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَ کَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا)
۸ناصر مکارم شیرازی:
گفت «پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود؟! در حالى که همسرم نازاست، و من نیز به سبب پیرى ناتوان شدهام!»
مهدی الهی قمشهای:
زكريا (از فرط شوق و شگفتى و براى حصول اطمينان) عرض كرد الها، مرا از كجا پسرى تواند بود در صورتى كه زوجه من نازاست و من هم از شدت پيرى خشک و فرتوت شدهام؟!
حسین انصاریان:
گفت پروردگارا! چگونه برایم پسری خواهد بود در حالی که همسرم نازا بوده است و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیدهام؟!
محمدمهدی فولادوند:
گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنكه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شدهام.
(قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئًا)
۹ناصر مکارم شیرازی:
فرمود «این گونه است; پروردگارت گفته این کار بر من آسان است; و قبلاً تو را آفریدم در حالى که چیزى نبودى!»
مهدی الهی قمشهای:
(فرشتهاى از زبان خدا) گفت چنين خواهد شد؛ پروردگارت گويد اين كار براى من بسيار آسان است و منم كه تو را پس از هيچ و معدوم صرف بودن، نعمت وجود بخشيدم.
حسین انصاریان:
(فرشته وحی به او) گفت چنین است (که گفتی، ولی) پروردگارت فرمود این (کار) بر من آسان است، و همانا تو را پیش از این در حالی که چیزی نبودی آفریدم.
محمدمهدی فولادوند:
(فرشته) گفت (فرمان) چنين است پروردگار تو گفته كه اين (كار) بر من آسان است و تو را در حالى كه چيزى نبودى قبلا آفريدهام.
(قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّی آیَةً ۚ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا)
۱۰ناصر مکارم شیرازی:
عرض کرد «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» فرمود «نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلّم با مردم را نخواهى داشت; در حالى که سالم هستى.»
مهدی الهی قمشهای:
زكريا باز عرضه داشت بارالها، براى من نشانه و حجتى بر اين بشارت قرار ده، خدا فرمود بدين نشان كه تا سه شبانهروز با مردم تكلم نكنى (و بر سخن قادر نباشى) با آنكه تندرست هستى.
حسین انصاریان:
گفت پروردگارا! برای من نشانهای قرار ده. گفت نشانه تو این است که سه شبانه روز در حالی که سالم هستی، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهی داشت.
محمدمهدی فولادوند:
گفت پروردگارا نشانهاى براى من قرار ده فرمود نشانه تو اين است كه سه شبانه (روز) با اينكه سالمى با مردم سخن نمىگويى.
(فَخَرَجَ عَلَیٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَیٰ إِلَیْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا)
۱۱ناصر مکارم شیرازی:
او از محراب عبادت به سوى مردم بیرون آمد; و با اشاره به آنها گفت «(به شکرانه این موهبت،) صبح و شام (خدا را) تسبیح گویید.»
مهدی الهی قمشهای:
پس زكريا در حالى كه از محراب (عبادت) بر قومش بيرون آمد به آنان اشاره كرد كه صبح و شام به تسبيح و نماز قيام كنيد.
حسین انصاریان:
پس (به دنبال ناتوانی از سخن گفتن) از عبادتگاهش بر قومش درآمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح گویید.
محمدمهدی فولادوند:
پس از محراب بر قوم خويش درآمد و ايشان را آگاه گردانيد كه روز و شب به نيايش بپردازيد.