گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(وَ کَذَٰلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ ۖ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا ۖ رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ۚ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَیٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا)
۲۱ناصر مکارم شیرازی:
و اینچنین مردم را از حال آنها آگاه کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است; و در قیام قیامت شکى نیست; (و به یاد آور) هنگامى را که (مردم) میان خود درباره کار آنها نزاع داشتند، گروهى مىگفتند «بنایى بر آنان بسازید (تا از نظرها پنهان شوند که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است.» ولى کسانى که از راز آنها آگاهى یافتند (و آن را دلیلى بر رستاخیز دیدند) گفتند «ما عبادتگاهى در کنار (مدفن) آنها مىسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود).»
مهدی الهی قمشهای:
و اين چنين ما مردم را بر حال اصحاب كهف آگاه ساختيم تا خلق بدانند كه وعده خدا (به روز معاد و زنده كردن مردگان) به حق بوده و ساعت قيامت البته بىهيچ شک خواهد آمد، آن گاه كه ميانشان تنازع و خلاف در امر آنها بود (يعنى در عدد يا آيين آنها كه قائل به معاد و قيامت بودند) پس بعضى گفتند بايد گرد آنها حصار و بنايى بسازيم (كه در حبس از خلق مستور و ممنوع شوند) خدا به احوال آنها آگاهتر است و آنان كه بر واقع احوال آنها ظفر و اطلاع يافتند (يعنى خداپرستان و نيكان امت با خود) گفتند البته بر ايشان مسجدى بنا كنيم.
حسین انصاریان:
و این گونه (مردم آن شهر را به وسیله آن سکه قدیمی) از حال آنان آگاه کردیم تا بدانند که وعده خدا (در برانگیختن مردگان در روز قیامت) حق است و در برپا شدن قیامت هیچ تردیدی نیست. هنگامی که (کاشفانِ غار) میان خودشان در کار آنان نزاع و ستیز داشتند، پس (یک گروه) گفتند ساختمانی به روی (جایگاه) آنان بنا کنید (تا از دیدهها پنهان بمانند) البته پروردگارشان به آنان داناتر است. ولی آنان که بر کارشان (نسبت به اصحاب کهف) پیروز شدند، گفتند به یقین مسجدی بر روی (جایگاه) آنان بنا خواهیم کرد.
محمدمهدی فولادوند:
و بدين گونه (مردم آن ديار را) بر حالشان آگاه ساختيم تا بدانند كه وعده خدا راست است و (در فرا رسيدن) قيامت هيچ شكى نيست هنگامى كه ميان خود در كارشان با يكديگر نزاع میکردند پس (عدهاى) گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا كنيد پروردگارشان به (حال) آنان داناتر است (سرانجام) كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند حتما بر ايشان معبدى بنا خواهيم كرد.
(سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ ۖ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ ۚ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَ لَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا)
۲۲ناصر مکارم شیرازی:
به زودى گروهى خواهند گفت «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود.» ـ و گروهى مىگویند «پنج نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» ـ در حالى که اینها سخنانى بى دلیل است ـ و گروهى مىگویند «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است.» جز گروه کمى، تعداد آنها را نمىدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو; و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن.
مهدی الهی قمشهای:
بعضى خواهند گفت كه عده آن اصحاب كهف سه نفر بود چهارمين هم سگ آنها، و برخى ديگر از روى خيالبافى و غيبگويى مىگويند عده آنها پنج نفر بود ششمين سگ آنها، و برخى ديگر گويند هفت نفر بودند و هشتمين سگ آنها. بگو خداى من به عده آنها آگاهتر است، كه بر عدد آنها به جز افراد قليلى (مانند انبياء و اولياء كه از طرف حق به وحى دانستهاند) هيچ كس آگاه نيست، پس تو (با اهل كتاب) درباره آنها مجادله مكن جز آنكه هر چه به ظاهر وحى دانستى اظهار كن و ديگر هرگز فتوا از احدى در اين باب مپرس.
حسین انصاریان:
به زودی خواهند گفت سه نفر بودند، چهارمین آنان سگشان بود. و میگویند پنج نفر بودند، و ششمین آنان سگشان بود، در حالی که (این اظهار نظرهای بی دلیل) تیر به تاریکی انداختن است. و می گویند هفت نفر بودند، هشتمین آنان سگشان بود. بگو پروردگارم به شماره آنان آگاه تر است، جز اندکی کسی شماره آنان را نمیداند. پس درباره آنان بحث و مجادله مکن مگر بحث و مجادله ای ظاهر، و در مورد آنان از هیچ کس نظر مخواه.
محمدمهدی فولادوند:
به زودى خواهند گفت سه تن بودند (و) چهارمين آنها سگشان بود و مىگويند پنج تن بودند (و) ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مى اندازند و (عدهاى) مىگويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است جز اندكى (كسى شماره) آنها را نمىداند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشو.
(وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَٰلِکَ غَدًا)
۲۳ناصر مکارم شیرازی:
و هرگز در مورد کارى نگو «من فردا آن را انجام مىدهم»،
مهدی الهی قمشهای:
و تو هرگز درباره چيزى مگو كه من اين كار را فردا خواهم كرد.
حسین انصاریان:
و هرگز درباره چیزی مگو که من فردا آن را انجام میدهم،
محمدمهدی فولادوند:
و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد.
(إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَ اذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسَیٰ أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا)
۲۴ناصر مکارم شیرازی:
مگر این که خدا بخواهد. و هرگاه فراموش کردى، پروردگارت را به خاطر بیاور; و بگو «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهى روشن تر از این هدایت کند.»
مهدی الهی قمشهای:
مگر آنكه بگويى (ان شاء اللَّه) اگر خدا بخواهد، و چون فراموش كنى باز خدا را به ياد آر و به خلق بگو (اين قدر بر سر قصه ياران كهف بحث و جدل بر پا مكنيد كه) اميد است خداى من مرا به حقايقى بهتر و علومى برتر از اين قصه هدايت فرمايد.
حسین انصاریان:
مگر اینکه (بگویی اگر) خدا بخواهد. و هرگاه (گفتن ان شاءالله را) از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیکتر باشد، راهنمایی کند.
محمدمهدی فولادوند:
مگر آنكه خدا بخواهد و چون فراموش كردى پروردگارت را ياد كن و بگو اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديکتر از اين به صواب است هدايت كند.
(وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعًا)
۲۵ناصر مکارم شیرازی:
آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نُه سال (نیز) بر آن افزودند.
مهدی الهی قمشهای:
و آنها در كهف كوه سيصد سال، نه سال هم افزون درنگ كردند (يهود بر على عليهالسّلام در اين آيه اعتراض كردند كه نه سال زياده در تورات ما نيست. حضرت پاسخ داد كه اين نه سال بر اين است كه سال شما شمسى و سال ما قمرى است).
حسین انصاریان:
(اصحاب کهف) سیصد سال در غارشان ماندند و نُه سال به آن افزودند.
محمدمهدی فولادوند:
و سيصد سال در غارشان درنگ كردند و نه سال (نيز بر آن) افزودند.
(قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا ۖ لَهُ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۖ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ۚ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَ لَا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَدًا)
۲۶ناصر مکارم شیرازی:
بگو «خداوند از مدّت درنگ آنها آگاهتر است; غیب آسمانها و زمین تنها از آن اوست. خداوند چه بینا و شنواست! آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمىدهد.»
مهدی الهی قمشهای:
بگو خدا به زمان اقامت آنان (در غار كوه) داناتر است كه او به همه اسرار غيب آسمانها و زمين محيط است، و چقدر هم بينا و شنواست! و هيچ كس جز او سرپرست و نگهبان خلق نيست واحدى را در حكم خود شريک نمىسازد.
حسین انصاریان:
بگو خدا به مدتی که ماندند داناتر است، (برای اینکه) غیب آسمانها و زمین ویژه اوست، چه بینا و چه شنواست، برای اهل آسمانها و زمین سرپرست و یاوری جز او نیست و احدی را در فرمانرواییاش بر جهان هستی شریک نمیگیرد.
محمدمهدی فولادوند:
بگو خدا به آنچه درنگ كردند داناتر است نهان آسمانها و زمين به او اختصاص دارد وه چه بينا و شنواست براى آنان ياورى جز او نيست و هيچ كس را در فرمانروايى خود شريک نمىگيرد.
(وَ اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِن کِتَابِ رَبِّکَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَ لَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا)
۲۷ناصر مکارم شیرازی:
آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت کن; هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمىسازد; و هرگز پناهگاهى جز او نمىیابى.
مهدی الهی قمشهای:
و آنچه از كتاب خدا بر تو وحى شد (بر خلق) تلاوت كن، كه كلمات او را هيچ كس تغيير نتواند داد، و هرگز جز درگاه او پناهى نخواهى يافت.
حسین انصاریان:
و آنچه از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است، بخوان. برای کلماتش تبدیلکنندهای نیست، و هرگز جز او ملجأ و پناهی نخواهی یافت.
محمدمهدی فولادوند:
و آنچه را كه از كتاب پروردگارت به تو وحى شده است بخوان كلمات او را تغييردهندهاى نيست و جز او هرگز پناهى نخواهى يافت.