گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ ۚ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللَّهِ مِن شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَ عَلَی النَّاسِ وَ لَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ)
۳۸ناصر مکارم شیرازی:
و من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروى کردم. براى ما شایسته نبود چیزى را همتاى خدا قرار دهیم; این از فضل خدا بر ما و بر مردم است; ولى بیشتر مردم شکرگزارى نمىکنند.
مهدی الهی قمشهای:
و از آيين پدرانم ابراهيم (خليل) و اسحاق و يعقوب (كه دين توحيد و خداپرستى است) پيروى كردم، در آيين ما هرگز نبايد چيزى را با خدا شريك گردانيم، اين از فضل و عطاى خداست بر ما و بر همه مردم ليكن اكثر مردمان شكر به جا نمىآورند.
حسین انصاریان:
و (از ابتدا) از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردهام، برای ما شایسته نیست که چیزی را شریک خدا قرار دهیم. این از فضل خدا بر ما و بر مردم است، ولی بیشتر مردم ناسپاسند.
محمدمهدی فولادوند:
و آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب را پيروى نموده ام براى ما سزاوار نيست كه چيزى را شريک خدا كنيم اين از عنايت خدا بر ما و بر مردم است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمىكنند.
(یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ)
۳۹ناصر مکارم شیرازی:
اى دوستان زندانى من! آیا خدایان متعدد و پراکنده بهترند، یا خداوند یگانهاى که بر همه چیز قاهر است؟!
مهدی الهی قمشهای:
اى دو رفيق زندان من، آيا خدايان متفرق (بىحقيقت مانند بتان و فراعنه و غيره) بهترند يا خداى يكتاى قاهر و غالب؟
حسین انصاریان:
ای دو یار زندان! آیا معبودان متعدد و متفرق بهتر است یا خدای یگانه مقتدر؟
محمدمهدی فولادوند:
اى دو رفيق زندانيم آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداى يگانه مقتدر.
(مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَ آبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ ۚ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۚ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ)
۴۰ناصر مکارم شیرازی:
آنچه غیر از خدا مىپرستید، جز اسمهایى (بى مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را (خدا) نامیدهاید، نیست; خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده; حکم تنها از آن خداست; فرمان داده که غیر ازاو را نپرستید. این است آیین ثابت و پایدار; ولى بیشتر مردم نمىدانند.
مهدی الهی قمشهای:
(و بدانيد كه) آنچه غير از خدا مىپرستيد، جز اسمايى (بىحقيقت و الفاظى بىمعنى) نيست كه شما خود و پدرانتان ناميده (و ساخته) ايد، خدا هيچ حجتى بر آن نفرستاده، تنها حكمفرماى عالم وجود خداست، امر فرموده كه جز آن ذات پاک يكتا كسى را نپرستيد، اين توحيد آيين محكم است ليكن اكثر مردم بر اين حقيقت آگه نيستند.
حسین انصاریان:
شما به جای خدا جز (بتهایی) با نام هایی بی اثر و بیمعنا که خود و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید نمیپرستید، خدا (که صاحب اختیار همه هستی است) هیچ دلیلی بر (حقّانیّت آنها برای پرستش) نازل نکرده است. حکم فقط ویژه خداست، او فرمان داده که جز او را نپرستید. دین درست و راست و آیین پابرجا و حق همین است، ولی بیشتر مردم (حقایق را) نمیدانند.
محمدمهدی فولادوند:
شما به جاى او جز نامهايى (چند) را نمىپرستيد كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كردهايد و خدا دليلى بر (حقانيت) آنها نازل نكرده است فرمان جز براى خدا نيست دستور داده كه جز او را نپرستيد اين است دين درست ولى بيشتر مردم نمىدانند.
(یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا ۖ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ ۚ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ)
۴۱ناصر مکارم شیرازی:
اى دوستان زندانى من! امّا (تعبیر خواب شما چنین است که) یکى از شما (دو نفر، آزاد مىشود; و) ساقى شراب براى آقاى خود خواهد شد;و امّا دیگرى به دار آویخته مىشود; و پرندگان از سر او مىخورند. و مطلبى که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعى و حتمى است.»
مهدی الهی قمشهای:
اى دو رفيق زندان من، اما يكى از شما ساقى شراب شاه خواهد شد و اما آن ديگرى به دار آويخته شود و مرغان مغز سر او را بخورند. در قضاى الهى راجع به امرى كه سؤال كرديد چنين حكم شده است.
حسین انصاریان:
ای دو یار زندان! اما یکی از شما (از زندان رهایی مییابد و) سرور خود را شراب مینوشاند، اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سر او خواهند خورد. تعبیر خوابی که از من جویا شدید، تحققّش قطعی و انجامش حتمی شده است.
محمدمهدی فولادوند:
اى دو رفيق زندانيم اما يكى از شما به آقاى خود باده مىنوشاند و اما ديگرى به دار آويخته مىشود و پرندگان از (مغز) سرش مىخورند امرى كه شما دو تن از من جويا شديد تحقق يافت.
(وَ قَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْکُرْنِی عِندَ رَبِّکَ فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ)
۴۲ناصر مکارم شیرازی:
و از میان آن دو نفر، به آن کس که مىدانست رهایى مىیابد، گفت «مرا نزد آقایت (سلطان مصر) یاد کن (تا از زندان رهایى یابم.)» ولى شیطان یاد او را نزد آقایش از خاطر وى برد; و از این رو، (یوسف) چند سال در زندان باقى ماند.
مهدی الهی قمشهای:
آن گاه از رفيقى كه اهل نجاتش يافت درخواست كرد كه مرا نزد خواجه خود ياد كن (باشد كه چون بىتقصيرم بيند از زندانم برهاند) اما شيطان از خاطر آن يار زندانى برد كه يوسف را نزد خواجهاش ياد كند، بدين سبب در زندان چندين سال محبوس بماند.
حسین انصاریان:
و به یکی از آن دو نفر که دانست آزاد می شود، گفت مرا نزد سرور خود یاد کن. ولی شیطان یاد کردنِ از یوسف را نزد سرورش از یاد او برد؛ در نتیجه چند سالی در زندان ماند.
محمدمهدی فولادوند:
و (يوسف) به آن كس از آن دو كه گمان میکرد خلاص مىشود گفت مرا نزد آقاى خود به ياد آور و(لى) شيطان يادآورى به آقايش را از ياد او برد در نتيجه چند سالى در زندان ماند.
(وَ قَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَیٰ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یَابِسَاتٍ ۖ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِن کُنتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ)
۴۳ناصر مکارم شیرازی:
و (در این هنگام) پادشاه گفت «من درخواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را مىخورند; و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده; (که خشکیده ها بر سبزها پیچیدند; و آنها را از بین بردند.) اى گروه اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر مىکنید.»
مهدی الهی قمشهای:
و پادشاه مصر (با ملازمان و دانشمندان دربار خود) گفت من خوابى ديدم كه هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر مىخورند و هفت خوشه سبز ديدم و هفت خوشه خشک (كه خوشههاى سبز را نابود كردند)، اى بزرگان ملک مرا به تعبير اين خوابم اگر علم خواب مىدانيد آگاه گردانيد.
حسین انصاریان:
و پادشاه (مصر به بارگاه نشینانش) گفت پی در پی در خواب میبینم که هفت گاو لاغر، هفت گاو فربه را میخورند، و نیز هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک را مشاهده میکنم؛ شما ای بزرگان! اگر تعبیر خواب میدانید درباره خوابم نظر دهید.
محمدمهدی فولادوند:
و پادشاه (مصر) گفت من (در خواب) ديدم هفت گاو فربه است كه هفت (گاو) لاغر آنها را مىخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) خشگيده ديگر اى سران قوم اگر خواب تعبير مىكنيد در باره خواب من به من نظر دهيد.