• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفحه ۲۳۹ قرآن کریم سوره یوسف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ترجمه:
گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.




(فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَ آتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَ قَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ ۖ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ)

۳۱
ناصر مکارم شیرازی:
هنگامى که (همسر عزیز) نیرنگ آنها را شنید، به سراغشان فرستاد; و براى آنها پشتى (گرانبها، و مجلس باشکوهى) فراهم ساخت; و به دست هر کدام، کاردى (براى بریدن میوه) داد; و (به یوسف) گفت «بر آنان وارد شو!» هنگامى که چشمشان به او افتاد، او را بسیار با شکوه (و زیبا) یافتند; و (بى توجه) دست‌هاى خود را بریدند; و گفتند «منزّه است خدا! این بشر نمى باشد; این جز یک فرشته بزرگوار نیست!»
مهدی الهی قمشه‌ای:
چون (زليخا) ملامت زنان مصرى را درباره خود شنيد فرستاد و از آنها دعوت كرد و (مجلسى بياراست و) به احترام هر يک بالش و تكيه‌گاهى بگسترد و به دست هر يک كاردى (و ترنجى) داد و (آن گاه با زيب و زيور يوسف را بياراست و) به او گفت كه به مجلس اين زنان درآ، چون زنان مصرى يوسف را ديدند بس بزرگش يافتند و دستهاى خود (به جاى ترنج) بريدند و گفتند حاش للَّه كه اين پسر نه آدمى است بلكه فرشته بزرگ حسن و زيبايى است.
حسین انصاریان:
پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید (برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند) به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان (برای خوردن میوه) کاردی داد و به یوسف گفت به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ (و بسیار زیبا) یافتند و (از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه) دست‌هایشان را بریدند و گفتند حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته‌ای بزرگوار نیست.
محمدمهدی فولادوند:
پس چون (همسر عزيز) از مكرشان اطلاع يافت نزد آنان (كسى) فرستاد و محفلى برايشان آماده ساخت و به هر يک از آنان (ميوه و) كاردى داد و (به يوسف) گفت بر آنان درآى پس چون (زنان) او را ديدند وى را بس شگرف يافتند و (از شدت هيجان) دست‌هاى خود را بريدند و گفتند منزه است‌ خدا اين بشر نيست اين جز فرشته‌اى بزرگوار نيست.



(قَالَتْ فَذَٰلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ ۖ وَ لَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ ۖ وَ لَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ)

۳۲
ناصر مکارم شیرازی:
(همسر عزیز) گفت «این همان کسى است که بخاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید. (آرى) من او را به خویشتن دعوت کردم; و او خوددارى کرد. و اگر آنچه را به او دستور مى دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد; و به یقین خوار و حقیر خواهد شد.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
گفت اين است غلامى كه مرا در محبتش ملامت كرديد! آرى من خود از وى تقاضاى مراوده كردم و او عفت ورزيد و اگر از اين پس هم خواهش مرا رد كند البته زندانى شود و از خوارشدگان گردد.
حسین انصاریان:
بانوی کاخ گفت این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت.
محمدمهدی فولادوند:
(زليخا) گفت اين همان است كه در باره او سرزنشم می‌کرديد آرى من از او كام خواستم و(لى) او خود را نگاه داشت و اگر آنچه را به او دستور مى‌دهم نكند قطعا زندانى خواهد شد و حتما از خوارشدگان خواهد گرديد.



(قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ۖ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ)

۳۳
ناصر مکارم شیرازی:
(یوسف) گفت «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مى‌خوانند; و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من بازنگردانى، به سوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
يوسف گفت اى خدا، مرا رنج زندان خوشتر از اين كار زشتى است كه اينان از من تقاضا دارند و اگر تو حيله اين زنان را از من دفع نفرمايى به آنها ميل كرده و از اهل جهل (و شقاوت) گردم.
حسین انصاریان:
یوسف گفت پروردگارا! زندان نزد من محبوب‌تر است از عملی که مرا به آن می‌خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می‌کنم و از نادانان می شوم.
محمدمهدی فولادوند:
(يوسف) گفت پروردگارا زندان براى من دوست‌ داشتنى‌تر است از آنچه مرا به آن مى‌خوانند و اگر نيرنگ آنان را از من بازنگردانى به سوى آنان خواهم گراييد و از (جمله) نادانان خواهم شد.



(فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)

۳۴
ناصر مکارم شیرازی:
پروردگارش دعاى او را اجابت کرد; و مکر آنان را از او بازگرداند; چرا که او شنوا و داناست.
مهدی الهی قمشه‌ای:
خدايش هم دعاى او را مستجاب كرده و مكر و دسايس آن زنان را از او بگردانيد، كه خداوند شنوا و داناست.
حسین انصاریان:
پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست.
محمدمهدی فولادوند:
پس پروردگارش (دعاى) او را اجابت كرد و نيرنگ آنان را از او بگردانيد آرى او شنواى داناست.



(ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّیٰ حِینٍ)

۳۵
ناصر مکارم شیرازی:
سپس با اینکه نشانه‌هاى (پاکى یوسف) را دیدند، تصمیم گرفتند او را تا مدّتى زندانى کنند.
مهدی الهی قمشه‌ای:
و با آنكه دلايل روشن (پاكدامنى و عصمت يوسف) را ديدند باز چنين صلاح دانستند كه وى را چندى زندانى كنند.
حسین انصاریان:
آن گاه آنان پس از آنکه نشانه‌ها(یِ پاکی و پاکدامنی یوسف) را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند.
محمدمهدی فولادوند:
آنگاه پس از ديدن آن نشانه‌ ها به نظرشان آمد كه او را تا چندى به زندان افكنند.



(وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ ۖ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا ۖ وَ قَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ ۖ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ ۖ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ)

۳۶
ناصر مکارم شیرازی:
و (در این هنگام) دوجوان، همراه او وارد زندان شدند; یکى از آن دو گفت «من در خواب دیدم که (انگور براى ساختن) شراب مى فشارم.» و دیگرى گفت «من درخواب دیدم نان بر سرم حمل مى کنم; که پرندگان از آن مى‌خورند; ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران مى‌بینیم.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
و با يوسف دو جوان ديگر هم (از نديمان و خاصان شاه) زندانى شدند. يكى از آنها گفت من در خواب ديدمى كه انگور براى شراب مى‌افشرم، و ديگرى گفت من در خواب ديدمى كه بر بالاى سر خود طبق نانى مى‌برم و مرغان هوا از آن به منقار مى‌خورند، (يوسفا) ما را از تعبير آن آگاه كن، كه تو را از نيكوكاران (و دانشمندان عالم) مى‌بينيم.
حسین انصاریان:
و دو غلام (پادشاه مصر) با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت من پی در پی خواب می‌بینم که (برای) شراب، (انگور) می‌فشارم، و دیگری گفت من خواب می‌بینم که بر سر خود نان حمل می‌کنم (و) پرندگان از آن می‌خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می‌دانیم.
محمدمهدی فولادوند:
و دو جوان با او به زندان درآمدند (روزى) يكى از آن دو گفت من خويشتن را (به خواب) ديدم كه (انگور براى) شراب مى‌ فشارم و ديگرى گفت من خود را (به خواب) ديدم كه بر روى سرم نان مى‌برم و پرندگان از آن مى‌خورند به ما از تعبيرش خبر ده كه ما تو را از نيكوكاران مى‌بينيم



(قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ۚ ذَٰلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی ۚ إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ)

۳۷
ناصر مکارم شیرازی:
(یوسف) گفت «غذاى روزانه شما را نمى‌آورند، مگر اینکه پیش از آن، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت. این، از دانشى است که پروردگارم به من آموخته است. زیرا من آیین قومى را که به خدا ایمان ندارند، و به سراى دیگر کافرند، ترک گفتم (و شایسته چنین موهبتى شدم).
مهدی الهی قمشه‌ای:
يوسف در پاسخ آنها گفت من شما را پيش از آنكه طعام آيد و تناول كنيد به تعبير خوابتان آگاه مى‌سازم، كه اين علم از چيزهايى است كه خداى به من آموخته است، زيرا كه من آيين گروهى را كه به خدا بى‌ايمان و به آخرت كافرند ترک گفتم.
حسین انصاریان:
گفت هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می‌کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده‌ام.
محمدمهدی فولادوند:
گفت غذايى را كه روزى شماست براى شما نمى‌آورند مگر آنكه من از تعبير آن به شما خبر مى‌دهم پيش از آنكه (تعبير آن) به شما برسد اين از چيزهايى است كه پروردگارم به من آموخته است من آيين قومى را كه به خدا اعتقاد ندارند و منكر آخرتند رها كرده‌ام.





جعبه ابزار