• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفحه ۲۳۸ قرآن کریم سوره یوسف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ترجمه:
گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.




(وَ رَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَ قَالَتْ هَیْتَ لَکَ ۚ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ ۖ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ)

۲۳
ناصر مکارم شیرازی:
و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى کامجویى کرد; درها را بست و گفت «بیا به سوى آنچه براى تو مهیّاست!» (یوسف) گفت «پناه مى‌برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است; مقام مرا گرامى داشته; (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) به یقین ستمکاران رستگار نمى‌شوند.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
و بانوى خانه به ميل نفس خود با او بناى مراوده گذاشت و (روزى) درها را بست و يوسف را به خود دعوت كرد و اشاره كرد كه من براى تو آماده‌ام، يوسف جواب داد به خدا پناه مى‌برم، او خداى من است، مرا مقامى منزه و نيكو عطا كرده (چگونه خود را به ستم و عصيان آلوده كنم)، كه هرگز ستمكاران رستگار نمى‌گردند.
حسین انصاریان:
و آن (زنی) که یوسف در خانه‌اش بود، از یوسف با نرمی و مهربانی خواستار کام‌جویی شد، و (در فرصتی مناسب) همه درهای کاخ را بست و به او گفت پیش بیا (که من در اختیار توام) یوسف گفت پناه به خدا، او پروردگار من است، جایگاهم را نیکو داشت، (من هرگز به پروردگارم خیانت نمی‌کنم) به یقین ستمکاران رستگار نمی‌شوند.
محمدمهدی فولادوند:
و آن (بانو) كه وى در خانه‌اش بود خواست از او كام گيرد و درها را (پياپى) چفت كرد و گفت بيا كه از آن توام (يوسف) گفت پناه بر خدا او آقاى من است به من جاى نيكو داده است قطعا ستمكاران رستگار نمى‌شوند.



(وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَ هَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَیٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ)

۲۴
ناصر مکارم شیرازی:
آن زن قصد او کرد; و او نیز، اگر برهان پروردگار را نمى‌دید، قصد وى مى نمود. اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم; چرا که او از بندگان خالص شده ما بود.
مهدی الهی قمشه‌ای:
آن زن باز در وصل او اصرار و اهتمام كرد و يوسف هم اگر لطف خاص خدا و برهان روشن حق را نديده بود (به ميل طبيعى) در وصل آن زن اهتمام كردى، ولى ما اين چنين كرديم تا قصد بد و عمل زشت را از او بگردانيم كه همانا او از بندگان برگزيده ما بود.
حسین انصاریان:
بانوی کاخ (چون خود را در برابر یوسفِ پاکدامن، شکست خورده دید با حالتی خشم‌آلود) به یوسف حمله کرد و یوسف هم اگر برهان پروردگارش را (که جلوه ربوبیت و نور عصمت و بصیرت است) ندیده بود (به قصد دفاع از شرف و پاکی اش) به او حمله می‌کرد (و در آن حال زد و خورد سختی پیش می‌آمد و با مجروح شدن بانوی کاخ، راه اتهام بر ضد یوسف باز می‌شد، ولی دیدن برهان پروردگارش او را از حمله بازداشت و راه هر گونه اتهام از سوی بانوی کاخ بر او بسته شد). (ما) این گونه (یوسف را یاری دادیم) تا زد و خورد(ی که سبب اتهام می‌شد) و (نیز) عمل خلاف عفت آن بانو را از او بگردانیم؛ زیرا او از بندگان خالص شده ما (از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی) بود.
محمدمهدی فولادوند:
و در حقيقت (آن زن) آهنگ وى كرد و (يوسف نيز) اگر برهان پروردگارش را نديده بود آهنگ او می‌کرد چنين (كرديم) تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.



(وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ قَمِیصَهُ مِن دُبُرٍ وَ أَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَی الْبَابِ ۚ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءًا إِلَّا أَن یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ)

۲۵
ناصر مکارم شیرازی:
و هر دو به سوى در، دویدند و (در حالى که همسر عزیز، یوسف را تعقیب مى‌کرد); پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد. و در این هنگام، همسر آن زن را نزدیک در یافتند. آن زن گفت «کیفر کسى که بخواهد نسبت به خانواده تو خیانت کند، جز زندان یا عذاب دردناک، چیست؟!»
مهدی الهی قمشه‌ای:
و هر دو (براى گريختن) به جانب در شتافتند و زن پيراهن يوسف را از پشت بدريد و در آن حال آقاى آن زن (يعنى شوهرش) را بر در منزل يافتند، زن گفت جزاى آن كه با اهل تو قصد بد كند جز آنكه يا به زندانش برند يا به عقوبت سخت كيفر كنند چه خواهد بود؟
حسین انصاریان:
و هر دو به سوی در کاخ پیشی گرفتند، و بانو پیراهن یوسف را از پشت پاره کرد و (در آن حال) در کنار (آستانه) در به شوهر وی برخوردند؛ بانو به شوهرش گفت کسی که نسبت به خانواده ات قصد بدی داشته باشد، کیفرش جز زندان یا شکنجه دردناک (چه خواهد بود؟!)
محمدمهدی فولادوند:
و آن دو به سوى در بر يكديگر سبقت گرفتند و (آن زن) پيراهن او را از پشت بدريد و در آستانه در آقاى آن زن را يافتند آن گفت كيفر كسى كه قصد بد به خانواده تو كرده چيست جز اينكه زندانى يا (دچار) عذابى دردناک شود.



(قَالَ هِیَ رَاوَدَتْنِی عَن نَّفْسِی ۚ وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْکَاذِبِینَ)

۲۶
ناصر مکارم شیرازی:
(یوسف) گفت «او مرا به کامجویى از خود دعوت کرد!» و در این هنگام، شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد که «اگر پیراهنش از پیش رو پاره شده، آن زن راست مى‌گوید; و او از دروغگویان است.
مهدی الهی قمشه‌ای:
يوسف جواب داد اين زن خود (با وجود انكار من) با من قصد مراوده كرد. و بر صدق دعويش شاهدى از بستگان زن گواهى داد گفت اگر پيراهن يوسف از پيش دريده، زن راستگو و يوسف از دروغگويان است.
حسین انصاریان:
یوسف گفت او از من خواستار کام‌جویی شد. و گواهی از خاندان بانو چنین داوری کرد اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، بانو راست می‌گوید و یوسف دروغگوست.
محمدمهدی فولادوند:
(يوسف) گفت او از من كام خواست و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد اگر پيراهن او از جلو چاک خورده زن راست گفته و او از دروغگويان است.



(وَ إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ)

۲۷
ناصر مکارم شیرازی:
و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ مى‌گوید; و او از راستگویان است.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
و اگر پيراهن او از پشت سر دريده، زن دروغگو و يوسف از راستگويان است.
حسین انصاریان:
و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، بانو دروغ می‌گوید و یوسف راستگوست.
محمدمهدی فولادوند:
و اگر پيراهن او از پشت دريده شده زن دروغ گفته و او از راستگويان است.



(فَلَمَّا رَأَیٰ قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ ۖ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ)

۲۸
ناصر مکارم شیرازی:
هنگامى که (عزیز مصر) دید پیراهن او از پشت پاره شده، گفت «این از مکر و حیله شما زنان است; که مکر و حیله شما زنان، عظیم است!
مهدی الهی قمشه‌ای:
چون شوهر ديد كه پيراهن از پشت سر دريده است گفت اين از مكر شما زنان است، كه مكر و حيله شما زنان بسيار بزرگ و حيرت‌انگيز است.
حسین انصاریان:
پس همسر بانو چون دید پیراهن یوسف از پشت پاره شده، گفت این (فتنه و فساد) از نیرنگ شما (زنان) است، بی تردید نیرنگ شما بزرگ است.
محمدمهدی فولادوند:
پس چون (شوهرش) ديد پيراهن او از پشت چاک خورده است گفت بی‌شک اين از نيرنگ شما (زنان) است كه نيرنگ شما (زنان) بزرگ است.



(یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَا ۚ وَ اسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ ۖ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ)

۲۹
ناصر مکارم شیرازی:
یوسف! از این (جریان)، صرف نظر کن; و تو نیز اى زن از گناهت استغفار کن، زیرا تو از خطاکاران بودى.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
اى يوسف، از اين درگذر (يعنى قضيه را از همه پنهان دار) و (زن را گفت) تو هم از گناه خود توبه كن كه سخت از خطاكاران بوده‌اى.
حسین انصاریان:
یوسفا! این داستان را ندیده بگیر. و تو (ای بانو!) از گناهت استغفار کن؛ زیرا تو از خطاکارانی.
محمدمهدی فولادوند:
اى يوسف از اين (پيشامد) روى بگردان و تو (اى زن) براى گناه خود آمرزش بخواه كه تو از خطاكاران بوده‌اى.



(وَ قَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ ۖ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ)

۳۰
ناصر مکارم شیرازی:
(این جریان در شهر منعکس شد;) گروهى از زنان شهر گفتند «همسر عزیز، غلامش را به سوى خود دعوت مى‌کند. عشق (این جوان)، در اعماق قلبش نفوذ کرده; ما او را در گمراهى آشکارى مى‌بینیم.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
و زنانى در شهر مصر گفتند زن عزيز مصر قصد مراوده با غلام خويش داشته و حب او وى را شيفته و فريفته خود ساخته و ما او را (از فرط محبت) كاملا در ضلالت مى‌بينيم.
حسین انصاریان:
و گروهی از زنان در شهر شایع کردند که همسر عزیز (مصر) در حالی که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام‌جویی می‌کند؛ یقیناً ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم.
محمدمهدی فولادوند:
و (دسته‌اى از) زنان در شهر گفتند زن عزيز از غلام خود كام خواسته و سخت‌ خاطرخواه او شده است به راستى ما او را در گمراهى آشكارى مى‌بينيم.





جعبه ابزار