• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفحه ۲۳۶ قرآن کریم سوره یوسف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ترجمه:
گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.




(قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَیٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا ۖ إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ)

۵
ناصر مکارم شیرازی:
گفت «پسرم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن، مبادا براى تو نقشه (خطرناکى) بکشند; زیرا شیطان، دشمن آشکار انسان است.
مهدی الهی قمشه‌ای:
يعقوب گفت اى فرزند عزيز، زنهار خواب خود را بر برادران حكايت مكن كه (به اغواى شيطان) بر تو مكر (و حسد) خواهند ورزيد، زيرا دشمنى شيطان بر آدمى بسيار آشكار است.
حسین انصاریان:
(پدر) گفت ای پسرک من! خواب خود را برای برادرانت مگو که نقشه‌ای خطرناک بر ضد تو به کار می‌بندند، بدون شک شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.
محمدمهدی فولادوند:
(يعقوب) گفت اى پسرک من خوابت را براى برادرانت‌ حكايت مكن كه براى تو نيرنگى مى‌انديشند زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است.



(وَ کَذَٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَیٰ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ)

۶
ناصر مکارم شیرازی:
و این گونه پروردگارت تو را بر مى‌گزیند; و از تعبیر خواب‌ها به تو مى آموزد; و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب کامل مى‌کند، همان گونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل کرد; به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
و اين (تعبير خواب تو) چنين است كه خدا تو را برگزيند و از علم تأويل خواب‌ها بياموزد و نعمت و لطفش را در حق تو و آل يعقوب مانند پدرانت ابراهيم و اسحاق تمام گرداند، كه خداى تو دانا و حكيم است.
حسین انصاریان:
و این چنین پروردگارت تو را برمی‌گزیند و از تفسیر خواب‌ها به تو می آموزد، و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام می‌کند، چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد؛ یقیناً پروردگارت دانا و حکیم است.
محمدمهدی فولادوند:
و اين چنين پروردگارت تو را برمى‌ گزيند و از تعبير خواب‌ها به تو مى‌آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مى ‌كند همان گونه كه قبلا بر پدران تو ابراهيم و اسحاق تمام كرد در حقيقت پروردگار تو داناى حكيم است.



۞

(لَّقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ)

۷
ناصر مکارم شیرازی:
به یقین در (داستان) یوسف و برادرانش، نشانه‌ها(ى هدایت) براى سؤال‌کنندگان بود.
مهدی الهی قمشه‌ای:
همانا در حكايت يوسف و برادرانش براى دانش طلبان و اهل تحقيق عبرت و حكمت بسيار مندرج است.
حسین انصاریان:
بی تردید (در داستان) یوسف و برادرانش نشانه‌هایی (از ربوبیّت، رحمت و لطف خدا) برای مردم کنجکاو است.
محمدمهدی فولادوند:
به راستى در (سرگذشت) يوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست.



(إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلَیٰ أَبِینَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ)

۸
ناصر مکارم شیرازی:
هنگامى که (برادران) گفتند «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند; در حالى که ما مردان نیرومندى هستیم. مسلّماً پدر ما، در گمراهى آشکارى است.
مهدی الهی قمشه‌ای:
(پس حكايت را بر امت بگو) هنگامى كه برادران يوسف گفتند ما با آنكه چندين برادر نيرومنديم پدر چنان دلبسته يوسف و برادر اوست كه آنها را تنها بيش از همه ما برادران دوست مى‌دارد، همانا ضلالت پدرمان (در حب يوسف) نيک پديدار است.
حسین انصاریان:
(یاد کن) هنگامی را که برادران گفتند با اینکه ما گروهی نیرومندیم، یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما محبوب‌ترند، و قطعاً پدرمان در اشتباه روشن و آشکاری است.
محمدمهدی فولادوند:
هنگامى كه (برادران او) گفتند يوسف و برادرش نزد پدرمان از ما كه جمعى نيرومند هستيم دوست‌ داشتنى‌ ترند قطعا پدر ما در گمراهى آشكارى است.



(اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَ تَکُونُوا مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ)

۹
ناصر مکارم شیرازی:
یوسف را به قتل رسانید; یا او را به سرزمین دوردستى بیفکنید; تا توجّه پدرتان، فقط به شما باشد; و بعد از آن، (از گناه خود توبه مى‌کنید; و)افراد صالحى خواهید بود.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
بايد يوسف را بكشيد يا در ديارى (دور از پدر) بيفكنيد تا روى پدر يک جهت به طرف خودتان باشد و بعد از اين عمل (توبه كرده و) مردمى صالح و درستكار باشيد.
حسین انصاریان:
(یکی گفت) یوسف را بکشید و یا او را در سرزمین نامعلومی بیندازید، تا توجه و محبت پدرتان فقط معطوف به شما شود. و پس از این گناه (با بازگشت به خدا و عذرخواهی از پدر) مردمی شایسته خواهید شد.
محمدمهدی فولادوند:
(يكى گفت) يوسف را بكشيد يا او را به سرزمينى بيندازيد تا توجه پدرتان معطوف شما گردد و پس از او مردمى شايسته باشيد.



(قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ)

۱۰
ناصر مکارم شیرازی:
یکى از آنها گفت «یوسف را به قتل نرسانید; و اگر مى خواهید کارى انجام دهید، او را در مخفى گاه چاه بیفکنید; تا بعضى از قافله‌ها او را برگیرند (و با خود به مکان دورى ببرند).»
مهدی الهی قمشه‌ای:
يكى از برادران يوسف اظهار داشت كه اگر ناچار سوء قصدى داريد البته بايد از كشتن وى صرف نظر كنيد ولى او را به چاهى درافكنيد تا كاروانى او را برگيرد (و با خود به ديار دور برد).
حسین انصاریان:
یکی از آنان گفت یوسف را نکشید، اگر می‌خواهید کاری بر ضد او انجام دهید، وی را در مخفی‌گاه آن چاه اندازید، که برخی رهگذران او را برگیرند (و با خود ببرند!!)
محمدمهدی فولادوند:
گوينده‌ اى از ميان آنان گفت‌ يوسف را مكشيد اگر كارى مى‌كنيد او را در نهانخانه چاه بيفكنيد تا برخى از مسافران او را برگيرند.



(قَالُوا یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَیٰ یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ)

۱۱
ناصر مکارم شیرازی:
(برادران نزد پدر آمدند و) گفتند «اى پدر! چرا تو درباره یوسف، به ما اطمینان نمى کنى؟!در حالى که ما خیرخواه او هستیم!
مهدی الهی قمشه‌ای:
(بعد از اين رأى و تصميم نزد پدر رفته و) گفتند اى پدر، چرا تو بر يوسف از ما ايمن نيستى در صورتى كه ما برادران همه خيرخواه يوسفيم؟
حسین انصاریان:
گفتند ای پدر! تو را چه شده که ما را نسبت به یوسف امین نمی‌دانی با اینکه ما بدون تردید خیرخواه اوییم.
محمدمهدی فولادوند:
گفتند اى پدر تو را چه شده است كه ما را بر يوسف امين نمى‌دانى در حالى كه ما خيرخواه او هستيم.



(أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ)

۱۲
ناصر مکارم شیرازی:
فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذاى کافى بخورد و تفریح کند; و به یقین ما از او محافظت خواهیم کرد.»
مهدی الهی قمشه‌ای:
فردا او را با ما فرست كه در چمن و مراتع بگردد و بازى كند و البته ما همه نگهبان اوييم.
حسین انصاریان:
فردا او را با ما روانه کن تا (در دشت و صحرا) بگردد و بازی کند، قطعاً ما حافظ و نگهبان او خواهیم بود.
محمدمهدی فولادوند:
فردا او را با ما بفرست تا (در چمن) بگردد و بازى كند و ما به خوبى نگهبان او خواهيم بود.



(قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ)

۱۳
ناصر مکارم شیرازی:
(پدر) گفت «من از بردن او غمگین مى شوم; و از این مى‌ترسم که گرگ او را بخورد، در حالى که شما از او غافل باشید!»
مهدی الهی قمشه‌ای:
يعقوب گفت من از آن دلتنگ مى‌شوم كه او را ببريد و ترسان و پريشان خاطرم كه از او غفلت كنيد و طعمه گرگان شود.
حسین انصاریان:
گفت بردن او مرا سخت اندوهگین می‌کند، و می ترسم شما از او غفلت کنید و گرگ، او را بخورد.
محمدمهدی فولادوند:
گفت اينكه او را ببريد سخت مرا اندوهگين مى ‌كند و مى‌ ترسم از او غافل شويد و گرگ او را بخورد.



(قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ)

۱۴
ناصر مکارم شیرازی:
گفتند «با این که ما مردان نیرومندى هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود (و هرگز چنین چیزى ممکن نیست).»
مهدی الهی قمشه‌ای:
برادران گفتند اگر با آنكه ما چند مرد نيرومند به همراه اوييم باز گرگ او را بخورد پس ما بسيار مردم ضعيف زيانكارى خواهيم بود.
حسین انصاریان:
گفتند اگر با بودن ما که گروهی نیرومندیم، گرگ او را بخورد، یقیناً ما در این صورت زیانکار و بی مقداریم.
محمدمهدی فولادوند:
گفتند اگر گرگ او را بخورد با اينكه ما گروهى نيرومند هستيم در آن صورت ما قطعا (مردمى) بى‌ مقدار خواهيم بود.





جعبه ابزار