گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
۞۞ (قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یَا شُعَیْبُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِن قَرْیَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۚ قَالَ أَوَلَوْ کُنَّا کَارِهِینَ)
۸۸ناصر مکارم شیرازی:
اشراف مستکبر قوم او گفتند «اى شعیب! به یقین، تو و کسانى را که با تو ایمان آورده اند، از شهر و دیارمان بیرون خواهیم راند یا این که به آیین ما بازگردید.» گفت «آیا (مى خواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!
حسین انصاریان:
اشراف و سران قومش که (از پذیرفتن حق) تکبّر ورزیدند، گفتند ای شعیب! مسلماً تو و کسانی را که با تو ایمان آورده اند از شهرمان بیرون می کنیم یا اینکه بی چون و چرا به آیین ما بازگردید. گفت آیا هر چند که نفرت و کراهت (از آن آیین) داشته باشیم؟!
محمدمهدی فولادوند:
سران قومش كه تكبر مى ورزيدند گفتند اى شعيب يا تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده اند از شهر خودمان بيرون خواهيم كرد يا به كيش ما برگرديد گفت آيا هر چند كراهت داشته باشيم.
(قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَی اللَّهِ کَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِی مِلَّتِکُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا ۚ وَ مَا یَکُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِیهَا إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا ۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا ۚ عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنَا ۚ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَ أَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ)
۸۹ناصر مکارم شیرازی:
اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آن که خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته ایم; و براى ما ممکن نیست که ما به آن بازگردیم مگر این که خدایى که پروردگار ماست بخواهد; علم پروردگارما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکّل کرده ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داورى کن، که تو بهترین داورانى.»
حسین انصاریان:
اگر پس از آنکه خدا ما را از آن (آیین شرک آلود) نجات داده به آیین شما بازگردیم (و بگوییم خدا دارای شریک و همتاست) یقیناً بر خدا دروغ بسته ایم؛ بنابراین امکان ندارد به آیین شما بازگردیم، مگر اینکه خدا که پروردگار ماست بخواهد (که او هم مشرک شدن و کافر شدن کسی را هرگز نمی خواهد) پروردگار ما از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کردیم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن که تو بهترین داورانی.
محمدمهدی فولادوند:
اگر بعد از آنكه خدا ما را از آن نجات بخشيده (باز) به كيش شما برگرديم در حقيقت به خدا دروغ بسته ايم و ما را سزاوار نيست كه به آن بازگرديم مگر آنكه خدا پروردگار ما بخواهد (كه) پروردگار ما از نظر دانش بر هر چيزى احاطه دارد بر خدا توكل كرده ايم بار پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى.
(وَ قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْبًا إِنَّکُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ)
۹۰ناصر مکارم شیرازی:
اشراف کافر قوم او گفتند «اگر از شعیب پیروى کنید، به یقین شما زیانکار خواهید شد.»
حسین انصاریان:
و اشراف و سران کافر قومش (به مردم) گفتند اگر از شعیب پیروی کنید، مسلماً شما هم از زیانکارانید.
محمدمهدی فولادوند:
و سران قومش كه كافر بودند گفتند اگر از شعيب پيروى كنيد در اين صورت قطعا زيانكاريد.
(فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ)
۹۱ناصر مکارم شیرازی:
سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان در خانه هایشان به رو افتاده و مرده بودند.
حسین انصاریان:
پس زلزله ای سخت آنان را فراگرفت و در خانه هایشان (به رو درافتاده) جسمی بی جان شدند!
محمدمهدی فولادوند:
پس زمين لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند.
(الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فِیهَا ۚ الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کَانُوا هُمُ الْخَاسِرِینَ)
۹۲ناصر مکارم شیرازی:
کسانى که شعیب را تکذیب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گویا هرگز در آن (خانه ها) سکونت نداشتند! (آرى) آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکاران واقعى بودند.
حسین انصاریان:
کسانی که شعیب را تکذیب کردند (چنان نابود شدند که) گویی در آن شهر سکونت نداشتند، (آری،) آنان که شعیب را تکذیب کردند، همان زیانکاران بودند.
محمدمهدی فولادوند:
كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند گويى خود در آن (ديار) سكونت نداشتند كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند خود همان زيانكاران بودند.
(فَتَوَلَّیٰ عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ ۖ فَکَیْفَ آسَیٰ عَلَیٰ قَوْمٍ کَافِرِینَ)
۹۳ناصر مکارم شیرازی:
و از آنان روى بر تافت و گفت «اى قوم من! من رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و براى شما خیرخواهى نمودم; با این حال، چگونه بر حال قوم بى ایمان تأسّف بخورم؟!»
حسین انصاریان:
پس شعیب از آنان روی گردانید و گفت ای قوم من! یقیناً من پیام های پروردگارم را به شما رساندم، و برای شما خیرخواهی کردم، با این حال چگونه بر گروهی که کافرند دریغ و تأسف خورم؟
محمدمهدی فولادوند:
پس (شعيب) از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم.
(وَ مَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ)
۹۴ناصر مکارم شیرازی:
و ما در هیچ شهر و آبادى پیامبرى نفرستادیم مگر این که اهل آن را به سختى ها و رنج ها گرفتار ساختیم; شاید (به خود آیند، و به سوى خدا) بازگردند و تضّرع کنند
حسین انصاریان:
هیچ پیامبری را در شهری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را (پس از تکذیب آن پیامبر) به تهیدستی و سختی و رنج و بیماری دچار کردیم، باشد که (به پیشگاه ما) فروتنی و زاری کنند.
محمدمهدی فولادوند:
و در هيچ شهرى پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه مردمش را به سختى و رنج دچار كرديم تا مگر به زارى درآيند.
(ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّیٰ عَفَوا وَّ قَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ)
۹۵ناصر مکارم شیرازی:
سپس (هنگامى که این هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نیکى (و فراوانى نعمت و رفاه) را به جاى بدى قرار دادیم; آنچنان که فزونى گرفتند، (و مغرور شدند،) و گفتند «(تنها ما نبودیم که گرفتار این مشکلات شدیم;)» به پدران ما نیز ناراحتى و شادمانى رسید.» چون چنین شد، آنها را (به سبب اعمالشان) ناگهان گرفتیم (و مجازات کردیم)، در حالى که درک نمى کردند.
حسین انصاریان:
سپس (هنگامی که این مصایب، مایه بیداری آنان نشد) به جای آن مصایب، رفاه وفراوانی نعمت قرار دادیم تا (از نظر مال، ثروت، جمعیت و قدرت) فزونی یافتند، (بلکه بیدار شوند ولی رفاه و فراوانی نعمت در بیدار کردنشان مؤثّر نیفتاد) و گفتند به پدران ما هم به طور طبیعی تهیدستی و سختی و رنج و بیماری رسید (و ربطی به رویارویی ما با پیامبران و خشم خدا نداشت)؛ پس به ناگاه آنان را در حالی که درک نمی کردند (به عذابی سخت و نابود کننده) گرفتیم.
محمدمهدی فولادوند:
آنگاه به جاى بدى (بلا) نيكى (نعمت) قرار داديم تا انبوه شدند و گفتند پدران ما را (هم مسلما به حكم طبيعت) رنج و راحت مى رسيده است پس در حالى كه بى خبر بودند بناگاه (گريبان) آنان را گرفتيم.