گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا وَ إِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ)
۷۰ناصر مکارم شیرازی:
گفتند «از پروردگارت بخواه براى ما روشن کند که چگونه (گاوى) باید باشد؟ زیرا این گاو براى ما مبهم شده و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد.»
مهدی الهی قمشهای:
باز گفتند از خدايت بخواه چگونگى آن گاو را كاملا براى ما روشن گرداند كه هنوز بر ما مشتبه است و (چون رفع اشتباه شود) البته به خواست خدا راه هدايت پيش گيريم.
حسین انصاریان:
گفتند از پروردگارت بخواه برای ما توضیح دهد نهایتاً آن چگونه گاوی است؟ زیرا [ ویژگیهای ] آن گاو بر ما مشتبه و مبهم شده، و اگر خدا بخواهد به [ شناخت ] آن هدایت خواهیم شد
محمدمهدی فولادوند:
گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن گرداند كه آن چگونه [ گاوى ] باشد زيرا [ چگونگى ] اين ماده گاو بر ما مشتبه شده و [لى با توضيحات بيشتر تو ] ما ان شاء الله حتما هدايت خواهيم شد
(قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَ لَا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِیَةَ فِیهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَ مَا کَادُوا یَفْعَلُونَ)
۷۱ناصر مکارم شیرازی:
گفت او مى فرماید «گاوى باشد که نه براى شخم زدن رام شده; و نه براى زراعت آبکشى کند; از هر عیبى برکنار بوده، و رنگ دیگرى در آن نباشد.» گفتند «الان حق مطلب را آوردى.» سپس (چنان گاوى را با زحمت پیدا کردند و) آن را سر بریدند; ولى مایل نبودند این کار را انجام دهند.
مهدی الهی قمشهای:
موسى گفت خدا مىفرمايد آن گاو هم آن قدر به كار رام نباشد كه زمين شيار كند و آب به كشتزار دهد و هم بىعيب و يک رنگ باشد. گفتند اكنون حقيقت را روشن ساختى. و گاوى بدان اوصاف كشتند، ليكن نزديک بود باز نافرمانى كنند.
حسین انصاریان:
موسی گفت خداوند میفرماید گاوی است که نه رام است تا زمین را شیار کند، و نه آبیاری زراعت بر عهدهاش باشد، گاوی است سالم، رنگش [ زردِ روشن ] یکدست. [ بنیاسرائیل ] گفتند اکنون حق را برای ما آشکار ساختی. در نتیجه [ به جستوجوی گاو برخاسته، ] آن را [ یافته و ] ذبح کردند درحالیکه نزدیک بود [ بر اثر لجاجتِ شدید و خردهگیری فراوان ] فرمان خدا را به کار نبندند
محمدمهدی فولادوند:
گفت وى مىفرمايد در حقيقت آن ماده گاوى است كه نه رام است تا زمين را شخم زند و نه كشتزار را آبيارى كند بىنقص است و هيچ لكه اى در آن نيست گفتند اينک سخن درست آوردى پس آن را سر بريدند و چيزى نمانده بود كه نكنند.
(وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا ۖ وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ)
۷۲ناصر مکارم شیرازی:
و (به یاد آورید) هنگامى را که فردى را به قتل رساندید; سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید; و خداوند آنچه را پنهان مى کردید، آشکار مى سازد.
مهدی الهی قمشهای:
و (به ياد آريد) وقتى كه نفسى را كشتيد و يكديگر را درباره آن متهم كرده و نزاع برانگيختيد، و خداوند مىخواست راز پنهانى شما را آشكار كند.
حسین انصاریان:
و [ به یاد آرید ] هنگامی که شخصی را کشتید و دربارۀ [ قاتل ] او به اختلاف و نزاع دچار شدید، و خداوند آشکارکنندۀ واقعیتی بود که [ در این حادثه ] پنهان میکردید
محمدمهدی فولادوند:
و چون شخصى را كشتيد و در باره او با يكديگر به ستيزه برخاستيد و حال آنكه خدا آنچه را كتمان میکرديد آشكار گردانيد.
(فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ کَذَٰلِکَ یُحْیِی اللَّهُ الْمَوْتَیٰ وَ یُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)
۷۳ناصر مکارم شیرازی:
سپس گفتیم «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید(تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند). خداوند اینگونه مردگان را زنده می کند؛ و آیات خود را به شما نشان می دهد؛ شاید اندیشه کنید.»
مهدی الهی قمشهای:
پس دستور داديم بعضى از اعضاء گاو را بر بدن كشته زنيد (تا زنده شود و قاتل را معرفى كند). اين گونه خداوند مردگان را زنده خواهد فرمود، و قدرت كامله خويش را به شما آشكار مىنمايد، باشد كه عقل خود را به كار بريد.
حسین انصاریان:
پس گفتیم پارهای از آن [ گاوِ ذبحشده ] را به مقتول بزنید [ تا زنده شود و قاتلش را معرفی کند، ] خداوند اینگونه، مردگان را زنده میکند، و دلایلِ [ قدرت و ربوبیت ] خود را به شما نشان میدهد تا [ برای درک حقایق ] بیندیشید
محمدمهدی فولادوند:
پس فرموديم پارهاى از آن [ گاو سر بريده را ] به آن [ مقتول ] بزنيد [ تا زنده شود ] اين گونه خدا مردگان را زنده مىكند و آيات خود را به شما مى نماياند باشد كه بينديشيد.
(ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۗ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)
۷۴ناصر مکارم شیرازی:
سپس دلهاى شما بعد از این (همه کفران) سخت شد; همچون سنگ، یا سخت تر! چرا که پارهاى از سنگها مى شکافد، و از آن نهرها جارى مى شود; و پارهاى از آنها شکاف برمى دارد، و آب از آن تراوش مى کند; و پارهاى از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر مى افتد; (امّا دلهاى شما، نه از خوف خدا مى تپد، و نه سرچشمه دانش و عواطف انسانى است) و خداوند از آنچه انجام مى دهید غافل نیست.
مهدی الهی قمشهای:
پس با اين معجزه باز چنان سخت دل شديد، كه دلهايتان چون سنگ يا سختتر از آن شد، چه آنكه از پارهاى سنگها نهرها بجوشد و برخى ديگر از سنگها بشكافد و آب از آن بيرون آيد و پارهاى از ترس خدا فرود آيند. و (اى سنگدلان بترسيد كه) خدا از كردار شما غافل نيست.
حسین انصاریان:
سپس دلهای شما بعد از آن [ همه معجزۀ شگفتانگیز ] چون سنگ یا سختتر از سنگ دچار قساوت شد، [ آری سختتر از سنگ؛ ] زیرا از برخی سنگها نهرها جاری میشود، و بعضی از آنها میشکافد و از آن آب بیرون میآید، و پارهای از آنها از ترس خدا از بلندی سقوط میکند، [ اما دلهای شما از هیچ معجزه و موعظهای اثر نمیگیرد، ولی بدانید که ] خداوند از آنچه انجام میدهید بیخبر نیست
محمدمهدی فولادوند:
سپس دلهاى شما بعد از اين [ واقعه ] سخت گرديد همانند سنگ يا سخت تر از آن چرا كه از برخى سنگها جویهايى بيرون مى زند و پارهاى از آنها مىشكافد و آب از آن خارج مىشود و برخى از آنها از بيم خدا فرو مىريزد و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست.
۞ (أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ)
۷۵ناصر مکارم شیرازی:
آیا (شما مسلمانان) انتظار دارید آنها به آیینتان ایمان بیاورند، با این که عدّه اى از آنان، سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مى کردند، در حالى که آگاه بودند؟!
مهدی الهی قمشهای:
آيا طمع داريد كه يهودان به (دين) شما بگروند در صورتى كه گروهى از آنان كلام خدا را شنيده و به دلخواه خود تحريف مىكنند با آنكه در كلام خود تعقل كرده و معنى آن را دريافتهاند.
حسین انصاریان:
آیا [ شما مردمِ مؤمن ] امید دارید که [ یهودیانِ سختدلِ روزگارتان که دنبالهروِ گذشتگانشان هستند ] به [ اسلامِ ] شما ایمان بیاورند؟ درحالیکه گروهی از آنان [ تورات ] کلام خدا را همواره میشنیدند، سپس بعد از آنکه مفهومش را درک میکردند [ به سبب دنیاطلبی و هواپرستی به دلخواه خود ] تغییرش میدادند، درصورتیکه میدانستند [ به کلام خدا و مردمِ جویای حق خیانت میکنند ]
محمدمهدی فولادوند:
آيا طمع داريد كه [ اينان ] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مىشنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف میکردند و خودشان هم مىدانستند
(وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَیٰ بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ)
۷۶ناصر مکارم شیرازی:
و هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مى گویند «ایمان آورده ایم.» ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مى کنند، (بعضى به بعضى دیگر اعتراض کرده،) مى گویند «چرا مطالبى را که (درباره صفات پیامبر اسلام) خداوند براى شما بیان کرده، به مسلمانان بازگو مى کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه پروردگارتان، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمى فهمید؟!»
مهدی الهی قمشهای:
و هر گاه با مؤمنان روبرو شوند گويند ما نيز ايمان آوردهايم؛ و چون با يكديگر خلوت كنند گويند چرا درى كه خدا از علوم به روى شما گشوده به روى مسلمانان باز مىكنيد تا به كمک همان علوم با شما نزد خدايتان محاجّه كنند؟ چرا راه عقل و انديشه نمىپوييد؟
حسین انصاریان:
هنگامی که [ این سختدلان ] با اهل ایمان دیدار کنند میگویند ما ایمان آوردیم. و چون با هم در خلوت مینشینند [ از روی اعتراض به یکدیگر ] میگویند آیا حقایقی که خداوند [ در تورات دربارۀ محمّد (صلیاللهعلیهوآله) ] برای شما توضیح داده به اهل ایمان خبر میدهید تا [ روز قیامت ] در پیشگاه پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا نمیاندیشید [ که نباید زمینۀ استدلال بر ضد خود را در اختیار مؤمنان گذارید ]؟!
محمدمهدی فولادوند:
و [ همين يهوديان ] چون با كسانى كه ايمان آوردهاند برخورد كنند مىگويند ما ايمان آوردهايم و وقتى با همديگر خلوت مى كنند مىگويند چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است براى آنان حكايت مىكنيد تا آنان به [ استناد ] آن پيش پروردگارتان بر ضد شما استدلال كنند آيا فكر نمىكنيد.