شیوههای سوگواری امام حسین در عصر صفوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیوههای سوگواری امام حسین در عصر صفوی، از مباحث مرتبط با تاریخچه عزاداری برای
امام حسین (علیهالسّلام) است. در این دوره عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) علاوه بر توسعه زمانی، از نظر شکلی نیز در قالبهای روضهخوانی، دستههای سینهزنی و تعزیه و شبیهخوانی توسعه یافت به طوری که میتوان گفت شکل امروزی سوگواری
عاشورا و
محرم ریشه در عصر
صفویه دارد.
واژه «روضه» و عنوان «
روضهخوانی» در اوایل عصر صفوی پدید آمد و پیش از آن، این اصطلاح وجود نداشت.
میرزاحسین نوری در
کتاب لؤلؤ و مرجان میگوید: «در عصر فاضل متبخر المعی
ملاحسین کاشفی که در حدود سنة نهـصـد بـود، چون
کتاب روضة الشهداء را تالیف نمود، مردم رغبت نمودند در خوانـدن آن کتاب در مجالس مصیبت، و به جهـت فصاحت و اغـلاق آن کتاب، هرکس از عهده خواندن آن کتاب برنمیآمـد؛ بلکـه اشخاص مخصوصه بودند که آن را درست آموخته، در مجالس تعزیهداری میخواندند و ایشان معروف شدند به روضهخوان یعنی خواننده کتاب روضة الشهداء، پس از آن کمکم از آن کتاب به کتاب دیگر انتقال نمودند و از آن به خواندن از حفـظ و آن اسم اول بر ایشان ماند».
روضهخوانی در عصر صفویه آن قدر رایـج شـد که روضهخوانان در عمـل جـای مرثیهسرایان، مناقبخوانان، مقتلخوانان گذشته و حتی واعظان را هم گرفته بودند. از این زمان به بعد، وعظ و خطابه و مرثیهسرایی در وجود روضهخوانان جمع شد و آنان با در هم آمیختن نظم و نثر، مردم را به گریه وامیداشتند. اینان معمولاً از میان
محصلان علوم دینی بودند. البته همه آنان هم تخصص کافی در گریاندن مردم نداشتند.
پیترو دلاواله، سفرنامهنویس عصر
شاه عباس مینویسد: «هنگام
ظهر در وسط میدان در بین جماعتی که گرد آمدهاند، یک ملا که غالباً از نسل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و در
ایران به او سید، یعنی آقا میگویند و علامت ممیزهاش عمامه سبز است ـ بالای
منبر میرود.... منبر مشرف بر همه زنان و مردانی است که بعضی بر روی زمین و بعضی بر روی چهارپایـههـای کوتاه نشستهاند و ملا بر روی آن شروع به روضهخوانی و توصیف حسین میکند و به شرح وقایعی که منجر به قتل او شد میپردازد و گاهی نیـز شـمایلی چنـد نشان میدهد و روی هم رفته تمام سعی و کوشش خود را به کار میبندد تا هرچه ممکن است بیشتر حاضرین را وادار به ریختن اشک کند».
پیشتر گفتیم که سوگواری دسته جمعی از زمان
آل بویه در میان شیعیان رواج یافت. در این عصر دستههای سوگواری با خواندن مرثیههایی که در سوگ امام حسین (علیهالسّلام) سـروده شده بود، در کوچهها و خیابانها میگشتند.
برای افزایش هیجـان مـردم و هرچه باشکوهتر شدن دستههای عزاداری، کمکم نواختن
دهل، سنج، گرنا، قرهنی و شیپورهای مختلف مرسوم شد و ادوات جنگی، که در میدان رزم کاربرد داشت، به این گونه مجالس راه یافت.
پیترو دلاواله پس از اشاره به سبک عزاداری گروهی از دراویش، میگوید: «جمعی دیگر در میدانها و کوچههای مختلف و جلو خانههای مردم، برهنـه و عریان، در حالی که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگی
ستر عورت کرده و سرتا پای خود را با مادهای سیاه و براق، شبیه آنچه ما برای رنگ زدن جلـد
شمشیر یا فلزات دیگر استعمال میکنیم، رنگ زدهاند حرکت میکنند و تمام این تظاهرات برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم واندوه آنان در عـزای حسین است. به همراه این اشخاص عدهای برهنه نیز راه میروند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآوردهاند، تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به حسین انجام گرفته است باشد و همه باهم آهنگهای غمانگیز در وصف حسین و مصائبی که بر او وارد شد، میخواننـد و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند به یکدیگر میکوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود میآورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود میدهند که علامتی ازاندوه بیپایان آنهاست».
با توجه به آنچه از لابه لای گزارشهای سفرنامهنویسان درباره شکل عزاداری در عصر صفوی برمیآید، میتوان گفت که
تعزیه و شبیهخوانی در عصر صفوی، مراسمی جدا و مستقل از عزاداری و سوگواری ایام محرم در کنار دستههای سینهزنی، هماننـدامـروز، نبوده است؛ بلکه در مراحل مقدماتی و ابتدایی قرار داشته است. در سفرنامه پیترو دلاواله آمده است: «پس از اینکه روز دهم ماه محرم یعنـی روز قتـل فرارسید (ایـن روز امسال مصادف با هشتم ژانویه شد)، از تمام اطراف و محلات اصفهان (به طوری که قبلاً به مناسبت روز قتل علی توصیف کردم) دستههای بزرگی به راه میافتـد که به همان نحو بیرق و علم با خود حمل میکنند و بر روی اسب هـای آنـان سلاحهای مختلف و عمامههای متعدد قرار دارد و به علاوه چندین
شتر نـیـز همراه دستهها هستند که بر روی آنها جعبههایی حمل میشود که درون هر یک، سهچهار بچه به علامت بچههای اسیر حسین شهید قرار دارند. علاوه بر آن، دستهها هر یک به حمل تابوتهایی میپردازند که دورتادور آنهـا مخمـل سیاه رنگی پیچیده شده و در روی آنها یک عمامه که احیاناً به رنگ سبز است و همچنین یک شمشیر جای دادهاند...» .
تاورنیه نیز در سفرنامه خود از اسبهای بیسوار و محمـلهـایی که طفلی در آن به علامت
علی اصغر خوابیده، در دستههای عزاداری سخن به میان میآورد که گویا با هدف ترسیم عینی واقعه کربلا انجام میگرفته است.
این برنامـههـا را مـیتـوان صورتهای ابتدایی تعزیه شمرد.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۹۴-۳۹۸.