«امیر من، حسین است و چه نیکوسالاری است، مایه شادمانی دل رسول خدا است!». البته خوارزمی که از مقتلنویسان متقدم است نیز، درباره جوانی تُرک، سخن به میان میآورد، بدون اینکه نام او را ذکر کند: «پس جوانی تُرک برای نبرد به میدان میآید که قاری قرآن کریم است و به زبان عربی آگاه است و او از موالی و بستگان به حسین بن علی است... او میجنگد، مجروح میشود و به زمین میافتد. امام حسین (علیهالسلام) بر سر بالین وی آمد. او چشم گشود و با دیدن حضرت تبسمی کرد و آنگاه به سوی پروردگار خویش شتافت». ۵.۲ - جون بن حویدر منابع از جون با عنوانهای مختلفی چون «حویّ» «جون» «جوین» «حرّه» یا «حریره» «جون بن حریّ» و «جوین بن ابی مالک» یاد شده است.۵.۲.۱ - اختلاف در هویتبرخی منابع جون را غلام اباذر غفاری میدانند که پس از وفات ابوذر در سال ۳۲ هجری جون به مدینه برگشت و در خدمت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و سپس در خدمت امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) در آمد. ( امیرالمؤمنین (علیهالسلام) او را از فضل بن عباس بن عبدالمطلب به مبلغ ۱۵۰ دینار خریداری نمود، و به ابوذر هدیه کرده بود.) جون همراه امام حسین (علیهالسلام) از مدینه به کربلا آمد و در زمره یاران آن حضرت قرار گرفت. در شب عاشورا که امام (علیهالسلام) سلاح خویش را اصلاح میکرد، وی در کنار امام بود. این در حالی است که [[فضیل بن زبیر]. ] و شیخ طوسی، جوین بن مالک را غیر از جون غلام ابوذر دانستهاند. در زیارت ناحیه از جون چنین یاد شده است:«السَّلامُ عَلی جُونِ بْنِ حَرِیّ مَوْلی ابی ذَرِ الْغَفّارِیِّ.»۵.۲.۲ - جون در عاشوراجون روز عاشورا از امام اجازه نبرد خواست، اما امام به او اجازه نداد، و فرمود: من به تو اذن میدهم که از این سرزمین بروی و جان خود را حفظ کنی، زیرا تو همراه ما آمدی تا به عافیت و خوشی برسی، پس در گرفتاری ما خود را مبتلا مساز. جون گفت: ای پسر پیغمبر آیا سزاوار است که من در زمان خوشی و نعمت نانخور شما باشم، ولی در سختیها شما را تنها بگذارم؟ درست است که بوی بد، نژاد پست و رنگ سیاه دارم، ولی شما بر من منّت بگذار و مرا به آسایش جاویدان بهشتی برسان تا بدنم خوشبو، نژادم شریف، و رویم سفید شود. نه، هرگز! به خدا قسم از شما دور نمیشوم تا اینکه خون سیاه خویش را با خون پاک شما درآمیزم! و به این ترتیب امام به او اجازه نبرد داد. جون در میدان نبرد چنین رجز میخواند:
«چگونه میبینند گنهکاران، ضربت شمشیر مشرفی هندی و برّان غلام سیاه را.»
«که با دست و زبان از فرزندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دفاع میکنم؟»
«امید به شفاعت و نجات از یگانه شفیع نزد خدای یکتا (رسول اکرم) دارم.» ۵.۲.۳ - شهادتبه گفته برخی از معاصرین جون ۲۵ تن از دشمن را به هلاکت رساند، سپس خود به شهادت رسید.امام (علیهالسلام) در کنار او ایستاد و گفت: «خدایا صورتش را سفید گردان، بوی او را پاکیزه و خوشبو گردان، او را با محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) محشور کن و میان او و خاندان پیامبر آشنایی برقرار ساز.» امام باقر (علیهالسلام) از پدرش امام زینالعابدین (علیهالسلام) نقل میکند که پس از گذشت ده روز از شهادت جون، بدن او بوی مشک میداد. ۵.۳ - رافع بن عبداللهبنابر گزارش برخی منابع رافع بن عبدالله، [۲۷۲]
حسینی حائری، سیدعبدالمجید، ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین (علیهالسلام) و اصحابه، ص ۴۷۸.
یکی از وابستگان قبیله شَنُوئَة و از شهیدان کربلا است. بر اساس گفته برخی کتابهای تاریخی متاخر، رافع، وابسته به قبیله ازد و همراه مسلم ازدی است. روز عاشورا به اردوی امام حسین (علیهالسلام) میپیوندد. «مسلم ازدی» کمی پیش از ظهر عاشورا به شهادت میرسد. رافع بعد از نماز ظهر و پس از شهادت « حبیب بن مظاهر»، پس از به هلاکت رساندن شماری از سپاهیان دشمن، به شرف شهادت نایل گردید. [۲۷۶]
حسینی حائری، سیدعبدالمجید، ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین (علیهالسلام) و اصحابه، ص ۴۷۸.
۵.۴ - زاهر بن عمرو کندیزاهر بن عمرو کندی، آزادشده « عمرو بن حمق خزاعی» و یکی از شهدای کربلا است. « محمد بن سنان زاهری»، محدث معروف شیعی، از نسل اوست. البته برخی منابع نام وی را «زاهد» گفتهاند. زاهر در سال شصتم هجری در موسم حجّ به محضر امام حسین (علیهالسلام) شرفیاب شد و همراه آن حضرت به کربلا آمد، و روز عاشورا، در حمله نخست افتخار شهادت یافت.در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه و زیارت رجبیه بر وی چنین درود فرستاده شده است: «السَّلامُ عَلی زَاهِرٍ مَولَی عَمْروِ بْنِ الْحمق.»۵.۵ - نصر بن ابی نیزراز دیگر افرادی که در برخی کتابهای تاریخی با عنوان «ابناء بعض ملوک الاعاجم» (نوادگان پادشاهان عجم) نام بردهاند، نصر بن ابینیزر است.وی از خدمتگزاران و یاران امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهمالسّلام) به شمار میرفت. نصر جنگجویی شجاع بود. او جزء سواره نظام لشکر امام حسین (علیهالسّلام) محسوب میشد تا این که اسبش پی شد، پس پیاده به نبرد پرداخت تا این که در راه دفاع از مولای خویش شربت شهادت نوشید. برخی از منابع شهادت او را در جریان حمله نخست بیان کردهاند. ۵.۶ - واضح ترکیواضح ترکی یکی از یاران امام حسین (علیهالسلام) بود و در کربلا در رکاب ایشان به شهادت رسید. برخی منابع او را غلام حر بن یزید ریاحی و خوارزمی و دیگران او را از موالیان امام حسین (علیهالسّلام) دانستهاند.او از مردان شجاع و قاریان قرآن و عالم به زبان عرب به شمار میآمد. بر اساس گزارش برخی منابع او پس از کشتن هفتاد نفر از سپاهیان دشمن، بر اثر جراحاتی که بر او وارد شد بر زمین افتاد. در آن حال به امام حسین (علیهالسّلام) استغاثه کرد و از او مدد طلبید. امام (علیهالسّلام) با شتاب خود را به بالین او رساند و او را در آغوش کشیده و صورت به صورتش نهاد. واضح که در حال جان دادن بود. از روی شوق به خود میبالید و میگفت: چه کسی همانند من است در حالی که پسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورتش را بر صورتم گذارده است، سپس روحش از قفس تن بیرون رفت و به ملکوت اعلی پیوست. ۵.۷ - قارب بن عبداللهقارب بن عبدالله دُئِلی از یاران امام حسین (علیهالسلام) یکی از شهدای موالی کربلا است. برخی وی را دیلمی نیز گفتهاند.قارب از یاران باوفای امام حسین (علیهالسلام) بود، پدرش عبدالله بن ارَیْقِطْ یا ارَیْقِدْ دُئلی لیثی هنگام هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) از مکه به مدینه راهبلدی آن حضرت را بر عهده داشت. مادرش فُکَیْهِة - کنیز امام حسین (علیهالسلام)و در خدمت رباب، همسر آن حضرت بود. حضرت امام حسین (علیهالسلام) فکیهه را به همسری عبدالله بن اریقط درآورد و قارب حاصل این ازدواج بود. از این رو وی را غلام امام حسین (علیهالسلام) به شمار آوردهاند. قارب و مادرش فکیهه همراه کاروان حسینی از مدینه به کربلا آمدند و او در رکاب امام (علیهالسّلام) نبرد کرد تا اینکه سرانجام در پیش ظهر عاشورا و در جریان حمله نخستین به شهادت رسید. در زیارت ناحیه مقدسه از وی نامی برده شده است آنجا که امام جواد (علیهالسّلام) در این زیارت میفرمایند: «السَّلامُ عَلی قارِبٍ مَولَی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ.»۵.۸ - منجح بن سهممنجح بن سهم، غلام امام حسین (علیهالسلام) از شهدای موالی کربلا است.منجح در روز عاشورا شجاعانه جنگید و سرانجام نیز به دست حسان بن بکر حنظلی به شهادت رسید. در زیارت شهدا ویژه ماه رجب میخوانیم:«السَّلامُ عَلی مُنجِحٍ مَولَی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ.»۵.۹ - شوذب بن عبداللهشوذب بن عبدالله همدانی، طبق برخی نقلها غلام عابس بن ابی شبیب شاکری بوده که در کربلا به شهادت رسیده است. شوذب، مردی عابد، مخلص و از کسانی بود که برای شیعیان کوفه از امام علی (علیهالسلام)، حدیث نقل میکرد. او همچنین جنگجوی نامآوری بود که در جنگهای سهگانه امام علی (علیهالسلام) یعنی جمل، صفین و نهروان شرکت کرد. [۳۳۴]
موسوی زنجانی، ابراهیم، وسیلة الدارین، ج۱، ص۱۵۴.
در روز عاشورا پس از شهادت حنظلة بن سعد شبامی، عابس بن ابی شبیب شاکری به همراه شوذب بن عبدالله، از هم پیمانان و وابستگان بنی شاکر، به حضور امام حسین رسیدند. عابس به شوذب گفت: ای شوذب چه تصمیمی گرفتهای؟ (میخواهی چه کنی؟) شوذب گفت: چه میکنم؟! به همراه تو در رکاب فرزند دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میجنگم تا کشته شوم. عابس گفت: گمان من هم همین بود، اما نخست نزد ابی عبدالله برو (و از او اجازه بگیر تا تو جزء یاران او گردی) و او ( جهاد و شهادت) تو را مانند دیگر یاران خود، به حساب خدا بگذارد، و من هم تو را به حساب خدا بگذارم (تا اجری ببرم)؛ زیرا در این ساعت اگر کس دیگری با من بود، که از تو به من نزدیکتر بود، دوست میداشتم برود و جلوی چشمانم به شهادت برسد، تا او را به حساب خدا بگذارم (و اجری ببرم) امروز روزی است که هر قدر میتوانیم، باید به دنبال اجر و پاداش باشیم؛ زیرا بعد از این روز، دیگر جای عمل نیست، و فقط حساب است. شوذب نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت و بر امام (علیهالسّلام) سلام کرد و (پس از کسب اجازه) به میدان رفت و دلاورانه جنگید و پس از به هلاکت رسانیدن گروهی از دشمن خود نیز به فیض بزرگ شهادت نایل گشت. در زیارت ناحیه مقدسه امام (علیهالسّلام) و رجبیّه از وی چنین یاد شده است: «السَّلامُ عَلی شَوذَبٍ مَولی شاکِرٍ.»و«السَّلامُ عَلی سُوَیدٍ مَولی شاکِرٍ.»۵.۱۰ - شبیب غلام حارثسیرهنویسان و مقتلنگاران پیشین از وی نامی به میان نیاوردهاند. تنها برخی از متاخرین، وی را فرزند عبدالله بن شَکَل بن حی بن جدْیه و از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دانسته و مینویسند: «شَبیب از کوفیان نامدار و با فضیلت بود که در جنگ های جمل، صفّین و نهروان شرکت کرد و در رکاب امام علی (علیهالسّلام) شمشیر زد.»شَبیب همراه سیف بن حارث و مالک بن عبدالله به کربلا آمد و در روز عاشورا به فیض شهادت نایل گشت. [۳۴۵]
موسوی زنجانی، ابراهیم، وسیلة الدارین، ج۱، ص۱۵۵.
در زیارت ناحیه بر او چنین درود فرستاده شده است: «السَّلامُ عَلی شَبیبِ بنِ الحارِثِ بنِ سَریعٍ.»۵.۱۱ - سعد بن عبداللهسعد بن عبدالله غلام عمر (عمرو) بن خالد اسدی صیداوی و از شهیدان کربلا است. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) ذکر کرده است. وی فردی بزرگوار، بلندهمت و شریف بود. در کوفه زندگی میکرد و پس از شهادت مسلم بن عقیل (علیهالسّلام) همراه مولایش و چند نفر دیگر از شیعیان برای یاری امام حسین (علیهالسّلام) از کوفه خارج شد و در « عذیب الهجانات» به آن حضرت پیوست. در آن هنگام، کاروان امام (علیهالسّلام) در محاصره لشکر حرّ قرار داشت. حرّ خواست مانع پیوستن اینان به امام حسین (علیهالسّلام) شود، اما با حمایت قاطعانه امام از آنها، از تصمیم خود منصرف شد.سعد و همراهانش روز عاشورا، در آغاز کارزار به دشمن حمله بردند و در جریان نبرد، در محاصره آنان قرار گرفتند. حضرت عباس (علیهالسّلام) به یاریشان شتافت و آنان را، که مجروح بودند، از محاصره رهانید. هنوز به خیمهها نرسیده بودند که دشمن بار دیگر به آنها نزدیک شد. آنان نیز وارد جنگ شدند و در ادامه نبرد همگی در یک جا به شهادت رسیدند. پس از شهادت سعد و همراهانش، امام حسین (علیهالسّلام) چندین بار برای آنان طلب رحمت کرد. در زیارت ناحیه نام غلام عمر بن خالد صیداوی، سعید ذکر شده و چنین آمده است: «السَّلامُ عَلی عُمَرَ بْنِ خالِدِ الصِّیْداوی، السَّلامُ عَلی سَعید مَوْلاهُ.»«سلام بر عمر بن خالد صیداوی، سلام بر سعید غلام او.» ولی در زیارت رجبیه از سعید به عنوان غلام عمرو بن خلف یاد شده است:«السَّلامُ عَلی عَمروِ بْنِ خَلَفٍ و سَعید مَوْلاهُ.»«سلام بر عمرو بن خلف و غلام او سعید.»۵.۱۲ - سعد بن حرثبرای «سعد» در مآخذ کهن، به عنوان صحابی امام حسین (علیهالسّلام) و شهید کربلا نام و نشانی ذکر نشده است. تنها شماری از منابع متاخّر، او را از موالی و اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) دانسته و گفتهاند که با آغاز نهضت حسینی، با آن حضرت به مکه و از آنجا به کربلا آمد و در پیکار روز عاشورا به شهادت رسید.۵.۱۳ - جابر بن حجاججابر بن حجاج بن رئاب النّعمان بن سنان بن عبید بن عدی، غلام عامر بن نهشل تیمی از بنی تیم الله ثعلبه است. وی فردی شجاع و دلاور بود که در روز عاشورا در کربلا حضور یافت و پیش از ظهر، در حمله نخست به فیض شهادت نایل آمد.مامقانی گوید: وی از جمله کسانی بود که در کوفه با مسلم (علیهالسّلام) بیعت کرد و پس از شهادت او میان قبیله خویش پنهان شد، و پس از آگاهی بر ورود امام حسین (علیهالسلام) به کربلا به لشکر عمرسعد پیوست و همراه آنها عازم کربلا شد و در آنجا به صف یاران امام حسین (علیهالسلام) پیوست. ۵.۱۴ - سالم مولی عامرسالم مولی عامر بن مسلم یکی از شهدای موالی کربلا است. وی همراه مولایش، عامر بن مسلم، و جمعی از شیعیان بصره به یاری امام حسین (علیهالسّلام) شتافت. در مکه به جمع یاران آن حضرت پیوست و با آنها به کربلا آمد، و روز عاشورا در هنگامه نبرد به درجه رفیع شهادت نایل گردید.از وی در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه چنین یاد شده است: «السَّلامُ عَلی سالِم مَولَی عامِرِ بْنِ مُسْلِمٍ.»۵.۱۵ - سالم مولی بنی مدینهسالم فرزند عمرو بن عبدالله بن ثابت بن نعمان بن امیة بن امرؤالقیس بن ثعلبه، غلام بنی مدینه کلبی است. او سوارکار و از شیعیان شجاع کوفه بود.هنگام ورود حضرت مسلم (علیهالسّلام) به کوفه با ایشان بیعت کرد، ولی پس از تنها ماندن آن بزرگوار، او و جمعی دیگر از شیعیان کوفه توسط کثیر بن شهاب دستگیر شدند. امّا سالم متواری و در میان طایفه خود مخفی شد. چون خبر ورود امام حسین (علیهالسّلام) به کربلا را شنید، به یاری سیّدالشهدا (علیهالسّلام) و یارانش شتافت. و در روز عاشورا در جمع برادران شهیدش جای گرفت. برخی از مورّخان معاصر، وی را از شهیدان حمله نخست دانسته اند. . در زیارت منسوب به ناحیه مقدّسه امام (علیهالسّلام) از او چنین یاد شده است: «السَّلامُ عَلی سالِمٍ مَولَی ابنِ المَدَنِیَّةِ الکَلبِیِ.»ام وهب، نام یکی یا دو تن از زنان حاضر در کربلا بوده است. شخصیت این بانوی شجاع در منابع تاریخی آشفته گزارش شده است. به همین جهت برخی از مورخان در ذکر ماجرای وهب بن عبدالله بن حباب و عبدالله بن عمیر دچار خلط شدهاند. بعضی تنها یک اموهب را ذکر کرده و داستان او را صورت آمیخته به هم آوردهاند؛ به همین سبب هویت این بانوی شجاع در منابع تاریخی با ابهاماتی گزارش شده است. با اتکا به شواهد تاریخی معتبر، به نظر میرسد که دو زن با کنیه "ام وهب" در واقعه کربلا حضور داشتهاند و این دو نفر با هم متفاوتاند. شاید علت خلط مبحث، نام ام وهب باشد که هر دو به این کنیه معروف بودند. ۶.۱ - ام وهب همسر عبدالله کلبییکی از زنان مکنی به کنیه ام وهب، همسر ابو وهب، عبدالله بن عُمَیر کلبی؛ از اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهماالسلام) است. او پس از شهادت همسرش بر بالین او حاضر شد و توسط رستم غلام شمر به شهادت رسید. منابع تاریخی شهادت وی را چنین گزارش دادهاند:پس از شهادت عبدالله بن عمیر توسط هانی بن ثبیت حضرمی و بکیر بن حَی تَمیمی همسر عبدالله از خیمه بیرون آمد و به طرف همسرش رفت و بالای سر وی نشست تا خاک از چهره وی پاک بنماید؛ در آن حال میگفت: بهشت بر تو مبارک باد. شمر به غلامش رستم گفت: با عمود خیمه بر سر وی بکوب. او با عمود خیمه سر وی را شکافت؛ که درجا جان سپرد. ۶.۲ - ام وهب مادر وهب نصرانیاز دیگر زنان حاضر در کربلا ام وهب، مادر وَهْب بن حباب (جناب) کلبی بود که به همراه پسر و عروسش به کربلا وارد شده بود. او زنی مسیحی بود که به همراه فرزندش وهب، خدمت امام حسین (علیهالسلام) آمد و مسلمان شد.پس از شهادت وهب، دشمنان سر او را از بدن جدا کردند و سپس آن را به سمت اردوگاه امام (علیهالسلام) پرتاب کردند. ام وهب، سر فرزند را برداشت و آن را به سمت دشمن انداخت. سر وهب به مردی از سپاه دشمن اصابت کرد و او را کشت. سپس ام وهب شمشیری برداشت و به سوی میدان شتافت. امام او را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «ام وهب (برگرد و) جای خود بنشین؛ خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است. همانا تو و فرزندت، همراه جدم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در بهشت خواهید بود». در روایتی دیگر آمده که وهب پس از مدتی مبارزه به اسارت دشمن درآمد و به دستور عمر بن سعد گردن زده شد. سر مطهر او را به سمت اردوگاه امام (علیهالسلام) پرتاب کردند، پس مادر وهب سر او را برداشت و بوسید و سپس سر را به سوی دشمن پرتاب کرد و آنگاه عمود خیمهای را برداشت و به سوی دشمن حمله برد و دو تن از آنان را کشت. امام (علیهالسلام) به او فرمود: «ایام وهب برگرد خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است. همانا تو و فرزندت، همراه جدم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در بهشت خواهید بود؛ بهدرستی که خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است». او بازگشت در حالی که میگفت: «پروردگارا امیدم را ناامید مکن». امام (علیهالسلام) فرمود: «خداوند امیدت را ناامید نخواهد کرد؛ همانا تو و فرزندت، با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) محشور خواهید بود». از آنجا که برخی متون مربوط به وَهْب، مشابهتها و مشترکاتی با متون مربوط به عبداللّه بن عُمَیر دارند؛ همین باعث شده تا برخی محقّقان، معتقد شوند که وَهْب نصرانی، وجودِ خارجی نداشته و در واقع، همان عبداللّه بن عُمَیر است که نامش بر اثر خلط، شخص یا اشخاص دیگری پدید آمدهاند در حالی که تفاوتهای فاحشی هم بین این دو ماجرا وجود دارد. بنابراین، ضمن آن که سخن برخی محقّقان، مبنی بر دو نفر بودن آنها امکان دارد و دلایل بر یک نفر بودن آنها در حدّ اطمینانآوری نیست و دو نفر بودن آنها، بعید نیست، بویژه بحث نصرانی بودن وَهْب که در برخی منابع آمده، با عبد اللّه بن عُمَیر که از یارانِ نامی امام حسین (علیهالسّلام) است، به هیچ وجه، قابل جمع نیست. ۶.۳ - جمعبندیبنابراین تنها زن شهید در کربلا «ام وهب» همسر عبدالله بن عمیر کلبی بوده است. وی پس از شهادت همسرش بر بالین او حاضر شد و توسط رستم غلام شمر به شهادت رسید.• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۴۸۲-۴۹۵. |