• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید ابوالقاسم خویی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: خوئی (ابهام‌زدایی).

آیت‌الله خویی
سید ابوالقاسم خوئی (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش/ ۱۳۱۷-۱۴۱۳ق)، مرجع تقلید شیعه، فقیه، اصولی و رجالی معاصر و دارای آثاری برجسته در فقه، اصول، رجال و علوم قرآنی بود. شاخص‌ترین استادان ایشان ملافتح‌اللّه شریعت اصفهانی، مهدی مازندرانی، آقاضیاءالدین عراقی، محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی و محمدحسین نائینی بوده‌اند. آیت الله خویی از سال‌های نخست تحصیل به تدریس اهتمام فراوان داشت و حدود شصت سال مدرّس عالی‌رتبه حوزه علمیه نجف بود. ایشان در این مدت چند دوره اصول فقه و یک دوره کامل ابواب فقهی را تدریس کرد. وی در مبانی اصول فقه امامیه دگرگونی‌هایی پدید آورد و در این عرصه علاوه بر تبیین، تقویت و گسترش برخی از دیدگاه‌های استادانش یا اصولیان پیشین، با ابتکار خود به نظریات نوینی دست یافت. از آیت‌اللّه خویی آثار متعددی در حوزه‌های گوناگون، به‌ویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی برجای مانده است. معجم رجال‌ الحدیث، البیان فی تفسیر القرآن، منهاج‌ الصالحین، نفحات الاعجاز، مستند العروة الوثقی و ... از جمله این آثاراند.
آیت الله خویی به تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت می‌داد؛ ازاین‌رو خدمات اجتماعی وی گسترده بود و مؤسسات خیریه زیادی در کشورهای مختلف به‌ یادگار گذاشت. ایشان در رابطه با حکومت پهلوی و اقدامات آن بر علیه علما، مراجع و مردم، در حمایت از مردم و مراجع تقلید بیانیه‌هایی علیه حکومت صادر می‌نمود. او پس از پیروزی انقلاب نیز همین موضع را حفظ کرد، چنان‌که در جریان همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین ۱۳۵۸، مردم را به شرکت در همه‌پرسی و رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند. در جنگ عراق با ایران، نیز به‌رغم فشار شدید دولت عراق، ایستادگی کرد و کمترین حمایتی از آنان نکرد و همواره در مقابل حکومت بعث ایستادگی می‌نمود.



سید ابوالقاسم خویی، در ۱۵ رجب۱۳۱۷ق (برابر با ۲۸ آبان ۱۲۷۸ش) در شهرستان خوی واقع در استان آذربایجان غربی ایران به دنیا آمد. پدر ایشان، سید علی‌اکبر خویی، فرزند سید هاشم، از علمای منطقه بود. نسب وی به امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) می‌رسد.
سید ابوالقاسم خویی تحصیلات مقدماتی را در خوی آغاز کرد و در سال ۱۳۳۰ق به همراه خانواده به نجف مهاجرت کرد. وی در حوزه علمیه نجف از محضر اساتیدی همچون: ملا فتح‌الله شریعت اصفهانی، مهدی مازندرانی، آقا ضیاءالدین عراقی، محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی، محمدحسین نائینی و محمدجواد بلاغی بهره برد.
آیت‌الله خویی از سال‌های نخست تحصیل به تدریس نیز اهتمام داشت و در دهه چهارم زندگی، به عنوان مدرس عالی‌رتبه حوزه علمیه نجف شناخته شد. وی حدود شصت سال به تدریس دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در این مدت، چند دوره اصول فقه و یک دوره کامل ابواب فقهی را تدریس کرد. مجموعه شاگردان آیت‌الله خویی به چند نسل تعلق دارند. در نخستین دوره درس خارج اصول ایشان، افرادی چون: محمدتقی ایروانی، سلمان خاقانی، سید محمد روحانی، علی خاقانی (صغیر) و سید محمد کلانتر حضور داشتند. همچنین، محمدتقی بهجت نیز از شاگردان متقدم ایشان بود.
آیت‌الله خویی از طریق اساتید خود، به ویژه محمدحسین نائینی، دارای اجازه روایت کتب اربعه و سایر جوامع حدیثی شیعه بود. پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی، مرجعیت وی به طور جدی مطرح شد و پس از درگذشت آیت‌الله حکیم، به عنوان مرجع برتر شناخته شد. ایشان آثار متعددی در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی، به ویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی به نگارش درآورده است. برخی از مهم‌ترین اندیشه و دیدگاه‌های آیت‌الله خویی عبارتند از: مخالفت با شهرت فتوایی، عدم حجیت اجماع منقول، مخالفت با فتاوای مشهور، حجیت خبر ثقه و تحریف‌ناپذیری قرآن.
آیت‌الله خویی به تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان اهمیت فراوانی می‌داد. به همین دلیل، خدمات اجتماعی گسترده‌ای ارائه کرد و مؤسسات خیریه متعددی همچون مسجد و حسینیه، مدرسه، کتابخانه، درمانگاه و بیمارستان و دارالایتام در کشورهای مختلف تاسیس نمود. همچنین مواضع و فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خویی را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره اعتراض و واکنش شدید، دوره سکوت و دوره همراهی با انقلابیون.
آیت‌الله خویی سرانجام در ۱۷ مرداد ۱۳۷۱/ ۸ صفر ۱۴۱۳، در ۹۶ سالگی درگذشت. پیکر او شب‌هنگام با حضور مأموران امنیتی عراق و با حضور معدودی از نزدیکانش، پس از نمازگزاردن آیت‌اللّه سیدعلی سیستانی بر پیکر وی، در مقبره خانوادگی مخصوصی که خود در غرفه‌ای جنب مسجد خضرا آماده کرده بود، به خاک سپرده شد. مشهورترین فرزندان سید ابوالقاسم خویی که از عالمان دینی بودند، عبارت‌اند از: سید جمال‌الدین، سید محمدتقی، سید عبدالمجید و سید علی.


سید ابوالقاسم خویی، مرجع تقلید شیعیان، فقیه، اصولی و رجالی معاصر و دارای آثاری برجسته در فقه، اصول، رجال و علوم قرآنی، در ۱۵ رجب ۱۳۱۷ (۱۲۷۸ش) در خوی در خانواده‌ای روحانی به‌دنیا آمد. نسبش به امام موسی‌ بن جعفر (علیه‌السلام) می‌رسد؛ از این‌رو در معجم رجال‌ الحدیث، خود را موسوی خویی نامیده و در موارد دیگر نیز با همین عنوان امضا کرده است. برخی منابع، نجفی را نیز به این عنوان افزوده‌اند.
[۳] امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی‌النجف خلال‌ الف عام، ج۶، ص۵۵، نجف ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
[۴] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌ عشر، قسم ۱، ص۷۱، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
[۵] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۰، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.

پدرش، سید علی‌اکبر، فرزند سیدهاشم (نخستین فرد این خاندان که در خوی اقامت گزید) در ۱۲۸۵ در خوی به دنیا آمد و در ۱۳۰۷ برای آموختن علوم دینی به عتبات عالیات عراق رفت.
وی در نجف نزد استادانی چون محمد بن فضل‌علی شرابیانی و محمدحسن مامقانی درس خواند و در ۱۳۱۵ به خوی بازگشت. در پی ماجراهای پس از مشروطه، در ۱۳۲۸ به نجف هجرت کرد و از اطرافیان سید محمدکاظم طباطبائی یزدی شد. سید علی‌اکبر خویی در ۱۳۴۶ به ایران بازگشت و در مسجد جامع گوهرشاد مشهد به اقامه نماز جماعت پرداخت. در ۱۳۱۴ش در پی خیزش مردم مشهد در اعتراض به جریان کشف حجاب، خیزشی که او نیز از سردمداران آن بود، تبعید شد. او پس از برکناری رضاشاه دوباره امام جماعت مسجد گوهرشاد شد. سیدعلی‌اکبر در ۱۳۳۱ش، هنگامی که برای زیارت به نجف رفته بود درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. تقریرات درس اصول شرابیانی از آثار اوست.
[۶] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌عشر، قسم ۴، ص۱۶۰۹ـ۱۶۱۰، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
[۷] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۴ـ۵۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).



سیدابوالقاسم در خوی درس‌های مقدماتی را فراگرفت، سپس به همراه برادرش، سیدعبداللّه (عالم دینی و از مدرّسان مقیم کربلا)، و سایر اعضای خانواده در ۱۳۳۰ به پدرش در نجف پیوستند. در نجف پس از تکمیل دروس مقدماتی و آموزش ادبیات عرب متون فقهی و اصولی و نیز فلسفه را نزد استادان بسیاری، از جمله پدرش، میرزا علی‌آقا شیرازی
[۱۰] شیرازی، رضی، «مصاحبه با آیت‌اللّه سیدرضی شیرازی»، ج۱، ص۱۷، حوزه، سال ۹، ش ۲ و ۳ (خرداد ـ شهریور ۱۳۷۱).
[۱۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
و عبدالکریم زنجانی
[۱۲] خان‌محمدی، یوسف، اندیشه سیاسی شیخ‌عبدالکریم زنجانی، ج۱، ص۳۷، قم ۱۳۸۸ش.
آموخت.
در ۱۳۳۸ دروس خارج فقه و اصول را آغاز کرد و نزد استادان ممتاز نجف درس خواند. او در زندگینامه خود نوشتش در معجم رجال‌ الحدیث از ملافتح‌اللّه شریعت اصفهانی (مشهور به شیخ‌الشریعه)، مهدی مازندرانی، آقاضیاءالدین عراقی، محمدحسین اصفهانی (مشهور به محقق اصفهانی) و محمدحسین نائینی به‌عنوان شاخص‌ترین و تأثیرگذارترین استادان خود در دوره خارج نام برده و تصریح کرده که نزد دو نفر اخیر بیش‌تر درس خوانده و از هریک از آن دو، یک دوره کامل اصول فقه و چندین مبحث فقهی را فراگرفته است.
[۱۴] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۳۷، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
[۱۵] جعفری همدانی، غلامحسین، «مصاحبه با آیت‌اللّه میرزاغلامحسین جعفری همدانی»، ج۱، ص۲۸، حوزه، سال ۹، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).

خویی علاوه بر فقه و اصول، به فراگیری علوم دیگر نیز پرداخت. او در زندگی‌نامه یاد شده فقط از استادان ممتازش در فقه و اصول نام برده است، ولی قطعا محمدجواد بلاغی، استاد وی در کلام، تفسیر و علوم قرآنی و فن مناظره،
[۱۶] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۷] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
بسیار بر او تأثیر گذاشته است تا آن‌جا که شاید بتوان بخش مهمی از دو کتاب البیان و نفحات‌ الاعجاز را عصاره آموخته‌های خویی از بلاغی به‌شمار آورد. او در البیان و نفحات‌ الاعجاز،
[۲۳] خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۷.خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۲۹.
[۲۴] خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۴۲.خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۴۴.
بارها از بلاغی و اثر مهم او، الهدی الی دین المصطفی، یاد کرده است. برخی تعابیر او در البیان به شاگردی وی نزد بلاغی اشاره دارد. شماری دیگر از استادان خویی عبارت‌اند از: سیدابوتراب خوانساری در رجال و درایه؛ سیدحسین بادکوبی در حکمت و فلسفه؛ سید علی قاضی و شیخ‌ مرتضی طالقانی و سید عبدالغفار مازندرانی در اخلاق و سیر و سلوک؛ و سید ابوالقاسم خوانساری در ریاضیات قدیم.
[۲۷] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۷، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۲۸] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۲۹] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۳۶، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
[۳۰] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
[۳۱] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۸۰، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.



خویی از سال‌های نخست تحصیل به تدریس نیز اهتمام فراوان داشت
[۳۲] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۹ـ۶۰، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۳۳] حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۵۴، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
و قطعآ در دهه چهارم زندگی، مدرّس عالی‌رتبه حوزه علمیه نجف شد و حدود شصت سال این کرسی را در اختیار داشت. او در این مدت چند دوره اصول فقه و یک دوره کامل ابواب فقهی را تدریس کرد که امری نادر است.
[۳۴] شریف، سعید، «قبس من نور: تلامذة السید الخوئی دام‌ظله»، ج۱، ص۱۰۰۳، الموسم، ش ۷ (۱۹۹۰).
[۳۵] مددی، احمد، «گفت‌وگو با آیت‌اللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۳۶] ایروانی، باقر، «مرجعیة الامام الخوئی (قدس‌سره) : السمات و المعالم»، ج۱، ص۲۲۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).

به گزارش محمد صغیر
[۳۷] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۶۵، پانویس ۲، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
خویی حدودا در ۱۳۲۳ش، به دعوت حاج‌آقا حسین قمی، مرجع بزرگ مقیم کربلا، برای تدریس به کربلا رفت و سه سال در آن‌جا ماند و پس از درگذشت قمی (۱۳۲۵ش) به نجف بازگشت. جعفری همدانی
[۳۸] جعفری همدانی، غلامحسین، «مصاحبه با آیت‌اللّه میرزاغلامحسین جعفری همدانی»، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، حوزه، سال ۹، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
نیز این رویداد را با تفاوت‌هایی گزارش کرده است.
خویی در سال‌های ۱۳۱۰ش و ۱۳۲۸ش، برای زیارت مرقد امام رضا (علیه‌السلام)، به ایران رفت و در قم و تهران نیز توقف کرد. در سفر اول در قم بر امام خمینی، که در آن زمان از مدرّسان و فضلای حوزه جدید قم بود، وارد شد و به‌عنوان یکی از شاگردان برجسته نائینی محلّ توجه علمای قم قرار گرفت. در سفر دوم، نیز که هم‌زمان با زعامت بروجردی بود، مورد توجه علما و فضلای حوزه قرار گرفت و با بزرگان حوزه، از جمله بروجردی و محقق داماد دیدار کرد.
[۳۹] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش. شریف رازی، محمد، آثار الحجة، ج۲، ص۲۵ـ۲۶، یا، تاریخ و دائرة‌المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
براساس برخی گزارش‌ها، خویی مقام علمی بروجردی را ستوده است. خویی خود از این دو سفر و نیز تشرفش به حج در ۱۳۱۳ش یاد کرده است.
پس از درگذشت نائینی در ۱۳۱۵ش و محقق اصفهانی و آقاضیاء عراقی در ۱۳۲۱ش، مجلس درس خویی یکی از درس‌های مهم حوزه نجف و به‌تدریج پررونق‌ترین محفل علمی و درسی شد. حتی با وجود مراجع و استادانی چون سیدعبدالهادی شیرازی، سیدمحمود شاهرودی و سیدمحسن حکیم، درس خویی در حوزه نجف محوریت یافت و تعطیل یا برقرار شدن درس او، اثری آشکار بر جریان درسی حوزه می‌گذاشت.
[۴۱] شریف رازی، محمد، آثار الحجة، ج۲، ص۲۸، یا، تاریخ و دائرة‌المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
[۴۲] شریف رازی، محمد، آثار الحجة، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، یا، تاریخ و دائرة‌المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
[۴۳] یثربی، میرمحمد، «سرانجام مکتب دوگانه علامه ‌وحید بهبهانی و شیخ‌ مرتضی انصاری چه شد؟»، ص۲۲۶، (مصاحبه)، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۴۴] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۶۱، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۴۵] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).



مجموعه شاگردان خویی به چند نسل تعلق دارند.
[۴۶] حسینی میلانی، فاضل، «المرجعیة المتمیزة للامام الخوئی»، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۴۷] قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
به گزارش منابع، در نخستین دوره درس خارج اصول خویی کسانی چون محمدتقی ایروانی، سلمان خاقانی، سیدمحمد روحانی، علی خاقانی (مشهور به صغیر) و سیدمحمد کلانتر حضور داشتند. درباره تعداد شاگردان این دوره اختلاف‌نظر وجود دارد.
[۴۸] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۹۹ـ۳۰۲، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
[۴۹] مددی، احمد، «گفت‌وگو با آیت‌اللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
محمدتقی بهجت نیز از شاگردان متقدم خویی بوده است.
[۵۰] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۳۵، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۵۱] قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).

شماری از شاگردان ممتاز خویی هیئت‌ استفتای وی‌ را تشکیل می‌دادند و پاسخ استفتائات را با هماهنگی با وی بر پایه آرای فقهی‌اش تنظیم می‌کردند. برخی از اصحاب جلسه فتوای او در دوره‌های مختلف عبارت‌ بودند از: صدرا بادکوبه‌ای، سیدمحمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سیدعلی حسینی‌ بهشتی، سیدمرتضی خلخالی، سیدعلی سیستانی، محمدجعفر نائینی و مرتضی بروجردی.
[۵۲] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۵۳] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۳، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۵۴] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۹۷ـ۲۹۸، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
[۵۵] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
از دیگر شاگردان او باید از حسین وحید خراسانی، سیدعلی هاشمی شاهرودی، محمدتقی جعفری، سیدمحمدحسین فضل‌اللّه، بشیر نجفی پاکستانی، سیدموسی صدر،حاج‌آقا تقی قمی و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی نام برد (برای فهرست نام شاگردان او رجوع کنید به آدرس ذیل)
[۵۶] شریف، سعید، «تلامذة الامام الخوئی»، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۹۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴). صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۳۱ـ ۳۳۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
[۵۷] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۶۵ـ ۶۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
پدر خویی نیز یک‌بار در درس او شرکت کرد ولی او به احترام پدر درس را ادامه نداد.
[۵۸] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۲، قم ۱۳۸۹ش.



آیت الله خویی به چند طریق، اجازه روایت کتب اربعه و دیگر جوامع حدیثی شیعه را دارد که یکی از این طرق از استادش نائینی آغاز می‌شود. از دیگر مشایخ روایی او سیدعبدالحسین شرف‌الدینِ عاملی است که از طریق او آثار عالمان اهل‌سنّت را نیز روایت کرده است.
[۵۹] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
در فاصله سال‌های ۱۳۱۰ش تا ۱۳۱۲ش بسیاری از عالمان طراز اول نجف، از جمله آیت الله نائینی، محمدحسین اصفهانی، آقاضیاءالدین عراقی، محمدجواد بلاغی، میرزاعلی شیرازی و سیدابوالحسن اصفهانی اجتهاد خویی را تأیید کردند.
[۶۰] حکمی، مرتضی، «حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیم‌الشأن»، ج۱، ص۶۱، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).

درباره زمان آغاز مرجعیت خویی اظهارات مختلفی شده است
[۶۱] مرقاتی، جعفر، «الامام الخوئی»، ج۱، ص۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۶۲] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
ولی مسلّم این است که پس از درگذشت آیت‌اللّه بروجردی مرجعیت خویی به‌طور جدّی مطرح و پس از درگذشت آیت‌اللّه حکیم، او مرجع برتر شناخته شد.
[۶۳] شریف رازی، محمد،گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۳، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
[۶۴] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدس‌سره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۶۵] ایروانی، باقر، «مرجعیة الامام الخوئی (قدس‌سره) : السمات و المعالم»، ص۲۲۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۶۶] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
در همان زمان، سیدیوسف حکیم نیز رسما وجوه شرعی برجای مانده از پدرش را به خویی، به عنوان مرجع، سپرد.
[۶۷] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۷۷، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.



خویی به تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت می‌داد؛ ازاین‌رو خدمات اجتماعی و فرهنگی وی گسترده بود و مؤسسات خیریه زیادی در برخی شهرهای ایران و در کشورهای دیگر مانند هندوستان، پاکستان، عراق، لبنان، انگلستان و آمریکا به یادگار گذاشت. فهرست اجمالی برخی از خدمات فرهنگی و اجتماعی ایشان عبارت است از:
۱. مـدیـنة العلم حوزه علمیه قم، با امکانات وسیع و خانه‌ها و منازل مسکونی طلاب، و کتابخانه جهت طلاب علوم دینی، به‌صورت شهرک علم و دانش.
۲. مدرسه علوم دینی در ۷ طبقه و کتابخانه معظم مشهد جهت طلاب و محصلین علوم اسلامی.
۳. دارالعلم اصفهان جهت طلاب و عاشقان معارف اسلامی.
۴. مجتمع امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در اصفهان.
۵.مـرکز تبلیغی و آموزشی لندن ساختمان کامل و مجهزی که تمام نیازمندی‌های مسلمانان را در نظر دارد.
۶. المجتمع الثقافی الخیری بمبئی ـ هندوستان.
۷. مبره الامام الخوئی لبنان.
۸. مدرسه دارالعلم نجف اشرف ـ عراق.
۹. مدارس دینی بانکوک (تایلند) و داکار (بنگلادش).
۱۰. مکتبة الثقافة و النشر للطباعه و الترجمه و التوزیع (انتشاراتی پاکستان).
۱۱. مکتبة الامام الخوئی الاسلامی نیویورک ـ آمریکا.
۱۲. مرکز الامام الخوئی (سوانزی).
۱۳. مدرسه دارالعلم بانکوک (تایلند).
۱۴. مکتبة الامام الخوئی (کتابخانه بزرگ نجف اشرف ـ عراق).
۱۵. مدرسة الامام الصادق (پسرانه) لندن ـ انگلستان.
۱۶. مدرسة الزهرا (دخترانه) لندن ـ انگلستان.
۱۷. مرکز اسلامی امام خوئی در فرانسه.
۱۸. مسجد و مرکز اسلامی در شهر لوس آنجلس ـ آمریکا.
۱۹. مسجد و مرکز اسلامی در شهر دیترویت ایالت میشیگان آمریکا.
۲۰. تاسیس ده‌ها بنای خیر و مرکز تعلیم و تربیت همچون مسجد و حسینیه، مدرسه، کتابخانه، درمانگاه و بیمارستان و دارالایتام در دورترین نقاط کشورهای اسلامی تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و تأسیس مؤسسات بزرگ زنجیره‌ای در برخی کشورها.
[۶۸] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۵ـ۹۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۶۹] «مؤسسة الامام الخوئی الخیریة: فکرتها و مشاریعها»، الموسم، ج۱، ص۵۵۹ـ۵۶۶، ش ۶ (۱۴۱۰).
[۷۰] بحرالعلوم، محمد، «الامام الخوئی: و انجازاته العلمیة و مشاریعه العامة»، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۵، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، (قم) : مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.


خویی با این‌که در دوره جوانی و میان‌سالی در حوزه مسائل سیاسی، فعال و گاهی دارای مواضع شدید بود،
[۷۱] قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
پس از مرجعیتش بنای دخالت گسترده در مسائل سیاسی نداشت و می‌توان گفت که از سیاست کناره گرفت. این تغییر رویکرد یا از آن‌رو بود که به‌طور خاص دخالت مرجعیت را در مسائل سیاسی، جز در حد ضرورت، به صلاح این نهاد نمی‌دانست،
[۷۲] قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
یا از آن‌رو بود که نظرش درباره نحوه دخالت عالمان دینی در حوادث سیاسی تغییر یافته بود. با این‌همه، ورود خواسته یا ناخواسته او به اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق در ماه‌های پایانی عمر، بر حیات علمی و اجتماعی‌اش تأثیری انکارناپذیر گذاشت. او در برهه‌هایی خاص درباره رویدادهای سیاسی ایران حساس بود. با بررسی تاریخی مواضع خویی درباره حوادث ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی، می‌توان این مواضع را به سه دوره تقسیم کرد:

۸.۱ - دوره اعتراض و واکنش شدید

نخستین موضع‌گیری مهم او، تلگرام به شاه در مخالفت با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در مهر ۱۳۴۱ بود که آن را مغایر شرع و قانون اساسی اعلام کرد.
[۷۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
او همچنین در تلگرامی به آیت‌اللّه سیدمحمد بهبهانی در بهمن ۱۳۴۱، مخالفت خود را با برگزاری همه‌پرسی به‌اطلاع وی رساند و آن را با قانون شریعت و مواد صریح قانون اساسی ناسازگار دانست و یادآور شد که خاموش کردن صدای ملت با قوه قهریه، دیری نخواهد پایید و تبلیغات عوام‌فریبانه، مشکلات را حل نمی‌کند و اقتصاد ورشکسته و ناخشنودی مردم را درمان نخواهد کرد.
[۷۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
در پی حمله مأموران به مدرسه فیضیه در ابتدای سال ۱۳۴۲ش، او در تلگرامی به امام خمینی اندوه شدید خود را از آن حادثه ابراز کرد
[۷۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۷۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
و در تلگرامی شدیداللحن به شاه با اشاره به حوادث جاری، از انحطاط مملکت اسلامی و خط‌مشی زمام‌دارانش به‌شدت اظهار تأسف کرد.
[۷۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۸۰، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
حدود یک ماه بعد نیز در پاسخ به نامه جمعی از علمای ایران، صلاحیت نداشتن حاکمان فاسد را اعلام کرد و وظیفه روحانیت را سنگین دانست و سکوت را ناروا شمرد.
[۷۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۷۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۸، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.

پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و کشتار مردم، خویی با صدور بیانیه‌ای دستگاه حاکم ایران را ستمگر خواند و همکاری با آن را تحریم کرد. شرکت در انتخابات دوره بیست‌ و یکم مجلس را نیز ممنوع کرد و چنین مجلسی را از درجه اعتبار ساقط دانست.
[۷۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۸۰] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۸۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
همچنین هنگامی که خبر دستگیری و شایعه محاکمه امام خمینی را شنید، همراه تعدادی از شاگردانش به کوفه نزد آیت‌اللّه حکیم رفت و پس از مشورت، هر دو مرجع، جداگانه تلگرام شدیداللحنی در حمایت از امام خمینی به ایران فرستادند.
[۸۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۸۹، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
در پی انتصاب حسنعلی منصور به نخست وزیری، خویی در اسفند ۱۳۴۲ با ارسال تلگرامی از او خواست اشتباهات دولت‌های پیشین را تکرار نکند و قوانین مخالف اسلام را ملغا و امام خمینی و آیت‌اللّه قمی را آزاد کند.
[۸۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۳۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
پس از شروع نخست‌وزیری هویدا نیز در تلگرام‌هایی به او از بین بردن نفوذ صهیونیست‌ها، الغای قوانین مخالف شریعت، برگرداندن امام خمینی از تبعید
[۸۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۸۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
و آزادی فوری مخالفان را خواستار شد.
[۸۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۸۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
او پس از اطلاع یافتن از رفتن امام خمینی به عراق (مهر ۱۳۴۴)، بی‌درنگ شماری از اطرافیان خود و طلاب را به استقبال فرستاد و خود نیز دو بار به دیدن او رفت
[۸۵] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۸۹، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۸۶] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۸۷] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش.
(برای آگاهی از برخی دیگر از نامه‌ها و پیام‌های ایشان در این دوره رجوع کنید به آدرس‌های ذیل)
[۸۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۸۵ـ۸۶، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۸۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۷۸، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۹۰] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۱۲، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۹۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۲۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
[۹۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷۲، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
نقل شده است که در این دوره، مواضع او در برابر حکومت گاه چنان تند و شدید بود که امام خمینی از او خواست از شدت و حدّت آن بکاهد.
[۹۳] روزنامه اطلاعات، ش ۱۹۶۸۵، ۱۸ مرداد ۱۳۷۱، ص۲.


۸.۲ - دوره سکوت

این دوره حدود دوازده تا سیزده سال طول کشید و تقریبآ از زمان استقرار امام خمینی در نجف آغاز شد. در این دوره، نه‌تنها از بیانیه‌های شدید دوره نخست، خبری نیست بلکه اعتراضی نیز به حوادث گوناگون ایران حتی حوادث سا‌ل‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ش، دست‌کم‌ به‌طور علنی، گزارش نشده است. این موضع، گاه انتقاداتی نیز در پی داشته است. به‌نظر می‌رسد یکی از دلایل سکوت او بی‌تأثیر دانستن اعتراض بوده است.
[۹۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۴۶۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.

هم‌زمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی ایران و اخراج امام خمینی از عراق فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی، به قصد تخفیف حرکت دینی مردم ایران در مقابله با حکومت پهلوی، در ۲۸ آبان ۱۳۵۷ (مصادف با عید غدیر ۱۳۹۸) به صورت ناگهانی و بدون تشریفات متعارفِ کسب اجازه، در منزل آیت‌اللّه خویی با ایشان ملاقات کرد. در پی این دیدار، خویی در برخی محافل مورد انتقاد قرار گرفت، ولی او در یادداشتی خطاب به بعضی علما، ضمن تأکید بر ناگهانی و ناخواسته بودن این ملاقات، نوشت که در این دیدار فرصت را مغتنم شمرده و خواسته‌ای ملت ایران را گوشزد کرده و به حوادث ناگوار و فجایعی که در ایران رخ داده به‌شدت اعتراض کرده است.
[۹۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۵۸۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.


۸.۳ - دوره همراهی با انقلابیون

او چند روز پس از ملاقات مزبور و در پی تشدید مبارزات مردم، درباره حوادث ایران و جنایات حکومت شاه بیانیه‌ای خطاب به مراجع، علما و ملت ایران صادر کرد و از مردم خواست که با شجاعت و در عین‌حال با حفظ کامل موازین شرع قدم بردارند و در همه مراحل از مراجع تقلید و علما پیروی کنند.
[۹۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۵۸۸ـ۵۹۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
او پس از پیروزی انقلاب نیز همین موضع را حفظ کرد چنان‌که در جریان همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین ۱۳۵۸، مردم را به شرکت در همه‌پرسی و رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند
[۹۷] روزنامه اطلاعات، ش ۱۵۸۱۷، ۹ فروردین ۱۳۵۸، ص۲.
و از شاگردان خود خواست که در امور انقلاب مشارکت کنند.
در جنگ عراق با ایران، به‌رغم فشار شدید دولت عراق، ایستادگی کرد و کمترین حمایتی از آنان نکرد.
[۹۸] داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۹۹] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۹، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
حتی به جواز تصرف در وجوه شرعی برای تأمین ملزومات رزمندگان ایران فتوا داد. بسیاری از مقلدان او، که به اجبار حکومت عراق در جنگ شرکت کرده بودند، تحت تأثیر فتوای او، خود را به نیروهای ایرانی تسلیم کردند یا به نیروهای ایرانی شلیک نکردند.
[۱۰۰] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
خویی درباره برخی رویدادهای سایر کشورهای اسلامی یا مربوط به مسلمانان نیز واکنش‌هایی داشته است. از جمله، فتوای منع پیوستن به حزب کمونیست
[۱۰۱] خویی، سید ابوالقاسم، «(پاسخ به استفتائی درباره حزب کمونیست)»، ص۳۶، الموسم، ش۱۷ (۱۴۱۴).
تقدیر از ملی شدن نفت عراق،
[۱۰۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۵۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
بیانیه‌ای درباره جنگ چهارم اعراب با اسرائیل (مهر ۱۳۵۲/ رمضان ۱۳۹۳) و یاری رساندن به سرزمین‌های اسلامی،
[۱۰۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۶۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
و تلگرام به هویدا در بیان ضرورت پشتیبانی کامل دولت ایران از فلسطینیان.
[۱۰۴] روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج۲، ص۳۵۴ـ۳۵۵، ج۲، تهران ۱۳۷۶ش.

مهم‌ترین اقدام سیاسی خویی پس از انتفاضه شیعیان عراق در اسفند ۱۳۶۹/ شعبان ۱۴۱۱ هم‌زمان با آزادسازی کویت از دست نیروهای نظامی عراق رخ داد. او با صدور اعلامیه‌ای در ۱۴ اسفند/ ۱۸ شعبان، مجاهدان را به رعایت احکام شرعی و اعتدال فراخواند و این حرکت مردمی را هدایت کرد و در ۱۷ اسفند/ ۲۱ شعبان، هیئتی نه نفره را برای اداره مناطق آزاد شده تعیین کرد.
[۱۰۵] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۰۶] ساعدی، محمدرضا، «خاطراتی از شیخ محمدرضا ساعدی از اعضای هیأت آیت‌اللّه خویی در ماجرای انتفاضه ۱۹۹۱ عراق»، ج۱، ص۶۹ـ۷۰، شهروند امروز، سال ۴، ش۳ (۲۵ تیر ۱۳۹۰).

در پی حمله حکومت بعثی به شهرهای شیعه‌نشین و شکست انتفاضه، نیروهای جمهوری عراق در ۲۹ اسفند ۱۳۶۹/ ۳ رمضان ۱۴۱۱ به نجف هجوم آوردند و پس از محاصره منزل خویی و کشتن ده‌ها تن در اطراف بیت او، صدها تن از علما و طلاب و نزدیکان او را دستگیر کردند. سپس خویی و شماری از بستگانش را با تهدید برای دیدار با صدام به بغداد بردند و از او خواستند تا در صفحه تلویزیون ظاهر شود و از مجاهدان بخواهد تسلیم شوند. با این‌که خویی از پذیرش این خواسته سر باز زد، دستگاه‌های تبلیغاتی صدام سخنان خویی را با تحریف نقل کردند.
[۱۰۷] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۱ـ۹۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۰۸] سودانی، عبدالفلاح، «الامام الخوئی مدرسة فی التفسیر و الحدیث»، ج۱، ص۱۳۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۰۹] جاویدان، شذی، العراق بین الماضی و الحاضر و المستقبل، ص۷۲۵، بیروت: مؤسسة الفکر الاسلامی، (بی‌تا).
پس از آن، خویی در کوفه در حصر خانگی قرار گرفت و به محدودیت‌های گسترده، فشارها و اهانت‌های حکومت صدام دچار شد. بیش از یکصد تن از شاگردان، نزدیکان و اعضای خانواده‌اش، از جمله فرزندش سیدابراهیم و دامادش سیدمحمود میلانی، دستگیر و شماری از آن‌ها اعدام شدند. مدرسه دارالعلم نیز تخریب شد.
[۱۱۰] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۸۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۱۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
[۱۱۲] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۱۳] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۵۰، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.



آیت‌الله خوئی در مدت زعامت خود با مصائب و مشکلات فراوانی روبرو شد. او بـه خـاطـر نـاملایمات از یک طرف و کبر سن از طرف دیگر، دچار بیماری سختی شد و هر چه علاقمندان و بزرگان تلاش کردند که برای او پزشکی از خارج بیاورند، یا او را به خارج ببرند، حزب بعث با آن موافقت نکرد و سرانجام به بیمارستان بغداد منتقل گشت و با یک مداوای مرموز او را مـرخـص کـردند
[۱۱۴] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۵۰، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
و هیچ روشن نیست که چگونه و به چه علتی از جهان رفت و در تاریخ مرجعیت شـیـعـه ایـن مـسـالـه بـه تـجـربـه ثـابـت شـده است هر مرجعی که به بیمارستان بغداد منتقل گشت، مرموزانه درگذشت و شما می توانید این مساله را در تاریخ زندگی شیخ احمد کاشف الغطاء (م ۱۳۴۴) و حاج آقا حسین قمی (م ۱۳۶۶) و آیت‌الله حکیم (م ۱۳۹۰) و غیره به روشنی بیابید.
ایشان سرانجام در ۱۷ مرداد ۱۳۷۱/ ۸ صفر ۱۴۱۳، در ۹۶ سالگی درگذشت. پیکر او شب‌هنگام با حضور مأموران امنیتی عراق و با حضور معدودی از نزدیکانش، پس از نمازگزاردن آیت‌اللّه سیدعلی سیستانی بر پیکر وی، در مقبره خانوادگی مخصوصی که خود در غرفه‌ای جنب مسجد خضرا آماده کرده بود، به خاک سپرده شد.
[۱۱۵] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۶۵ـ۲۶۶، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
[۱۱۶] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۰۳، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
خبر درگذشت او ساعت‌ها مکتوم ماند. و سرانجام رادیو بغداد مجبور به بازگویی آن شـد.
با انتشار خبر درگذشت خویی، در نجف و کوفه حکومت نظامی برقرار شد و در بغداد و سایر شهرهای شیعه‌نشین نیروهای نظامی به حالت آماده‌باش درآمدند.
[۱۱۷] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
حکومت عراق از تشکیل مجالس سوگواری و بزرگداشت و حتی به بهانه تعمیر مسجد خضرا از رفتن بر سر مزار او جلوگیری کرد، ولی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی مجالس متعددی در بزرگداشت او برگزار شد.
[۱۱۸] «الساعات الاخیرة فی حیاة الامام الراحل»، ص۳۰۰ـ۳۰۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۱۹] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).



مشهورترین فرزندان سید ابوالقاسم خویی که از عالمان دینی بودند، عبارت‌اند از: سید جمال‌الدین، سید محمدتقی، سید عبدالمجید و سید علی.

۱۰.۱ - سیدجمال‌الدین

سید جمال‌الدین، فرزند ارشد خویی در ۱۳۳۷ در نجف به دنیا آمد. پس از فراگیری دروس مقدماتی و متون فقهی و اصولی، دروس عالی و نیز منطق و فلسفه را نزد کسانی چون محمدباقر زنجانی و صدرا بادکوبه‌ای فراگرفت. سیدجمال‌الدین سپس در دروس خارج پدرش شرکت کرد. او همچنین به تدریس متون گوناگون پرداخت. سیدجمال‌الدین بخش عمده وقتش را صرف امور زعامت و مرجعیت پدرش کرد. او در ۱۳۵۹ش/ ۱۹۸۰ به دستور حکومت بعثی، عراق را ترک کرد و ناگزیر مدتی را در دمشق اقامت کرد. حدود چهار سال بعد، به سرطان دچار شد و پس از مدتی در تهران ساکن شد. امام خمینی فرزندش سیداحمد را به عیادت او فرستاد. وی در ۱۳۶۳ش در ایران درگذشت و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
آثار او عبارت‌اند از: شرح کفایة‌ الاصول آخوند خراسانی، بحث فی الفلسفة و علم‌ الکلام، توضیح‌ المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، شرح منظومه اثر سبزواری، بحوث فی کتاب شرح نهج‌ البلاغة اثر ابن‌ابی‌الحدید، تیسیر الدراسة النحویة، شرح دیوان المتنبی، دیوان شعر به فارسی و کشکولی شامل بسیاری از مباحث و تعلیقات علمی و ادبی و فلسفی و شواهد شعری.
[۱۲۰] طریحی، محمد سعید، «السید جمال‌الدین الخوئی: ۱۳۳۷ـ۱۴۰۴ه»، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۷، الموسم (۱۴۱۴ب).
[۱۲۱] امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی‌النجف خلال‌الف عام، ج۱، ص۱۷۰، نجف ۱۳۸۴/۱۹۶۴.


۱۰.۲ - سیدمحمدتقی

سید محمدتقی خویی در ۱۳۳۷ش در نجف به دنیا آمد. او دروس دوره سطح را نزد استادانی چون سیدعبدالصاحب حکیم فراگرفت و سپس در درس خارج پدرش شرکت کرد. پس از تأسیس بنیاد خویی در ۱۳۶۸ش، سیدمحمدتقی به‌عنوان دبیرکل آن برگزیده شد. پس از انتفاضه شعبان ۱۴۱۱ (۱۳۶۹ش)، وی عضو هیئت منتخب پدرش برای اداره مناطق آزاد شده بود.
در پی سرکوب این قیام و قتل‌عام بسیاری از شیعیان، او به همراه پدرش در کوفه در حصر خانگی قرار گرفت و سرانجام در ۳۰ تیر ۱۳۷۳ در حادثه رانندگی مشکوکی (در مسیر کربلا به نجف) جان سپرد. علاوه بر تقریرات درس فقه پدرش، کتاب الالتزامات التبعیة فی العقود (بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳) از آثار مهم اوست.
[۱۲۲] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۲۳] شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۶ـ ۲۵۷، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).


۱۰.۳ - سیدعبدالمجید

سید عبدالمجید، فرزند دیگر خویی در انتفاضه ۱۴۱۱ عراق، نقشی اساسی داشت. او پس از شکست انتفاضه از عراق گریخت و به لندن رفت و پس از درگذشت سیدمحمدتقی در رأس بنیاد خویی قرار گرفت. او با همکاری عراقیان تبعیدی برای سرنگونی حکومت بعثی عراق بسیار کوشید. پس از حمله آمریکا به عراق در ۱۳۸۲ش/ ۲۰۰۳ و سقوط صدام، عبدالمجید به عراق بازگشت و تلاش کرد در وقایع سیاسی عراق تأثیرگذار باشد، ولی اندکی بعد در یک عملیات تروریستی در نجف به همراه چند تن از همراهانش به شهادت رسید.


از خویی آثار متعددی در حوزه‌های گوناگون، به‌ویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی برجای مانده است که به چهار دسته تقسیم می‌شود: تقریرات درس‌های استادانش؛ تقریرات درس‌های خود او؛ تألیفات و رساله‌های علمی؛ رساله‌های عملیه و آثار فتوایی.

۱۱.۱ - تقریرات درس‌های استادان خویی

در منابع از تقریرات او از درس‌های فقه و اصول دو استاد اصلی‌اش، نائینی و محمدحسین اصفهانی یاد شده است.
[۱۲۴] انصاری، مرتضی، زندگانی‌ و شخصیت شیخ انصاری‌ قدس‌سره، ج۱، ص۴۵۴ـ۴۵۵، پانویس ۲، قم۱۳۷۳ش.
[۱۲۵] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۴، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
آقابزرگ طهرانی
[۱۲۶] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌عشر، قسم ۱، ص۷۱ـ۷۲، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
از تقریرات درس آقاضیاء عراقی هم نام برده است. در این میان، مشهورترین آنها، تقریرات درس اصول نائینی به نام اجود التقریرات است. این اثر که آخرین تقریرات اصول نائینی و از مهم‌ترین مآخذ آرای اصولی او به‌شمار می‌رود، نخستین بار در زمان حیات نائینی در دو مجلد (سال‌های ۱۳۴۸ و ۱۳۵۴)، در صیدا به چاپ رسید.
[۱۲۸] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
خویی بعدها آن را بازنگاری کرد و تعلیقاتی هم بر آن نوشت
[۱۲۹] خویی، سید ابوالقاسم، کتاب اجود التقریرات، ج۱، ص۲، تقریرات درس آیت‌اللّه نائینی، قم: کتابفروشی مصطفوی، (بی‌تا).
[۱۳۰] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۷، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
که جلد نخست آن در ۱۳۶۸ در تهران چاپ شد.
[۱۳۱] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۰، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.


۱۱.۲ - تقریرات درس‌های خود

تشویق شاگردان به تقریرنویسی و طولانی‌بودن سال‌های تدریس خویی و تربیت شاگردان فراوان سبب شد تا افراد بسیاری تقریرات درس‌های او را تدوین کنند. بسیاری از این آثار را خویی خواند و بر آن‌ها تقریظ نوشت و در زمان او چاپ شد.

۱۱.۲.۱ - تقریرات اصولی

مهم‌ترین تقریرات چاپ شده اصول فقه او عبارت‌اند از:
دراسات فی الاصول اثر سید علی هاشمی شاهرودی تقریر کامل دوره سوم درس اصول خویی است که نخستین جلد آن در ۱۳۷۱ و دوره کامل آن در چهار جلد در ۱۴۱۹ چاپ شده است؛
مصباح‌ الاصول به قلم سیدمحمد سرور واعظ حسینی بهسودی (چاپ اول در ۱۳۷۶ در نجف)؛
محاضرات فی اصول‌ الفقه به قلم محمداسحاق فیاض که خویی آن را پسندیده
[۱۳۳] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۶۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
و در تقریظ خود (۱۳۸۲) از آن تقدیر کرده است؛
مبانی‌ الاستنباط نوشته سیدابوالقاسم کوکبی تبریزی؛
مصابیح ‌الاصول به قلم سیدعلاءالدین بحرالعلوم، شامل نیمی از مباحث الفاظ؛
جواهرالاصول نوشته فخرالدین زنجانی؛
الرأی السدید فی الاجتهاد و التقلید به قلم غلامرضا عرفانیان خراسانی.

۱۱.۲.۲ - تقریرات فقهی

مهم‌ترین تقریرات چاپ شده درس فقه او یا به ترتیب مباحث مکاسب شیخ‌ انصاری یا بر محور عروة‌ الوثقی است. فهرست اجمالی برخی از این تقریرات عبارت است از:
مصباح‌ الفقاهة فی المعاملات اثر محمدعلی توحیدی (متوفی ۱۳۹۵)، مشتمل بر دوره کامل مکاسب. جلد اول آن نخست در ۱۳۷۴ در نجف چاپ شد. خویی در تقریظ خود (۱۳۷۳) تتبع و تحقیق و تدقیق و وسعت آگاهی نویسنده از مصادر روایات را ستوده است؛
التنقیح فی شرح المکاسب به قلم علی غروی تبریزی؛ محاضرات فی الفقه الجعفری به قلم سید علی هاشمی شاهرودی، چاپ ۱۳۷۳ نجف.
[۱۳۵] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱ـ۲۴۲، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
[۱۳۶] مدرسی طباطبائی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ج۱، ص۳۴۶، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش.

التنقیح فی شرح العروة‌ الوثقی نوشته علی غروی تبریزی، در مباحث طهارت و اجتهاد و تقلید. در تقریظ خویی (۱۳۷۷)، به احاطه مؤلف بر دقایق مباحث اشاره شده است؛
• المستند فی شرح العروة‌ الوثقی به قلم مرتضی بروجردی، در مباحث صلوة، صوم و اعتکاف، زکات، خمس و اجاره؛
• المعتمد فی شرح العروة‌ الوثقی به قلم سید رضا خلخالی، مشتمل بر مباحث حج. چون که مبحث حج عروة‌ الوثقی کامل نیست، خویی بقیه مطالب را به ترتیب مناسک حج خود درس داد و خلخالی نیز این بخش از تقریرات را المعتمد فی شرح المناسک نامید؛
• مبانی العروة‌ الوثقی به قلم فرزندش محمدتقی خویی، مشتمل بر مباحث مضاربه، شرکت، مزارعه، مساقات، ضمان، حواله، نکاح و وصیت؛
• تحریر العروة‌ الوثقی اثر قربانعلی کابلی؛
• دروس فی فقه الشیعة (مدارک العروة) به قلم سیدمهدی خلخالی، چاپ ۱۳۷۸ نجف؛
[۱۳۸] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۲، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.

• الدرر الغوالی فی فروع العلم الاجمالی نوشته رضا لطفی، چاپ ۱۳۶۷ نجف.

۱۱.۳ - رساله‌های عملیه و فتاوای

این آثار با نام‌های گوناگون به صورت مستقل یا حاشیه بر آثار دیگران یا به صورت مجموعه‌هایی در پاسخ به استفتائات گوناگون به عربی یا فارسی تنظیم شده و برخی از آن‌ها به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شده است. از شماری از آنها، آثار فشرده‌تری با عناوینی مانند منتخب و تلخیص استخراج شده‌ است. برخی از آثار فتوایی‌خویی، در مجموعه‌هایی همراه با فتاوای مراجع دیگر به‌چاپ رسیده است.
[۱۴۱] انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۲ـ۷۴، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).

مهم‌ترین اثر فتوایی خویی، منهاج‌ الصالحین است. خویی در مقدمه آن نوشته است که این اثر را به درخواست جمعی از اهل علم و مؤمنین، نخست به‌صورت تعلیقه بر منهاج‌ الصالحین سیدمحسن حکیم طراحی کرده است. سپس تعلیقه‌های خود را به‌جای آرای حکیم در متن گنجانده و با تغییر دادن برخی عبارات و ترتیب برخی مسائل، کتاب حکیم را بر پایه فتاوای خود بازنویسی کرده است. این اثر، نخست در ۱۳۹۰ در نجف به چاپ رسید و پس از آن بارها تجدید چاپ شد. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۹۷، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳. سید تقی طباطبائی‌ قمی منهاج‌ الصالحین خویی را با عنوان مبانی منهاج‌ الصالحین در ده جلد شرح کرده است. شماری از فقهای پس از خویی، به‌ویژه شاگردان او، با الهام گرفتن از روش خویی در تألیف این اثر فتوایی، رساله‌های عملیه خود را با عنوان منهاج‌ الصالحین تألیف کرده‌اند. باتوجه به این‌که در منهاج‌ الصالحین حکیم ابواب قضا، شهادات، حدود، قصاص و دیات گنجانده نشده بود، خویی در مقدمه تکملة گفته است که به‌سبب پرسش‌های فراوان در این مباحث، آرای خود را در این ابواب، به روش فتوایی تدوین و کتاب تکملة منهاج‌ الصالحین را تألیف کرده است. بنابراین منهاج‌ الصالحین خویی و تکمله آن، همه ابواب فقهی (از طهارت تا دیات) را دربردارند.
خویی منظومه‌ای با مطالب گوناگون، به‌ویژه درباره امام علی و اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، در ۱۶۳ بیت سروده است. که این منظومه را دارای ۹۰۰ بیت معرفی کرده،
[۱۴۲] صدرایی ‌خویی، علی، ج۱، ص۱۷۲، سیمای خوی، تهران ۱۳۷۳ش.
محمدمهدی موسوی خرسان این ارجوزه را با عنوان علیٌ امامُ البَرَرة شرح کرده که با مقدمه سید علی حسینی بهشتی به چاپ رسیده است (بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳). خویی قصیده‌ای نیز در رثای دامادش سیدنصراللّه مستنبط سروده است.
[۱۴۳] نصیراوی، ابراهیم، «الامام الراحل: مشاهدات و ذکریات»، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).

بسیاری از آثار پیشین، در مجموعه‌ای با نام موسوعة الامام الخوئی در پنجاه مجلد گرد آمده است. از این میان ۳۳ مجلد نخست، شامل تعدادی از تقریرات درس فقه خویی به ترتیب عروة‌ الوثقی است. یک جلد نیز به فهرست این کتاب‌ها اختصاص دارد. شش مجلد بعدی، شامل دو اثر از تقریرات دوره متقدم درس فقه خویی به ترتیب مکاسب شیخ انصاری است: مصباح الفقاهة فی المعاملات (بخش مکاسب محرّمه، ج۳۵) و التنقیح فی شرح المکاسب (در بیع و خیارات، ج۳۶ تا ۴۰). مجلدات ۴۱ و ۴۲ این مجموعه، شامل مبانی تکملة المنهاج خویی است. در این ۴۲ مجلد، یک دوره کامل فقه استدلالی به‌ترتیب ابواب فقهی گنجانده شده است. مجلدات ۴۳ تا ۴۸، یک دوره کامل اصول فقه را دربردارد، یعنی محاضرات فی اصول‌ الفقه (ج ۴۳ تا ۴۶) و مصباح‌ الاصول (ج ۴۷ تا ۴۸).
مجلد ۴۹ با عنوان مجمع‌ الرسائل، شامل سه رساله از تقریرات درسهای خویی (رسالة فی‌ الارث، رسالة فی‌ الامر بین الامرین، و رسالة فی احکام الرضاع)، دو رساله از آثار علمی او (رسالة فی اللباس المشکوک و رسالة فی نفحات الاعجاز) و مقدمه مبسوط معجم رجال الحدیث با عنوان رسالة فی کلیات علم الرجال است.
البیان فی تفسیر القرآن نیز در مجلد پایانی این مجموعه آمده است.

۱۱.۴ - تألیفات و رساله‌های علمی

برخی از آثار فقهی او با رویکرد استدلالی عبارت‌اند از:
مبانی تکملة منهاج‌الصالحین، شرح استدلالی رساله عملیه تکملة منهاج الصالحین، که به مبانی و ادله فتاوای خود در آن اثر پرداخته است.
[۱۴۴] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۸، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).

• رسالة فی اللباس المشکوک، که به گفته خودش در ابتدای رساله
[۱۴۵] خویی، سید ابوالقاسم، رسالة فی اللباس المشکوک، ج۱، ص۳، موسوعة الامام الخوئی، ج۴۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
آن را هم‌زمان با تدریس این بحث نگاشته و نخستین بار در ۱۳۶۲ در نجف چاپ شده است.
[۱۴۸] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
[۱۴۹] مدرسی طباطبائی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ج۱، ص۳۴۶، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش.

آثار غیرفقهی وی عبارت‌اند از:
البیان فی تفسیر القرآن در یک مجلد، شامل مقدمه‌ای مهم و مبسوط درباره برخی مباحث علوم قرآنی و نیز تفسیر سوره حمد. البیان از آغاز انتشار (۱۳۷۵ در نجف)
[۱۵۰] مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
مورد توجه مجامع علمی و مبنای درس‌های این رشته در حوزه و دانشگاه قرار گرفت.
[۱۵۱] ایازی، محمدعلی، «چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت‌اللّه خوئی شدند؟»، ج۱، ص۲۳۱، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).

معجم رجال‌ الحدیث اثر رجالی مهم وی است. همچنین برخی از این آثار فقهی و غیرفقهی خویی نیز منتشر نشده‌اند.
[۱۵۶] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌عشر، قسم ۱، ص۷۲، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
[۱۵۷] طریحی، محمد سعید، «الامام الخوئی: سیرة مشرقیة و آثار خالدة»، ج۱، ص۷۴۵ـ۷۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴الف).

خویی هرچند در زمینه فلسفه و کلام، شهرت ندارد ولی در این عرصه‌ها نیز تبحر داشت.
[۱۵۸] حکمی، مرتضی، «الامام الخوئی و انطلاقة‌العلامة الجعفری الفلسفیة»، ج۱، ص۲۶۰ـ ۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
با این همه، او جز یکی دو رساله، تألیف کلامی مستقل ندارد؛ البته در قالب مسائل اصولی نیز به کلام پرداخت و به عقاید مشهور امامیان وفادار و ملتزم بود.
[۱۵۹] قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
ایشان به شعر هم علاقه داشت و گاهی شعر می‌سرود.
[۱۶۰] مرقاتی، جعفر، «الامام الخوئی»، ج۱، ص۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
او در معماری نیز صاحب ذوق معرفی شده است.
[۱۶۱] شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش.



خویی در مبانی اصول فقه امامیه دگرگونی‌هایی پدید آورد. او در این عرصه علاوه بر تبیین، تقویت و گسترش برخی از دیدگاه‌های استادانش یا اصولیان پیشین، با ابتکار خود به نظریات نوینی دست یافت، مانند نظریه تعهد در وضع لغوی، نظریه تفسیر انشا به ابراز امر اعتباری، نظریه جریان نیافتن استصحاب در شبهات حکمی و نظریه اماره بودن استصحاب
[۱۶۲] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۳ـ۵۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۶۳] صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۲۱ـ ۳۲۷، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.)


۱۲.۱ - مخالفت با شهرت فتوایی

از مهم‌ترین شاخص‌های اصولی خویی که پایه بسیاری از آرای فقهی وی را تشکیل می‌دهد، مخالفت او با شهرت فتوایی است که پیامدهای مهمی دارد. طبق نظر مشهور در میان اصولیان، در صورت اشتهار یک فتوا در میان فقیهان، روایت معتبری که با آن ناسازگار باشد حجت نیست. همچنین شهرت فتوایی موجب اعتبار روایت ضعیف سازگار با آن می‌گردد. به‌اصطلاح، شهرت «جابرِ» ضعف سند و «کاسرِ» اعتبار سند است. همچنین به‌نظر مشهور، شهرت روایی یکی از مرجّحات باب تعارض، هنگام تعارض دو خبر به‌شمار می‌رود
[۱۶۶] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
ولی خویی شهرت روایی را از مرجّحات باب تعارض به‌شمار نیاورده است. همچنین به نظر او، شهرت عملی (استناد شهرت به روایت در مقام افتا) هیچ‌گاه ضعف خبر را جبران نمی‌کند، چنان‌که اِعراض مشهور از خبر صحیح و موثق، موجب حجت نبودن و ضعف آن خبر نمی‌شود.
[۱۶۷] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۵۹ـ۱۶۲، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
[۱۶۸] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۲۷۰ـ۲۷۴، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.

به‌نظر خویی، اولا شهرت فتوایی فقط در مواردی می‌تواند حجیت داشته باشد که از فقیهان متقدم، یعنی فقیهانی که به زمان اصحاب امامان نزدیک بوده‌اند، برآمده باشد، در حالی‌ که ما به آرا یا آثار اصحاب امامان (علیهم‌السلام) دسترسی کامل نداریم. ثانیا، شهرت فتوایی به خودی خود حجت نیست بلکه بر فرض سازگاری با روایت، حداکثر موجب ظن به صدور آن روایت از امام و بر فرض ناسازگاری با روایت، حداکثر موجب ظن به صادر نشدن آن روایت از امام است. در حالی‌ که برای حجیت اخبار، حاصل شدن «وثوق نوعی» لازم است.
[۱۶۹] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۷۰] فیّاض، محمداسحاق، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت‌اللّه خویی»، ج۱، ص۳۲۵ـ۳۲۶، فقه، ش ۱۷ و ۱۸ (پاییز ـ زمستان ۱۳۷۷).
[۱۷۱] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدس‌سره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۷۲] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۶۲ـ۱۶۵، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.

برخلاف روش اصولی آیت‌اللّه بروجردی که بر ضرورت دستیابی و التزام به فتاوای قدما مانند شیخ‌ مفید و شیخ‌ صدوق بسیار تأکید داشت و برای این فتواها مانند احادیث، حجیت قائل بود، خویی نه خبر ضعیفِ هماهنگ با نظر مشهور قدما و نه فتوای قدما که مستند به دلیل معتبر نیست، را نمی‌پذیرفت. به همین دلیل تتبع در آرای دیگران برای خویی در درجه نخست اهمیت نبود، بلکه آنچه مهم بود دلیل و قوّت و ضعف سند بود نه شهرت عملی یا فتوایی
[۱۷۳] مددی، احمد، «گفت‌وگو با آیت‌اللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۱۷۴] قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
ازاین‌رو خویی به‌ویژه در دوره‌های اخیرِ تدریس خود به پژوهش درباره سند روایات و وثاقت راویان اهتمام خاصی داشت.
[۱۷۵] حب‌اللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیت‌اللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).


۱۲.۲ - عدم حجیت اجماع

خویی، علاوه بر شهرت، حجیت اجماع (چه اجماع محصَّل و چه اجماع منقول) را نیز نمی‌پذیرفت و بر این باور بود که بسیاری از اجماعات، حتی در میان فقیهان متقدم، مَدرکی است (یعنی مستند به ادله‌ای است که دلالت آن‌ها بر موضوع خدشه‌پذیر است). البته او بنابر رعایت احتیاط، در فتاوای خود به اجماع توجه می‌کرد. نتیجه منطقی کم‌اعتنایی به شهرت و اجماع در شیوه اصولی خویی، رجوع به اصول عملیه یا استناد به ادله فقهی عام یا مطلق است. همچنین خویی به‌سبب آشنایی عمیق با ادبیات و زبان عربی به خوبی با مدلول‌ها و لوازم عرفی نصوص و متون حدیثی و قرآنی آشنا بود و چه‌بسا در استنباط احکام از این توانایی خود بهره می‌گرفت.
[۱۷۶] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۳۶، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
[۱۷۷] واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۴۰ـ۱۴۱، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
[۱۷۸] حب‌اللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیت‌اللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
[۱۷۹] علیدوست، ابوالقاسم، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین ابوالقاسم علیدوست»، ج۱، ص۲۲۰، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).


۱۲.۳ - مخالفت با فتاوای مشهور

خویی در فتوادادن بر پایه مبانی خود با بسیاری از فتواهای مشهور یا آرای فقهی غالب مخالفت کرد و فتوای دیگری داد؛ از جمله آرای اوست: جواز خارج شدن زن از خانه بدون اجازه همسر مگر در شرایطی معیّن؛ جواز سقط جنین برای زن به هنگام ترس از زنده ماندن خود؛ جواز ازدواج دائم مردان مسلمان با زنان اهل‌کتاب؛ مشروط نبودن جهاد ابتدایی به حضور امام معصوم؛ شرط نبودن اجتهاد در قاضی؛ واجب نبودن رعایت ترتیب شستن طرف راست و چپ در غسل؛ جایز نبودن معامله ربوی میان پدر و فرزند و میان زن و شوهر به احتیاط واجب؛ جواز خوردن ماهی‌هایی که در داخل تور و درون آب می‌میرند و طهارت چرم‌های وارد شده از کشورهای غیرمسلمان که ذبح شرعی آن‌ها مشکوک است (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به آثار و رساله‌های فتوایی آیت‌الله خویی؛ برای برخی نوآوری‌های فقهی او رجوع کنید به آدرس ذیل؛
[۱۸۰] فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۶ـ ۵۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۸۱] حکمی، مرتضی، «حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیم‌الشأن»، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
[۱۸۲] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
او رؤیت هلال را در هر منطقه برای ثبوت شرعی آن در همه مناطقی که در شب بودن با آن منطقه مشترک‌اند، کافی می‌دانست.
[۱۸۳] حکمی، مرتضی، «حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیم‌الشأن»، ج۱، ص۶۰، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
[۱۸۴] خویی، سید ابوالقاسم، منهاج ‌الصالحین، ج۱، ص۲۹۴ـ۳۰۰، نجف ۱۳۹۷. خویی، سید ابوالقاسم، «(پاسخ به استفتائی درباره حزب کمونیست)»، الموسم، ش۱۷ (۱۴۱۴).
[۱۸۵] خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۷، نجف (۱۹۷۵ـ ۱۹۷۶).
[۱۸۶] غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: التقلید، ج۱، ص۳۵۶ـ۳۶۷، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج۱، قم: مؤسسة احیاء الآثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰الف.
[۱۸۷] غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح المکاسب: البیع، ج۲، ص۱۵۶ـ۱۹۴، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، (ج ۲)، در موسوعة الامام الخوئی، ج۳۷، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰ج.
[۱۸۸] توحیدی، محمدعلی، مصباح‌ الفقاهة فی المعاملات، ج۵، ص۳۲ـ۷۴، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۸۹] عارفی، محمداکرم، اندیشه سیاسی آیت‌اللّه خوئی، ج۱، ص۴۲ به بعد، قم ۱۳۸۶ش.


۱۲.۴ - حجیت خبر ثقه

از مهم‌ترین شاخص‌های فقه خویی، اعتماد به خبر صحیح و حجیت خبر ثقه است؛ از این‌رو وی بیش از فقهای پیش از خود در نجف به علم رجال توجه نشان داد. او به گزینش راویان و شناخت راویان ثقه و ضعیف و استوارسازی قواعد حدیث و ضوابط اعتماد بر حدیث صحیح در ابواب فقه پرداخت.
[۱۹۰] موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدس‌سره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).

مبانی و دیدگاه‌های اصولی وی در رویکرد رجالی‌اش نیز تأثیر گذاشت. او به تبع حجت ندانستن شهرت و اجماع منقول، به حجیت خبر ثقه (نه خبر موثوق) اعتقاد داشت و معیار حجیت حدیث را صرفآ وثاقت رجال سند می‌دانست. خویی ازآن‌رو که در بسیاری از دیدگاه‌های رجالی مبتنی بر ثقه شمردن راویان مناقشه کرده بود، در پذیرش روایات سخت‌گیری می‌کرد. مثلا او توثیقات عام، مانند قول به وثاقت تمامی اصحاب امام صادق (علیه‌السلام)، مذکور در رجال طوسی، وثاقت هر که وکیل امام معصوم بوده است، وثاقت مشایخ اجازه و وثاقت راویان کثیر الروایه از امام معصوم را نپذیرفت و ادله آن‌ها را مخدوش دانست.
[۱۹۱] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۵ـ۸۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی‌تا).

از سوی دیگر، وی به استناد قول ابن‌ قولویه، سال‌ها بر این باور بود که راویان اسناد کتاب کامل‌ الزیارات این محدّث متقدم، و نیز تفسیر علی‌ بن ابراهیم قمی همگی مورد وثوق و معتبرند ولی این‌نظر را در دهه پایانی حیات خویش مردود دانست.
[۱۹۲] خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی‌تا).
[۱۹۳] خویی، سید ابوالقاسم و جواد تبریزی، صراة‌النجاة: استفتاءات لآیت‌اللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیت‌اللّه العظمی التبریزی، ج۲، ص۴۵۷، قم ۱۴۱۶ـ۱۴۱۸.
این تجدیدنظر با توجه به کاربرد وسیع توثیق مذکور در آثار فقهی ـ استدلالی خویی، به تغییراتی اساسی در برخی آرای فقهی او انجامید.

۱۲.۵ - تحریف‌ناپذیری قرآن

علاوه بر فقه و اصول و رجال، مهم‌ترین حوزه فعالیت علمی خویی، دانش تفسیر و علوم قرآنی است. او چون احساس کرد که حوزه نجف از علوم قرآن و مسائل تفسیری به دور مانده است، از حدود ۱۳۳۰ش در روزهای تعطیل حوزه، درسی به‌عنوان تفسیر و علوم قرآن پی‌ریزی کرد که به تألیف البیان فی تفسیرالقرآن انجامید.
[۱۹۴] سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۲، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
[۱۹۵] گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).

این اقدام خویی، شیوه جدیدی از مکتب اجتهادی علوم قرآنی و تفسیر را پدید آورد و آن را در حوزه نجف احیا کرد، ولی به دلایلی ادامه نیافت. بخش عمده تفسیر موجود، مباحث مقدماتی تفسیر است که حاوی نکته‌های بسیار دقیق علمی در زمینه قواعد تفسیر و علوم قرآنی است. رویکرد اصلی او در این مقدمه، شبهه‌شناسانه و پاسخ به اشکالات منتقدان است. خویی در این اثر، بحث تحلیلی و استنادی مبسوطی در دفاع از کیان و جایگاه قرآن و نشان دادن عظمت وحی و بیان اسرار هستی و اعجاز تشریعی دارد. او پیشتر نیز در اثر دیگر خود، نفحات‌ الاعجاز، به برخی از شبهات درباره اعجاز قرآن پاسخ داده بود. یکی از مهم‌ترین دیدگاه‌های خویی در این عرصه تحریف‌ناپذیری قرآن، نه به زیاده و نه به نقیصه است.
[۱۹۶] خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۵۴، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
خویی همچنین در موضوع مهم نسخ، رهیافتی خاص داشت و پس از تحلیل و بررسی آیات متعدد، فقط منسوخ بودن آیه نجوا را پذیرفت. او قرائات سبع را نیز فاقد اِسناد معتبر به پیامبر دانست، هرچند خواندن بر طبق هر یک از این هفت قرائت را در نماز جایز می‌شمرد. روش اجتهادی و نقادانه خویی پس از او بر شماری از استادان برجسته علوم قرآنی اثر گذاشت.
[۱۹۸] ایازی، محمدعلی، «چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت‌اللّه خوئی شدند؟»، ج۱، ص۲۳۱، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).



(۱) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌عشر، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
(۳) مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
(۴) امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی‌النجف خلال‌الف عام، نجف ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۵) انصاری، مرتضی، زندگانی ‌و شخصیت شیخ‌انصاری‌قدس‌سره، قم۱۳۷۳ش.
(۶) انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
(۷) ایازی، محمدعلی، «چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت‌اللّه خوئی شدند؟»، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
(۸) ایروانی، باقر، «مرجعیة الامام الخوئی (قدس‌سره) : السمات و المعالم»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۹) ایروانی، محمدتقی و محمدمهدی موسوی خلخالی، رسالة فی احکام الرضاع فی فقه الشیعة، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج۴۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
(۱۰) بحرالعلوم، محمد، «الامام الخوئی: و انجازاته العلمیة و مشاریعه العامة»، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، (قم) : مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
(۱۱) بروجردی، محمدتقی، نهایة الافکار، تقریرات درس آیت‌اللّه عراقی، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، (۱۳۶۴ش).
(۱۲) توحیدی، محمدعلی، مصباح‌الفقا هة فی المعاملات، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۳) جعفری، محمدتقی، رسالة فی الامر بین الامرین، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج۴۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
(۱۴) جعفری همدانی، غلامحسین، «مصاحبه با آیت‌اللّه میرزاغلامحسین جعفری همدانی»، حوزه، سال ۹، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
(۱۵) حسینی میلانی، فاضل، «المرجعیة المتمیزة للامام الخوئی»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۱۶) حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
(۱۷) حکمی، مرتضی، «الامام الخوئی و انطلاقة‌العلامة الجعفری الفلسفیة»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۱۸) حکمی، مرتضی، «حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیم‌الشأن»، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
(۱۹) حب‌اللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیت‌اللّه خوئی»، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
(۲۰) خان‌محمدی، یوسف، اندیشه سیاسی شیخ‌عبدالکریم زنجانی، قم ۱۳۸۸ش.
(۲۱) خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۲۲) خویی، سید ابوالقاسم، «(پاسخ به استفتائی درباره حزب کمونیست)»، الموسم، ش۱۷ (۱۴۱۴).
(۲۳) خویی، سید ابوالقاسم، رسالة فی اللباس المشکوک، موسوعة الامام الخوئی، ج۴۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
(۲۴) خویی، سید ابوالقاسم، رسالة فی نفحات الاعجاز فی رد الکتاب المسمی حُسن الایجاز، موسوعة الامام الخوئی، ج۴۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
(۲۵) خویی، سید ابوالقاسم، کتاب اجود التقریرات، تقریرات درس آیت‌اللّه نائینی، قم: کتابفروشی مصطفوی، (بی‌تا).
(۲۶) خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، نجف (۱۹۷۵ـ ۱۹۷۶).
(۲۷) خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی‌تا).
(۲۸) خویی، سید ابوالقاسم، منهاج ‌الصالحین، نجف ۱۳۹۷.
(۲۹) خویی، سید ابوالقاسم و جواد تبریزی، صراة‌النجاة: استفتاءات لآیت‌اللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیت‌اللّه العظمی التبریزی، قم ۱۴۱۶ـ۱۴۱۸.
(۳۰) داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۳۱) روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج۲، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳۲) «الساعات الاخیرة فی حیاة الامام الراحل»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۳۳) ساعدی، محمدرضا، «خاطراتی از شیخ محمدرضا ساعدی از اعضای هیأت آیت‌اللّه خویی در ماجرای انتفاضه ۱۹۹۱ عراق»، شهروند امروز، سال ۴، ش۳ (۲۵ تیر ۱۳۹۰).
(۳۴) سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
(۳۵) شریف، سعید، «تلامذة الامام الخوئی»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۳۶) شریف، سعید، «قبس من نور: تلامذة السید الخوئی دام‌ظله»، الموسم، ش ۷ (۱۹۹۰).
(۳۷) سودانی، عبدالفلاح، «الامام الخوئی مدرسة فی التفسیر و الحدیث»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۳۸) شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۳۹) شاکری، حسین، ذکریاتی، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
(۴۰) شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، قم ۱۳۸۹ش.
(۴۱) شریف رازی، محمد، آثار الحجة، یا، تاریخ و دائرة‌المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
(۴۲) شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
(۴۳) شهابی، سعیدمحمد، «رحیل الامام الخوئی: فصل آخر من فصول معاناة العراق»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۴۴) شیرازی، رضی، «مصاحبه با آیت‌اللّه سیدرضی شیرازی»، حوزه، سال ۹، ش ۲ و ۳ (خرداد ـ شهریور ۱۳۷۱).
(۴۵) صدرایی ‌خویی، علی، سیمای خوی، تهران ۱۳۷۳ش.
(۴۶) صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
(۴۷) حماده، طراد، «فکر الامام الخوئی (قدس‌سره) فی‌التراث الاسلامی الشیعی المعاصر»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۴۸) طریحی، محمد سعید، «الامام الخوئی: سیرة مشرقیة و آثار خالدة»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴الف).
(۴۹) طریحی، محمد سعید، «السید جمال‌الدین الخوئی: ۱۳۳۷ـ۱۴۰۴ه»، الموسم (۱۴۱۴ب).
(۵۰) عارفی، محمداکرم، اندیشه سیاسی آیت‌اللّه خوئی، قم ۱۳۸۶ش.
(۵۱) جاویدان، شذی، العراق بین الماضی و الحاضر و المستقبل، بیروت: مؤسسة الفکر الاسلامی، (بی‌تا).
(۵۲) علیدوست، ابوالقاسم، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین ابوالقاسم علیدوست»، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
(۵۳) غروی، محمد، الحوزة العلمیة فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۵۴) غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: التقلید، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج۱، قم: مؤسسة احیاء الآثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰الف.
(۵۵) غروی تبریزی، علی، الطهارة، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج۲، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰ب.
(۵۶) غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح المکاسب: البیع، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، (ج ۲)، در موسوعة الامام الخوئی، ج۳۷، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰ج.
(۵۷) فضلی، عبدالهادی، «معالم الشخصیة العلمیة عند الامام الخوئی»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۵۸) قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
(۵۹) قطری، منصور عبدالجلیل، «ادب الاختلاف فی حیاة الامام الخوئی»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۶۰) کاظمی خراسانی، محمدعلی، فوائدالاصول، تقریرات درس آیت‌اللّه نائینی، قم ۱۴۰۴ـ۱۴۰۹.
(۶۱) گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
(۶۲) فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۶۳) فیّاض، محمداسحاق، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت‌اللّه خویی»، فقه، ش ۱۷ و ۱۸ (پاییز ـ زمستان ۱۳۷۷).
(۶۴) مغنیه، محمدجواد، «زعیم الحوزة العلمیة»، الموسم، ش ۶ (۱۴۱۰).
(۶۵) مددی، احمد، «گفت‌وگو با آیت‌اللّه سیداحمد مددی»، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
(۶۶) مدرسی طباطبائی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش.
(۶۷) مرقاتی، جعفر، «الامام الخوئی»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۶۸) مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
(۶۹) خباز، منیر، «ملمح فی شخصیة الامام الخوئی (قدس‌سره) : ملکات فکریة لاتتوفر الا للعباقرة»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۷۰) «مؤسسة الامام الخوئی الخیریة: فکرتها و مشاریعها»، الموسم، ش ۶ (۱۴۱۰).
(۷۱) موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدس‌سره) لاساتذته»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۷۲) موسوی خلخالی، محمدمهدی، «السید ابوالقاسم الخوئی: الفقیه و الاصولی»، در الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۷۳) نصیراوی، ابراهیم، «الامام الراحل: مشاهدات و ذکریات»، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
(۷۴) واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
(۷۵) یثربی، میرمحمد، «سرانجام مکتب دوگانه علامه ‌وحید بهبهانی و شیخ‌ مرتضی انصاری چه شد؟» (مصاحبه)، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).


۱. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.    
۲. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.    
۳. امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی‌النجف خلال‌ الف عام، ج۶، ص۵۵، نجف ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
۴. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌ عشر، قسم ۱، ص۷۱، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
۵. مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۰، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
۶. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌عشر، قسم ۴، ص۱۶۰۹ـ۱۶۱۰، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
۷. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۴ـ۵۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۸. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.    
۹. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰.    
۱۰. شیرازی، رضی، «مصاحبه با آیت‌اللّه سیدرضی شیرازی»، ج۱، ص۱۷، حوزه، سال ۹، ش ۲ و ۳ (خرداد ـ شهریور ۱۳۷۱).
۱۱. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۲. خان‌محمدی، یوسف، اندیشه سیاسی شیخ‌عبدالکریم زنجانی، ج۱، ص۳۷، قم ۱۳۸۸ش.
۱۳. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰۲۵.    
۱۴. حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۳۷، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
۱۵. جعفری همدانی، غلامحسین، «مصاحبه با آیت‌اللّه میرزاغلامحسین جعفری همدانی»، ج۱، ص۲۸، حوزه، سال ۹، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۶. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۷. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۱۸. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۰.    
۱۹. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۵.    
۲۰. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۸.    
۲۱. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۰۰.    
۲۲. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۸۴.    
۲۳. خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۷.خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۲۹.
۲۴. خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۴۲.خویی، سید ابوالقاسم، نفحات‌ الاعجاز، ص۴۴.
۲۵. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۵، پانویس ۱،.    
۲۶. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۸، پانویس۱.    
۲۷. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۷، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۲۸. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۲۹. حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۳۶، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
۳۰. حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
۳۱. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۸۰، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۳۲. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۹ـ۶۰، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۳۳. حسینی همدانی، محمد، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسینی همدانی (نجفی)»، ج۱، ص۵۴، حوزه، سال ۵، ش ۶ (بهمن و اسفند ۱۳۶۷).
۳۴. شریف، سعید، «قبس من نور: تلامذة السید الخوئی دام‌ظله»، ج۱، ص۱۰۰۳، الموسم، ش ۷ (۱۹۹۰).
۳۵. مددی، احمد، «گفت‌وگو با آیت‌اللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۳۶. ایروانی، باقر، «مرجعیة الامام الخوئی (قدس‌سره) : السمات و المعالم»، ج۱، ص۲۲۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۳۷. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۶۵، پانویس ۲، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۳۸. جعفری همدانی، غلامحسین، «مصاحبه با آیت‌اللّه میرزاغلامحسین جعفری همدانی»، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، حوزه، سال ۹، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۳۹. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش. شریف رازی، محمد، آثار الحجة، ج۲، ص۲۵ـ۲۶، یا، تاریخ و دائرة‌المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
۴۰. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۰-۲۵.    
۴۱. شریف رازی، محمد، آثار الحجة، ج۲، ص۲۸، یا، تاریخ و دائرة‌المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
۴۲. شریف رازی، محمد، آثار الحجة، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، یا، تاریخ و دائرة‌المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ (۱۳۳۳ش).
۴۳. یثربی، میرمحمد، «سرانجام مکتب دوگانه علامه ‌وحید بهبهانی و شیخ‌ مرتضی انصاری چه شد؟»، ص۲۲۶، (مصاحبه)، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۴۴. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۶۱، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۴۵. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۵، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۴۶. حسینی میلانی، فاضل، «المرجعیة المتمیزة للامام الخوئی»، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۴۷. قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۴۸. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۹۹ـ۳۰۲، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۴۹. مددی، احمد، «گفت‌وگو با آیت‌اللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۵۰. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۳۵، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۵۱. قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۲، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۵۲. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۵۳. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۳، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۵۴. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۹۷ـ۲۹۸، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۵۵. داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۵۶. شریف، سعید، «تلامذة الامام الخوئی»، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۹۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴). صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۳۱ـ ۳۳۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۵۷. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۶۵ـ ۶۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۵۸. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۲، قم ۱۳۸۹ش.
۵۹. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۵۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۶۰. حکمی، مرتضی، «حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیم‌الشأن»، ج۱، ص۶۱، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
۶۱. مرقاتی، جعفر، «الامام الخوئی»، ج۱، ص۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۶۲. داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۶۳. شریف رازی، محمد،گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۳، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
۶۴. موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدس‌سره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۶۵. ایروانی، باقر، «مرجعیة الامام الخوئی (قدس‌سره) : السمات و المعالم»، ص۲۲۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۶۶. شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۶۷. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۷۷، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۶۸. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۵ـ۹۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۶۹. «مؤسسة الامام الخوئی الخیریة: فکرتها و مشاریعها»، الموسم، ج۱، ص۵۵۹ـ۵۶۶، ش ۶ (۱۴۱۰).
۷۰. بحرالعلوم، محمد، «الامام الخوئی: و انجازاته العلمیة و مشاریعه العامة»، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۵، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، (قم) : مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۷۱. قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۷۲. قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۷۳. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۷۴. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۷۵. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۷۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۷۶. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۸۰، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۷۷. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۷۸. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۸، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۷۹. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۸۰. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۸۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۸۱. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۸۹، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۸۲. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۳۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۸۳. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۸۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۸۴. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۸۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۸۵. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۸۹، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۸۶. داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۸۷. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش.
۸۸. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۸۵ـ۸۶، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۸۹. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۷۸، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۹۰. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۱۲، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۹۱. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۲۵، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۹۲. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷۲، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۹۳. روزنامه اطلاعات، ش ۱۹۶۸۵، ۱۸ مرداد ۱۳۷۱، ص۲.
۹۴. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۴۶۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۹۵. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۵۸۳، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۹۶. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۵۸۸ـ۵۹۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۹۷. روزنامه اطلاعات، ش ۱۵۸۱۷، ۹ فروردین ۱۳۵۸، ص۲.
۹۸. داوری، مسلم، «الامام الخوئی زعیم الحوزة العلمیة»، ج۱، ص۲۲۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۹۹. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۹، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۱۰۰. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۰۱. خویی، سید ابوالقاسم، «(پاسخ به استفتائی درباره حزب کمونیست)»، ص۳۶، الموسم، ش۱۷ (۱۴۱۴).
۱۰۲. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۵۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۱۰۳. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۶۱، ج۱، تهران: ۱۳۷۴ش.
۱۰۴. روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج۲، ص۳۵۴ـ۳۵۵، ج۲، تهران ۱۳۷۶ش.
۱۰۵. شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۰۶. ساعدی، محمدرضا، «خاطراتی از شیخ محمدرضا ساعدی از اعضای هیأت آیت‌اللّه خویی در ماجرای انتفاضه ۱۹۹۱ عراق»، ج۱، ص۶۹ـ۷۰، شهروند امروز، سال ۴، ش۳ (۲۵ تیر ۱۳۹۰).
۱۰۷. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۱ـ۹۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۰۸. سودانی، عبدالفلاح، «الامام الخوئی مدرسة فی التفسیر و الحدیث»، ج۱، ص۱۳۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۰۹. جاویدان، شذی، العراق بین الماضی و الحاضر و المستقبل، ص۷۲۵، بیروت: مؤسسة الفکر الاسلامی، (بی‌تا).
۱۱۰. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۸۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۱۱. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۲، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۱۲. شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۱۳. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۵۰، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۱۱۴. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۵۰، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۱۱۵. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۲۶۵ـ۲۶۶، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۱۱۶. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۰۳، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۱۱۷. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۹۶، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۱۸. «الساعات الاخیرة فی حیاة الامام الراحل»، ص۳۰۰ـ۳۰۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۱۹. شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۲۰. طریحی، محمد سعید، «السید جمال‌الدین الخوئی: ۱۳۳۷ـ۱۴۰۴ه»، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۷، الموسم (۱۴۱۴ب).
۱۲۱. امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی‌النجف خلال‌الف عام، ج۱، ص۱۷۰، نجف ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
۱۲۲. شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۴، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۲۳. شاکری، حسین، «الامام السید الخوئی: سیرة و ذکریات»، ج۱، ص۲۵۶ـ ۲۵۷، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۲۴. انصاری، مرتضی، زندگانی‌ و شخصیت شیخ انصاری‌ قدس‌سره، ج۱، ص۴۵۴ـ۴۵۵، پانویس ۲، قم۱۳۷۳ش.
۱۲۵. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۴، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۲۶. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌عشر، قسم ۱، ص۷۱ـ۷۲، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
۱۲۷. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۲۷۸، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۲۸. مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
۱۲۹. خویی، سید ابوالقاسم، کتاب اجود التقریرات، ج۱، ص۲، تقریرات درس آیت‌اللّه نائینی، قم: کتابفروشی مصطفوی، (بی‌تا).
۱۳۰. گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۷، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
۱۳۱. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۰، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۱۳۲. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۳.    
۱۳۳. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۶۸، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۳۴. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۲.    
۱۳۵. مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱ـ۲۴۲، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
۱۳۶. مدرسی طباطبائی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ج۱، ص۳۴۶، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش.
۱۳۷. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۰، ص۲۴۰، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۳۸. مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۲، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
۱۳۹. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۸، ص۱۲۹، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۴۰. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۳، ص۲۲.    
۱۴۱. انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خوئی (رضوان‌اللّه‌علیه)»، ج۱، ص۷۲ـ۷۴، نور علم، دوره ۴، ش ۱۱ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
۱۴۲. صدرایی ‌خویی، علی، ج۱، ص۱۷۲، سیمای خوی، تهران ۱۳۷۳ش.
۱۴۳. نصیراوی، ابراهیم، «الامام الراحل: مشاهدات و ذکریات»، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۴۴. گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۸، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
۱۴۵. خویی، سید ابوالقاسم، رسالة فی اللباس المشکوک، ج۱، ص۳، موسوعة الامام الخوئی، ج۴۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
۱۴۶. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۴۳۷، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۴۷. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۸، ص۲۹۳، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۴۸. مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
۱۴۹. مدرسی طباطبائی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ج۱، ص۳۴۶، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش.
۱۵۰. مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۱، ستون ۲۴۱، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ش.
۱۵۱. ایازی، محمدعلی، «چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت‌اللّه خوئی شدند؟»، ج۱، ص۲۳۱، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۵۲. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۵۳۰، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۵۳. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۲۱۳، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۵۴. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۳۵۴، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۵۵. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۷، ص۱۳، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۵۶. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع‌عشر، قسم ۱، ص۷۲، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
۱۵۷. طریحی، محمد سعید، «الامام الخوئی: سیرة مشرقیة و آثار خالدة»، ج۱، ص۷۴۵ـ۷۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴الف).
۱۵۸. حکمی، مرتضی، «الامام الخوئی و انطلاقة‌العلامة الجعفری الفلسفیة»، ج۱، ص۲۶۰ـ ۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۵۹. قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۶۰. مرقاتی، جعفر، «الامام الخوئی»، ج۱، ص۲۶۱، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۶۱. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۲۳، قم ۱۳۸۹ش.
۱۶۲. فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۳ـ۵۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۶۳. صغیر، محمد، اساطین المرجعیّة العُلیا فی النجف الاشرف، ج۱، ص۳۲۱ـ ۳۲۷، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.)
۱۶۴. کاظمی خراسانی محمدعلی، فوائدالاصول، ج۳، ص۱۵۳، تقریرات درس آیت‌اللّه نائینی، قم ۱۴۰۴۱۴۰۹.    
۱۶۵. بروجردی محمدتقی، نهایة الافکار، ج۵،ص۲۰۵۲۰۶، قسم ۲، تقریرات درس آیت‌اللّه عراقی، قم:مؤسسة النشر الاسلامی، (۱۳۶۴ش).    
۱۶۶. فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۶۷. واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۵۹ـ۱۶۲، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
۱۶۸. واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۲۷۰ـ۲۷۴، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
۱۶۹. فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۷۰. فیّاض، محمداسحاق، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت‌اللّه خویی»، ج۱، ص۳۲۵ـ۳۲۶، فقه، ش ۱۷ و ۱۸ (پاییز ـ زمستان ۱۳۷۷).
۱۷۱. موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدس‌سره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۷۲. واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۶۲ـ۱۶۵، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
۱۷۳. مددی، احمد، «گفت‌وگو با آیت‌اللّه سیداحمد مددی»، ج۱، ص۲۲۷، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۷۴. قائینی، محمد، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قائینی»، ج۱، ص۲۲۴، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۷۵. حب‌اللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیت‌اللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۷۶. واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۳۶، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
۱۷۷. واعظ حسینی، محمدسرور، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۴۰ـ۱۴۱، تقریرات درس آیت‌اللّه خوئی، (قم) ۱۳۸۰ش.
۱۷۸. حب‌اللّه، حیدر، «تأثیرات مکتب اجتهادی آیت‌اللّه خوئی»، ج۱، ص۲۲۹، ترجمه عبداللّه امینی، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۷۹. علیدوست، ابوالقاسم، «گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین ابوالقاسم علیدوست»، ج۱، ص۲۲۰، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).
۱۸۰. فیّاض، محمداسحاق، «ابداعات الامام الخوئی فی الابحاث الاصولیة و الفقهیة»، ج۱، ص۵۶ـ ۵۸، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۸۱. حکمی، مرتضی، «حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیم‌الشأن»، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
۱۸۲. گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
۱۸۳. حکمی، مرتضی، «حضرت آیت‌اللّه العظمی حاج سیدابوالقاسم خویی: پیشوای حوزه علمیه و مرجع عظیم‌الشأن»، ج۱، ص۶۰، مسجد، سال ۱، ش ۵ (شهریور ـ مهر ۱۳۷۱).
۱۸۴. خویی، سید ابوالقاسم، منهاج ‌الصالحین، ج۱، ص۲۹۴ـ۳۰۰، نجف ۱۳۹۷. خویی، سید ابوالقاسم، «(پاسخ به استفتائی درباره حزب کمونیست)»، الموسم، ش۱۷ (۱۴۱۴).
۱۸۵. خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۷، نجف (۱۹۷۵ـ ۱۹۷۶).
۱۸۶. غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: التقلید، ج۱، ص۳۵۶ـ۳۶۷، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج۱، قم: مؤسسة احیاء الآثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰الف.
۱۸۷. غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح المکاسب: البیع، ج۲، ص۱۵۶ـ۱۹۴، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، (ج ۲)، در موسوعة الامام الخوئی، ج۳۷، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰ج.
۱۸۸. توحیدی، محمدعلی، مصباح‌ الفقاهة فی المعاملات، ج۵، ص۳۲ـ۷۴، تقریرات درس آیت‌اللّه ابوالقاسم خویی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۸۹. عارفی، محمداکرم، اندیشه سیاسی آیت‌اللّه خوئی، ج۱، ص۴۲ به بعد، قم ۱۳۸۶ش.
۱۹۰. موسوی اصفهانی، حسن، «دروس من اجلال الامام الخوئی (قدس‌سره) لاساتذته»، ج۱، ص۴۵، الموسم، ش ۱۷ (۱۴۱۴).
۱۹۱. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۵ـ۸۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی‌تا).
۱۹۲. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی‌تا).
۱۹۳. خویی، سید ابوالقاسم و جواد تبریزی، صراة‌النجاة: استفتاءات لآیت‌اللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیت‌اللّه العظمی التبریزی، ج۲، ص۴۵۷، قم ۱۴۱۶ـ۱۴۱۸.
۱۹۴. سبحانی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، ج۱، ص۴۲، در یادنامه حضرت آیت‌اللّه العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خوئی، مؤسسه خیریه آیت‌اللّه العظمیٰ خوئی، ۱۳۷۲ش.
۱۹۵. گرجی، ابوالقاسم، «نگاه کوتاهی به احوال و آثار آیت‌اللّه العظمی خویی»، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، تحقیقات اسلامی، سال ۵، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۹ش).
۱۹۶. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۵۴، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
۱۹۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.    
۱۹۸. ایازی، محمدعلی، «چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت‌اللّه خوئی شدند؟»، ج۱، ص۲۳۱، مهرنامه، ش ۱۲ (خرداد ۱۳۹۰).



دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «خویی ابوالقاسم »، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۶.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیت الله سید ابوالقاسم خویی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۶.    






جعبه ابزار