• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دیه (حقوق جزا)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: دیه (مقالات مرتبط).


دیه از مباحث مطرح در حقوق جزا بوده و به معنای مالی است که از طرف شارع برای جنایات تعیین شده است. درباره ماهیت دیه، این‌که آیا جنبه جبران خسارت یا مجازات دارد، بین حقوق‌دانان، فقها و قضات اختلاف نظر وجود دارد، نظریه غالب این است که دیه ماهیتی دوگانه دارد یعنی هم مجازات است هم جبران خسارت، ولی نظری که با واقعیات حقوقی و اصولی جامعه سازگارتر است دین بودن آن می‌باشد.



دیه مفرد دیات است و از ریشه «ودی» به معنای راندن و رد کردن است. دیه مصدر است و در اصل «ودی» بوده که «واو» آن را حذف کرده و در عوض «هاء» به آخر آن افزوده اند.
[۱] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج ۸، ص ۹۸، ماده «ودی»، انتشارات هجرت، چاپ دوم، قم، ۱۴۱۰ ق.
در لغت به معنی پرداخت خونبها و عقل آمده چراکه با پرداخت آن نزاع و اختلاف بین طرفین کنار گذاشته می‌شود. دیه مالی است که در صورت وقوع جنایت بر نفس و یا اعضای بدن و یا ایراد جرح باید ادا شود.
به عبارت دیگر دیه مالی است که پرداخت آن به سبب قتل و یا جنایت بر نفس و یا عضو بر عهده جانی و یا قائم مقام او می‌باشد و باید آن را به مجنی‌علیه و یا ولی او ادا کند.
در اصطلاح حقوقی، دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایات تعیین شده است.
ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامی در تعریف دیه می‌گوید: دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است. ماده ۲۹۴ همین قانون در تکمیل این تعریف گفته است: دیه مالی است کـه بـه سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی‌علیه یا به ولی یا اولیای دم داده می شود. اصولاَ در جنایات غیرعمدی وارد بر جسم و جان انسان، دیه تعلق می‌گیرد. در مورد جنایات عمدی گرچه اصل اولیه بر قصاص است ولی در مواردی‌که امکان قصاص وجود ندارد یا شخص آسیب دیده بر پرداخت دیه توافق نماید با شرایطی دیه پرداخت می‌شود.
[۲] قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۵.



از جمله مسایلی که در حقوق ایران وجود دارد این است که دیه چه جایگاهی دارد؟ آیا دیه واقعاَ به مانند حدود و قصاص که در ماده ۱۲ قانون مجازات اسلامی به‌عنوان مجازات‌های اصلی که آمده است مجازات و کیفر قانونی است یا جنبه جبران خسارت دارد و ماهیت آن دین می‌باشد؟ قانون مجازات اسلامی بدون این‌که صراحتاَ به این موضوع اشاره کند احکام مخصوص دیه را برای محاکم معین نموده. ولی در این‌باره در بین حقوق‌دانان، فقها و قضات اختلاف نظر وجود دارد.


گروهی معتقدند دیه جنبه جبران خسارت دارد و ماهیت آن دین می‌باشد، ادله آن‌ها عبارتند از این‌که:
- دیه در هر موردی خاص افزایش و کاهش می‌یابد اگر چه مقدارش معین است ولی در هر موردی ممکن است با مورد دیگر متفاوت باشد در حالی‌که میزان مجازات متغیر نیست؛
- دیه قابل عفو و اسقاط از جانب اولیای دم یا مجنی‌علیه است اما مجازات جنبه عمومی آن غلبه دارد و قابل عفو و اسقاط توسط مجنی‌علیه نیست مجازات جزو قواعد امری و نظم عمومی است و در واقع مجازات را حکم و دیه را حق می‌دانند؛
- پرداخت دیه از جانب عاقله دلیل بر مجازات نبودن آن دارد چون مجازات جنبه شخصی دارد و نمی‌توان بر دیگری تحمیل نمود.
ماده ۳۱۳ قانون مجازات اسلامی: «دیه عمد و شبه عمد برعهده جانی است لکن اگر فرار کند از مال او گرفته می‌شود و اگرمال نداشته باشد از بستگان نزدیک او با رعایت الاقرب فالاقرب گرفته می‌شود.» در این‌جا هم اگر مجازات بدانیم باید بعد از فرار، منتظر ماند تا این‌که فرد دستگیر شود و مجازات اعمال شود.
[۳] قانون مجازات اسلامی، ماده ۳۱۳.



گروهی معتقدند که دیه جنبه مجازات دارد و از جمله کیفرهای قانونی است، ادله آن‌ها عبارتند از این‌که:
- دیه در اسلام کیفر اصلی جنایت شبه عمد و خطایی است و اجتهاد در برابر نص نمی‌توان کرد؛
- در جرائم عمدی از این جهت که مسئول پرداخت دیه، قاتل است دیه جنبه کیفر دارد و در جرائم خطائی محض چون عاقله عهده‌دار آن است دیه ماهیت جبران خسارت دارد لذا قانونگذار به تناسب جرم واقع شده، ماهیت آن را بیان میکند؛
- درعین حال که با فوت محکوم‌علیه دیه ساقط نمی‌شود لذا دین است و جنبه مجازات بودن خود را هم دارد؛
اصل بر کیفر بودن دیه است مگر در موارد خاصی از جمله ۳۰۶ قانون مجازات اسلامی که دیه در این موارد فاقد جنبه جزائی است و به کیفر نبودنش اشاره شده است. برای نمونه: ماده ۱۲ قانون مجازات اسلامی در بیان اقسام مجازات‌های اصلی دیه را هم آورده است. یا در ماده ۳۰۳ قاتل در شبه‌ عمد که مسئول پرداخت دیه خودش می‌باشد می‌تواند تقاضای مهلت مناسب را از دادگاه کند. یا ماده ۲۳۲ آئین دادرسی کیفری که آرای صادره از محاکم عمومی و انقلاب (امروزه دادگاه کیفری) اگر کیفری باشند قطعی هستند مگر در موارد ذیل: جرائمی که طبق قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه کامل است. طبق این ماده دیه کیفر است که قابل تجدید نظر بودن یا نبودنش در این قانون آمده است وگرنه می‌بایست در قانون آیین دادرسی مدنی گنجانده می‌شد.
- قابل تغلیظ بودن دیه دلیل مجازات بودن آن است. اعتقاد آن‌ها این است که مجازات قابل تغلیظ است. دیه هم طبق قانون ماده ۲۹۹ تغلیظ می‌شود پس دیه مجازات است.
در پایان بحث باید گفت: که نظریه غالب این است که دیه ماهیتی دوگانه دارد یعنی هم مجازات است هم جبران خسارت، ولی نظری که با واقعیات حقوقی و اصولی جامعه سازگارتر است دین بودن آن می‌باشد.
[۴] شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومی، تهران، انتشارات ویستار، ج۲، ص۳۲۹.
[۵] گلدوزیان، ایرج، بایسته‌های حقوق جزای عمومی، تهران، جهاد دانشگاهی، ص۳۲۶.
[۶] نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، تهران، انتشارات کانون وکلای دادگستری، چاپ ۱۳۶۹، ص۳۱۶.



۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج ۸، ص ۹۸، ماده «ودی»، انتشارات هجرت، چاپ دوم، قم، ۱۴۱۰ ق.
۲. قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۵.
۳. قانون مجازات اسلامی، ماده ۳۱۳.
۴. شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومی، تهران، انتشارات ویستار، ج۲، ص۳۲۹.
۵. گلدوزیان، ایرج، بایسته‌های حقوق جزای عمومی، تهران، جهاد دانشگاهی، ص۳۲۶.
۶. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، تهران، انتشارات کانون وکلای دادگستری، چاپ ۱۳۶۹، ص۳۱۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «دیه»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۳/۱۲/۰۴.    






جعبه ابزار