دولت اسلامی و رادیکالیزم (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مدل «
دولت اسلامی رادیکال» یکی از خوانشهای سیاسی معاصر از
اسلام است که در تقابل با الگوی «دموکراسی اسلامی محافظهکار» مطرح میشود.
این جریان با تفسیر سختگیرانه از شریعت و نفی سازش با حکومتهای مانع اجرای آن شکل گرفت.
پایگاه اجتماعی آن را هیأتهای مذهبی و گروههای مردمی تشکیل میداد و هدف غایی آن برپایی
حکومت اسلامی از طریق اجرای کامل
احکام شرعی و اعمال قهر علیه مخالفان بود.
فعالیت این جریان در
ایران میان سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ (هجری شمسی) گرچه کوتاه بود، اما در شکلگیری اندیشه اسلام انقلابی تأثیر ماندگار گذاشت.
رادیکالیسم اسلامی بر عقلانیتی درونزا و مبتنی بر «واژگان نهایی» خاص خود استوار است که در رفتار، پوشش، نوشتهها و تاکتیکهای عملی آن قابل مشاهده است.
مناقشات معاصر در زمينه تطبيق نظام سياسى و
دولت در اسلام با نظامهاى معاصر غربى و امكان برداشت نوعى
دموکراسی در انديشه سياسى اسلام سرانجام موجب آن گرديده كه مدلهاى متعددى از نظام سياسى اسلام به تصوير كشيده شود و در اين ميان
دولت اسلامى راديكال از جمله مدلهاى قابل بحثى است كه در برابر مدل محافظهكارانه دموكراسى اسلامى مطرحشده است.
راديكاليزم در انديشه سياسى اسلام به گونهها و با برداشتهاى مختلف اقتصادى، سياسى و فرهنگى و حتى نظامى تعريف و به تصوير كشيده شده است.
سنت فكرى راديكاليسم اسلامى راهى متفاوت از ديگر سنتهاى فكرى اسلامى طى كرد. طرفداران اين سنت تفسيرى جديد از نصوص اسلامى ارائه كردند كه در آن به اجراى كامل اصول
شریعت و مقاومت شديد در برابر رژيمى مىانديشيدند كه مانع از اجراى آن بود.
هيأتهاى مذهبى و برخى از گروههاى اجتماعى پايگاه اجتماعى آنها را شكل مىداد. اين سنت به گفتوگوى ديالكتيكى نيز با ديگر سنتهاى فكرى اسلامى و غيراسلامى پرداخت.
آرمان اساسى آن تأسيس حكومت اسلامى به منظور اجراى كامل شريعت اسلام و ايجاد هراس و نابودى افرادى بود كه به مخالفت با اين هدف اساسى مىپرداختند. پس خواهان اجراى كامل احكام قهرآميز
قرآن و
تعزیرات شرعی در برابر مخالفان بودند.
سالهاى ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ (هجری شمسی) دهه كنش و عمل سياسى آنها در جغرافياى ايران بود. اين گروه، هرچند هنوز انقلابى نبودند، اما بعدها نقش اساسى در تكوين انديشه اسلام انقلابى در
ایران بهويژه در ميان نيروهاى مذهبى ايفاء كرد و با وجود عمرى كوتاه، ميراثى بزرگ در به دست دادن تعبير و تفسيرى راديكال از اسلام در عرصه اجتماعى ايران به يادگار گذاشتند.
اين سنت فكرى از عقلانيتى برخوردار است كه مىتوان آن را در آيينها، رفتارها، نوع پوشش، نوشتهها و سخنرانىهاى آن كاوش كرد.
مطابق با ادبيات اجتماعگرايى، عقلانيت هر سنت فكرى به مرور زمان شكل مىگيرد و به تدريج كامل مىشود. آنها از استدلالهاى خاصى نيز برخوردارند كه خود اجتماعى خويش را شكل داده و براى پيشبرد «خير سنت» خود دستگاههاى منطقى ايجاد مىكند.
عقلانيت مزبور كه از درون زمينههاى نخستين اجتماعى و طبقاتى شكل مىگيرد بهمثابه چيزى است كه ريچارد رورتى آن را «واژگان نهايى» مىنامد: «همه افراد وقتى از آنها خواسته شد از اميد،
عقاید و آرزوهايشان تبيينهايى ارائه دهند، مجموعهاى از كلمات و عبارات دارند كه بدانها متوسل مىشوند. اينها همان واژگان نهايى هستند و داستان خود را به وسيله اين واژگان نقل مىكنند.
سنت فكرى راديكاليسم اسلامى نيز از عقلانيتى برخوردار است كه در مسير انسجام بخشى به آن ويژگى خاصى بخشيده است. اين عقلانيت جهان بينى آن را عرضه مىدارد؛ مرزهاى مشتركش را با ديگر سنتها مشخص و كنشهاى اعضاى آن را شكل مىبخشد. آنها فكر و روش نوينى عرضه مىدارند كه از تبارهاى فكرى، متون و منابع خاصى برخوردار بوده و شؤون و طبقات خاصى آن را بر دوش مىكشند.
اين سنت كه نمايندگان و مفسران خاص خود را داشت، مفاهيم جديد و اساسى را طرح كرد. بر اين اساس سازوكارها و تاكتيکهاى خاصى نيز براى عملياتى كردن اين مفاهيم و انديشهها اتخاذ كرد.
• عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۵۵-۵۶.