خیانتکاران داخلی (پیام یک صدمین سالگرد حوزه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«منشأ و علّت این مرارت گسترده و دیرپا، دخالتهای دول استعماری و فاتحان جنگ جهانی اوّل بود که با هدف تصرّف و تسلّط بر این جغرافیای حسّاس و سرشار از منابع زیرزمینی، از همه ابزارها استفاده کردند و با نیروی نظامی، با طرّاحیهای سیاسی، با رشوه و استخدام خیانتکاران داخلی، با ابزارهای تبلیغاتی و فرهنگی، و با هر وسیله ممکن دیگر، توانستند هدفهای خود را تحقّق بخشند.» خیانتکاران داخلی، یکی از کلیدواژههای
پیام رهبری در یک صدمین سال تأسیس حوزه علمیه قم است. این پژوهش با استناد به بیانات ایشان، به تبیین مراد رهبری از این مفهوم میپردازد. مقاله حاضر با هدف تبیین مفهوم «خیانتکاران داخلی» در اندیشه مقام معظم رهبری در پنج محور اصلی تنظیم شده است:
۱. مفهوم خیانتکاران داخلی در منظومه فکری رهبری؛ تبیین خیانت داخلی بهعنوان سازوکار درونی سلطه و عامل تضعیف اراده ملتها.
۲. استعمار نو و بهرهگیری از عوامل بومی؛ بررسی گذار از استعمار مستقیم به استعمار نیابتی و نقش نیروهای وابسته در استمرار سلطه.
۳. خاندانهای وابسته قاجار و پهلوی؛ تحلیل این دو سلسله بهعنوان مصادیق تاریخی خیانت داخلی و مجریان سیاستهای استعماری.
۴. ویژگیهای حکومتهای خائن؛ معرفی شاخصهای اصلی این حکومتها همچون فساد موروثی، استبداد، وابستگی و ابتذال فرهنگی.
۵. ابعاد و پیامدهای خیانت داخلی؛ تبیین آثار و ابعاد آن، از جمله عقبماندگی، فاسد شدن نسل جوان و زوال روح مقاومت.
در اندیشه سیاسی رهبر انقلاب اسلامی، پدیده خیانتکاران داخلی نه صرفاً یک انحراف فردی، بلکه یکی از سازوکارهای اساسی سلطه استعمار در دوران جدید است. در نگاه ایشان، استعمار برای استمرار حضور خود در کشورهای اسلامی و بهویژه در منطقه غرب آسیا، نیازمند عوامل بومی وابسته و دستنشانده است تا از درون، اراده ملتها را سست و هویت آنان را نابود کنند.
رهبری بارها تأکید کردهاند که استعمار نو پس از افول شکل مستقیم سلطه، با ابزارهای جدیدی همچون پادشاهان وابسته، نخبگان خودباخته، و دولتهای مزدور تداوم یافته است.
•
«بههرحال استعمار کهن از بین رفت و جای آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود که در رأس کشورها بیگانگان نمیآمدند حکومت کنند؛ مثل دوران استعمار قدیم نبود که حاکم انگلیسی برود در هند حکومت کند؛ نه، از خود کشورها کسانی را میگماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیاری از دولتهای دیگر کشورهای جهان سوم - به قول خودشان - و از جمله کشورهای اسلامی.»
از منظر رهبر معظم انقلاب تحولات پس از جنگهای جهانی، موجب دگرگونی در شیوه سلطه شد. استعمارگران دریافتند که هزینه لشکرکشی مستقیم بالا است و باید از استعمار نیابتی و غیرمستقیم استفاده کنند. به همین سبب، آنان شبکهای از حکومتهای دستنشانده را در منطقه برپا کردند.
•
«بعد از شکست شیوه استعمار مستقیم - که قبلاً معمول بود و کشورها را به صورت مستقیم استعمار میکردند - که آن شیوه منسوخ شد، استعمار جدید جایگزین آن شد؛ استعمار جدید به این صورت بود که قدرتهای مداخلهگر خارجی مستقیماً وارد اداره کشورهای تحت استعمار نمیشدند؛ عوامل آنها و کسانی که گوش شنوایی از آنها داشتند و متّکی به آنها بودند، در رأس کشورها قرار میگرفتند و چون حکومت متّکی به خارج بدون استبداد امکانپذیر نیست، با استبداد حکومت میکردند و منافع قدرتهای خارجی را تأمین میکردند؛ این استعمار جدید بود.» این الگو دقیقاً در منطقه غرب آسیا پیاده شد. کشورهایی که در ظاهر استقلال یافتند، در عمل تحت سیطره اقتصادی و امنیتی استعمارگران باقی ماندند.
•
«یک روزی در این مناطق، همهجا قدرت استکباری حاکم بوده است؛ سیاستهای آمریکا و قبل از آن انگلیس یا بعضی از کشورهای دیگرِ اروپایی حاکم بوده است؛ ملّتها به تدریج توانستند خود را از زیر بار سلطه مستقیم نجات بدهند؛ اینها میخواهند سلطه غیر مستقیم را - سلطه سیاسی را، سلطه اقتصادی را، سلطه فرهنگی را - بهجای سلطه مستقیمِ دوران استعمار بگذارند؛ که البته در برخی از نقاط دنیا حتّی مستقیم هم دارند وارد میشوند؛ در آفریقا شما ملاحظه میکنید، بعضی از کشورهای اروپایی میخواهند همان بساط قبل را باز مستقر کنند.» رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل وضعیت پرآشوب منطقه غرب آسیا، یکی از عوامل اصلی بحرانها و نابسامانیها را در همدستی و وابستگی حاکمان خائن با قدرتهای استعماری میدانند. ایشان تأکید میکنند که دولتهای استعماری برای دستیابی به سلطه سیاسی و اقتصادی بر این منطقه حساس، با بهرهگیری از عوامل داخلی و مزدوران خیانتکار، زمینه نفوذ و غارت منابع ملتها را فراهم کردند. به باور ایشان، دخالتهای مستمر بیگانگان و همراهی حکومتهای وابسته موجب شکلگیری مصائب گسترده، جنگها و عقبماندگی ملتهای مسلمان شده و استقلال واقعی آنان را به مخاطره انداخته است.
•
«... حوادثی که فضای منطقه غرب آسیا را تیرهوتار و زندگی ملّتهای آن را دستخوش آشفتگی و تباهی کرده بود. منشأ و علّت این مرارت گسترده و دیرپا، دخالتهای دول استعماری و فاتحان جنگ جهانی اوّل بود که با هدف تصرّف و تسلّط بر این جغرافیای حسّاس و سرشار از منابع زیرزمینی، از همه ابزارها استفاده کردند و با نیروی نظامی، با طرّاحیهای سیاسی، با رشوه و استخدام خیانتکاران داخلی، با ابزارهای تبلیغاتی و فرهنگی، و با هر وسیلهی ممکن دیگر، توانستند هدفهای خود را تحقّق بخشند.»
رهبری انقلاب در بررسی تاریخ ایران، نقش دو سلسله قاجار و پهلوی را بهعنوان نمونههای خیانتکاران داخلی معرفی میکنند.
•
«آن خاندانها این جرائم را دارند. نتیجه این شد که ملّت ایران که در مسابقه علم و پیشرفت تمدّن و دانش و تجربه، یا از دیگران جلوتر بود یا اقّلاً کسری نداشت، سالها عقب ماند. اوّل خانواده قاجار - از ناصرالدّین شاه به بعد - بعدش هم خانواده پهلوی - این پدر و پسر - حقیقتاً چوب حراج به موجودی این ملت و کشور و سرمایههای معنویاش زدند.» این خاندانها نه تنها در خدمت ملت نبودند، بلکه عملاً بازوی اجرایی سیاستهای بیگانه در کشور به شمار میرفتند. در مورد خاندان قاجار، رهبری به قراردادهای استعماری و وابستگی ساختاری آنها اشاره کردهاند:
•
«انگلیسیها در زمان قاجاریه به ایران آمدند و با رجال خائن آن روز، برای بردن نفت مملکت قراردادی شصتساله بستند!»این وابستگی در دورهی پهلوی به اوج رسید. شاهان پهلوی با تسلیم کامل در برابر قدرتهای غربی، استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را از بین بردند. رهبری در تشریح ساختار این نظام میگویند:
•
«از نظر سیاسی، آن نظام یک نظام سیاسیای بود که دستنشانده بود... هم رضای پهلوی را، هم محمدرضا را؛ وابسته بودند، دستنشانده بودند.»
بر اساس دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، حکومتهای فاسد و خائن دارای ویژگیهایی چندبعدیاند که در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی نمود مییابد. نظام پهلوی نمونه بارز چنین حکومتی بود که با فساد، وابستگی و بیهویتی، کشور را به ورطه انحطاط کشاند. از منظر رهبر انقلاب خصوصیات نظامهای خائن و دستنشانده عبارتنداز:
۱. رهبری فاسد و موروثی: اداره کشور در دست یک خانوادهی موروثی، فاسد و فرومایه بود.
۲. مدیریت استبدادی و ضد مردمی: نظامی استبدادی بر مردم حاکم بود که هیچ نقشی در تصمیمگیری نداشتند.
۳. وابستگی سیاسی و فقدان استقلال: این حکومت کاملاً وابسته به قدرتهای استعماری، ابتدا انگلیس و سپس آمریکا بود.
۴. ابتذال فرهنگی و تقلید از غرب: پهلویها مروّج فرهنگ دستدوم غربی و مقلد ارزشهای بیگانه بودند.
۵. فساد اجتماعی و اقتصادی: فاصله طبقاتی، ویژهخواری و فساد اداری گسترده، عدالت را از جامعه ریشهکن کرده بود.
۶. عدم پیشرفت علمی و فناورانه: دانشگاهها و مراکز علمی از تولید علم و نوآوری ناتوان بودند.
۷. تحقیر هویت ملی: ایران به یکی از اقمار سیاسی و اقتصادی غرب تبدیل شده بود.
•
«یک نظام فاسد و خائن ــ هم فاسد بوده، هم خائن بوده ــ که حکومت وابستهی پهلوی است؛ ما باید این را فراموش نکنیم. خصوصیّت آن نظام فاسد، اینهایی بود که عرض میکنم: اوّلاً، در رأس کشور، یک خانواده از همه جهت پُراشکال و پُرایراد قرار داشتند؛ یک «خانواده»! یعنی یک حکومت ارثی و میراثی، آن هم یک خانواده اوّلاً کممایه و فرومایه، ثانیاً مبتلا به انواع فسادها؛ در رأس کشور، اینها بودند؛ ... از لحاظ نوع مدیریّت، مدیریّتِ استبدادی بود و مطلقاً مردم نقش نداشتند. ... از نظر سیاسی، آن نظام یک نظام سیاسیای بود که دستنشانده بود؛ رسماً، قدرتهای بیرونی و مسلّط آنها را تعیین کرده بودند؛ یک روز انگلیس، بعد هم آمریکا. ... زورگو بودند، مستبد بودند، ظالم بودند، مردمکُش بودند، امّا خودشان سر کار نیامده بودند، آنها را سر کار آورده بودند، هم رضای پهلوی را، هم محمّدرضا را؛ وابسته بودند، دستنشانده بودند. آنوقت در عین اینکه در داخل با استبداد رفتار میکردند، در مقابل بیگانگان تحکّمپذیر بودند، مطیع بودند... از نظر فرهنگی، ریزهخوار فراوردههای دستدوّم غربیها بودند؛ یعنی پسماندههای فرهنگ غربی برای اینها مسائل مطلوب و قابل ترویجی بود که ترویج هم میکردند. از لحاظ اجتماعی، فاصله طبقاتی شدید بود، تبعیض، فوقالعاده بود، عدالت بیمعنی بود، ویژهخواری جزو کارهای رایجِ بین همه بود. هر کسی با دربار و با دستگاه ارتباط داشت به راحتی در اموال مردم تصرّف و دستاندازی میکرد. ... از لحاظ علمی و فنّاوری، ببینید، بیش از چهل سال در این کشور دانشگاه بود؛ کدام فکر علمی جدید از این دانشگاهِ دورهی پهلوی بیرون آمد؟ در حالی که اساتید خوبی هم داشتند. تعدادی از اساتیدشان تحصیلکردههای دانشگاههای معروف دنیا بودند؛ درس خوانده بودند، بلد بودند؛ دکتر حسابی بود، دکتر ریاضی بود، مرحوم مهندس بازرگان بود؛ افرادی از این قبیل، تحصیلکرده، خوب، بودند. از لحاظ استاد مشکلی نداشتند، امّا این دانشگاه هیچ فراورده نداشت؛ نه یک فراورده علمی داشت، نه یک پیشرفت فنّاوری و صنعتی داشت، نه یک فکر جدیدِ مدیریّتی برای کشور ارائه کرد. وضع علمی و فرهنگیِ این دانشگاه، این بود. ... از لحاظ هویّت ملّی، ایران به عنوان یکی از اقمار سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ یک دولتی، هر کسی، باید محسوب میشد؛ یعنی اینها جزو مسلّمات آن روز بود! یک چنین وضعی بود.»
۱. عقبماندگی:
از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، یکی از عوامل اساسی عقبماندگی جوامع اسلامی، پیوند خیانت داخلی با تسلیمپذیری در برابر قدرتهای سلطهگر است.
•
«ما را عقب نگه داشتند؛ ما اقلاًّ شصت هفتاد سال بر اثر حکومتهای فاسد، حکومتهای خائن، حکومتهای غافل -حدّاقلّش غفلت است- عقب نگه داشته شدیم.»۲. تحقیر و تسلیم:
ایشان تأکید دارند هرگاه حاکمانی ضعیفالنفس، سستاراده یا خائن بر سر کار آمدهاند، ملتها در برابر زورگویی بیگانگان سر فرود آورده و به تحقیر و تسلیم دچار شدهاند.
•
«یک ملت باید در مقابل زورگوئی و قلدری قدرتهای سلطهگر بایستد تا مجبور نباشد به دنبالهها و تبعات آن مبتلا شود. وقتی حکومتها ضعیف بودند، زبون بودند، یا ضعیفالنفس بودند، یا خائن بودند - ضعیفالنفس بودن هم به خیانت منتهی میشود؛ فرقی نمیکند - و در مقابل ابرقدرتها تسلیم شدند، دنبالهاش همینها هم هست.»۳. نابودی روحیه غیرت و سلحشوری:
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، بزرگترین جنایت استعمار و حکومتهای خائن وابسته به آن، نابودی روحیه دفاع، غیرت و سلحشوری در ملتهای مسلمان بود. استعمارگران با ترویج شعارهای انحرافی مانند قومگرایی و ملیگرایی افراطی، ملتها را از هویت اسلامی و روح مقاومت دور کردند و زمینه سلطه، تحقیر و غارت آنان را فراهم ساختند. در نتیجه، امت اسلامی که ذاتاً برخوردار از عزت، قدرت و کرامت است، به ضعف و انفعال کشیده شد.
•
«بزرگترین جنایت استعمار و ایادى خائن آن، که بر کشورهاى اسلامى در طول سالهاى متمادى حکومت کردند، این بود که روح دفاع و سلحشورى را در ملّتها کُشتند؛ ملّتها را به شعارهاى پوچ مثل قومیّت و ملّیّتهاى افراطى سرگرم کردند، امّا روح دفاع و روح سلحشورى را در آنها از بین بردند؛ لذا مىبینید که از قرنهاى پیش ــ از دو قرن پیش تقریباً ــ دشمنان ملّتهاى اسلامى به کشورهاى آنها سرازیر شدند، هر وقتى به نحوى آنها را تحقیر کردند، ذلیل کردند، غارت کردند و رفتند، و ملّتها همینطور تماشا کردند و تحمّل کردند و کار به آنجا رسید که امروز مىبینید که ضعیفترین ملّتهاى جهان یا جزو ضعیفترین ملّتهاى جهان، ملّتهایى هستند که مسلمانند؛ در حالى که اسلام در عنصر خود، در بطن خود داراى قدرت و عزّت و کرامت است. اسلام که ذلّتپذیر نیست، (پس) چرا مسلمانها این جور شدند؟ این همان کارى است که حکومتهاى دستنشانده با ملّتهاى مسلمان انجام دادند: آنها را سرکوب کردند، ذلیل کردند و ذلّتپذیر کردند. هر وقت هم یک عدّهاى خواستند با الهامگیرى از روح اسلام کارى بکنند، از همه طرف آنها را محاصره کردند.»۴. سرکوب مردم:
از منظر رهبر انقلاب اسلامی، یکی از جلوههای بارز خیانت داخلی، سرکوب مردم در خدمت منافع بیگانگان است. حکومتهای وابسته و خائن برای حفظ قدرت و تثبیت وابستگی خود، هرگونه حرکت مردمی را که با الهام از روح استقلالخواهی و شجاعت برخیزد، به شدت سرکوب کردهاند. ایشان با اشاره به عملکرد رژیم پهلوی، بهویژه رضاخان و فرزندش، این حکومت را نمونهای روشن از سلطهپذیری و خشونت علیه ملت میدانند.
•
«در ابتدای تشکیل حکومتِ ناسالم و خائن پهلوی، از اوّلین کارهای رضا خان این بود که در هرجا توانست به سرکوب عشایر پرداخت. در تمامِ دوران حکومت رضا خان... و بعد از آن، در بخشی از دورانِ حکومتِ فرزندِ فاسد و خائنش، بارها و بارها بین مردم مظلوم اما شجاع و ساکت و غیوری که در این استان بودند با نیروهای حکومتی تصادم شد و هزاران نفر از عشایر این مناطق، به دست مزدوران خاندان پهلوی به قتل رسیدند.»۵. فاسد کردن نسل جوان:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین ابعاد خیانت حکومتهای دستنشانده، فاسد کردن نسل جوان را از مهمترین سیاستهای آنان برای تضعیف اراده و هویت ملتها میدانند. به باور ایشان، استعمارگران از آغاز نفوذ خود در کشورهای آسیایی و آفریقایی دریافته بودند که استمرار سلطه تنها با نابودی آگاهی، ایمان و اراده نسل جوان ممکن است؛ ازاینرو، با طرحریزی دقیق، به ترویج فساد اخلاقی، اعتیاد و ابتذال فرهنگی پرداختند. در ایران نیز رژیم ستمشاهی پهلوی این سیاست استعماری را بهطور گسترده اجرا کرد تا با انحطاط نسل جوان، روح استقلالطلبی، غیرت ملی و هویت دینی جامعه را از میان بردارد.
•
«دوران استعمار و دستاندازى کشورهاى غربى به کشورهاى آسیا و آفریقا، در حدود ۱۵۰ سال یا نزدیک به ۲۰۰ سال قبل شروع شد؛ میدانستند که این وضع ادامه پیدا نمیکند. اگر جوانها رشد کنند، بافرهنگ بشوند، بااراده باشند، نمیگذارند آب خوش از گلوى بیگانگان و چپاولگران پایین برود، (لذا) برنامهریزى کردند براى فاسد کردن نسل جوان. اینکه شاید شما در بعضى از کتابها یا مقالهها خواندهاید که در بعضى از کشورهاى آمریکاى لاتین یا شرق آسیا، نسل جوان غرق در فسادهاى گوناگون است ــ از مواد مخدّر و فساد جنسى و موادّ سکرآور ــ این طبیعى نیست؛ اینجور نیست که از اوّل، روال کار چنین بوده است؛ این، سیاستِ پیادهشده است. ما هم البتّه در دوران ستمشاهى برکنار نبودیم؛ متأسّفانه در این کشور هم به دست خاندان خائن و سیهروى پهلوى و دستیارانشان این سیاست را تا هرجا توانستند پیاده کردند.»
• «گروه پژوهشی ویکیفقه.»