گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
سياسية ، اخلاقیة
وَ مِنْ كَلام لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از سخنان آن حضرت است
وَ قَدْ اَشارَ عَلَيْهِ اَصْحابُهُ بِالْإِسْتِعْدادِ لِحَرْبِ اَهْلِ الشّامِ بَعْدَ اِرْسالِهِ جَريرَ ابْنَ عَبْدِاللّهِ الْبَجَلِىَّ اِلى مُعاوِيَةَ
پس از آنکه جریر بن عبداللّه بَجَلى را براى بیعت گرفتن از معاویه به شام فرستاد و یاران حضرت آمادگى خود را براى جنگ با اهل شام مطرح کردند.
۱ . أسلوب مواجهة الاعداء
«اِنَّ اسْتِعْدادی لِحَرْبِ اَهْلِ الشّامِ»۱آماده شدن من براى جنگ با اهل شام
«وَ جَریرٌ عِنْدَهُمْ»۲ در حالى که جریر نزد آنان است
«اِغْلاقٌ لِلشّامِ،»۳بستن درِ حجت به روى آنان،
«وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَیْر اِنْ اَرادُوهُ.»۴و باعث روى گرداندن شامیان از خیر است اگر خواهان خیر باشند.
«وَ لكِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَریرٍ وَقْتاً»۵ولى من براى سفارت جریر وقتى را معین کرده ام
«لَا یُقیمُ بَعْدَهُ اِلَّا مَخْدُوعاً اَوْ عاصِیاً.»۶که پس از پایان آن نمى ماند مگر اینکه فریب خورده یا آلوده به نافرمانى من شود.
«وَ الرَّأْیُ عِنْدى مَعَ الْأَناةِ، فَاَرْوِدُوا،»۷در این وقت نظر من مدارا است، و شما هم همان را پیشه خود سازید،
«وَ لَا اَکْرَهُ لَكُمُ الْإِعْدادَ.»۸البته با آمادگى شما جهت نبرد مخالفتى ندارم
۲. جهاد اهل الشام
«وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ اَنْفَ هذَا الْأَمْرِ وَ عَیْنَهُ»۹من همه جوانب این کار را سنجیده ام
«وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ،»۱۰و ظاهر و باطن آن را زیر و رو کرده ام،
«فَلَمْ اَرَ لى اِلَّا الْقِتالَ اَوِ الْکُفْرَ بِما جاءَ مُحَمَّد (صَلَّیاللّهُعَلَیهِوَآلِهِ).»۱۱براى خود چاره اى جز جنگ یا کفر به آورده محمّد (صلّىاللّهعلیهوآله) ندیدم.
«اِنَّهُ قَدْ کانَ عَلَى الْأُمَّةِ وَالٍ اَحْدَثَ اَحْداثاً»۱۲قبل از من براى مردم حاکمى بود که حوادثى را پدید آورد،
«وَ اَوْجَدَ لِلنّاسِ مَقالاً،»۱۳و جاى اعتراض و گفتگو علیه خود را براى مردم بازکرد،
«فَقالُوا»۱۴مردم هم درباره او سخنانى گفتند
«ثُـمَّ نَقَمُوا فَغَیَّرُوا.»۱۵آن گاه بر او خرده ها گرفتند و به تغییر او دست زدند.