گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
سياسي ، عقائدي
وَ مِنْ كَلام لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از سخنان آن حضرت است
فِى الْخَوارِجِ لَمّا سَمِعَ قَوْلَهُمْ: لاحُكْمَ اِلّا لِلّهِ، قالَ (عَلَيْهِالسَّلامُ):
زمانی که شنید خوارج نهـروان می گویند: لا حُکْمُ اِلاّ لِلّهِ، فرمـود:
ضرورة وجود الحكومة
«کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ!»۱گفتار حقّی است که به آن باطلی اراده شده.
«نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُکْمَ إِلاَّ لِلّهِ.»۲آری حکمی نیست مگر برای خدا،
«وَ لكِنَّ هؤُلاَءِ یَقُولُونَ:»۳ولی اینان میگویند:
«لَا إِمْرَةَ إِلاَّ لِلّهِ.»۴زمامداری مخصوص خداست.
«وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیر بَرٍّ أَوْ فَاجِر»۵در حالی که برای مردم حاکمی لازم است چه نیکوکار و چه بدکار،
«یَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ،»۶که مؤمن در عرصه حکومت او به راه حقّش ادامه دهد،
«وَ یَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْکَافِرُ،»۷و کافر بهرهمند از زندگی گردد،
«وَ یُبَلِّغُ اللهُ فِيهَا الْأَجَلَ،»۸و خدا هم روزگار مؤمن و کافر را در آن حکومت به سر آرد،
«وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْءُ،»۹و نیز به وسیله آن حاکم غنائم جمع گردد،
«وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ،»۱۰و به توسط او جنگ با دشمن سامان گیرد
«وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ،»۱۱و راهها به سبب او امن گردد،
«وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ;»۱۲و در امارت وی حق ناتوان از قوی گرفته شود،
«حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ،»۱۳تا مؤمن نیکوکار راحت شود،
«وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر.»۱۴و مردم از شرّ بدکار در امان گردند.
وَ فى رِوايَة اُخْرى:
در روایت دیگری آمده:
اِنّهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ) لَمّا سَمِعَ تَحْكيمَهُمْ قالَ:
وقتی گفتار خوارج را در زمینه حَکَمیت شنید فرمود:
«حُکْمَ اللهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ.»۱۵درباره شما به انتظار حکم خدا هستم.
وَ قالَ:
و گفت:
«أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَیَعْمَلُ فِيهَا التَّقِیُّ;»۱۶اما در سایه حکومتِ انسان صالح، اهل تقوا به راه خود ادامه دهند.
«وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجِرَةُ فَیَتَمَتَّعُ فِيهَا الشَّقِیُّ;»۱۷ولی در حکومت بدکار، اهل شقاوت از حیات دنیا بهره مند می گردند،
«إِلى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ،»۱۸تا روزگار هر یک به سر آید،
«وَ تُدْرِکَهُ مَنِیَّتُهُ.»۱۹و مرگش فرا رسد.