گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
علمی
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
وَ قَدْ سَاَلَهُ سائلٌ عَنْ اَحاديثِ الْبِدَعِ وَ عَمّا فى اَيْدِى النّاسِ مِنِ اخْتِلافِ الْخَبَرِ،
وقتی از او درباره احادیث دروغ و اخبار ضد و نقیض که در میان مردم پخش است پرسیدند،
فَقالَ (عَلَيْهِالسَّلامُ):
در پاسخ فرمود:
۱. انواع الأحاديث الرائجة
«إِنَّ فِي أَیْدِی النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلاً،»۱همانا در دست مردم حق و باطل،
«وَ صِدْقاً وَ کَذِباً،»۲و راست و دروغ،
«وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً،»۳و ناسخ و منسوخ،
«وَ عَامّاً وَ خَاصّاً،»۴و عام و خاص،
«وَ مُحْکَماً وَ مُتَشَابِهاً،»۵و محکم و متشابه،
«وَ حِفْظاً وَ وَهْماً.»۶و قطعی و ظنّی وجود دارد.
«وَ لَقَدْ کُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) عَلَى عَهْدِهِ،»۷و آنقدر در زمان رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) به آن حضرت دروغ بسته شد
«حَتَّى قَامَ خَطِیباً،»۸تا جایی که در میان مردم به سخن برخاست
«فَقَالَ:»۹و فرمود:
«مَنْ کَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»۱۰هر کس عمداً بر من دروغ ببندد جایگاه خود را در آتش تهیه ببیند.
۲. اقسام الرّواة
«وَ إِنَّمَا أَتَاکَ بِالْحَدِیثِ أَرْبَعَةُ رِجَالٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ:»۱۱حدیث را یکی از چهار نفر نزد تو آورند که پنجمی ندارند:
الاوّل ـ المنافقون
«رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِیمَانِ،»۱۲اول مردی که منافق است و تظاهر به ایمان دارد،
«مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلاَمِ،»۱۳و خود را در پوشش اسلام نشان می دهد،
«لَا یَتَأَثَّمُ وَ لَا یَتَحَرَّجُ،»۱۴گناه را گناه نداند و از معصیت پروا ننماید،
«یَکْذِبُ عَلَى رَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) مُتَعَمِّداً،»۱۵عمداً به رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) دروغ می بندد.
«فَلَو عَلِمَ النَّاسُ اَنَّهُ منافقٌ کاذِبٌ لَمْ یَقْبَلوا مِنْهُ»۱۶اگر مردم بدانند که او منافق و دروغگوست حدیث را از او نمی پذیرند،
«و لَمْ یُصَدِّقوا قَوْلَهُ»۱۷و گفتارش را باور نمی کنند،
«و لكِنَّهُمْ قالُوا:»۱۸ولی می گویند:
«صاحِبُ رَسُولِ اللّهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) رَآهُ،»۱۹صحابی پیامبر (صلىاللهعليهوآله) است که رسول خدا را دیده
«وَ سَمِعَ مِنْهُ،»۲۰و از او حدیث شنیده
«وَ لَقِفَ عَنْهُ،»۲۱و از او فرا گرفته،
«فَیَأْخُذُونَ بِقَوْلِهِ،»۲۲بنابراین گفتارش را فرا می گیرند.
«وَ قَدْ أَخْبَرَکَ اللهُ عَنِ الْمُنَافِقِینَ بِمَا أَخْبَرَکَ،»۲۳و خداوند تو را در قرآن از منافقین خبر داده،
«وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ بِهِ لَكَ،»۲۴و آنان را چنانکه باید معرفی نموده.
«ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ (عَلَيْهِاَلسَّلَامُ)،»۲۵اینان پس از پیامبر ماندند،
«فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ الضَّلاَلَةِ، وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ،»۲۶و با دروغ و بهتان به پیشوایان گمراهی و دعوت کنندگان به آتش تقرب جستند،
«فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ،»۲۷آنان هم به منافقان ریاست دادند،
«وَ جَعَلُوهُمْ عَلَى رِقَابِ النَّاسِ،» ۲۸و این نابکاران را مالک رقاب مردم ساختند،
«فَأَکَلُوا بِهِمُ الدُّنْیَا،»۲۹و با کمک این تبهکاران دنیا را خوردند،
«وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوکِ وَ الدُّنْیَا،»۳۰و بدون شک مردم برای دنیای خود همراه حاکمانند
«إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللهُ،»۳۱مگر کسی که خداوند او را حفظ کند.
«فَهذَا أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ.» ۳۲این منافق یکی از آن چهار نفر است.
الثّاني ـ المخطئون
«وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللهِ شَیْئاً لَمْ یَحْفَظْهُ عَلَى وَجْهِهِ،»۳۳دوم کسی است که از رسول خدا مطلبی شنیده اما آن را چنان که باید حفظ نکرده،
«فَوَهِمَ فِيهِ،»۳۴و در آن دچار اشتباه شده
«وَ لَمْ یَتَعَمَّدْ کَذِباً،»۳۵و عمداً دروغ نبسته،
«فَهُوَ فِي یَدَیْهِ،»۳۶پس آن حدیث در اختیار اوست
«یَرْوِیهِ وَ یَعْمَلُ بِهِ،» ۳۷و آن را روایت می کند و به آن عمل می نماید
«وَ یَقُولُ: أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ)،»۳۸و می گوید: آن را از رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) شنیدم.
«فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهِمَ فِيهِ لَمْ یَقْبَلُوهُ مِنْهُ،»۳۹اگر مسلمانان اشتباه او را بدانند از او قبول نمی کنند،
«وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ كَذلِكَ لَرَفَضَهُ!»۴۰و اگر خود او به اشتباهش آگاه می شد آن گفته را وامی گذاشت.
الثالث ـ الجاهلون بالحديث
«وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ،»۴۱سومین نفر مردی است که
«سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) شَیْئاً یَأْمُرُ بِهِ،»۴۲مطلبی از رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) شنیده که ابتداءً حضرت به آن امر فرموده
«ثُمَّ إِنَّهُ نَهَی عَنْهُ،»۴۳سپس از آن نهی کرده
«وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ،»۴۴و او از نهی حضرت بی خبر است،
«أَوْ سَمِعَهُ یَنْهَی عَنْ شَیْءٍ،»۴۵یا چیزی را شنیده که حضرت نهی فرموده،
«ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ،»۴۶ولی بعد از آن به آن امر کرده و او آگاه نیست،
«فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ،»۴۷پس امری که با نهی نسخ شده، یا نهیی را که با امر نسخ شده حفظ کرده
«وَ لَمْ یَحْفَظِ النَّاسِخَ،»۴۸و نسخ کننده را نیافته،
«فَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ،»۴۹و اگر می دانست آن مطلب نسخ شده نقل نمی کرد،
«وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمَعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ.»۵۰و اگر مسلمانان می دانستند که آنچه را از او شنیده اند نسخ شده مورد عمل قرار نمی دادنـد.
الرابع ـ الحفّاظ الصادقون
«وَ آخَرُ رَابِعٌ،»۵۱چهارمین نفر کسی است که
«لَمْ یَکْذِبْ عَلَى اللهِ، وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ،»۵۲بر خدا و پیامبرش دروغ نبسته،
«مُبْغِضٌ لِلْکَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللهِ، وَ تَعْظِیماً لِرَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ)»۵۳او به خاطر ترس از حق و بزرگداشت پیامبر (صلىاللهعليهوآله) دشمن دروغ است،
«وَ لَمْ یَهِمْ،»۵۴و گرفتار اشتباه هم نشده،
«بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ،»۵۵بلکه آنچه را شنیده به همان صورت حفظ کرده،
«فَجَاءَ بِهَ عَلَى مَا سَمِعَهُ،»۵۶و آن را طبق شنیده خود روایت می کند،
«لَمْ یَزِدْ فِيهِ»۵۷چیزی به آن نمی افزاید
«وَ لَمْ یَنْقُصْ مِنْهُ،»۵۸و از آن چیزی نمی کاهد،
«وَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ،» ۵۹ناسخ را حفظ کرده به آن عمل می کند،
«وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ،»۶۰منسوخ را حفظ نموده از آن اجتناب میورزد،
«وَ عَرَفَ الْخَاصَّ وَ الْعَامَّ،»۶۱خاص و عام را شناخته،
«فَوَضَعَ كُلَّ شَیْءٍ مَوْضِعَهُ.»۶۲و هر مطلبی را در جای معین خود قرار داده.
«وَ عَرَفَ الْمُتَشَابِهَ وَ الْمُحْکَمَهُ،» ۶۳و متشابه و محکم را شناخته است.
۳. انواع صحابة رسول اللّه (صلىاللهعليهوآلهوسلم)
«وَ قَدْ کَانَ یَکُونُ مِنْ رَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) الْکَلَامُ لَهُ وَجْهَانِ:»۶۴گاهی سخنی از رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) صادر می شد که دارای دو جنبه بود:
«فَکَلَامٌ خَاصٌّ،»۶۵سخنی خاص،
«وَ کَلَامٌ عَامٌّ،»۶۶و سخنی عام،
«فَیَسْمَعُهُ مَنْ لَا یَعْرِفُ مَا عَنَی اللهُ، سُبْحانَهُ بِهِ، وَ لَا مَا عَنَی رَسُولُ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ)»۶۷شنونده ای که قصد خدای سبحان و رسول (صلىاللهعليهوآله) را از آن نمی دانست
«فَیَحْمِلُهُ السَّامِعُ،»۶۸آن را می شنید
«وَ یُوَجِّهُهُ عَلَى غَیْرِ مَعْرِفَة بِمَعْنَاهُ، وَ مَا قُصِدَ بِهِ، وَ مَا خَرَجَ مِنْ أَجْلِهِ.»۶۹و بدون فهم معنای آن و اینکه از آن چه قصدی شده و برای چه صادر شده آن را توجیه می کرد.
«وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) مَنْ کَانَ یَسْأَلُهُ وَ یَسْتَفْهِمُهُ،»۷۰همه یاران پیامبر (صلىاللهعليهوآله) این طور نبودند که از حضرت بپرسند و معنایش را بخواهند،
«حَتَّى إِنْ کَانُوا لَیُحِبُّونَ أَنْ یَجِیءَ الْأَعْرَابِیُّ وَ الطَّارِئُ،»۷۱تا جایی که عده ای دوست داشتند عربی بیابانی یا تازهواردی از راه برسد
«فَیَسْأَلَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ) حَتَّى یَسْمَعُوا،»۷۲و از حضرت سؤال کند و آنان پاسخ آن را بشنوند.
«وَ کَانَ لَا یَمُرُّ بِي مِنْ ذلِكَ شَیْءٌ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ.»۷۳اما بر خاطر من چیزی از این امور نگذشت جز اینکه از حضرت پرسیدم و آن را حفظ کردم.
«فَهذِهِ وُجُوهُ مَا عَلَيْهِ النَّاسُ فِي اخْتِلَافِهِمْ،» ۷۴به هر صورت این است علل اختلاف مردم در احادیث،
«وَ عِلَلِهِمْ فِي رِوَایَاتِهِمْ.»۷۵و وجوه پراکندگی آنان در روایات.