گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، اخلاقية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
يُنَبِّهُ عَلَى إِحَاطَةِ عِلْمِ اللهِ بِالْجُزْئِيَّاتِ، ثُمَّ يَحُثُّ عَلَى التَّقْوَى، وَ يُبَيِّنُ فَضْلَ الْإِسْلَامِ وَ الْقُرْآنِ
که در آن به احاطه علم خداوند بر جزئیات توجه میدهد، سپس بر تقوا ترغیب میکند و برتری اسلام و قرآن را بیان مینماید.
۱. العلم الالهي
«یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ،»۱خداوند خبر دارد آواز وحوش را در بیابانها،
«وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ،»۲و گناهان بندگان را در نهانها،
«وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ،»۳و آمد و شد ماهیان را در دریاهای ژرف،
«وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّیَاحِ الْعَاصِفَاتِ.»۴و تلاطم امواج آب را با وزش تندبادها.
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِیبُ اللهِ،»۵و شهادت می دهم که محمّد برگزیده خدا
«وَ سَفِیرُ وَحْیِهِ،»۶و سفیر وحی
«وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ.»۷و رسـول رحمت اوسـت.
۲. قيمة التقوى
«أَمَّا بَعْدُ،»۸اما بعد،
«فَإِنِّي أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللهِ»۹شما را به پروای از خدایی سفارش می کنم
«الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَکُمْ،»۱۰که آفرینش شما را آغاز کرد،
«وَ إِلَيْهِ یَکُونُ مَعَادُکُمْ،»۱۱و بازگشت شما به او،
«وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِکُمْ،»۱۲و برآورده شدن حاجاتتان به قدرت او،
«وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَی رَغْبَتِکُمْ،»۱۳و پایان رغبت شما به سوی او،
«وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِیلِکُمْ،»۱۴و راه معتدل شما به جانب او،
«وَ إِلَيْهِ مَرَامِی مَفْزَعِکُمْ.»۱۵و پناه از همه بیمها حضرت اوست.
«فَإِنَّ تَقَوْی اللهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ،»۱۶زیرا تقوا داروی درد دلهایتان،
«وَ بَصَرُ عَمَی أَفْئِدَتِکُمْ،»۱۷بینایی کوری باطنتان،
«وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ،»۱۸شفای بیماری اجسادتان،
«وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ،»۱۹صلاح فساد سینه هایتان،
«وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ،»۲۰پاکی چرک نفوستان،
«وَ جِلَاءُ عَشَا أَبْصَارِکُمْ،»۲۱جلای پرده دیدگانتان،
«وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِکُمْ،»۲۲ایمنی خوف دلهایتان،
«وَ ضِیَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِکُمْ.»۲۳و روشنی تاریکی جهلتان می باشد.
«فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللهِ شِعَاراً دُونَ دِثَارِکُمْ،»۲۴طاعت خدا را جامه جان کنید نه پوشش جسم،
«وَ دَخِیلا دُونَ شِعَارِکُمْ،»۲۵به باطن فرمانبردار حق باشید نه به ظاهر،
«وَ لَطِیفاً بَیْنَ أَضْلَاعِکُمْ،»۲۶طاعت را چون رگ و پی در اعضاء و جوارحتان قرار دهید،
«وَ أَمِیراً فَوْقَ أُمُورِکُمْ،»۲۷و آن را بر همه امورتان حاکم گردانید،
«وَ مَنْهَلا لِحِینِ وُرُودِکُمْ،»۲۸و آن را آبشخور به هنگام ورود به قیامت
«وَ شَفِیعاً لِدَرَکِ طَلِبَتِکُمْ،»۲۹و شفیع رسیدن به آرزوها،
«وَ جُنَّةً لِیَوْمِ فَزَعِکُمْ،»۳۰و سپر روز وحشت،
«وَ مَصَابِیحَ لِبُطُونِ قُبُورِکُمْ،»۳۱و چراغهای دل گورها،
«وَ سَکَناً لِطُولِ وَحْشَتِکُمْ،»۳۲و آرامش دهنده ترسهای طولانی،
«وَ نَفَساً لِکَرْبِ مَوَاطِنِکُمْ.»۳۳و زداینده اندوه مواطن پروحشت خود قرار دهید.
«فَإِنَّ طَاعَةَ اللهِ حِرْزٌ مِنْ مَتَالِفَ مُکْتَنِفَةٍ،»۳۴زیرا طاعت خدا نگهدارنده از عوامل فراگیر هلاک،
«وَ مَخَاوِفَ مُتَوَقَّعَةٍ،»۳۵و حافظ از امور وحشتناک،
«وَ أُوَارِ نِیرَان مُوقَدَةٍ.»۳۶و مانع گرمای آتشِ افروخته شده است.
«فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَی عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا،»۳۷آن که دست به دامن تقوا بزند سختی ها پس از نزدیک شدن از او دور می گردد،
«وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا،»۳۸و امور بعد از تلخی برای او شیرین می شود،
«وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاکُمِهَا،»۳۹و امواج فتنه ها پس از تراکم از اطراف او پراکنده می گردد،
«وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ إِنْصَابِهَا،»۴۰و دشواریها پس از رنجاندنش بر او آسان می شود،
«وَ هَطَلَتْ عَلَيْهِ الْکَرَامَةُ بَعْدَ قُحُوطِهَا،»۴۱و باران کرامت پس از نایاب شدن بر او می بارد،
«وَ تَحَدَّبَتْ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِهَا،»۴۲و رحمت رمیده شده به او روی می آورد،
«وَ تَفَجَّرَتْ عَلَيْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا،»۴۳و چشمه نعمت پس از خشک شدن بر او به جوشش می آید،
«وَ وَبَلَتْ عَلَيْهِ الْبَرَکَةُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا.»۴۴و برکات کاسته شده بر او فراوان مـی گــردد.
«فَاتَّقُوا اللهَ»۴۵پروای از خدایی را پیشه کنید
«الَّذِي نَفَعَکُمْ بِمَوْعِظَتِهِ،»۴۶که شمارا به موعظه خود سود بخشید،
«وَ وَعَظَکُمْ بِرِسَالَتِهِ،»۴۷و به پیامش شما را پند داد،
«وَ امْتَنَّ عَلَيْكُمْ بِنِعْمَتِهِ.»۴۸و به نعمتش بر شما منّت نهاد.
«فَعَبِّدُوا أَنْفُسَکُمْ لِعِبَادَتِهِ،»۴۹پس وجودتان را برای عبادت او رام کنید،
«وَ اخْرُجُوا إِلَيْهِ مِنْ حَقِّ طَاعَتِهِ.»۵۰و حق طاعتش را بـه جـا آوریـد.
۳. خصائص الاسلام
«ثُمَّ إِنَّ هذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللهِ»۵۱سپس (بدانید) این اسلام همان دین خداست
«الَّذِي اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ،»۵۲که آن را برای خود انتخاب کرد،
«وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَیْنِهِ،»۵۳و آن را به دیده عنایت پرورید،
«وَ أَصْفَاهُ خِیَرَةَ خَلْقِهِ،»۵۴و بهترین خلق را برای ارائه آن برگزید،
«وَ أَقَامَ دَعَائِمَهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ.»۵۵و ستونهای آن را بر پایه محبت خود استوار نمود.
«أَذَلَّ الْأَدْیَانَ بِعِزَّتِهِ،»۵۶ادیان را با عزت آن خوار کرد،
«وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ،»۵۷و به رفعتش سایر آیین ها را به پستی نشاند،
«وَ أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِکَرَامَتِهِ،»۵۸و به کرامتش دشمنان را ذلّت داد،
«وَ خَذَلَ مُحَادِّیهِ بِنَصْرِهِ،»۵۹به یاریش مخالفان را سرکوب کرد،
«وَ هَدَمَ أَرْکَانَ الضَّلَالَةِ بِرُکْنِهِ.»۶۰و به رکن قوی آن ارکان گمراهی را نابود ساخت،
«وَ سَقَی مَنْ عَطِشَ مِنْ حِیَاضِهِ،»۶۱تشنگان معنی را از حوضهایش سیراب نمود،
«وَ أَتْأَقَ الْحِیَاضَ بِمَوَاتِحِهِ.»۶۲و آبگاهش را با نیروی الهیِ آبکشان پر کرد.
«ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ،»۶۳آن گاه اسلام را چنان قرار داد که رشته اش نگسلد،
«وَ لَا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ،»۶۴حلقه هایش نگشاید،
«وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ،»۶۵اساسش منهدم نگردد،
«وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ،»۶۶ارکانش زوال نپذیرد،
«وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ،»۶۷درختش ریشه کن نشود،
«وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ،»۶۸مدّتش به آخر نرسد،
«وَ لَا عَفَاءَ لِشَرَائِعِهِ،»۶۹قوانینش کهنه و پوسیده نگردد،
«وَ لَا جَذَّ لِفُرُوعِهِ،» ۷۰شاخه هایش قطع نگردد،
«وَ لَا ضَنْکَ لِطُرُوقِهِ،»۷۱راههایش تنگ نشود،
«وَ لَا وُعُوثَةَ لِسُهُولَتِهِ،»۷۲آسانیش به دشواری نرسد،
«وَ لَا سَوَادَ لِوَضَحِهِ،»۷۳و سپیدش سیاه نگردد،
«وَ لَا عِوَجَ لِإِنْتِصَابِهِ،»۷۴قامت راستش کج نشود،
«وَ لَا عَصَلَ فِي عُودِهِ،»۷۵چوبه اش نپیچد،
«وَ لَا وَعَثَ لِفَجِّهِ،»۷۶و راهش صعب العبور نگردد،
«وَ لَا انْطِفَاءَ لِمَصَابِیحِهِ،» ۷۷چراغهایش خاموش،
«وَ لَا مَرَارَةَ لِحَلَاوَتِهِ.»۷۸و شیرینیش تلخ نشود.
«فَهُوَ دَعَائِمُ أَسَاخَ فِي الْحَقِّ أَسْنَاخَهَا،»۷۹اسلام ستونهایی است که خداوند پایه هایش را در حق کار گذاشته،
«وَ ثَبَّتَ لَهَا آسَاسَهَا،»۸۰و بنیان آن ستونها را محکم کرده،
«وَ یَنَابِیعُ غَزُرَتْ عُیُونُهَا،»۸۱چشمه هایی است که نهرهایش پر آب،
«وَ مَصَابِیحُ شَبَّتْ نِیرَانُهَا،»۸۲و چراغهایی است که نورش تابان،
«وَ مَنَارٌ اقْتَدَی بِهَا سُفَّارُهَا،»۸۳و مشعلگاهی است که مسافران به آن راه جویند،
«وَ أَعْلَامٌ قُصِدَ بِهَا فِجَاجُهَا،»۸۴و نشانه هایی است که راهها به آن قصد می شود،
«وَ مَنَاهِلُ رَوِیَ بِهَا وُرَّادُهَا.»۸۵و آبشخورهایی است که واردان به آن سیراب می گردند.
«جَعَلَ اللهُ فِيهِ مُنْتَهَی رِضْوَانِهِ، وَ ذِرْوَةَ دَعَائِمِهِ، وَ سَنَامَ طَاعَتِهِ;»۸۶خداوند نهایت خشنودی، و برترین قوانین، و بالاترین مرتبه طاعت را در اسلام قرار داده.
«فَهُوَ عِنْدَ اللهِ وَثِیقُ الْأَرْکَانِ،»۸۷بنابراین ارکانش پابرجا،
«رَفِیعُ الْبُنْیَانِ،»۸۸بنایش رفیع،
«مُنِیرُ الْبُرْهَانِ،»۸۹برهانش نورانی،
«مَضِیءُ النِّیرَانِ،»۹۰شعله اش فروزان،
«عَزِیزُ السُّلْطَانِ،»۹۱سلطنتش شکست ناپذیر،
«مُشْرِفُ الْمَنَارِ،»۹۲و نشانه اش بلند،
«مُعْوِذُ الْمَثَارِ.» ۹۳و ستیز با آن غیرممکن است.
«فَشَرِّفُوهُ وَ اتَّبِعُوهُ،»۹۴پس اسلام را محترم دارید و از آن پیروی نمایید،
«وَ أَدُّوا إِلَيْهِ حَقَّهُ،»۹۵و حقّش را ادا کنید،
«وَضَعُوهُ مَوَاضِعَهُ.»۹۶و آن را در جایگاه خود قرار دهید.
۴. بعثة النّبىّ و مشكلات الجاهليّة
«ثُمَّ إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بِالْحَقٍّ»۹۷آن گاه خداوند محمّد (صلیاللهعليهوآله) را به حق برانگیخت
«حِینَ دَنَا مِنَ الدُّنْیَا الْإِنْقِطَاعُ،»۹۸وقتی که دنیا به سپری شدن نزدیک شده،
«وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الْإِطِّلَاعُ،»۹۹و آخرت روی آورده،
«وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُهَا بَعْدَ إِشْرَاقٍ،»۱۰۰و سرسبزی دنیا پس از روشنی تاریک،
«وَ قَامَتْ بِأَهْلِهَا عَلَى سَاقٍ،»۱۰۱و اهلش را در مشقّت قرار داده بود،
«وَ خَشُنَ مِنْهَا مِهَادٌ،»۱۰۲آن زمان که بستر دنیا ناهموار،
«وَ أَزِفَ مِنْهَا قِیَادٌ،»۱۰۳و آماده نابودی و نیستی بود.
«فِي انْقِطَاع مِنْ مُدَّتِهَا،»۱۰۴زمانش رو به پایان،
«وَ اقْتِرَاب مِنْ أَشْرَاطِهَا،»۱۰۵و نشانه های زوالش نزدیک شده بود،
«وَ تَصَرُّم مِنْ أَهْلِهَا،»۱۰۶آن زمان که اهل دنیا رو به نابودی،
«وَ انْفِصَام مِنْ حَلْقَتِهَا،»۱۰۷و حلقه اش رو به شکسته شدن،
«وَ انْتِشَار مِنْ سَبَبِهَا،»۱۰۸و ریسمانش رو به پاره شدن،
«وَ عَفَاء مِنْ أَعْلَامِهَا،»۱۰۹و نشانه هایش رو به کهنه شدن،
«وَ تَکَشُّف مِنْ عَوْرَاتِهَا،»۱۱۰و عیب هایش رو به مکشوف شدن،
«وَ قِصَر مِنْ طُولِهَا.»۱۱۱و درازی مدّتش رو به کوتاه شدن می رفت.
«جَعَلَهُ اللهُ بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ،»۱۱۲خداوند پاک آن حضرت را تبلیغ کننده رسالت،
«وَ کَرَامَةً لِأُمَّتِهِ،»۱۱۳و وسیله کرامت امّت،
«وَ رَبِیعاً لاَِهْلِ زَمَانِهِ،»۱۱۴و بهار اهل زمان،
«وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ،»۱۱۵و بلندی مرتبت یاران،
«وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ.»۱۱۶و شرف هواخواهان خود قـرار داد.
۵. القيّم الاخلاقيّة و خصائص القرآن
«ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْکِتَابَ»۱۱۷سپس قرآن را بر او نازل کرد،
«نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ،»۱۱۸نوری که چراغهایش خاموش نمی شود،
«وَ سِرَاجاً لَا یَخْبُو تَوَقُّدُهُ،»۱۱۹و چراغی که افروختگی اش کاهش برنمی دارد،
«وَ بَحْراً لَا یُدْرَکُ قَعْرُهُ،»۱۲۰و دریایی که قعرش درک نمی گردد،
«وَ مِنْهَاجاً لَا یُضِلُّ نَهْجُهُ،»۱۲۱و راهی که حرکت در آن گمراهی ندارد،
«وَ شُعَاعاً لَا یُظْلِمُ ضَوْؤُهُ،»۱۲۲و شعاعی که روشنی آن تاریک نمی شود،
«وَ فُرْقَاناً لَا یُخْمَدُ بُرْهَانُهُ،»۱۲۳و جداکننده حق و باطلی که برهانش خاموشی ندارد،
«وَ تِبْیَاناً لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ،»۱۲۴و ساختمانی که پایه هایش ویران نگردد،
«وَ شِفَاءً لَا تُخْشَی أَسْقَامُهُ،»۱۲۵و دارویی که بیم بیماریهای آن نمی رود،
«وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ،»۱۲۶و بلندمرتبه ای که یارانش را شکست نرسد،
«وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ.»۱۲۷و حقّی که مددکارانش دچار شکست نشوند.
«فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِیمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ،»۱۲۸قرآن معدن ایمان و میانْ سرای آن،
«وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ،»۱۲۹چشمه های دانش و دریاهای آن،
«وَ رِیَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ،»۱۳۰باغهای عدل و داد و حوضهای آن،
«وَ أثَافِیُّ الْإِسْلَامِ وَ بُنْیَانُهُ،»۱۳۱پایه های اسلام و اساس آن،
«وَ أَوْدِیَةُ الْحَقِّ وَ غِیطَانُهُ.»۱۳۲وادیهای حق و دشت های سرسبز آن است،
«وَ بَحْرٌ لَا یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ،»۱۳۳دریایی است که آب برداران آبش را تمام نکنند،
«وَ عُیُونٌ لَا یُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ،»۱۳۴و چشمه هایی است که آبکشان آب آنها را به آخر نرسانند،
«وَ مَنَاهِلُ لَا یَغِیضُهَا الْوَارِدُونَ،»۱۳۵و آبشخورهایی است که واردان از آن کم ننمایند،
«وَ مَنَازِلُ لَا یَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ،»۱۳۶منازلی است که مسافران راهش را گم نکنند،
«وَ أَعْلَامٌ لَا یَعْمَی عَنْهَا السَّائِرُونَ،»۱۳۷و نشانه هایی است که از چشم راهروان پنهان نماند،
«وَ آکَامٌ لَا یَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ.»۱۳۸و تپّه هایی است که روندگان از آنها نگذرند.
«جَعَلَهُ اللهُ رِیّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ،»۱۳۹خداوند آن را سیرابی تشنگی دانایان قرارداد،
«وَ رَبِیعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ،»۱۴۰و نیز بهار قلوب بینایان،
«وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ،»۱۴۱و مقصد راههای صالحان،
«وَ دَوَاءً لَيْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ،»۱۴۲و دوایی که پس از آن بیماری نیست،
«وَ نُوراً لَيْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ،»۱۴۳و نوری که با آن تاریکی نباشد،
«وَ حَبْلاً وَثِیقاً عُرْوَتُهُ،»۱۴۴و ریسمانی که جای چنگ زدن به آن محکم است،
«وَ مَعْقِلاً مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ،»۱۴۵و حصار با بنیانی که آفات را بر اوج آن راه نیست،
«وَ عِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ،»۱۴۶و برای دوستدارانش عزّت،
«وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ،»۱۴۷و برای واردش صلح و ایمنی،
«وَ هُدًی لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ،»۱۴۸و برای اقتداکننده به آن راهنما،
«وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ،»۱۴۹و برای آن که آن را مذهب خود قرار دهد عذر و دلیل،
«وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ،»۱۵۰و برهان کسی که با آن سخن گوید،
«وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ،»۱۵۱و شاهد آن که به وسیله آن به جدال با دشمن برخیزد،
«وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ،»۱۵۲و پیروزی آن که به آن حجّت آورد،
«وَ حَامِلاَ لِمَنْ حَمَلَهُ،»۱۵۳و راهبر کسی که به آن عمل نماید،
«وَ مَطِیَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ،»۱۵۴و مرکب آن که آن را به کار اندازد،
«وَ آیَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ،»۱۵۵و نشانه واضح برای کسی که نشانه جوید،
«وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلَامَ،»۱۵۶و سپر بازدارنده از بلا برای آن که آن را در برکند،
«وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَی،»۱۵۷و دانش برای کسی که آن را در گوش جای دهد،
«وَ حَدِیثاً لِمَنْ رَوَی،»۱۵۸و خبری صحیح برای آن که روایت کند،
«وَ حُکْماً لِمَنْ قَضَی.»۱۵۹و حکمی حقّ برای کسی که با آن حکم نماید.