حُجْربن عَدی بن جَبَله کِندی، کنیهاش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و از یاران خاص حضرت علی علیهالسلام و از بزرگان و فضلای کوفه میباشد.
هنگامی که معاویه برای ایجاد رعب در مردم عراق، ضحّاکبن قَیس را روانه آنجا کرد تا با حمله به صحرانشینان ایجاد ناامنی کند، امام علی علیهالسلام، حجربن عدی را با چهار هزار تن به مقابله آنان فرستاد. حجر تا تَدْمُر به تعقیب مهاجمان پرداخت و سرانجام، آنان را شکست داد. سپس، دو شبانه روز در آن نواحی ماند.
پس از شهادت امیرمؤمنان و به امامت رسیدن امام حسن علیهالسلام و اقدام آن حضرت برای جنگ با معاویه، جریان به سمتی پیش رفت که امام مصلحت را در پذیرش صلح با معاویه دید، حجر اولین کسی بود که به دیدار امام رفت و با لحنی تند اعتراض کرد و حضرت را به ادامه جنگ فراخواند. پاسخ امام حسن این بود که چون رغبت بیشتر مردم عراق بر صلح است، تن به صلح داده است تا جان شیعیان خاص ایشان محفوظ بماند. پس از آن، حجر نزد امام حسین علیهالسلام رفت و دیدگاه خود را درباره جنگ با معاویه مطرح کرد، اما ایشان او را به متابعت از امام حسن فراخواند.
در سال ۵۰ که زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت، با وجود دوستیاش با حجربن عدی، به او درباره دفاع از علی بن ابی طالب و انتقاد از معاویه هشدار داد، اما حجر همچنان بیپروا مردم را بر ضد معاویه تحریک میکرد.
هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، حجر و یارانش به عَمْروبن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیهالسلام همراه بود، سنگریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت.
زیاد آنان را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و درباره ایشان نوشت که در لعن ابوتراب (علی علیهالسلام) با «جماعت» مخالفت ورزیده و در نتیجه از فرمان خلیفه سرپیچی کردهاند. وی شهادت برخی بزرگان کوفه مبنی بر مخالفت صریح حجر با بدگویی از علی بن ابی طالب، را نیز بر ضد حجر ضمیمه نامه کرد.
به حجر و شش نفر دیگر فرصت داده شد تا جان خود را با سَبّ علی علیهالسلام نجات دهند، اما آنان نپذیرفتند و تن به کشته شدن دادند. هفت تن از یاران حجر نجات یافتند.
حجربن عدی نخستین مسلمانی بود که دست بسته و به اسارت کشته شد. او نخستین مسلمانی بود که در زمان فتوحات وارد مرجعذراء شد و آنجا را فتح کرد و نخستین مسلمانی بود که در آنجا کشته شد.
قتل حجر و یارانش چندان قبیح بود که انتقاد و اعتراض برخی از نزدیکترین یاران معاویه را نیز برانگیخت. مالکبن هُبَیره به وی گفت که به کاری زشت دست زده است و آنان کاری که مستوجب قتل باشد مرتکب نشده بودند، اما معاویه گفت که خواسته است ریشه فتنه را برکند. مردم کوفه نیز به شهادت رساندن حجر را کاری شنیع شمردند. شنیدن این خبر برای امام حسین علیهالسلام بسیار گران آمد و در نامهای به معاویه، یکی از زشتیهای رفتار او را کشتن حجر قلمداد کرد.