حجت در منطق به دو معنا به کار رفته است: ۱. مجموع قضایای معلوم و مرتبطی که به منظور رسیدن به نتیجه مطلوب، با نظم و چینش خاصی در کنار هم گذاشته میشود، مانند: «العالم متغیر، و کل متغیر حادث، فالعالم حادث». به بیان دیگر، حجت عبارت است از آن دسته از معلومات تصدیقی که ذهنانسان آنها را به کار میگیرد تا به کمک آنها به یک مجهول تصدیقی دست یابد، و فرقی نمیکند که در قالب قیاس باشد یا استقرا و یا تمثیل . در اصول فقه این معنای حجت مورد نظر نیست. ۲. حجت به معنای حد وسط در قیاس منطقی است؛ برای نمونه، در مثال بالا کلمه «متغیر» حد وسط و علت اثبات اکبر برای اصغر است. برخی مانند مرحوم « شیخ انصاری » حجت در اصول را به این معنا گرفتهاند