بنابر روایات متعدد، حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در روز عاشورا بستگان و اصحاب خود را جمع میکرد و برای امام حسین (علیهالسّلام) عزاداری میکرد. گاهی این مجالس به اطلاع دستگاه ظالم عباسی میرسید و آن حضرت (علیهالسّلام) به ناچار تقیه میکرد و آن را پنهان میکرد. ایشان شاعران را به سرودن شعر در مورد اهل بیت و مصائب کربلا تشویق میکردند. زید شحام میگوید: همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق (علیهالسّلام) بودیم. یکی از شعرای عرب بنام جعفر بن عفان وارد شد. آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جای داد، آن گاه فرمود: ای جعفر! او عرض کرد لبیک! حضرت فرمود به من گفتهاند تو اشعار نیکی درباره امام حسین (علیهالسّلام )سرودهای؟ عرض کرد، آری. حضرت فرمود: اشعارت را بخوان. او شعر میخواند و امام و اطرافیان میگریستند به گونهای که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری بود، سپس امام فرمود: «یا جعفر والله لقد شهدت ملائکه الله المقربین ها هنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکواکما بکینا او اکثر...»؛ «ای جعفر فرشتگان الهی در این مجلس حاضر شدند و شعرت را شنیدند و گریه کردند همان گونه که ما گریه کردیم؛ بلکه بیش از ما گریستند...». از جمله مواردی که در روایات بر آن تاکید شده است، زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) میباشد، در اینباره، اهلبیت (علیهمالسّلام) به سفارش و تشویق مردم بهصورت زبانی اکتفا ننموده و خود نیز هر وقت فرصت را مهیا دیدهاند به زیارت آن حضرت رفته و به صورت عملی نیز اهمیت زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) را برای مردم بیان نمودهاند. امام سجاد (علیهالسّلام) که خود از بازماندگان حادثه کربلا میباشد، به صورت عملی اهمیت زیارت اباعبدالله (سلاماللهعلیه) را بیان نموده و خود ایشان به زیارت پدر بزرگواراشان رفتهاند.امام باقر (علیهالسلام)، علاوه بر شمردن ثواب زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) جهت تشویق مردم به زیارت آن حضرت، در بعضی از روایات دیگر به صورت صریح، امر و دستور به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) دادند که اگر نگوییم اینگونه روایات دلالت بر وجوب میکند بیشک دلالت بر مستحب موکد خواهد کرد.روایات نقل شده از حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در باب زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام)، بسیار زیاد میباشند، که در آن حضرت علاوه بر سفارش به زیارت اباعبدالله (علیهالسّلام) بهطور کلی و به زیارت اربعین به صورت خصوصی و بیان ثواب زیارت، خودشان نیز به زیارت آن حضرت رفتهاند.در پارهای از روایات، امام کاظم (علیهالسلام)، بخشش گناه را از ثمرات زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) میشمارند که حاکی از فضیلت زیاد زیارت حضرت اباعبدالله الحسین میباشد.امام رضا (علیهالسّلام) نیز به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) اهتمام داشتهاند، که با بیان ثواب زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام)، مردم را به این زیارت تشویق نمودهاند.امام حسن عسکری (علیهالسّلام) نیز، در روایتی زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) را از علامات مومن میشمارد. با توجه به تعداد زیاد روایت در باب فضیلت زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) و اهتمام ویژه اهل بیت (علیهمالسّلام) به این امر به روشنی فهمیده میشود که زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) اگر واجب نباشد، بدون شک مستحب موکد است زیرا تعداد روایت موجود در این باب، بسیار زیاد میباشد که به جرات میتوان گفت از حد تواتر نیز گذشته است. در بیانات اهلبیت (علیهمالسلام) احادیثی درباره تاکید و توجه به تربت امام حسین (علیهالسلام) نقل شده است. مثلا حضرت علی (علیهالسلام) هنگام عبور از کربلا در جنگ صفین، حدیث پیامبر را در شأن تربت برای اصحاب نقل کردند. [۲۳]
ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر، ص۴۸-۴۹.
در حدیثی دیگر، از آگاهی حضرت علی (علیهالسلام) نسبت به تربت محل شهادت امام حسین (علیهالسلام) سخن رفته است. [۲۷]
ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، ص۴۸.
بنابر حدیثی، آن حضرت هنگام عبور از کربلا ضمن گریستن و اشاره به واقعه عاشورا، حرمت تربت آنجا را یادآور شدند.امام حسین (علیهالسلام) هنگام رسیدن به کربلا، حدیث ام سلمه را درباره تربت نقل کردند.بنابر روایات، ام سلمه این حدیث را هنگام حرکت آن حضرت از مدینه برای ایشان نقل کرده بود.دیگر امامان معصوم (علیهمالسلام) نیز درباره تربت سخن گفتهاند و با اوصاف «مبارکه» و «طاهره» و «مِسکه مبارکه» آنرا ستوده و بر فضیلت آن تأکید کردهاند.امام رضا (علیهالسلام) هنگام برداشتن تربت، آنرا بوییده و گریسته است. در برخی احادیث از علاقه فرشتگان به تربت سخن رفته است. علاوه بر این در متون حدیثی آثار متعددی برای تربت ذکر شده است مانند شفابخشی، ایمنی از ترس، ایمنی از عذاب قبر، برداشتن کام نوازاد، استحباب کتابت شهادتین بر روی کفن و نیز نوشتن نام امامان بر آن با تربت امام حسین (علیهالسلام)، مورد اتفاقنظر فقهای امامی است.برای تربت آثار دیگری هم ذکر شده است، از جمله زیاد شدن روزی و علم نافع و عزت یافتن و رفع فقر و ظهور هرگونه اثر نیک و پسندیده. تاکید بر استحباب سجده بر تربت امام حسین (علیهالسّلام)، یکی دیگر از فضائل تربت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) است. بنابر احادیث و کتب فقهی، تربت امام حسین (علیهالسّلام) بهترین چیزی است که میتوان در سجده پیشانی را بر آن گذاشت.در برخی روایات آمده که امام صادق (علیهالسلام) مقداری از تربت امام حسین (علیهالسلام) را که در کیسهای ابریشمی و زرد رنگ نگه میداشته، هنگام نماز بر سجاده خود میریخته و بر آن سجده میکرده است.به موجب برخی متون حدیثی و فقهی، سجده کردن بر تربت و تسبیح گفتن با تربت باعث رقت قلب میگردد. در منابع روایی، احادیث متعددی بر استحباب گریستن و گریاندن و حالت گریه کننده به خود گرفتن در عزای امام حسین (علیهالسّلام)، نقل شده است. فضیل بن یسار، از حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: «کسی که نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید اگر چه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزیده شود و لو بهاندازه روی دریاها باشد.» حضرت علیّ بن حسین (علیهماالسّلام) میفرمایند: «هر مؤمنی که بخاطر شهادت حسن بن علیّ (علیهماالسّلام) گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری گردد خداوند منّان غرفهای در بهشت به او دهد که مدّتها در آن ساکن گردد و هر مؤمنی بخاطر ایذاء و آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری شود خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایستهای دهد و هر مؤمنی در راه ما اذیت و آزاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونههایش جاری گردد خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد.»راوی میگوید: محضر امام صادق (علیهالسّلام) بودیم؛ یادی از امام حسین بن علی کردیم، حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «من کشته اشک هایم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه میگرید». امام رضا (علیهالسّلام) فرمودند: «با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسی بن جعفر (علیهالسّلام) با چهره خندان دیده نمیشد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا میگرفت تا روز دهم فرا میرسید؛ آن روز، روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود.» ابوعماره نوحه سرا گوید: امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: ای اباعماره؛ شعری در سوگ حسین (علیهالسلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر میخواندم و آن حضرت میگریست، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست». اینها تنها گوشهای از رفتار و گفتار معصومین درباره با عزاداری سالار شهیدان بود. گفتنی است اخباری که درباره ثواب و فضیلت عزاداری برای امام حسین (علیهالسلام) یا سرودن شعر در سوگ آن حضرت، از معصومان (علیهمالسلام) رسیده است، درواقع درصدد نفی دیگر تکالیف و وظایف یک مسلمان یا جایگزینی آنها نیست؛ بلکه گویای این است که این اعمال، شان و اقتضای چنان پاداشهایی را دارد. طبعا انجام احکام و تکالیف شرعی دیگر- طبق اصطلاح پذیرفته شده اصول فقهی نزد علمای اسلام - نوعی مقید لبی (قید و شرط عقلی) برای این روایات محسوب میشود.بر این اساس عزادار حسینی، با رعایت ضوابط دینی، در پرتو پیوند عاطفی و اتصال روحی با راه و فکر و خط امامان و شهدا، خویشتن را از زشتی، پلیدی و گناه حفظ میکند و در طریق کمال گام مینهد. ۱. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۵۷. ۲. ↑ ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۸، ص۲۷۵. ۳. ↑ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۵۷۴. ۴. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۲. ۵. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۲۵۵. ۶. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۴. ۷. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۵۱. ۸. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۹۳. ۹. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۲۲. ۱۰. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۲۲. ۱۱. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۵۱. ۱۲. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۵۸۹. ۱۳. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۶۹. ۱۴. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۵۱. ۱۵. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۲. ۱۶. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۵۲. ۱۷. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۸. ۱۸. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۵۸۲. ۱۹. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۴۱. ۲۰. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۴۸. ۲۱. ↑ مفید، محمد بن محمد، المزار، ج۱، ص۵۳. ۲۲. ↑ ابن مزاحم، نصر، وقعة صفین، ص۱۴۰. ۲۳. ↑ ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر، ص۴۸-۴۹. ۲۴. ↑ شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۷۷. ۲۵. ↑ ابی یعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی موصلی، ج۱، ص۲۹۸. ۲۶. ↑ ابن عساکر، علی بن حسن، ترجمة ریحانة رسول الله من تاریخ مدینة دمشق، ص۲۷۵. ۲۷. ↑ ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، ص۴۸. ۲۸. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۷۲. ۲۹. ↑ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۲۶. ۳۰. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۸۲. ۳۱. ↑ سبط بن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۲۵. ۳۲. ↑ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۲۰۲-۲۰۳. ۳۳. ↑ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۱۶۵. ۳۴. ↑ ابن حمزه، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۳۰-۳۳۱. ۳۵. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۸۰. ۳۶. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۸۴. ۳۷. ↑ مفید، محمد بن محمد، المزار، ص۲۳. ۳۸. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۸، ص۱۲۸-۱۳۲. ۳۹. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۸، ص۱۳۱. ۴۰. ↑ مفید، محمد بن محمد، المزار، ص۱۵۱. ۴۱. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۵۸۸. ۴۲. ↑ شجری، محمد بن علی، فضل زیارة الحسین، ص۹۱. ۴۳. ↑ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد، ص۷۳۲-۷۳۴. ۴۴. ↑ مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۳۶۱-۳۶۳. ۴۵. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۸، ص۱۲۵. ۴۶. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۲۹۷. ۴۷. ↑ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۷۵. ۴۸. ↑ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۱۸. ۴۹. ↑ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۷۰۶. ۵۰. ↑ محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱. ۵۱. ↑ امام رضا (علیهالسلام)، الفقه المنسوب للامام الرضا (علیهالسلام)، ص۱۸۴. ۵۲. ↑ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد، ص۲۰. ۵۳. ↑ طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، ص۲۵۰. ۵۴. ↑ ابن ادریس، محمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۱۶۵. ۵۵. ↑ محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۳۰۱. ۵۶. ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۹۵. ۵۷. ↑ شهید اول، محمد بن مکی، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج۲، ص۲۱. ۵۸. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۲۴. ۵۹. ↑ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۵۲۱. ۶۰. ↑ سلاّر دیلمی، حمزة بن عبدالعزیز، المراسم العلویة فی الاحکام النبویة، ص۱۵۶. ۶۱. ↑ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۷۸. ۶۲. ↑ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۰۹. ۶۳. ↑ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد، ص۱۸. ۶۴. ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۲۳۱. ۶۵. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۸۸. ۶۶. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۹۲ به بعد. ۶۷. ↑ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۳۷. ۶۸. ↑ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۶۸. ۶۹. ↑ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج۲، ص۲۶. ۷۰. ↑ بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترةالطاهرة، ج۷، ص۲۶۰. ۷۱. ↑ نراقی، احمد، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۵، ص۲۶۶. ۷۲. ↑ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد، ص۷۳۳. ۷۳. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۲، ص۱۵۳. ۷۴. ↑ کاشف الغطاء، محمدحسین، الارض و التربة الحسینیة، ص۳۹. ۷۵. ↑ مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۷۷. ۷۶. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱. ۷۷. ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۰۶. ۷۸. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۴. ۷۹. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۴. ۸۰. ↑ قمی، ابن قولویة، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۱۱۲، ح۲. ۸۱. ↑ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص۸۴. • پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۱۵-۳۱۷. |