تاریخچه تعزیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخچه تعزیه، از مباحث مرتبط با تاریخچه عزاداری برای
امام حسین (علیهالسّلام) است. درباره سیر تکامل و پیشینه
تعزیه، دیدگاههای مختلفی وجود دارد:
برخی معتقدند که تعزیه و شبیهخوانی به شکل امروزی آن، در
عصر صفوی وجود نداشته و اگـر هـم بـوده، مراحـل مقـدماتی و ابتدایی خود را میگذرانده است؛ در مقابل، گروهی دیگر معتقدند که تعزیه سابقهای بسیار طولانی دارد؛ اما بعضی دیگر معتقدند تعزیهخوانی به شکل متعارف، از تئاترهای فرنگ الهامگیری شده و در دوره
قاجار به اوج خود رسیده است.
از دوره
قاجار نمایش جای خود را در میان اقسام
عزاداری باز کرد. در آن زمان از بعضی وقایع تاریخی و مذهبی، از جمله واقعه
کربلا، نمایشهایی ساخته و در گذرها و یا میادین شهر اجرا میکردند. این نمایشها کم کم با نامهای «شبیه»، «تشبیه» و «تعزیه» معروف شدند. برخی دو عنوان نخست را از آن رو ترجیح میدهند که با مفهـوم عـام تعزیه، که به معنای عزاداری است، اشتباه نمیشوند. بعدها نویسندگان، واژه «شبیه» را، هم به مجلس تعزیه و هـم بـه تعزیـهخـوان اطلاق کردند. برخی هم با توجه به صحنهآرایی در تعزیه، اصطلاح «تعبیه» به معنای فراهم کردن را نیز به کار بردند.
به هر حال اصطلاح تعزیه از آن زمان در میان مردم رواج یافت.
معمولاً پیش از شروع تعزیه یک
روضهخوان ازروی کتاب
روضة الشهداء روضه میخواند و پس از آن نمایش تعزیه آغاز میشد؛ اما به تدریج که تعزیه به صورت یک نمایش مذهبی مشخص و مستقل و جا افتاده درآمد، روضهخوانیهای مقدماتی نیز از آن حذف شد.
درباره سیر تکامل و پیشینه تعزیه، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که طبق مدارک موجود، تعزیه و شبیهخوانی به شکل امروزی آن، در
عصر صفوی وجود نداشته و اگـر هـم بـوده، مراحـل مقـدماتی و ابتدایی خود را میگذرانده است؛ به این معنا که تنها بیرقها، اسبها و سوارانی به نشانه لشکر
امام حسین (علیهالسّلام) و یا اسرای کربلا همراه با دستههای عزادار در کوچهها و خیابانهـا بـه راه میافتادند. بر همین اساس
نصرالله فلسفی نیز معتقد است: «
تعزیهخوانی ظاهراً در زمـان
شاه عباس و جانشینان او هنوز در
ایران مرسوم نبـوده؛ زیرا در هیچ یک از تواریخ و سفرنامههای این زمان نامی از آن برده نشده است».
در مقابل، گروهی دیگر معتقدند که تعزیه سابقهای بسیار طولانی دارد. در تبیین این دیدگاه، شواهد زیر را برشمردهاند:
۱. تعزیه شکل تکامل یافته مراسم سوگواری مذهبی است که از قرنهـای نخستین پس از
اسلام، به ویژه قرن چهارم (دوره
آل بویه)، در ایران رواج یافته است؛
۲. این مراسم از برخی آداب و نمایشوارههای جمعی ایران قبل از اسلام، ماننـد «سوگ سیاوش»، ریشه گرفته است؛
۳. تئاترها و نمایشهای مذهبی و یا غیر مذهبی اروپا و حتی کشورهایی چون
هندوستان و
چین، در پیدایی آن بیتاثیر نبودهاند.
در این باره افزودهاند در دوره صفویان و حتی پیش از آن، سیاحان و بازرگانانی از ایران به هند و از هند به ایران سفر کردهاند. احتمالاً همراه با کاروانهای بازرگانان،
گروهی بازیگر هندی به ایران آمده و نمایشهایی دادهاند و همین نمایشها الهامبخـش ایرانیان در ساختن و پرداختن واقعه
کربلا در قالب تعزیه شده است.
درباره پیدایش تعزیه از دوران صفویه برخی نوشتهاند: «تعبیه از مخترعات
صفویه است و چون ظهور
مذهب تشیع در ممالک
ایران از ضرب شمشیر سلاطین صفویه شد و ذاکرین را مامور بـه انـشـاد مـصیبت حضرت سیدالشهدا نمودند، مردم چندان گریه نمیکردند؛ زیرا هنوز در مذهب راسخ العقیده نبودند؛ پس تعبیه را اختراع نمودند که شاید مردم از مشاهده مصائب حضرت سیدالشهدا متالم و موجب رقت قلب شود. لفظ تعبیه نیز به معنای اختراع است، و این تشبیه در ازمنه سابقه بالاتفاق وجود نداشته».
اما هیچ سندی برای اثبات این نظر ارائه نشده و کسی توضیح نداده که این اتفاق در زمان کدام یک از شاهان صفوی رخ داده است.
برخی نیز با استناد به رساله
مواکب حسینیه، که گویا از آثـار عـصر صفوی اسـت، تعزیه را از اختراعات مرحوم ملا
محمدباقر مجلسی معرفی کردهاند: «حتی روایت است اول کسی که تاسیس اساس شبیه و تشبیه واقعه کربلا را نمود، محمدباقر مجلسی در اواخر صفویه بود».
برخی هم گفتهاند: «در زمان شاه عباس صفوی مسیحیان و ارامنه جلفـا هـر سـاله برخی از تئاترهای مذهبی اروپا (مانند پاسیون پلی، میستری پلی، میراکل پلی) را در اصفهان نمایش میدادند. چـون شـاه عبـاس این گونه نمایش هـا را... پسندید، دستور داد واقعه کربلا را نیز به همان صورت به نمایش در آوردند، و تعزیه از آن زمان آغاز شد».
صاحب دیدگاه فوق نیز هیچ سند و مدرکی ارائه نکرده و به نظر میرسد این نظریه شخصی اوست.
درباره الهامگیری تعزیه از غرب، برخی هم گفتهاند: «این عادت از مغرب به ایران سرایت کرده است. اشخاصی که وقوف تـام بـه مغرب زمین دارند، میدانند که رومیان قدیم تئاتر، و یونانیان
المپیاد داشتند؛ چنانچه در تئاترها و المپیادها مردم هنرهای خودشان را عرضه میداشتند و شبیه پهلوانان و جنگها و سایر وقـایـع زمـان قـدیـم یـا زمـان خودشان را در میآوردند... . بعضی از صاحبان خبر ایران بر آناند که در زمـان سـلطنت کریم خان زند از برای امری سفیری به فرنگ فرستاده شده. سفیر که از فرنگ عودت کرد در حضور کریم خان از تئاترهای فرنگ حکایتها گفت. کریم خان نیز فرمود اول شبیه ۷۲ تن را در آورند، و این در ایران شیوع یافـت و روزبهروز صاحبان خبر حکایتها از کتب احادیث ترتیب داده و به دست تعزیهگردانها دادند تا کار به این درجه آوردند که میبینیم».
طبق این دیدگاه تعزیهخوانی به شکل متعارف، که در دوره قاجار به اوج خود رسید، پس از عصر صفویان در دوره حکومت
کریم خان زند از تئاترهای فرنگ اخذ و اجرا شد.
بعضی دیگر معتقدند این تاثیرپذیری از غرب در اوایل دوره قاجـار اتفاق افتـاده است؛ زیرا از این زمان بود که روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران با
اروپاگسترش یافت و مسافران و نمایندگانی از ایران به اروپا، بـه خـصوص به
روسیه و کشورهای اروپای شرقی میرفتند. این مسافران نمایشها و اپراها و تئاترهای اروپایی را میدیدند و احتمالاً پس از بازگشت به ایران تعزیه را به تقلید یا با اقتباس از غرب به وجود آوردهاند.
نظر کسانی که تعزیه را از ابداعات شاه زند و تقلیدی از غرب در آن زمان میدانند، مبتنی بر
حدس و گمان است. ظاهراً شباهتهای تعزیههای نخستین با نمایشهـای اروپایی، این فرض را به وجود آورده است؛ در حالی که این شباهتها حداکثر میتوانـد بیانگر نوعی تعامل فرهنگی باشد، نه
تقلید و الگوگیری. یکی از پژوهشگران در این زمینه میگوید: «شک نیست که در میان سنتها و آیینهـای مـلـل و جوامع مختلف جهـان، پارهای عناصر مشترک و همانند وجود دارد، و باز هم تردید نیست که در جریان تاریخ و روابط ملتها ممکن است گاهی فرهنگی از فرهنگ دیگر در مواردی تاثیر پذیرفته باشد؛ اما هیچ یک از اینها دلیل آن نیست که یکی را معلول و برخاسته از دیگری بدانیم؛ مگر آنکه اسناد و دلایل و شواهد مسلم تاریخی در دست داشته باشیم، که در مورد تعزیه چنین نیست».
فتوای آیتالله
محمدعلی کرمانشاهی در کتاب
مقامع الفضل، در جـواز
تعزیه،
و گزارش برخی از مسافران اروپایی و نویسندگان ایرانی از تعزیه در بعضی از شهرهای ایران در عصر
زندیه، نشان از رواج نسبی این پدیده در آن زمان دارد که برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱. کارستن نیبور، سیاح آلمانی در سالهای ۱۱۷۹ تا ۱۱۸۰ قمری، مقارن با پادشاهی کریم خان زند، شاهد تعزیههای در
جزیره خارک بوده است و آن را چنین توصیف میکند: «کسانی که نقش سپاه
یزید و سردار او
شمر را بازی میکردند با شمشیرهای برهنه دور میدان میدویدند.... یکی از مبارزین که
قاسم بـود، چند بار از اسب به پایین انداخته شد.... نقش
عباس بـرادر حسین که در کنار چشمهای هر دو دست خود را از دست داده بود خیلی طبیعی اجـرا شد.... سپاه کوچک حسین، سپاه بسیار بزرگ دشمن را چند بار شکست داد؛ اما بعد، یکی پس از دیگری و بالاخره خود حسین از اسب به پایین انداختـه شد و بقیه اسیر شدند...».
۲. ساموئل هملین در حـدود سـال هـای ١١٨٤ تا ١١٨٦ قمـری در سـفـر بـه شهرهای شمالی ایران، از مراسـم
عزاداری ایام
محرم و نوعی نمایش خبر داده، مینویسد: «هر قصبه از شهر رشت قرار گـاههـایی خـاص داشـت کـه دسـتـههـای عزاداری محرم به آنجاها میرفتند و پردههای زندهای از واقعه کربلا در این
قرارگاهها به نمایش در میآمد».
۳. ویلیام فرانکلین (١٧٦٣-۱۸۳٩م) در سالهای ۱۲۰۱ تا ۱۲۰۲ قمری ـ یعنی در زمان سلطنت
جعفر خان زند نزدیک هشت ماه در
شیراز بوده و در سفرنامه خود شرحی هرچند ناقص از نمایشهایی در ایام دهه اول محرم و روز عاشورا آورده است.
نویسندگان دیگری چون
فاضل بسطامی و
فاضل دربندی نیز گزارشهایی از تعزیه در روزگار زندیه دادهاند.
چنین مهارتی در اجرای نمایش ممکن نیست مگر آنکه زمینه و مقدمات آن از سالها پیش فراهم آمده باشد. چنان که در بحث تعزیه و شبیـهخـوانی گذشت، گزارش سیاحان از عزاداریهای عصر
صفویه، حاکی از وجود اشکال ابتدایی تعزیه و عناصر زمینهساز آن در این دوران است.
بنجامین اولین سفیر آمریکا در ایران که در سال ۱۳۰۲ قمری شاهد تعزیهخوانی در تکیه دولت بوده است، درباره پیشینه تعزیه در ایران مینویسد: «در حقیقت فکر اینکه واقعه
کربلا و حواشی آن را به صورت نمایش تراژدی و تاثرانگیز به نام تعزیه در آورند، بعد از دوران صفویه پیـدا شـده و ایـن کـار به تدریج صورت عملی به خود گرفته است، و به طوری که یکی از دانشمندان و مطلعین ایران به من گفت تعزیه کنونی که در ایران خوانده میشود نتیجه سالها تحول و تکامل است و چیزی نبوده که یک مرتبه به خاطر کسی رسیده و اجرا شده باشد».
بنابراین به نظر میرسد که از ابتدای دوره صفوی مقدمات و زمینـههـای اجتماعی برای این نمایشها فراهم شده و در طی دوره چندصدساله صفوی سیر تکاملی خود را طی کرده تا اینکه در دوره زندیه متکامل شده و در دوره قاجار به اوج شکوفایی رسیده است.
در جمعبندی بحث میتوان این نظر را پذیرفت که: در اواخر دوره صفویان علاوه بر اجرای مراسم دستهگردانی و نوحهخوانی و اعمال و حرکات نمایشی و نیمهنمایشی و مکالمات کوتاه و ناپیوسته افـراد شبیه که در نه روز به تفاریق صورت میگرفت، خلاصهای از تظاهرات نمایشی را در روز
عاشورا به گونهای ترکیبی و جامع در میدان یـا صـحن
امامزاده برگزار میکردند؛ بدین ترتیب که نخست روضـهخـوان یا روضهخوانهایی ازروی کتاب
روضة الشهداء روضه میخواندند و عزاداران را برای تماشای
تعزیه آماده میکردند. سپس شبیهخوانی آغاز میشـد. چنین بود که تعزیههای ثابت و مجلسی و میدانی پدید آمد... . در برخی از شهرهای
ایران نیز همان مراسم پیشین، یعنی حرکت دستهها و نمایشوارهها با اندک تحولی به صورت تعزیه محلی سیار و دورهای درآمد.
دو تن از سیاحان و مسافران اروپایی به نامهای سالامون و وان گوک یا وان گوخ که گویا در زمان سلطنت
شاه سلطان حسین و
نادرشاه به ایران
آمده بودند، در
سفرنامه خود از نوعی نمایش تعزیه روی
ارابه خبـر دادهاند. به احتمال قوی اشکال دیگری از تعزیه نیز در آن زمان در برخی از مناطق دیگر ایران رایج بوده است.... به احتمال نزدیک به
یقین تعزیه به مفهوم امروزی آن در اواسط یا دست کم در اواخر دوره صفویان پدیده آمده و در دوره
افشاریان و آغاز عهد
زندیان رشد یافته و کم و بیش رایج شده است.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۴۱۸-۴۲۶.