• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حجت (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




حُجَّة (به ضم حاء و فتح و تشدید جیم)، یکی از واژگان قرآن کریم به معنای برهان و دلیلی است که مقصود را روشن می‌کند. این واژه در قرآن کریم دارای مشتقاتی چون: حجج، حاجّ، محاجه می‌باشد.



حُجَّة به معنای اصلی آن، همان برهان است که در بعضی از آیات آمده است‌: (قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ‌) (دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده.) رجوع شود به «برهان».


(قُلْ فَلِلَّهِ‌ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ اَجْمَعِینَ‌) راغب گوید: حجّت دلیلی است که مقصود را روشن می‌کند. «بگو دلیل کامل برای خداست اگر می‌خواست همه را هدایت می‌کرد.» علی هذا محاجّه به معنی حجّت آوردن، آن است که هر یک بخواهد با حجّت خود دیگری را از دلیل خود منصرف کند، چنانکه راغب گفته است.
در آیاتی نظیر: (اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِی‌ حَاجَ‌ اِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ‌) (آيا نديدى و آگاهى ندارى از كسى (نمرود) كه بر اثر غرور ناشى از حكومتى كه خدا به او داده بود با ابراهیم (علیه‌السّلام) درباره پروردگارش محاجّه و گفتگو كرد؟) (فَمَنْ‌ حَاجَّکَ‌ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ‌) (هرگاه بعد از علم و دانشى كه به تو رسيده، باز كسانى درباره مسیح با تو به ستيز برخيزند.) ظاهرا مراد مطلق محاجّه و مخاصمه و جدل است زیرا باطل و کافر دلیلی روشن ندارد تا حجّت به معنای واقعی باشد و این معنی در آیاتی مانند: (قُلْ اَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ‌) (بگو: «آيا درباره خداوند با ما مجادله مى‌كنيد؟!) و غیره حتمی است.


(وَ الَّذِینَ‌ یُحَاجُّونَ‌ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ‌ حُجَّتُهُمْ‌ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ) پی بردن به وجود خدا و اثبات او از راه علّت و معلول فطری انسان است فطرت انسان بر هستی خدا پایه گذاری شده است لذا این است معنی آیه: «هر که درباره وجود خدا یا دین او مخاصمه کند بعد از آنکه فطرتش آن را اجابت و قبول می‌کند، حجّت چنین کسی در پیش خدا بی‌اثر و خودش مورد غضب و عذاب خداست.» چنانکه مدلول آیه‌: (وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها) (فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)سوگند به روح آدمى و آن كس كه آن را آفريده و موزون ساخته، سپس فجور و تقوايش (شر و خيرش‌) را به او الهام كرده است.) و همچنین مضمون آیه‌: (فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها) (پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين سرشت الهى است كه خداوند، انسان‌ها را بر آن آفريده.) است.
خیلی بعید به نظر می‌رسد که مراد قبول کردن عدّه‌ای از مردم باشد و خدا بفرماید: چون عدّه‌ای خدا را پذیرفته‌اند پس هر که نپذیرد مورد غضب است زیرا مطلق پذیرفته شدن یک چیز دلیل حقانیّت آن نمی‌شود چه بسا باطل که عدّه‌ای آن را پذیرفته‌اند اللهم اینکه مراد پذیرفتن عدّه‌ای از مردم پاک و سلیم النفس باشد مثل پیامبران که روی فطرت خدا دادی پذیرفته‌اند، در این صورت برگشت آن تقریبا به آنچه ما گفتیم است.


(اِنِّی اُرِیدُ اَنْ اُنْکِحَکَ اِحْدَی‌ ابْنَتَیَّ‌هاتَیْنِ عَلی‌ اَنْ تَاْجُرَنِی ثَمانِیَ‌ حِجَجٍ‌) در المیزان هست: حجج جمع حجّة است و مراد از آن سال است به اعتبار آنکه در هر سال یک حجّ هست و از آن بدست می‌آید که در آن زمان حجّ بیت که از شریعت حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) می‌باشد در نزدشان معمول بوده است.
در المیزان از تفسیر عیّاشی نقل شده‌: ««سُئِلَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنِ الْبَیْتِ کَانَ‌ یُحَجُ‌ قَبْلَ اَنْ یُبْعَثَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَالَ نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فی الْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ حِینَ قَالَ لِمُوسَی حَیْثُ تَزَوَّجَ‌ عَلی‌ اَنْ تَاْجُرَنِی ثَمانِیَ‌ حِجَجٍ‌ «وَ لَمْ یَقُلْ ثَمَانِیَ سِنِینَ».»» معنی آیه چنین است: «من می‌خواهم یکی از دو دخترم را به تو تزویج کنم بر اینکه خودت را هشت سال بر من اجیر کنی.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۰۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۹.    
۳. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۳۰.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۸۶.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۷۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۵.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۱.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۱۴۹.    
۹. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۹.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۳۹.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱.    
۱۶. شوری/سوره۴۲، آیه۱۶.    
۱۷. شمس/سوره۹۱، آیه۷-۸.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۵.    
۱۹. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۷.    
۲۱. قصص/سوره۲۸، آیه۲۷.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۲۷.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۶.    
۲۴. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۳۱.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۲۹.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حجة»، ج۲، ص۱۰۶-۱۰۸.    






جعبه ابزار