کِبَر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کِبَر:(عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ) «کِبَر» بر
وزن «
پدر» به معنى «پيرى و سالخوردگى» (
ضد صغر) است. اين واژه، ۶ بار در
قرآن مجید آمده است.
به موردی از کاربرد «
کِبَر» در
قرآن، اشاره میشود:
(قالَ أَ بَشَّرْتُموني عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرونَ) «گفت: «آيا به من چنين
بشارت مىدهيد با اينكه پير شدهام؟! با اين
حال به چه چيز بشارت مىدهيد؟!»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(قالَ أَ بَشَّرْتُموني عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرونَ)ابراهیم (علیهالسلام) وقتى اين بشارت را مىشنيد كه پيرى سالخورده بود آن هم پير مردى كه در دوران جوانيش از همسرش فرزنددار نشده بود.
و معلوم است كه عادتا در چنين حالى از فرزنددار شدن مايوس بود.
لذا اينكه مانند ابراهيم پيامبرى بزرگوار، بزرگتر از آنست كه از
رحمت خدا و
نفوذ قدرت او مايوس باشد و بهمين جهت دنباله كلام ملائكه پرسش كرد كه آيا در چنين جاى و روزى مرا به فرزنددار شدن بشارت مىدهيد؟
آن هم از همسر سالخورده عقيمى كه در جاى ديگر
قرآن از
قول خود او نقل شده كه به پيرى خود اعتراف كرده است.
كلمه
كبر در جمله
(أَ بَشَّرْتُموني عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ) کنایه از پيرى و سالخوردگى است، كلمه
مس به معناى رسيدن آن است و معلوم است كه رسيدن پيرى عبارت است از پديدار گشتن آثار آن از قبيل رفتن نيروى جوانى و جايگزين شدن
ضعف قوا.
و معناى اين جمله اين است كه: من از بشارت شما تعجب مىكنم كه در اين حال و اين وضع كه پيرى خميده شده و جوانى را پشت سر نهادهام و نيروى بدنيم به
آخر رسيده با اين حال صاحب فرزند شوم، زيرا عادتا چنين چيزى براى چنين كسى محال است.
جمله
(فَبِمَ تُبَشِّرونَ) تفريع بر جمله
(مَسَّنِيَ الْكِبَرُ) است و
استفهام از بشارتى است كه دادند.
كانه
شک كرده در اينكه آيا بشارتشان راستى همان بشارت به فرزند بود يا به چيز ديگر، و لذا دوباره پرسيد به چه چيز بشارتم مىدهيد؟
نه اينكه خواسته باشد استبعاد كند. و اين گونه سؤالات در كلمات مردم شايع است كه وقتى چيزى مىشنوند كه به نظرشان عجيب مىرسد مىپرسند چه مىگويى ؟ مقصودت چيست ؟ چكار دارى مىكنى ؟
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
در آيۀ مورد بحث، آنجا كه ابراهيم (علیهالسلام) به
سن پيرى رسيده بود و فرشتگان او را به پسرى دانا (
غلام علیم) كه همان
اسحاق (علیهالسلام) باشد، بشارت دادند، ولى ابراهيم بخوبى مىدانست كه از نظر موازين طبيعى تولد چنين فرزندى براى او بسيار بعيد است، هرچند در برابر قدرت خدا هيچچيزى محال نيست، امّا توجه به موازين عادى و طبيعى تعجب او را برانگيخت و «گفت: آيا چنين بشارتى به من مىدهيد، در حالى كه من به سن پيرى رسيدهام، راستى به چهچيز مرا بشارت مىدهيد؟»
(أَ بَشَّرْتُموني عَلى أَنْ مَسَّنِيَ اَلْكِبَرُ)تعبير به «مسّنى
الكبر» (پيرى مرا لمس كرده است)
اشاره به اين است كه آثار پيرى از موى سپيدم و از چينهاى صورتم، نمايان است و آثار آن را در تمام
وجود خود بخوبى
لمس مىكنم.
بديهى است وقوع يک مورد برخلاف موازين عادى كه ممكن است جنبۀ استثنائى داشته باشد مانع از تعجب در برابر موارد مشابۀ آن نخواهد بود، زيرا بههرحال تولد فرزند در چنين سن و سال
امر عجيبى است.
بعضى از مفسران گفتهاند: ابراهيم به هنگام تولد نخستين فرزندش
اسماعیل (علیهالسلام) ۹۹ ساله بود و به هنگام تولد اسحاق ۱۱۲ سال داشت.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «
کبر»، ج۴، ص ۱۹.