کَدْح (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَدْح: (رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ) «کَدْح» (بر وزن مدح) به معنای تلاش و کوششی است
که با
رنج و تعب همراه باشد، و در جسم و جان اثر بگذارد، لذا، به گاو سختکوشی که آثار کار کردن در جسم او ظاهر شده «ثَوْرٌ فِیْهِ
کُدُوحٌ» میگویند. در تفسیر «
کشاف»
و «
فخر رازی»
و «
روح المعانی»
آمده است: این کلمه در اصل به معنای خراشی است که بر پوست تن وارد میشود، و به همین مناسبت به تلاشهایی که در روح انسان اثر میگذارد، اطلاق شده است.
(يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ) (اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى كرد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
راغب گفته كلمه
كدح به معناى تلاش كردن، و خسته شدن است.
پس در اين كلمه معنى سير است. و بعضى گفتهاند:
كدح تلاش نفس است در انجام كارى تا اينكه آثار تلاش در نفس نمايان گردد. و بنابراين، در اين كلمه معناى سير هم خوابيده، به دليل اينكه با كلمه الى
متعدی شده، پس معلوم مىشود كه در كلمه
كدح در هر حال معناى سير خوابيده.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کَدْح»، ص۴۵۷.