چهارده رساله فارسی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«چهارده رساله ی فارسی»، مجموعهای است شامل ۱۴ رساله ی فارسی از
صائن الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی ، در موضوع
عرفان عملی و نظری و ادبی.
رسالههایی که در این مجموعه جمع شدهاند عبارتند از:
۱. ضوء اللمعات یا شرح لمعات عراقی؛
۲. اسرار الصلوة؛
۳. رساله شق قمر و ساعت؛
۴. تحفه ی علائیه؛
۵. نفثة المصدور اول؛
۶. نفثة المصدور دوم؛
۷. رساله اعتقادات؛
۸. اعتقادیه؛
۹. رساله در معنی قابلیت؛
۱۰. رساله در بیان معنی عرفانی علم صرف یا صرف القلوب صاینی؛
۱۱. شرح
حدیث عماء ؛
۱۲. شرح حدیث «ان لکل شی ء قلبا و قلب القرآن یس»؛
۱۳. نامه به فیروز شاه؛
۱۴. شرح ده بیت از
محی الدین بن عربی .
این رساله در شرح لمعات عراقی است. شارح بعد از ذکر مقدمه، به شرح لمعات بیست و هشت گانه عراقی میپردازد. وی در هر لمعه، قسمتی از عبارت عراقی را تحت عنوان «قوله... الی آخره»، ذکر میکند و به توضیحی غالبا کوتاه (گاه، در حد ترجمه) در مورد آن اکتفا میکند.
نمونهای از کار وی:
«معشوق چون خواهد که عاشق را برکشد الی آخره. در بیان تبدل صفات عاشق و بقاء بعد الفناء و وصول او به مقام فرق بعد الجمع و موطن تکمیل و ارشاد و تحقیق معنی
خرابات و خراباتیان که آن عبارت از عالم وحدت
حقیقت است.
خراباتی است بی حد و نهایت نه آغازش کسی دید و نه غایت
اگر صد سال در وی میشتابی نه کس را و نه خود را بازیابی
قوله: انا من اهوی الی آخره؛ یعنی من آن کسم که دوست میدارم و آن کس که دوست میدارم هم من است؛ هرچند، هر یک اقتضایی داریم و لیکن در یک بدن ظاهر شدهایم و این سخن تمام تر از عکس است پیش متفطن، چنانچه (چنان که) در جایش تحقیق شده.
قوله: من کل معنی لطیف الی آخره؛ یعنی اسباب بزم جمعیت عاشقان رهیده مهیا و آماده است، چه از هر معنیای لطیف که در خم خانه قابلیت به جوش ادراک رسیده به گوش قدحی میگیرم، پس در عالم معنی که عبارت از
خرابات است، خمهای حقایق و معارف همه پر
شراب این بزم خانه من است.
و هر گوینده که در عالم کون به نغمات حرکات متنوعه در زمزمه اظهارند، همه مطربان این بزم جمعیت هستند و مرا در طرب میآرند.
قوله: الحمد لله الی اخره؛ یعنی سپاس خدای را بر آن نعمت که مرا ضفدع سان در بحر معرفت خود جای داده است که اگر
دهان اظهار باز میکند پر میگردد از آب حقایق آن و همه عالم از آن خبر مییابد و اگر دهان بر هم مینهد و در اندرون میگیرد، از کربت و اندوه هلاک میگردد.
مشکل، همه این است که ما مشکل خود را گفتن نتوانیم و نهفتن نتوانیم .
صائن الدین، این رساله را در ۸
ذی العقده سال ۸۲۸ ق، به پایان رسانده است.
این رساله، شامل یک مقدمه و دو باب است. در مقدمه،
اصول اربعه بر مبنای علم حرف و تقسیم
عبادت به فرض و نفل و اینکه ترقی به مدارج کمال موقوف بر انجام هر دو گونه عبادت است، بیان میشود.
باب اول در بیان معنای طهارت و تحقیق ارکان معنوی آن است که خود شامل دو صحیفه است: صحیفه اول، در بیان
حقیقت طهارت و اقسام آن و صحیفه دوم، در بیان معنای ارکان وضو و بیان حکمت آنها و نکاتی در باره نماز ظاهری و معنوی است.
باب دوم، در تحقیق معنی نماز است که دارای مقدمه و پنج صحیفه است. صحیفه اول در بیان معنی نماز در عرف شریعت، صحیفه دوم در تحقیق معنی ماهیت نماز در عرف خاص اهل کمال، صحیفه ی سوم در بیان ارکان نماز، صحیفه چهارم، در بیان اوقات نماز و صحیفه ی پنجم در بیان شرایط نماز و تحقیق معانی آن است.
صائن الدین در این رساله، آیه ی «اقتربت الساعة و انشق القمر» را تفسیر میکند. وی معنی شق قمر و ساعت را بر اساس هفت مکتب فکری
فقها ، حکما، مشائین، اشراقیون، محققان
صوفیه ، طبقه حروفیان، طبقه اولو الایدی و الابصار مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
صائن الدین در این رساله، حدیثی از
احادیث نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را که مشتمل بر تمام مراتب عبادت است، اختیار نموده و در دو مدرج که یکی بیان معنای ظاهری حدیث و دیگری معنای باطنی آن است، مورد بررسی قرار میدهد.
متاسفانه این رساله ناقص است و مدرج دوم در آن دیده نمیشود؛ به هرحال، مدرج اول شامل شش باب در بیان اقسام طهارت،
نماز ،
زکات ،
روزه ،
حج ، حکمت ارکان اعمال مذکوره میباشد که هر کدام از آنها از اهمیت خاصی برخوردارند.
دارای یک مقدمه و دو وصل است. مؤلف در وصل اول بیان میکند که عدد ۹ دارای خواص مبارکی است، لذا ۹
حدیث از احادیث نبوی را ذکر میکند که در مذمت بدعت وارد شده است. در وصل دوم احادیثی را نقل میکند که در تایید اهل عرفان وارد شده است.
این رساله نیز مانند نفثه اول، نموداری از اوضاع اجتماعی آن زمان و
تقیه نمودن دانشمندان از اظهار عقاید خود، میباشد.
مؤلف، عرض حالی به بایسنغر نوشته و در آن آورده که پس از امیرزاده پیرمحمد و امیرزاده اسکندر، در پناه دولت او درآمده و رقیبان بارها انگیز بدگویی اش نموده و مؤثر واقع نیفتاده است. در اوانی که نسبت به بایسنغر سوء قصدی واقع شد، گروهی به حمله اتهام گرفتار آمدند؛ از جمله صائن الدین است. وی پس از رفع گرفتاری، شرح حال خود به بایسنغر مینویسد و در پایان آن اشاره به بیان دو سخن میکند و در دومین سخن، از صوفیان و درویشانی که دکان مشیخت باز کرده مذمت بسیار میکند و از بحثهایی که خود با مشایخ این
طایفه نموده، یاد میکند. در مطاوی کلماتش دو اشاره دارد: یکی راجع به ظهور خاتم الولایه است و دیگری اشاره به اعتقاد درویشان در مورد این ظهور و اینکه اختیار عالم در این وقت به دست درویشان خواهد افتاد و اینکه از اغلب مردمی که خود را نسبت به اهل
عرفان میکنند همین فهم میشود که انخلاع از تکالیف شرعی را شعار خود کردهاند و حال آنکه این تکالیف، از اهم شعایر سالک محسوب میباشد.
صائن الدین در این رساله همان حدیثی را که در رساله ی «تحفه علائیه» نقل شده، مورد شرح و بررسی قرار میدهد و لطایف آن را در قالب چهار بحث ایراد میکند:
بحث اول، درباره عالم ارواح و عالم غیب؛
بحث دوم، درباره حقیقت و خصوصیات
حضرت جبرئیل ؛
بحث سوم، بیان وصول جبرئیل به حضرت رسالت؛
بحث چهارم، در بیان چگونگی ملاقات میان جبرئیل و نبی.
صائن الدین بحث چهارم را در دو وجه مورد بحث قرار میدهد:
در وجه اول، وضع ملاقات و هیئت آن مورد نظر است و در وجه دوم، چگونگی تعلیم و تعلم میان جبرئیل و نبی مورد بحث است.
بخش دوم حدیث، در پنج اصل
تفسیر میگردد که عبارتند از:
بیان راه تعلیم و تعلم؛
اشاره به چگونگی وضع این راه و اینکه عبد مادام که دست از افعال و اعمال اکتسابی خویش برندارد، به جایی نخواهد رسید و باید که خود را از این شوایب خالص گرداند؛
بیان مهمات
دین ؛
بیان مراتب
ایمان ؛
بیان مبدا این طریق و اسرار راه سالکان که خود در سه اصل مورد بررسی قرار میگیرد.
صائن الدین خاتمه کتاب را به چند حکایت که درباره طعن و تشنیع بر بزرگان است، آورده و با فصلی که مشتمل بر سخنان
امام محمد غزالی است، رساله را به پایان میرساند.
مؤلف در این رساله بیان میکند که تمامی مطالب رساله اعتقادات صرفا بر اساس حجج و
براهین عقلی و نقلی نوشته شده است و
تقلید در آن راه ندارد.
در این رساله معنای قابلیت در مشرب عرفان بیان شده و تصریح میشود که ذات قابل از فیض اقدسی پیدا شده، پس قابل با مبدا خود در حریم اتحاد میباشد. مؤلف در این رساله به ایضاح معانی قبول و قابل با فاعل و
جبر و قدر پرداخته که دارای اهمیت خاصی است.
مؤلف در این رساله، اصطلاحات
علم صرف را با معانی عرفانی تاویل میکند. به نظر وی از مصدر، اول صورتی که پیدا میشود،
فعل ماضی است که بر گذشته و ازلیت دلالت دارد و مؤدای اسم «الاول» است و دوم صورتی که از
مصدر به ظهور رسیده، فعل مضارع است که بر طرف ابد دلالت دارد و مؤدای اسم «الآخر» است و صدور مرتبه سوم، به امر، موسوم شده که مؤدای اسم «الظاهر» است، چنان که مرتبه چهارم، نهی است که مؤدای اسم «الباطن» میباشد.
در این رساله حدیث عماء مورد بررسی و تحلیل عرفانی قرار میگیرد. حدیث عماء چنین است که: «سئل رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم : این کان ربنا قبل ان یخلق الخلق؟ فقال صلیاللهعلیهوآلهوسلّم : فی عماء ما فوقه هواء و ما تحته هواء».
رساله مختصری است که در آن حدیث قلب عنوان شده است و مؤلف، این حدیث را در دیگر رسایل، بیشتر وجهه دقت قرار داده است.
مؤلف در این رساله به فیروز شاه بن ارغوان شاه که از امیران آن
زمان بوده و مدتی اداره امور
هرات را بر عهده داشته، نامهای مینویسد و از او یاری میخواهد.
صائن الدین در این رساله بیان میکند که عرف عام اهل نظر، لفظ وجود را بر کون اطلاق میکنند و میان کون و وجود فرق نمیگذارند و چون بخواهند که بر مبنای مذهب درویشان تفسیر وجود کنند، از صواب دور میافتند، چون در مشرب اهل تحقیق میان وجود و کون تفاوت بسیار است. مؤلف در این رساله در ذیل ابیات ابن عربی، به تحقیق پیرامون وجود، کون، قلب و
انسان کامل پرداخته و مطالب ارزش مندی را ارائه میدهد.
کتاب، توسط دکتر سید علی موسوی بهبهانی و سید ابراهیم دیباجی، تحقیق و تصحیح شده است. فهرست اعلام در پایان کتاب ذکر شده است. پاورقیها به ذکر موارد اختلاف نسخ اختصاص یافته است.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.