• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیشینه اقرار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اقرار گرفتن و اعتراف کردن از جمله شیوه‌های اثبات حقوق یا دیگر امور است که در همه جوامع بشری کاربرد فراوان داشته و همه انسانها در تمام اعصار از آن بهره می‌جسته‌اند، ازاین‌رو پیشینه این امر را باید به آغاز خلقت انسان بازگرداند.



قرآن کریم در آیاتی متعدد به برخی از موارد اقرار گرفتن از انسانها یا اقرار و اعتراف کردن آنان در اعصار پیشین و نیز قیامت اشاره کرده است؛ از جمله:

۱.۱ - اقرار کردن همه انسانها به ربوبیت خداوند

«و اِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرِّیَّتَهُم واَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بَلی شَهِدنا.»

۱.۱.۱ - فلسفه اقرار انسان به ربوبیت خدا

قرآن به فلسفه این اقرار گرفتن اشاره کرده، می‌گوید: این امر بدان جهت بود که مبادا در قیامت بگویند ما نسبت به این امر غافل بودیم یا بگویند: چون پدران ما مشرک بودند ما نیز مشرک شدیم: «اَن تَقولوا یَومَ القِیـمَةِ اِنّا کُنّا عَن هـذا غـفِلِین • اَو تَقولوا اِنَّما اَشرَکَ ءاباؤُنا مِن قَبلُ وکُنّا ذُرِّیَّةً مِن بَعدِهِم».

۱.۱.۲ - کیفیت اقرار انسان به ربوبیت خدا

درباره چگونگی این اقرارگیری از فرزندان آدم برخی گفته‌اند: خداوند از همه فرزندان آینده آدم در عالم ذر درباره ربوبیت خود اقرار گرفت.
[۳] مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۶۵.
نظر دیگر این است که مراد از اقرار گرفتن قرار دادن استعداد خداشناسی و توحید در عقول و فطرت انسانها و پذیرش آن از سوی بشر است، بنابراین، اقرار گرفتن از بشر به زبان تکوین و آفرینش بوده است.
[۴] مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۶


۱.۲ - اقرار پیامبران و پیروان آنان به نبوت پیامبر بعدی

خداوند با همه پیامبران و پیروان آنان درباره پذیرش پیامبران بعدی پیمان بسته و از آنان در این‌باره اقرار گرفته و آنان نیز به این امر اقرار کرده‌اند: «و اِذ اَخَذَ اللّهُ میثـقَ النَّبِیّینَ لَما ءَاتَیتُکُم مِن کِتـب وحِکمَة ثُمَّ جاءَکُم رَسولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ ولَتَنصُرُنَّهُ قالَ ءَاَقرَرتُم واَخَذتُم عَلی ذلِکُم اِصری قالوا اَقرَرنا قالَ فَاشهَدوا و اَنَا مَعَکُم مِنَ الشّـهِدین» سپس تأکید کرده که هرکس از این اقرار روی گرداند از فاسقان خواهد بود: «فَمَن تَوَلّی بَعدَ ذلِکَ فَاُولـئِکَ هُمُ الفـسِقون».

۱.۲.۱ - آراء مفسران در مورد نوع اقرار پیامبران و پیروان

برخی مفسران این پیمان و اعتراف را عام و مربوط به همه پیامبران و پیروان آنان دانسته‌اند که خداوند از آنان نسبت به پذیرش پیامبر بعدی و ایمان به او اقرار گرفته است
[۹] مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.
؛ ولی عده‌ای دیگر معتقدند این اقرار خاص و صرفاً در مورد تصدیق و ایمان پیامبران و امتهای پیشین به پیامبر اسلام بوده است.
[۱۰] جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۱.
[۱۱] روح‌المعانی، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۵.
نظر دیگر این است که خداوند از امت هر پیامبری درباره ایمان آوردن و تصدیق او پیمان گرفت و آنان بدین امر اعتراف کردند
[۱۲] جامع‌البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۰.
، به هرحال، مخاطبان آیه اهل کتاب هستند تا با یادآوری این پیمانها به پیامبر اسلام ایمان آورند.
[۱۳] التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۲۲.
[۱۴] مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.


۱.۳ - اقرار بنی‌اسرائیل به پیمان الهی

از دیگر موارد اقرار در امتهای پیشین اقرار گرفتن خداوند از بنی‌اسرائیل در موارد متعدد، مانند یکتاپرستی، نیکو سخن گفتن با مردم، احسان به والدین و خویشاوندان، یتیمان و مساکین، بر پای داشتن نماز، پرداخت زکات، پرهیز از کشتن و بیرون راندن یکدیگر از وطن خود است. آنان نیز این پیمان را پذیرفتند: «واِذ اَخَذنا میثـقَ بَنی‌اِسرءیلَ لا تَعبُدونَ اِلاَّاللّهَ وبِالولِدَینِ اِحسانـًا وذِی القُربی والیَتـمی والمَسـکینِ وقولوا لِلنّاسِ حُسنـًا واَقیموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّکوةَ... • لاتَسفِکونَ دِماءَکُم ولا تُخرِجونَ اَنفُسَکُم مِن دِیـرِکُم ثُمَّ اَقرَرتُم واَنتُم تَشهَدون»

۱.۳.۱ - مراد از میثاق

مراد از «میثاق» در این آیات، پیمانهایی است که به واسطه عقل و شرع و پیامبران الهی
[۱۷] روح المعانی، ج۱، ص۴۸۵.
و کتب آسمانی از جمله تورات
[۱۸] روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۴۸۵.
از بنی‌اسرائیل گرفته شده است و آنان به انجام دادن این امور تعهد و اقرار کرده‌اند.

۱.۴ - اقرار به بیگناهی حضرت یوسف

برادران یوسف، در مواردی به آن حضرت ستم روا داشته و حق او را تضییع کردند؛ اما پس از مدتی نزد پدر به گناه و خطای خویش اعتراف و از آن حضرت برای خود درخواست استغفار کردند: «قالوا یـاَبانَا استَغفِر لَنا ذُنوبَنا اِنّا کُنّا خـطِـین»؛ همچنین هنگامی که پس از سالها دوری از حضرت یوسف وی را یافتند نزد او نیز به خطای خویش اعتراف کردند: «قالوا تاللّهِ لَقَد ءاثَرَکَ اللّهُ عَلَینا واِن کُنّا لَخـطِـین»
زلیخا نیز پس از افترا زدن به یوسف و به زندان افکندن او به گناه خود اعتراف کرد و یوسف را بیگناه شمرد: «قالَتِ امرَاَتُ العَزیزِ الــنَ حَصحَصَ الحَقُّ اَنَا راودتُهُ عَن نَفسِهِ و اِنَّهُ لَمِنَ الصّـدِقین • ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّی لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ... • و ما اُبَرِّئُ نَفسِی اِنَّ النَّفسَ لاََمّارَةٌ بِالسّوءِ»، چنان‌که زنان دربار نیز پس از سوءظن به وی به پاکی آن حضرت اعتراف کردند: «قالَ ما خَطبُکُنَّ اِذ راودتُنَّ یوسُفَ عَن نَفسِهِ قُلنَ حـاشَ لِلّهِ ما عَلِمنا عَلَیهِ مِن سوء».

۱.۵ - اقرار مشرکان به توحید و ربوبیت خداوند

مشرکان عصر بعثت با وجود اینکه منکر معاد بودند خداوند درباره آنان خطاب به پیامبر می‌فرماید: اگر از اینان بپرسی که مالک زمین و آنچه در آن است چه کسی است، پروردگار آسمانهای هفت‌گانه و عرش کیست و حکومت همه موجودات به دست چه کسی است؟ اعتراف خواهند کرد که مالک و پروردگار همه اینها خداست و همه امور به دست اوست: «قُل لِمَنِ الاَرضُ ومَن فیها... • سَیَقولونَ لِلّهِ... • قُل مَن رَبُّ السَّمـوتِ السَّبعِ ورَبُّ العَرشِ العَظیم • سَیَقولونَ لِلّهِ... • قُل مَن بِیَدِهِ مَلَکوتُ کُلِّ شَیء وهُوَ یُجیرُ ولا یُجارُ عَلَیهِ • سَیَقولونَ لِلّهِ»
و نیز می‌گوید: اگر از آنان بپرسی که روزی دهنده شما از آسمان و زمین و مالک گوش و چشمها و تدبیر کننده امور کیست اعتراف خواهند کرد که خداوند است: «قُل مَن یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ والاَرضِ اَمَّن یَملِکُ السَّمعَ والاَبصـرَ... ومَن یُدَبِّرُ الاَمرَ فَسَیَقولونَ اللّهُ».
سپس خداوند در ادامه این آیات آنان را توبیخ کرده و می‌گوید: شما که به این حقایق اعتراف دارید چرا متذکر نمی‌شوید: «اَفَلا تَذَکَّرون» و چرا تقوا پیشه نمی‌کنید: «اَفَلا تَتَّقون» ؛ یعنی شما که اعتراف به توحید و رازقیت و مدبریّت خداوند دارید چرا از خشم او نمی‌هراسید و معاد را انکار می‌کنید، قرآن را اسطوره می‌دانید و انبیای الهی را به سخره می‌گیرید؟


۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲-۱۷۳.    
۳. مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۶۵.
۴. مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۶
۵. التبیان، ج۵، ص۲۷.    
۶. نمونه، ج۷، ص۶.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۸۱.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۸۲.    
۹. مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.
۱۰. جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۱.
۱۱. روح‌المعانی، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۵.
۱۲. جامع‌البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۰.
۱۳. التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۲۲.
۱۴. مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۸۳-۸۴.    
۱۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۸۵.    
۱۷. روح المعانی، ج۱، ص۴۸۵.
۱۸. روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۴۸۵.
۱۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۷.    
۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۱.    
۲۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۱.    
۲۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۳.    
۲۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۲.    
۲۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۱.    
۲۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۴-۸۹.    
۲۶. یونس/سوره۱۰ف آیه۳۱.    
۲۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۵.    
۲۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۷.    
۲۹. یونس/سوره۱۰ف آیه۳۱.    
۳۰. المیزان، ج۱۵، ص۵۹.    



دانشنامه موضوعی قرآن.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱،‌ ص۳۴۸-۳۵۱.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات حقوقی | اقرار | فقه | قضاوت




جعبه ابزار