• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیشگامی امام علی در اسلام (دیدگاه تابعین)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از مسائل مورد قبول بیشتر علماء، محدثان، مورخان و‌اندیشمندان فریقین، این است که حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) نخستین فرد از میان زنان و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نخستین فرد از میان مردان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان آورده‌اند و در این باره روایات صحیح در منابع اسلامی وجود دارد.
اما بنیانگذار وهابیت، ابن‌تیمیه حرانی در پی شبهه‌افکنی خود می‌گوید ابوبکر نخستین مسلمان محسوب می‌شود. در این مقاله در جواب این شبهه پیشگامی امام علی در اسلام از منظر تابعین و علمای اهلسنت را بررسی می‌کنیم. در این بررسی مشخص می‌شود که در کلام تابعین و علمای اهلسنت نیز امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نخستین مسلمان معرفی شده است.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
       ۱.۱ - سخن علامه حلی
       ۱.۲ - سخن ابن‌تیمیه
       ۱.۳ - بررسی شبهه
۲ - حسن بصری
۳ - محمد بن کعب قرظی
       ۳.۱ - ملاحظه سند روایت
              ۳.۱.۱ - یعقوب بن حمید
              ۳.۱.۲ - عبدالعزیز بن محمد
              ۳.۱.۳ - عمر بن عبدالله
              ۳.۱.۴ - محمد بن کعب
۴ - محمد بن اسحاق بن یسار
       ۴.۱ - ملاحظه سند حدیث
              ۴.۱.۱ - احمد بن محمد
              ۴.۱.۲ - ابراهیم بن سعد
              ۴.۱.۳ - ابن‌اسحاق
       ۴.۲ - مضمون دیگر روایت
۵ - محمد بن سلام جمحی
       ۵.۱ - سند اول
       ۵.۲ - ملاحظه سند
              ۵.۲.۱ - محمد بن حسن
              ۵.۲.۲ - احمد بن یحیی
              ۵.۲.۳ - محمد بن سلام
       ۵.۳ - سند دوم
۶ - عبدالله بن هاشم
۷ - سعید بن قیس
۸ - سعید بن جبیر
۹ - مجاهد
۱۰ - قتاده
۱۱ - امام باقر
۱۲ - ابن‌شهاب
۱۳ - سخنان برخی مفسران
۱۴ - عبدالله بن محمد
۱۵ - محمد بن عبدالله
۱۶ - مسعودی
۱۷ - سخن حاکم نیشابوری
۱۸ - ابونعیم اصفهانی
۱۹ - ابن‌ابی‌الحدید
۲۰ - طرسوسی
۲۱ - ابن‌تیمیه
۲۲ - حسن بن عمر
۲۳ - زین‌الدین عراقی
۲۴ - بدر‌الدین عینی
۲۵ - حلبی
۲۶ - پانویس
۲۷ - منبع


علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) سخنی در اثبات امامت امیرالمومنین دارد که ابن‌تیمیه با شبه‌افکنی سعی در مخدوش نمودن آن دارد. در ادامه به بررسی این موضوع پرداخته می‌شود.

۱.۱ - سخن علامه حلی

علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) بر امامت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) به آیه: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» استدلال کرده و روایت ابن‌عباس را که پیشگامان امت را معرفی می‌کند، ذیل آن آورده و نتیجه گرفته است که:
وهذه الفضیلة لم تثبت لغیره من الصحابة فیکون هو الامام؛ این فضیلت برای غیر علی از بقیه صحابه ثابت نشده است، پس او امام است.

۱.۲ - سخن ابن‌تیمیه

ابن‌تیمیه در مقام جواب از این سخن علامه حلی می‌گوید:
الرابع قوله «وهذه الفضیلة لم تثبت لغیره من الصحابة» ممنوع، فان الناس متنازعون فی اول من اسلم فقیل ابوبکر اول من اسلم فهو اسبق اسلاما من علی وقیل ان علیا اسلم قبله لکن علی کان صغیرا واسلام الصبی فیه نزاع بین العلماء ولا نزاع فی ان اسلام ابی‌بکر اکمل وانفع فیکون هو اکمل سبقا بالاتفاق واسبق علی الاطلاق علی القول الآخر فکیف یقال علی اسبق منه بلا حجة تدل علی ذلک.
این سخن علامه حلی که می‌گوید: این فضلیت برای دیگر صحابه ثابت نشده اشد، ممنوع است؛ زیرا مردم در این مطلب که اولین مسلمان چه کسی است، اختلاف نظر دارند. گفته شده است که ابوبکر اولین کسی است که اسلام آورد؛ بنابراین او پیشگام‌ترین مسلمان از علی است؛ و گفته شده است که علی قبل از او اسلام آورده است ولی علی کوچک بود؛ و در صحت اسلام کودک در بین علماء اختلاف است، و شکی نیست که اسلام ابوبکر کامل‌تر و سودمند‌تر بود؛ و اجماعا پیشگامی ابوبکر کامل‌تر و طبق نظر دیگر ابوبکر پیشگام علی الاطلاق بود؛ پس چگونه بدون هیچ دلیلی ادعا می‌شود که علی پیشگام علی الاطلاق بوده است.

۱.۳ - بررسی شبهه

همانگونه که مشاهده می‌شود ابن‌تیمیه روی دو مطلب دست گذاشته است:
مطلب اول: علی (علیه‌السّلام) اولین مسلمان نیست؛ زیرا در اولین مسلمان اختلاف نظر است و طبق یک قول ابوبکر نخستین مسلمان بوده است.
مطلب دوم: برفرض که علی نخستین فرد مسلمان بوده، اما او در حال کودکی اسلام آورده و اسلام یک کودک هیچگونه ارزش ندارد و در صحت اسلام کودک میان علماء گفتگو است.
در نوشتار پیش رو، بر آنیم که نخستین مسلمان بودن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از نظر تابعین و اقوال علمای اهلسنت و روایات صحیح آنها در چند بخش ثابت کنیم، تا پاسخ شبهه ابن‌تیمیه مشخص شود.


ابوسعید حسن بن ابی‌الحسن بصری از بزرگان علمای تابعین است. ایشان بر این عقیده است که نخستین فرد مسلمان حضرت علی (علیه‌السّلام) بوده است. سخن وی را عبدالرزاق صنعانی در ضمن دو روایت با سند معتبر نقل کرده است:
۲۰۳۹۱ اخبرنا عبدالرزاق عن معمر عن قتادة عن الحسن وغیره قال اول من اسلم بعد خدیجة علی بن ابی‌طالب وهو بن خمس عشرة او ست عشرة؛ قتاده از حسن بصری و غیر آن نقل کرده است که وی گفت: نخستین کسی که بعد از خدیجه اسلام آورد، علی بن ابی‌طالب است در حالی که ایشان پسر پانزده ساله و یا شانزده ساله بوده است.
[۶] صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۵، ص۳۲۵، تحقیق: حبیب الرحمن الاعظمی، دار النشر: المکتب الاسلامی – بیروت، الطبعة: الثانیة ۱۴۰۳.

احمد بن حنبل شیبانی نیز این روایت را با سند فوق نقل کرده است: ۳۸۰۳ حدثنی ابی‌قال حدثنا عبدالرزاق قال حدثنا معمر عن قتادة عن الحسن وغیره قال وکان اول من آمن به علی بن ابی‌طالب وهو بن خمس عشرة او ست عشرة
رجال سند این روایات همه از نظر علمای رجال اهلسنت موثق هستند.


محمد بن کعب قرظی نیز از تابعان موثق است که امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) را در این روایت معتبر نخستین مسلمان معرفی می‌کند:

«۲۰۰۷ حدثنا یعقوب بن حمید قال ثنا عبدالعزیز بن محمد عن عمر بن عبدالله عن محمد بن کعب قال اول من اسلم ابوبکر وعلی رضی الله عنهما فابوبکر رضی الله عنه اولهما اظهر اسلامه وکان علی رضی الله عنه یکتم ایمانه فرقا من ابیه فاطلع علیه ابوطالب وهو مع النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فقال اسلمت قال نعم قال آزر ابن‌عمک یا بنی وانصره قال وکان علی رضی الله عنه اولهما اسلاما.»

محمد بن کعب می‌گوید: نخستین کسی که اسلام آورد، ابوبکر و علی هستند. ابوبکر نخستین کسی بود که اسلامش را ظاهر کرد وعلی ایمانش را از ترس پدرش ابوطالب مخفی می‌کرد. ابوطالب وقتی خبر دار شد که علی همراه رسول خدا بود. سؤال کرد آیا اسلام آوردی؟ علی گفت: آری. ابوطالب گفت: پسر عموی خود را یاری کن‌ای پسرم. و علی که خداوند از او راضی باشد، نخستین آن دو «علی و ابوبکر» بوده است.

۳.۱ - ملاحظه سند روایت

در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:

۳.۱.۱ - یعقوب بن حمید

یعقوب بن حمید نخستین راوی روایت از نظر علمای رجال اهلسنت مورد اعتبار است. ذهبی وی را به «حافظ» توصیف کرده و از نظر بخاری نیز صدوق است:
۶۳۸۷ یعقوب بن حمید بن کاسب المدنی الحافظ... وقال البخاری... هو فی الاصل صدوق مات ۲۴۱ خ ق؛ یعقوب بن حمید بن کاسب مدنی، حافظ ... بخاری گفته: وی صدوق است.
ذهبی در کتاب دیگرش نیز درباره وی تعبیر «امام، محدث و عالم مدینه» آورده است: ۴۷۷ خ ق یعقوب بن حمید بن کاسب الامام المحدث عالم المدینة.
ابن‌حبان نیز وی را در کتاب «الثقات» می‌نویسد: ۱۶۴۶۴ یعقوب بن حمید بن کاسب ابویوسف المدنی... وکان ممن یحفظ وممن جمع وصنف واعتمد علی حفظه ...؛ وی از جمله کسانی بود که روایت حفظ می‌کرد و کتاب تصنیف کرد و بر حفظ خودش اعتماد داشته است ...
ذهبی در کتاب «میزان الاعتدال فی نقد الرجال» توثیق یحیی بن معین و برخی دیگر را نقل کرده است:
یعقوب بن حمید (ق) بن کاسب المدنی... عبدالله بن اسحاق المدائنی حدثنا مضر بن محمد سالت یحیی بن معین عن ابن‌کاسب فقال ثقة. وقال القاسم بن عبدالله بن مهدی قلت لابی مصعب عمن اکتب بمکة قال علیک بشیخنا ابی‌یوسف یعقوب بن حمید بن کاسب. قال ابن‌عدی یعقوب لا باس به و بروایته.
از یحیی بن معین درباره یعقوب بن حمید سؤال شد، یحیی گفت: وی ثقه است. قاسم بن عبدالله می‌گوید: از ابومصعب سؤال کردم در مکه از چه کسی روایت بنویسم؟ گفت: از شیخ ما ابویوسف یعقوب بن حمید بنویس. ابن‌عدی گفته است: روایت یعقوب اشکالی ندارد.

۳.۱.۲ - عبدالعزیز بن محمد

این راوی، معروف به «دراوردی» است. ابن‌حجر عسقلانی این راوی را صدوق می‌داند: ۴۱۱۹ عبدالعزیز بن محمد بن عبید الدراوردی ابومحمد الجهنی مولاهم المدنی صدوق ...
ابن‌حجر در کتاب دیگرش توثیق مالک را درباره وی نقل کرده است: قال مصعب الزبیری کان مالک یوثق الدراوردی...
عجلی کوفی نیز این راوی را موثق می‌داند و می‌نویسد: ۱۱۱۴ عبدالعزیز بن محمد الدراوردی مدنی ثقة.
ابن‌حبان نیز وی را در کتاب «الثقات» ‌آورده است. ابن‌حبان در کتاب دیگرش وی را از فقهای مدینه و بزرگان آن شهر می‌داند می‌نویسد:۱۱۲۰ عبدالعزیز بن محمد بن ابی عبید الدراوردی... وکان عبدالعزیز من فقهاء اهل المدینة وساداتهم مات سنة اثنتین وثمانین ومائة

۳.۱.۳ - عمر بن عبدالله

در این سند اسم این راوی، عمر بن عبدالله آمده، ولی در سند دیگر، که ذیلا بیان می‌شود، «عمرو مولی غفره» یا «عمر مولی عفرة» ثبت شده است. از نظر ابن‌سعد این راوی موثق بوده و توثیق وی را ذهبی نقل کرده است: ۴۰۸۳ عمر بن عبدالله مولی غفرة... ووثقه بن سعد مات ۱۴۵ د ت
احمد بن حنبل نیز تعبیر «لیس به باس» را دارد. ذهبی در کتاب دیگرش نظر احمد بن حنبل و توثیق ابن‌سعد را نیز آورده است: عمر بن عبدالله المدنی، د ت. مولی غفرة.
قال احمد بن حنبل: لیس به باس لکن اکثر حدیثه مراسیل. قال ابن‌سعد: کثیر الحدیث ثقة ...؛ احمد بن حنبل اشکالی در آن نیست؛ اما بسیاری از روایاتش مرسل است. ابن‌سعد گفته: وی راوی حدیث بسیار و ثقه است.
عجلی کوفی نیز ایشان را مورد اعتبار دانسته و نوشتن روایت او را تصریح کرده است: ۱۳۵۳ عمر بن عبدالله المدنی ابوحفص مولی غفرة یکتب حدیثه ولیس بالقوی.
در منابع اهلسنت روایت این روای نیز تصحیح شده است: عبدالعظیم منذری در کتاب «الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف» روایاتی را که در سند آن «عمر مولی عفره» قرار دارد، حسن دانسته است:
قال المملی رضی الله عنه فی اسانیدهم کلها عمر مولی عفرة ویاتی الکلام علیه وبقیة اسانیدهم ثقات مشهورون محتج بهم والحدیث حسن والله اعلم ... در اسناد این روایات عمر مولی عفره است و سخن از ایشان خواهد آمد و بقیه رجال سند از موثقان مشهوری است که می‌شود به آنان احتجاج کرد و روایت حسن است.
نکته جالب‌تر این که ابن‌تیمیه نیز وقتی روایات دیده شدن خداوند را (ان الله یتجلی لاهل الجنة کل یوم...) در قیامت مطرح کرده روایتی را که در سند آن عمر مولی عفره قرار دارد، صحیح می‌داند و می‌نویسد:
ورواه ایضا (الدارقطنی) باسناد صحیح الی العباس بن الولید بن مزید اخبرنی محمد بن شعیب اخبرنی عمر مولی عفرة عن انس بن مالک بنحو ما تقدم فی الروایات المتقدمة وفیه (فیفتح علیهم بعد انصرافهم من یوم الجمعة ما لا عین رات ولا اذن سمعت ولا خطر علی قلب بشر ...
در نتیجه این راوی نیز از نظر علمای اهلسنت مورد اعتبار است.

۳.۱.۴ - محمد بن کعب

محمد بن کعب از رجال صحیح بخاری است و نیاز به توثیق ندارد، چرا که به عقیده اهلسنت راویان صحیح بخاری از پل جرح عبور کرده‌اند. عجلی کوفی درباره وی می‌نویسد: ۱۶۴۰ محمد بن کعب القرظی مدنی تابعی ثقة رجل صالح عالم بالقرآن.
ذهبی نیز درباره وی تعبر «ثقة و حجة را دارد: ۵۱۲۹ محمد بن کعب القرظی... ثقة حجة.
در نتیجه این روایت از نظر سند معتبر است که در آن علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) نخستین مسلمان معرفی شده است.
روایت فوق با تعبیر دیگر با همین سند نقل این‌گونه نقل شده است:
«۸۹ - حدثنا عبدالسلام بن صالح، نا عبدالعزیز بن محمد الدراوردی، قال: حدثنی عمر مولی عفْرَة قال: سئل محمد بن کعب عن اول من اسلم علی بن ابی‌طالب او ابوبکر، قال: سبحان الله علیّ اولهما اسلاماً، وانما اشتبه علی الناس لان علی اول ما اسلم کان یخفی اسلامه من ابی‌طالب، واسلم ابوبکر فاظهر اسلامه، فکان ابوبکر اول من اظهر اسلاماً. وکان علی اولهم اسلاماً، فاشتبه علی الناس.»

از محمد بن کعب سؤال شد که اولین مسلمان علی بن ابی‌طالب است یا ابوبکر؟ گفت: سبحان الله! علی نخستین مسلمان است، منتها بر مردم این امر مشتبه شده است؛ زیرا علی که نخستین مسلمان بود، اسلامش را از ابوطالب مخفی کرد اما وقتی ابوبکر اسلام آورد، اسلامش را اظهار نمود؛ پس ابوبکر نخستین کسی است که اسلامش را اظهار کرد اما علی اولین مسلمان است.

در تعبیر دیگری که قرطبی نقل کرده، محمد بن کعب می‌گوید: ولا شک ان علیا عندنا اولهما اسلاما. وروی فی ذلک عن ابی رافع مثل ذلک حدثنا عبدالوارث حدثنا قاسم حدثنا احمد بن زهیر قال حدثنا عبدالسلام بن صالح قال حدثنا عبدالعزیز ابن‌محمد الدراوردی قال حدثنا عمرو مولی عفرة قال سئل محمد بن کعب القرظی عن اول من اسلم علی او ابوبکر رضی الله عنهما قال سبحان الله علی اولهما اسلاما وانما شبه علی الناس لان علیا اخفی اسلامه من ابی طالب واسلم ابوبکر فاظهر اسلامه ولا شک ان علیا عندنا اولهما اسلاما.

از محمد بن کعب سؤال شد که آیا نخستین کسی که اسلام آورد، علی است یا ابوبکر؟ گفت: منزه است خداوند، علی نخستین مسلمان است؛ اما بر مردم این امر مشتبه شده است؛ زیرا علی ایمانش را از ترس پدرش ابوطالب مخفی می‌کرد. اما ابوبکر اسلام آورد و اسلامش را اظهار کرد و بدون شک، علی در نزد ما نخستین مسلمان آن دو «علی و ابوبکر» است.


محمد بن اسحاق بن یسار یکی از تابعان و مورخان موثق است. ایشان نیز به صراحت بیان کرده که نخستین فرد مؤمن از میان مردان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) است. این مطلب با سند معتبر نقل شده است:
«۷۵ - حدثنا احمد بن محمد بن ایوب، قال: نا ابراهیم بن سعد، عن ابن‌اسحاق قال: ' آمنت به خدیجة، ثم کان اول ذکر من الناس آمن برسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وصلی معه وصدقه بما جاء به من الله علی بن ابی‌طالب، وهو ابن‌عشر سنین، وکان مما انعم الله به علی علی؛ انه کان فی حجر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل الاسلام.»

ابن اسحاق می‌گوید: به رسول خدا خدیجه ایمان آورد، پس از آن، نخستین مردی که به آن حضرت ایمان آورد، و همراه ایشان نماز خواند و حضرت را تصدیق نمود، علی بن ابی‌طالب است. در حالی که او پسر ده ساله بود. و از عنایت خداوند به علی این بود که وی را قبل از اسلام در کنار رسول خدا قرار دارد.

۴.۱ - ملاحظه سند حدیث

در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:

۴.۱.۱ - احمد بن محمد

ذهبی اسم احمد بن محمد بن ایوب را در کتاب «ذکر من تکلم فیه وهو موثق» آورده و ایشان را صدوق دانسته است: احمد بن محمد بن ایوب د صاحب المغازی صدوق.
ذهبی در کتاب دیگرش وی را موثق می‌داند: احمد بن محمد بن ایوب الناسخ کتب المغازی للبرامکة وسمعها من ابراهیم بن سعد وعنه ابوداود و ابویعلی وعدة وثق مات ۲۲۸ د
از نظر ابن‌حجر نیز این روای صدوق است: احمد بن محمد بن ایوب صاحب المغازی یکنی ابا جعفر صدوق.

۴.۱.۲ - ابراهیم بن سعد

این راوی از راویان بخاری و مسلم است. ابن‌حجر عسقلانی بعد از معرفی این راوی، سخنان علمای رجال اهلسنت را درباره وی آورده است:
الستة ابراهیم بن سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف الزهری ابواسحاق المدنی نزیل بغداد روی عن ابیه... ومحمد بن اسحاق وشعبة ... قال احمد ثقة وقال ایضا احادیثه مستقیمة... وقال بن ابی‌مریم عن بن معین ثقة حجة وقال ایضا ابراهیم احب الی فی الزهری من بن ابی‌ذئب وقال ایضا ابراهیم اثبت من الولید بن کثیر ومن بن اسحاق وقال الدوری قلت لیحیی ابراهیم احب الیک فی الزهری او اللیث فقال کلاهما ثقة وقال بن معین ایضا والعجلی و ابوحاتم ثقة.
احمد درباره وی گفته: ابراهیم ثقه است و نیز گفته: روایاتش درست است. ابن‌معین گفته: ابراهیم ثقه و حجت است ... دوری می‌گوید: به یحیی بن معین گفتم: ابراهیم در نزد تو محبوب‌تر است یا لیث؟ گفت: هردو ثقه هستند. عجلی و ابن‌معین گفته‌اند: وی ثقه است.

۴.۱.۳ - ابن‌اسحاق

محمد بن اسحاق صاحب سیره و تاریخ بوده و از نظر علمای رجال اهلسنت، موثق است. ذهبی ایشان را صدوق دانسته و توثیق علمای دیگر را نیز درباره وی آورده است:
۵۲۷۵ - عه/ محمد بن اسحاق بن یسار احد الاعلام صدوق قوی الحدیث امام لا سیما فی السیر وقد کذبه سلیمان التیمی وهشام ابن‌عروة ومالک ویحیی القطان ووهیب واما ابن‌معین فقال ثقة لیس بحجة وکذا قال النسائی وغیر واحد وقال شعبة صدوق وقال احمد بن حنبل حسن الحدیث ولیس بحجة ... وقال ابن‌المدینی حدیثه عندی صحیح لم اجد له الا حدیثین منکرین...

محمد بن اسحاق بن یسار یکی از بزرگان، راستگو و در روایت قوی و امام است به ویژه در سیره و تاریخ. سلیمان تیمی و ... وی را دروغگو خوانده‌اند اما ابن‌معین گفته: او ثقه است. و نیز نسائی و بسیاری این را گفته‌اند. شعبه گفته است: وی صدوق است. احمد بن حنبل گفته است. وی روایتش حسن است. ابن‌عدی گفته است: روایت او در نزد من صحیح است.

۴.۲ - مضمون دیگر روایت

این روایت با تعبیر دیگر با همین سند نقل شده است:
«۹۳ - حدثنا احمد بن محمد بن ایوب، قال: نا ابراهیم بن سعد، عن ابن‌اسحاق قال: ط ثم اسلم بعد علی زید بن حارثة مولی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). فکان اول ذکر اسلم وصلی بعد، علی بن ابی‌طالب، ثم اسلم ابوبکر بن ابی‌قحافة الصدیق فلما اسلم اظهر اسلامه ...»
سپس بعد از علی، زید بن حارثه غلام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اسلام آورد؛ پس او نخستین مردی است که اسلام آورده و بعد از علی بن ابی‌طالب نماز خوانده است. سپس ابوبکر بن ابوقحافه اسلام آورد. هنگامی که اسلام آورد، اسلامش را ظاهر کرد ...
این قول ابن‌اسحاق را بسیاری از علمای اهلسنت نقل کرده‌اند که جهت پرهیز از اطاله سخن از ذکر آن خودداری می‌کنیم.


محمد بن سلام جمحی متوفای قرن سوم، تصریح نموده حضرت علی (علیه‌السّلام) اولین مسلمان است. این سخن ایشان با دو سند نقل شده است.

۵.۱ - سند اول

اخبرنا محمد، قال وثنا ابوالعباس، قال قال ابن‌سلام: لما امعر ابوطالب، قالت بنو‌هاشم: دعنا فلیاخذ کل رجل منا رجلاً من ولدک. قال: اصنعوا ما احببتم اذا خلیتم لی عقیلاً. فاخذ النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علیاً، فکان اول من اسلم ممن تلتف علیه حیطانه من الرجال، ثم اسامة بن زید.
ابن‌سلام گفته است: هنگامی‌که ابوطالب فقیر و دست تنگ شد، بنی‌هاشم گفتند: هر یکی از ما‌ها باید یکی از فرزندان ابوطالب را سرپرستی کنیم. ابوطالب گفت: عقیل را برای من بگذارید و هر کار خواستید بکنید؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی را برای سرپرستی برداشت. پس او نخستین شخص از مردان است که دیوار خانه پیامبر را دور زده است (کنایه از این که اولین فرد مسلمان از میان مردم بوده است) پس از آن اسامه بن زید اسلام آورد.

۵.۲ - ملاحظه سند

در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:

۵.۲.۱ - محمد بن حسن

خطیب بغدادی ایشان را در ابتدا معرفی کرده، و پس از آن توثیق نموده است: محمد بن الحسن بن یعقوب بن الحسن بن الحسین بن محمد بن سلیمان بن داود بن عبیدالله بن مقسم ابوبکر المقرئ العطار سمع ابا السری موسی بن الحسن الجلاجلی ... واباالعباس ثعلبا... وغیرهم وکان ثقة؛ محمد بن الحسن بن یعقوب... موثق بود.
یاقوت حموی نیز می‌نویسد: محمد بن الحسن بن یعقوب ... وکان ثقة من اعرف الناس بالقراءات واحفظهم لنحو الکوفیین...؛ محمد بن الحسن ... موثق و با قرائات شناخت کامل داشت و حافظ‌ترین مردم بود.
ذهبی نیز پس از معرفی می‌نویسد: وکان من احفظ اهل زمانه لنحو الکوفیین واعرفهم بالقراءات مشهورها وغریبها وشاذها قال ابوعمرو الدانی هو مشهور بالضبط والاتقان عالم بالعربیة حافظ للغة حسن التصنیف فی علوم القرآن؛ وی از حافظ‌ترین مردم زمانش به علم نحو کوفه، داناترین آنها در علم قرائت (چه مشهور و چه غیر مشهور و شاذ) بود. ابوعمر دانی گفته: هو در ظبق و اتقان مشهور‌ و دانایی به علو عربی... بود.

۵.۲.۲ - احمد بن یحیی

راوی دوم، ابوالعباس احمد بن یحیی را نیز تعدادی از علمای اهلسنت توثیق کرده‌اند. ابن‌جوزی درباره ایشان می‌گوید: احمد بن یحیی بن زید بن یسار ابوالعباس الشیبانی، مولاهم المعروف بثعلب امام الکوفیین فی النحو واللغة، ... وکان ثقة حجة دیناً صالحاً مشهوراً بالصدق والحفظ؛ احمد بن یحی بن زید ... شخص موثق، حجت، ‌متدین، صالح و مشهور به راستگویی و حفظ بود.
ابن‌کثیر نیز همانند ابن‌جوزی ایشان را توثیق کرده است: احمد بن یحیی بن زید بن سیار ابوالعباس الشیبانی مولاهم الملقب بثعلب امام الکوفیین فی النحو واللغة ... وکان ثقة حجة دینا صالحا مشهورا بالصدق والحفظ.
سیوطی ایشان را به لقب «علامه، محدث و شیخ» توصیف کرده و توثیق خطیب را نیز نقل کرده است: ثعلب العلامة المحدث شیخ اللغة العربیة ابوالعباس احمد بن یحیی بن یزید الشیبانی... وقال الخطیب کان ثقة ثبتا حجة صالحا مشهورا بالحفظ.
صفدی نیز می‌نویسد: ثعلب احمد بن یحیی بن سیار ابوالعباس ثعلب الشیبانی مولاهم النحوی اللغوی امام الکوفیین فی النحو واللغة والثقة والدیانة

۵.۲.۳ - محمد بن سلام

ذهبی در تاریخ الاسلام پس از معرفی ابن‌سلام، اقوال علمای اهلسنت را درباره وی نقل می‌کند: محمد بن سلام بن عبیدالله ابوعبدالله الجمحی مولاهم البصری الاخباری، اخو عبدالرحمن... قال ابن‌قانع: کان ادیباً عالماً عارفاً بارعاً ... وقال صالح جزرة: صدوق؛ ابن‌قانع گفته است: وی ادیب، دانا، عارف بود ... صالح بن جزره گفته: وی صدوق است. و در کتاب دیگرش به توثیق ایشان تصریح می‌کند: ۵۵۷۱ - محمد بن سلام الجمحی اخباری موثق.
ذهبی در کتاب دیگرش می‌نویسد: وفیها محمد بن سلام الجمحی البصری الاخباری الحافظ ابوعبدالله ... وکان صدوقا؛ و در این سال (۲۳۱) محمد بن سلام جمحی اخباری حافظ وفات یافته... و او صدوق است.
صفدی می‌نویسد: ابن‌سلام: البصری الاخباری محمد بن سلام... وکان من اهل الفضل والادب... وروی عنه عبدالله بن الامام احمد وغیره... وعامة المحدثین علی صدقه وثقته الا ان ابا خیثمة قال کان یرمی بالقدر؛ ابن سلام... از اهل فضل و ادب بود. عبدالله بن احمد بن حنبل و دیگران از وی روایت نقل کرده‌اند ... و تمامی محدثان او را ثقه و راستگو می‌داند ...
هیثمی نیز بعد از نقل یک روایت، بر توثیق ایشان تصریح کرده است: قال ابن‌سلام فحدثنی بعض قومه انه قال لعمر بن الخطاب ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اعطانی یتالفنی علی الاسلام فلم احب ان آخذ علی الاسلام اجرا فانا اردها قال انه لم یعطکها الا وهو یری انها لک حق رواه الطبرانی عن خلیفة بن خیاط عن محمد بن سلام الجمحی وکلاهما ثقة.
حاکم نیشابوری روایتی را که در سندش محمد بن سلام جمحی قرار دارد تصحیح کرده است.
نتیجه: این روایت از نظر سند معتبر است و نخستین مسلمان بودن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را به اثبات می‌رساند.

۵.۳ - سند دوم

ابن‌عساکر دمشقی روایت فوق را با سند دیگر نقل کرده است:
واخبرنا ابوالفضل (محمد) بن ناصر انا ابوطاهر الباقلانی و ابوالحسن محمد بن اسحاق بن ابراهیم البزار و ابوعلی بن نبهان (محمد بن سعید بن ابراهیم) قالوا انا ابوعلی بن شاذان (الحسن بن احمد بن ابراهیم) انا محمد بن الحسن بن مقسم نا ابوالعباس قال قال ابن‌سلام لما امعر ابوطالب قالت بنو‌هاشم دعنا فلیاخذ کل رجل منا رجلا من ولدک قال اصنعوا ما احببتم اذا خلیتم لی عقیلا فاخذ النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علیا فکان اول من اسلم ممن یلتف علیه حیطانه من الرجال.


عبدالله بن هاشم بن عتبه مرقال یکی از اصحاب امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در جنگ صفین پرچمدار آن حضرت بود. وقتی او به شهادت رسید، پرچم را پسرش عبدالله بن هاشم برداشت و به جنگ پرداخت و بعد از حمد و ثنای الهی از پدرش تعریف کرد و گفت: او در اطاعت پسر عموی رسول خدا بود. پسر عموی رسول خدا نخستین فردی است که به آن حضرت ایمان آورد و فقیه‌ترین مردم در دین خدا بود.
متن سخنان او را نصر بن مزاحم چنین نقل کرده است:

بسم الله الرحمن الرحیم اخبرنا الشیخ الثقة شیخ الاسلام ابوالبرکات عبدالوهاب بن المبارک بن احمد بن الحسن الانماطی، قال: اخبرنا الشیخ ابوالحسین المبارک بن عبدالجبار ابن‌احمد الصیرفی بقراءتی علیه، قال ابویعلی احمد بن عبدالواحد بن محمد ابن‌جعفر: قال ابوالحسن محمد بن ثابت بن عبدالله بن محمد بن ثابت الصیرفی: قال ابوالحسن علی بن محمد بن محمد بن محمد بن عقبة: قال ابومحمد سلیمان بن الربیع بن هشام النهدی الخزاز: قال ابوالفضل نصر بن مزاحم. عمرو بن شمر، عن السدی عن عبدالخیر الهمدانی قال: قال‌هاشم بن عتبة... ثم قال عبدالله بن هاشم واخذ الرایة فحمد الله واثنی علیه ثم قال: یایها الناس، ان‌هاشما کان عبدا من عباد الله الذین قدر ارزاقهم، وکتب آثارهم، واحصی اعمالهم، وقضی آجالهم، فدعاه ربه الذی لا یعصی فاجابه، وسلم الامر لله وجاهد فی طاعة ابن‌عم رسول الله، واول من آمن به، وافقههم فی دین الله.

عبدالخیر همدانی می‌گوید: عبدالله بن هاشم پرچم را گرفت و حمد و ثنای الهی را بجا آورد سپس گفت: ‌ای مردم همانا‌ هاشم بنده از بندگان خداوند بود، آن خدایی که روزیشان را مقدر کرده و اعمالشان را شمارش کرده و اجلشان را حتمی قرار داده.‌ هاشم از پروردگارش خواست و خداوند اجابتش فرمود و امر خود را به خدا واگذاشت و در راه اطاعت از پسر عم رسول خدا و نخستین کسی که به رسول خدا ایمان آورد و فقیه‌ترین مردم در دین خدا بود، جهاد کرد ...


ابن‌ابی‌الحدید نظر سعید بن قیس همدانی را در نخستین مسلمان بودن امیرمؤمنان که در قالب شعر بیان کرده، این‌گونه گزارش کرده است: وقال سعید بن قیس الهمدانی یرتجز بصفین: هذا علی وابن عم المصطفی... اول من اجابه فیما روی•••••هو الامام لا یبالی من غوی
سعید بن قیس همدانی در صفین این‌گونه رجز می‌خواند: این علی و پسر عموی مصطفی ... و طبق روایت او نخستین فردی است که دعوت رسول خدا را اجابت کرد.


سعید بن جبیر (متوفای ۹۵) یکی از تابعان است. ایشان گفتگوی مفصلی با حجاج بن یوسف ثقفی دارد. در ابتدا حجاج نظر سعید بن جبیر را درباره رسول خدا، ابوبکر، عمر بن خطاب و عثمان سؤال کرد و او جواب داد. درباره امیرمؤمنان گفت: او پسر عموی رسول خدا و نخستین مسلمان است.

حدثنا عبدالرحمن بن محمد بن جعفر واحمد بن محمد بن موسی ثنا محمد بن عبدالله بن رستة ثنا ابراهیم بن الحسن العلاف ثنا ابراهیم بن یزید الصفار ثنا حوشب عن الحسن قال لما اتی الحجاج بسعید بن جبیر قال انت الشقی ابن‌کسیر قال بل انا سعید بن جبیر قال بل انت الشقی بن کسیر قال کانت امی اعرف باسمی منک قال ما تقول فی محمد قال تعنی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قال نعم قال سید ولد آدم النبی المصطفی خیر من بقی وخیر من مضی... قال فما تقول فی علی قال ابن‌عم رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) واول من اسلم وزوج فاطمة و ابوالحسن والحسین.

هنگامی‌که سعید بن جبیر را نزد حجاج آوردند، حجاج به او گفت: تو شقی ابن‌کسیر هستید؟ ابن‌جبیر گفت: نه، من سعید بن جبیرم. حجاج گفت: تو شقی بن کسیر هستی. سعید بن جبیر گفت: مادرم بیشتر از تو به اسم من شناخت داشت. حجاج گفت: نظر تو درباره رسول خدا چیست؟ گفت: ایشان آقای فرزندان آدم، پیامبر برگزیده، بهترین مردم گذشته و آینده بود... حجاج گفت: درباره علی چه می‌گویی؟ گفت: او پسر عموی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نخستین کسی بود که اسلام آورد و شوهر فاطمه و پدر حسن و حسین بود.


مجاهد (متوفای۱۰۲) یکی از علمای تابعی‌ نیز متعقد است که علی (علیه‌السّلام) نخستین مسلمان است که با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز خواند. این سخن مجاهد را بسیاری از علمای اهلسنت نقل کرده‌اند:
قال اخبرنا محمد بن عمر قال اخبرنا ابراهیم بن نافع واسحاق بن حازم عن ابی‌نجیح عن مجاهد قال اول من صلی علی وهو بن عشر سنین؛ نخستین کسی که نماز خواند علی بود در حالی که ده سال داشت.
این روایت در این منابع نقل شده است.


به نقل ابن‌عبدالبر سه تن از علمای اهلسنت نیز عقیده‌شان بر این است که علی (علیه‌السّلام) نخستین فرد از میان مردان اسلام آورده است: وقال ابن‌شهاب وعبدالله بن محمد بن عقیل وقتادة و ابواسحاق اول من اسلم من الرجال علی؛ ابن شهاب، عبدالله بن محمد بن عقیل، قتاده و ابواسحاق گفته‌اند: نخستین فرد از میان مردان که اسلام آورد، علی بن ابی‌طالب است.


از امام باقر (علیه‌السّلام) نیز نقل شده است که ایشان علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) را نخستین مرد مسلمان می‌داند و این روایت را ابوهلال عسکری چنین نقل کرده است:
واخبرنی ابواحمد قال: اخبر محمد بن ابی‌عمر النهدی قال: حدثنی ابوعبدالله ابن‌زیاد بن سمعان المدائنی، عن محمد بن علی بن الحسین قال: علی اول ذکر آمن وهو ابن‌احدی عشرة سنة، وهاجر الی المدینة وهو ابن‌اربع وعشرین سنة؛ امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: علی نخستین مردی است که ایمان آورد، در حالی که یازده سال داشت و به سوی مدینه هجرت کرد در حالی که ۲۴ سال از عمرش می‌گذشت.
ابن ابی‌الحدید این روایت را با این سندها نقل کرده است: عن محمد بن عمر، عن عبدالله بن سمعان، عن جعفر بن محمد (علیه‌السّلام) عن ابیه محمد بن علی (علیه‌السّلام)، ان علیاً حین اسلم کان ابن احدی عشرة سنة. وروی عبدالله بن زیاد المدنی، عن محمد بن علی الباقر (علیه‌السّلام)، قال: اول من آمن بالله علی بن ابی‌طالب.


به نقل ابن‌عبدالبر سه تن از علمای اهلسنت نیز عقیده‌شان بر این است که علی (علیه‌السّلام) نخستین فرد از میان مردان اسلام آورده است: وقال ابن‌شهاب و عبدالله بن محمد بن عقیل و قتادة و ابواسحاق اول من اسلم من الرجال علی؛ ابن‌شهاب، عبدالله بن محمد بن عقیل، قتاده و ابواسحاق گفته‌اند: نخستین فرد از میان مردان که اسلام آورد، علی بن ابی‌طالب است.
ابن‌اسحاق نیز سخن ابن‌شهاب زهری را نقل کرده است: وقال ابن‌اسحاق اول من آمن بالله وبرسوله محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من الرجال علی بن ابی طالب وهو قول ابن‌شهاب الا انه قال من الرجال بعد خدیجة وهو قول الجمیع فی خدیجة؛ ابن اسحاق گفته: نخستین کسی که به خدا و رسول خدا ایمان آورد از میان مردان علی بن ابیطالب است. و این قول ابن‌شهب است با این تفاوت که وی گفته علی از میان مردان بعد از خدیجه نخستین مسلمان است و قول همه درباره خدیجه همین است.


ابواسحاق ثعلبی و ثعالبی دو تن از مفسران اهلسنت، دو قول را درباره نخستین فرد مسلمان بعد از حضرت خدیجه را بیان کرده و تصریح کرده است که بنابر یک قول، اولین مردی که به رسول خدا ایمان آورد، و همراه ایشان نماز خواند، علی بن ابی‌طالب است. این قول از ابن‌عباس... محمد بن منکدر، ربیعة الرای و ابوحازم است:
واختلفوا ایضاً فی اول من آمن برسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد امراته خدیجة بنت خویلد مع اتفاقهم انها اول من آمن بالنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وصدّقته. فقال بعضهم: اول ذکر آمن برسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وصلّی معه علی بن ابی‌طالب (ح) وهو قول ابن‌عباس وجابر و زید بن ارقم و محمد بن المنکدر و ربیعة الرای وابی حازم المدنی.


به نقل ابن‌عبدالبر سه تن از علمای اهلسنت نیز عقیده‌شان بر این است که علی (علیه‌السّلام) نخستین فرد از میان مردان اسلام آورده است: وقال ابن‌شهاب وعبدالله بن محمد بن عقیل وقتادة و ابواسحاق اول من اسلم من الرجال علی؛ ابن شهاب، عبدالله بن محمد بن عقیل، قتاده و ابواسحاق گفته‌اند: نخستین فرد از میان مردان که اسلام آورد، علی بن ابی‌طالب است.


زمانی‌که خلافت بنی‌امیه منقرض شد و بنی‌عباس روی کار می‌آمد، محمد بن عبدالله بن حسن مثنی (وفات ۱۴۵) از مردم برای خودش بیعت گرفت و خود را نفس زکیه خواند و لقب مهدی به خودش داد و از مدینه خروج کرد. این امر بر ابوجعفر منصور خلیفه عباسی گران آمد و برای محمد بن عبدالله نامه‌ای نوشت که اگر توبه کنی خودت و تمام شیعیان و فرزندانت در امان هستند و زندانی‌های از خاندانت آزاد می‌شوند.
محمد بن عبدالله نیز در جوابش نوشت: ما نیز همانند تو به شما امان می‌دهیم؛ اما بدان که این حق، حق ما است و تو با نام و فضل ما به این جا رسیدی. و پدر ما علی وصی و امام بود پس چگونه شما وارث او شده‌اید در حالی که ما زنده‌ایم؟
تا این که می‌نویسد: وان الله تبارک وتعالی لم یزل یختار لنا؛ فولدنی من النبیین افضلهم محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ومن اصحابه اقدمهم اسلاما، واوسعهم علما، واکثرهم جهاداً علیٌ ابن‌ابی‌طالب ...؛ همانا خداوند بلند مرتبه پیوسته ما را برگزید؛ پس ما را از پیامبران به دنیا آورد که برترین پیامبران محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. از اصحاب آن حضرت که پیشگام‌ترین آنها در اسلام آوردن، و گسترده‌ترین ‌آنها از نظر علم و جهاد کننده‌ترین آنها علی بن ابی‌طالب است ...
در برخی منابع دیگر آمده که محمد بن عبدالله نوشت: ان الله اختارنا واختار لنا فوالدنا من النبیین محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ومن السلف اولهم اسلاما علی بن ابی‌طالب ...


مسعودی درباره نخستین مسلمان دو قول را مطرح کرده و می‌گوید: نخستین فرد از میان حضرت علی (علیه‌السّلام) است و این قول اهل‌بیت و شیعیان است:
وتنوزع فی اول من آمن به من الذکور، بعد اجماعهم علی ان اول من آمن به من الاناث خدیجة. فقال فریق منهم اول ذکر آمن به علی بن ابی‌طالب - هذا قول اهل البیت وشیعتهم، وروی ذلک عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب وجابر بن عبدالله الانصاری، وزید بن ارقم فی آخرین
درباره نخستین مرد مسلمان اختلاف کرده‌اند بعد از این که همه مسلمانان اجماع دارند که از میان زنان نخستین فرد مسلمان حضرت خدیجه است. برخی از آنها گفته‌اند: نخستین مرد مسلمان و مؤمن علی بن ابی‌طالب است. این قول اهل‌بیت و شیعیان آنها است. این قول را عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم... روایت کرده‌اند.


حاکم نیشابوری، یکی از محدثان به نام اهلسنت، تصریح می‌کند که در میان تاریخ‌نویسان هیچ اختلافی در نخستین مسلمان بودن علی (علیه‌السّلام) از میان مردان نیست:
ولا اعلم خلافا بین اصحاب التواریخ ان علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه اولهم اسلاما وانما اختلفوا فی بلوغه والصحیح عند الجماعة ان ابا بکر الصدیق رضی الله عنه اول من اسلم من الرجال البالغین بحدیث عمرو بن عبسة انه قال یا رسول الله من تبعک علی هذا الامر قال حر وعبد واذا معه ابوبکر وبلال رضی الله عنهما.
من درباره این که علی بن ابی‌طالب نخستین فرد مسلمان از میان صحابه است، در میان تاریخ‌نویسان اختلافی نمی‌بینم و تنها اختلاف در بلوغ ایشان هنگام اسلام آوردن است. اما قول صحیح در نزد اهلسنت این است که ابوبکر اولین مرد مسلمان بالغ است ...


ابونعیم اصفهانی یکی از علمای برجسته اهلسنت، زید را نخستین مسلمان بعد از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) میداند. معنای سخن ابونعیم این است که قبل از زید حضرت علی اسلام آورده و نخستین فرد از یمان مردان بوده است: انعم الله علیه (زید) بالاسلام وانعم علیه النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بالعتق. وکان اول من اسلم بعد علی؛ خداوند برای زید اسلام را هدیه کرد و انعامی دیگر بر او، آزادی وی از جانب رسول خدا است. زید نخستین مسلمان بعد از علی بوده است.


ابن‌ابی‌الحدید زیر عنوان «المحققون من اهل السیرة علی (علیه‌السّلام) اول من اسلم» سؤالی را درباره این که حضرت علی چرا خودش اولین مؤمن معرفی کرده، مطرح می‌کند آنگاه خودش پاسخ آن را بیان کرده است:
المسالة السادسة: ان یقال: کیف قال: وسبقت الی الایمان، وقد قال قوم من الناس: ان ابا بکر سبقه، وقال قوم: ان زید بن حارثة سبقه؟ والجواب: ان اکثر اهل الحدیث واکثر المحققین من اهل السیرة رووا انه (علیه‌السّلام) اول من اسلم، ...
مساله ششم این که: اگر سؤال شود که علی درباره خودش فرموده: «پیش از همه به سوی ایمان شتافتم» در حالی که گروهی از مردم گفته‌اند که ابوبکر به سوی ایمان پیشگام بوده است. و برخی گفته‌اند زید بن حارثه. پاسخ این است که بسیاری از محدثان و محققان از سیره‌نویسان روایت کرده‌اند که علی (علیه‌السّلام) نخستین مسلمان است ...


طرسوسی (متوفای۷۵۸هـ) یکی از قاضیان حنفی در مصر بوده و درباره امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) می‌نویسد:
علی بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن‌هاشم القرشی، ابوالحسن، امیرالمؤمنین رضی الله عنه، رابع الخلفاء الراشدین، وابن عم رسول الله وزوج ابنته فاطمة رضی الله عنها و اول الناس اسلاماً بعد‌ام المؤمنین خدیجة (رضی‌الله‌عنها) علی بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن‌ هاشم قرشی، کنیه‌اش ابوالحسن، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، چهارمین خلیفه راشد، پسر عموی رسول خدا، شوهر دختر رسول خدا فاطمه زهرا و نخستین فرد مسلمان بعد از‌ ام‌المؤمنین خدیجه است.


ابن‌تیمیه (متوفای۷۲۸هـ) در کتاب «منهاج السنة النبویه» در نقد استدلال علامه حلی به آیه «هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین» اقرار می‌کند که علی اولین مسلمان بوده است ولی اشکال می‌کند که این اسلام به خاطر کوچکی حضرت علی فایده‌ای نداشته است!
الوجه الرابع ان یقال من المعلوم بالضرورة و التواتر ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ما کان قیام دینه بمجرد موافقة علی فان علیا کان من اول من اسلم فکان الاسلام ضعیفا فلولا ان الله هدی من هداه الی الایمان و الهجرة و النصرة لم یحصل بعلی وحده شیء من التایید.
دلیل چهارم این که: روشن و ضروری است و به تواتر ثابت است که قوام دین رسول خدا به مجرد موافقت علی نبوده است؛ زیرا علی نخستین فرد مسلمان بوده است، پس اسلام در آن زمان ضعیف بوده است؛ پس اگر خداوند کسانی را به سوی ایمان و هجرت و نصرت هدایت نمی‌کرد، تنها از طریق علی هیچگونه تاییدی حاصل نمی‌شد.


حسن بن عمر بن حبیب (متوفای۷۷۹هـ) می‌نویسد: اول ذکر آمن بالله ورسوله علی بن ابی‌طالب وهذه منقبة لا نظیر لوجهها النضیر فی المناقب اسلم وهو ابن‌عشر سنین... ثم اسلم زید بن حارثة ... ثم اسلم ابوبکر الصدیق؛ نخستین مردی که به خدا و رسولش ایمان آورد، علی بن ابی‌طالب است. پیشگامی او در ایمان، منقبتی است که برای چهره درخشان او در مناقب، همانند ندارد. او اسلام آورد در حالی که پسر ده ساله بود ...


زین‌الدین عراقی (متوفای۸۰۶هـ) می‌نویسد: وما ذکرنا انه الصحیح من ان علیا اول ذکر اسلم هو قول اکثر الصحابة ابی ذر وسلمان الفارسی وخباب بن الارت وخزیمة بن ثابت وزید بن ارقم وابی ایوب الانصاری والمقداد بن الاسود ویعلی بن مرة وجابر بن عبدالله وابی سعید الخدری وانس بن مالک وعفیف الکندی...
صحیح این است که علی اولین مردی است که اسلام آورد و این قول اکثر صحابه رسول خدا همانند ابوذر و... است.
تا این جا سخنان تابعان و علمای قدیم و معاصر اهلسنت بیان شد که علی (علیه‌السّلام) نخستین فرد مسلمان در امت اسلام است.


بدر‌الدین عینی حنفی (متوفای۸۵۵هـ) یکی از شارحان صحیح بخاری این قول را ترجیح داده است که علی بن ابی‌طالب نخستین فرد مسلمان است. وی در کتابش می‌نویسد:
۳۳۷ - علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن‌هاشم الهاشمی: ابن‌عم رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، وزوج ابنته، من السابقین الاولین، والمرجح انه اول من اسلم، وهو احد العشرة؛ علی بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن‌ هاشم‌ هاشمی: پسر عموی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، شوهر دخترش، از پیشگامان نخستین است. قول مرجح این است که او اولین مسلمان است...


حلبی (متوفای۱۰۴۴) از سیره‌نویسان معروف اهلسنت می‌نویسد:
وقول بعض الحفاظ ان ابا بکر رضی الله تعالی عنه اول الناس اسلاما هو المشهور عند الجمهور من اهل السنة لا ینافی ما تقدم من ان علیا اول الناس اسلاما بعد خدیجة ثم مولاه زید بن حارثة لان المراد اول رجل بالغ لیس من الموالی اسلم ابوبکر.
قول برخی از حفاظ بر این که ابوبکر اولین مسلمان بوده، مشهور در نزد اهلسنت است، اما این قول با آن چه گذشت که علی اولین مسلمان بعد از خدیجه بوده است، و پس از آن زید بن حارثه، منافات ندارد؛ زیرا مراد این است که ابوبکر اولین مسلمان بالغ بوده است.


۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۰.    
۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۱.    
۳. حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۲۹، تحقیق:عبدالرحیم مبارک، ناشر:مؤسسة عاشوراء للتحقیقات والبحوث الاسلامیة - مشهد:تاسوعا، ۱۳۷۹.    
۴. ابن‌تیمیه، ابوالعباس، منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۱۵۵، تحقیق:د. محمد رشاد سالم، ناشر:مؤسسة قرطبة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ه.    
۵. صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۵، ص۳۲۱.    
۶. صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۵، ص۳۲۵، تحقیق: حبیب الرحمن الاعظمی، دار النشر: المکتب الاسلامی – بیروت، الطبعة: الثانیة ۱۴۰۳.
۷. شیبانی، احمد بن حنبل، العلل ومعرفة الرجال، ج۲، ص۵۹۰، تحقیق:وصی الله بن محمد عباس، ناشر:المکتب الاسلامی، دار الخانی - بیروت، الریاض، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۸ - ۱۹۸۸.    
۸. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکة فی قدیم الدهر وحدیثه، ج۳، ص۱۹۱.    
۹. ذهبی، شمس‌الدین، الکاشف، ج۲، ص۳۹۳، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۱۰. ذهبی، شمس‌الدین، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۴۰.    
۱۱. محمد بن حبان، أبوحاتم، الثقات، ج۹، ص۲۸۵، تحقیق:السید شرف‌الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعة:الاولی، ۱۳۹۵ه – ۱۹۷۵م.    
۱۲. ذهبی، شمس‌الدین، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۴، ص۴۵۰.    
۱۳. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۵۸، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۱۴. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۳۵۴.    
۱۵. عجلی، احمد بن عبدالله، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۲، ص۹۷، تحقیق:عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، ناشر:مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م.    
۱۶. محمد بن حبان، أبوحاتم، الثقات، ج۷، ص۱۱۶، تحقیق:السید شرف‌الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعة:الاولی، ۱۳۹۵ه – ۱۹۷۵م.    
۱۷. محمد بن حبان، أبوحاتم، مشاهیر الامصار، ج۱، ص۲۲۵.    
۱۸. ذهبی، شمس‌الدین، الکاشف، ج۲، ص۶۴، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۱۹. ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام ج۹، ص۲۲۹، تحقیق:د. عمر عبدالسلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه - ۱۹۸۷م.    
۲۰. عجلی، احمد بن عبدالله، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۲، ص۱۶۸، تحقیق:عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، ناشر:مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م.    
۲۱. منذری، عبدالعظیم، الترغیب والترهیب، ج۲، ص۲۶۱.    
۲۲. ابن‌تیمیه، ابوالعباس، مجموع الفتاوی، ج۶، ص۴۱۶.    
۲۳. عجلی، احمد بن عبدالله، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۲، ص۲۵۱، تحقیق:عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، ناشر:مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م.    
۲۴. ذهبی، شمس‌الدین، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۲، ص۲۱۳، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۲۵. احمد بن زهیر، اخبار المکیین، ج۱، ص۱۸۰.    
۲۶. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۲، تحقیق:علی محمد البجاوی، ناشر:دار الجیل - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ه.    
۲۷. احمد بن زهیر، اخبار المکیین، ج۱، ص۱۶۹.    
۲۸. ذهبی، محمد بن احمد، ذکر اسماء من تکلم فیه وهو موثق، ج۱، ص۳۹، تحقیق:محمد شکور امریر المیادینی، دار النشر:مکتبة المنار – الزرقاء، الطبعة:الاولی۱۴۰۶.    
۲۹. ذهبی، شمس‌الدین، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۲۰۱، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۳۰. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۸۳، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۳۱. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۲۱.    
۳۲. ذهبی، شمس‌الدین، المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۵۵۲، تحقیق:نور‌الدین عتر.    
۳۳. احمد بن زهیر بن حرب، اخبار المکیین، ج۱، ص۱۸۴.    
۳۴. احمد بن یحیی ثعلب، ابوالعباس، مجالس ثعلب، ج۱، ص۸، دار النشر:طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۳۵. بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۲، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت.    
۳۶. رومی حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء او ارشاد الاریب الی معرفة الادیب، ج۶، ص۲۵۰۳.    
۳۷. ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار علی الطبقات والاعصار، ج۱، ص۱۷۳.    
۳۸. ابن‌جوزی، جمال‌الدین، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۴، ناشر:دار صادر - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۳۵۸.    
۳۹. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۱۱۰.    
۴۰. سیوطی، جلال‌الدین، طبقات الحفاظ، ج۱، ص۲۹۴، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۳ه.    
۴۱. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۸، ص۱۵۷، تحقیق احمد الارناؤوط وترکی مصطفی، ناشر:دار احیاء التراث - بیروت - ۱۴۲۰ه- ۲۰۰۰م.    
۴۲. ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۱۷، ص۳۲۳، تحقیق:د. عمر عبدالسلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه - ۱۹۸۷م.    
۴۳. ذهبی، شمس‌الدین، المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۵۸۷، تحقیق:نور‌الدین عتر.    
۴۴. ذهبی، شمس‌الدین، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۲۲.    
۴۵. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۹۶، تحقیق احمد الارناؤوط وترکی مصطفی، ناشر:دار احیاء التراث - بیروت - ۱۴۲۰ه- ۲۰۰۰م.    
۴۶. هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۶، ص۱۸۵، ناشر:دار الریان للتراث/‌ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – ۱۴۰۷ه.    
۴۷. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۹۱، ‌ح۳۶۸۸، تحقیق:مصطفی عبدالقادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه - ۱۹۹۰.    
۴۸. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل، ج۲۶، ص۲۸۳، تحقیق:محب‌الدین عمر بن غرامة، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۴۹. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۴۲۳.    
۵۰. ابن ابی‌الحدید، عز‌الدین بن هبة‌الله، شرح نهج‌البلاغة، ج۱۳، ص۲۳۲.    
۵۱. اصبهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء وطبقات الاصفیاء، ج۴، ص۲۹۴، ناشر:دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة:الرابعة، ۱۴۰۵ه.    
۵۲. زهری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۵.    
۵۳. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل، ج۴۲، ص۲۶، تحقیق:محب‌الدین عمر بن غرامة، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.    
۵۴. زیلعی، عبدالله بن یوسف، نصب الرایة لاحادیث الهدایة، ج۳، ص۴۵۹، تحقیق:محمد یوسف البنوری، ناشر:دار الحدیث - مصر – ۱۳۵۷ه.    
۵۵. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۲، تحقیق:علی محمد البجاوی، ناشر:دار الجیل - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ه.    
۵۶. عسکری، حسن بن عبدالله، الاوائل للعسکری، ج۱، ص۱۳۴.    
۵۷. ابن ابی‌الحدید، عز‌الدین بن هبة‌الله، شرح نهج‌البلاغة، ج۱۳، ص۲۳۵.    
۵۸. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۲، تحقیق:علی محمد البجاوی، ناشر:دار الجیل - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ه.    
۵۹. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۰، تحقیق:علی محمد البجاوی، ناشر:دار الجیل - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ه.    
۶۰. ثعلبی نیسابوری، احمد بن محمد، الکشف والبیان، ج۵، ص۸۳، تحقیق:ابی‌محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق نظیر الساعدی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۲ه-۲۰۰۲م.    
۶۱. ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۸۳، ناشر:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات – بیروت.    
۶۲. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۲، تحقیق:علی محمد البجاوی، ناشر:دار الجیل - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ه.    
۶۳. آبی، منصور بن حسین، نثر الدرر فی المحاضرات، ج۱، ص۲۵۷، تحقیق:خالد عبدالغنی محفوط، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت/لبنان، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۴ه - ۲۰۰۴م.    
۶۴. حضرمی، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن‌خلدون، ج۴، ص۵.    
۶۵. ابن‌جوزی، جمال‌الدین، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۸، ص۶۵، ناشر:دار صادر - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۳۵۸.    
۶۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۹۶.    
۶۷. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ج۱، ص۱۹۸.    
۶۸. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۲۲، تحقیق:السید معظم حسین، الناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة:الثانیة، ۱۳۹۷ه - ۱۹۷۷م.    
۶۹. اصبهانی، ابی‌نعیم، معرفة الصحابة، ج۳، ص۱۱۳۶، دار النشر:طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۷۰. ابن ابی‌الحدید، عز‌الدین بن هبة‌الله، شرح نهج‌البلاغة، ج۴، ص۱۱۶.    
۷۱. طرسوسی، ابراهیم بن علی، تحفة الترک فیما یجب ان یعمل فی الملک، ج۱، ص۷۱، دار النشر:طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۷۲. ابن‌تیمیه، ابوالعباس، منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۱۹۷، تحقیق:د. محمد رشاد سالم، ناشر:مؤسسة قرطبة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ه.    
۷۳. ابن‌حبیب حلبی، حسن بن عمر، المقتفی من سیرة المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ج۱، ص۵۳، تحقیق:د مصطفی محمد حسین الذهبی، دار النشر:دار الحدیث - القاهرة – مصر، الطبعة:الاولی ۱۴۱۶ه - ۱۹۹۶م.    
۷۴. عراقی، زین‌الدین، التقیید والایضاح شرح مقدمة ابن‌الصلاح، ج۱، ص۳۰۹، تحقیق:عبدالرحمن محمد عثمان، ناشر:دار الفکر للنشر والتوزیع - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۳۸۹ه - ۱۹۷۰م.    
۷۵. عینی، محمود بن احمد، مغانی الاخیار، ج۴، ص۵۳۲.    
۷۶. حلبی، علی بن برهان‌الدین، السیرة الحلبیة فی سیرة الامین المامون، ج۱، ص۳۹۲.    



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «امیرالمومنین (علیه‌السّلام)، نخستین مسلمان».    






جعبه ابزار