پوشش استخوان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند به
مراحل شگفتآور سیر نطفه در رحم مادر اشاره کرده که عبارتند از: نطفه، علقه (= خون بسته)، مضغه (= چيزى شبيه گوشت جويده شده)، و استخوان؛ و سپس بر استخوانها گوشت پوشانده، آن را
آفرينش تازهاى داده است. پس به قدرت خداوند متعال، گوشت بر استخوانها روییده میشود.
به قدرت خداوند متعال، گوشت بر استخوانها روییده میشود:
•• «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هََذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ
وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ و گفتند: «يا همانند کسى که از کنار يک آبادى (ويران شده) عبور کرد، در حالى که ديوارهاى آن، به روى سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چهگونه خدا اينها را پس از
مرگ، زنده مىکند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يکصد سال ميراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ کردى؟» گفت: «يک روز؛ يا بخشى از يک روز.» فرمود: «نه، بلکه يکصد سال درنگ کردى! نگاه کن به
غذا و نوشيدنى خود (که همراه داشتى، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايى که يک چنين مواد فاسدشدنى را در طول اين مدت، حفظ کرده، بر همه چيز قادر است!) ولى به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست، و هم) براى اينکه تو را نشانهاى براى مردم (در مورد
معاد) قرار دهيم. (اکنون) به استخوانها(ى مرکب سوارى خود نگاه کن که چهگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مىدهيم، و
گوشت بر آن مىپوشانيم!» هنگامى که (اين حقايق) بر او
آشکار شد، گفت: «مىدانم خدا بر هر کارى تواناست».».
وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًاکلمه (ننشز) از مصدر (انشاز) است که به معناى رشد و نمو دادن مىباشد، و ظاهر
آیه این است که مراد از کلمه عظام استخوانهاى الاغ مىباشد؛ چون اگر منظور استخوانهاى اهل
قریه بود، آیت بودن منحصر در آن شخص نبود، با اینکه ظاهر آیه این است که منحصر در اوست؛ چون مىفرماید: (تا تو را آیتى قرار دهیم)، و اگر منظور استخوانهاى اهل قریه بود، آن وقت زنده شدن اهل قریه، همه اهل قریه را آیت مىکرد.
و از سخنان عجیب، سخنى است که بعضى از
مفسرین گفتهاند، که مراد از عظام، استخوانهاى داخل بدن زندگان است، که (انشاز) آنها عبارت است از اینکه خدا آنها را نمو مىدهد و گوشت بر روى آنها مىپوشاند و این خود از
آیات بعث است، براى اینکه مىفهماند آن خدایى که به این استخوانها جان مىدهد، و در نتیجه استخوانها نمو مىکند، قادر است که
مردگان را زنده کند؛ چراکه او بر هر چیزى قادر است، و خداى تعالى در جاى دیگر
قرآن با نظیر این مطلب بر مساله بعث استدلال کرده، و آن
زمین مردهاى است که با فرستادن
آب و رویاندن
گیاه زندهاش مىکند، و لیکن این سخن ادعایى بدون دلیل است.
•• «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ؛ سپس نطفه را بهصورت علقه (= خون بسته)، و علقه را بهصورت مضغه (= چيزى شبيه گوشت جويده شده)، و مضغه را بهصورت استخوانهايى درآورديم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را
آفرینش تازهاى داديم؛ پس بزرگ است خدايى که بهترين آفرينندگان است!».
خداوند به
مراحل شگفتآور و بهتآور سیر
نطفه در رحم مادر و چهرههاى گوناگون
خلقت که یکى بعد از دیگرى در آن قرارگاه امن و دور از دست بشر ظاهر مىشود،
اشاره کرده، مىفرماید: (سپس ما نطفه را به صورت خون بستهاى درآوردیم و بعد این خون بسته را به (مضغه) که شبیه گوشت جویده است، تبدیل کردیم و بعدا آن را به صورت
استخوان درآوردیم، و از آن پس بر استخوانها گوشت پوشاندیم) (ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما).
این چهار
مرحله متفاوت که به اضافه
مرحله نطفه بودن،
مراحل پنجگانهاى را تشکیل مىدهد، هر کدام براى خود
عالم عجیبى دارد مملو از شگفتیها که در
علم جنینشناسى امروز دقیقا مورد بررسى قرار گرفته و پیرامون آن کتابها نوشتهاند؛ ولى روزى که قرآن از این
مراحل مختلف خلقت جنینى
انسان و شگفتیهاى آن سخن مىگفت، اثرى از این
علم و دانش نبود.
و در پایان
آیه به آخرین
مرحله که در واقع مهمترین
مرحله آفرینش بشر است با یک تعبیر سر بسته و پر معنى اشاره کرده، مىفرماید: (سپس ما او را
آفرینش تازهاى بخشیدیم) (ثم انشاناه خلقا آخر).
(بزرگ و پر
برکت است خدایى که بهترین خلقکنندگان است) (فتبارک الله احسن الخالقین).
آفرین بر این قدرتنمایى بىنظیر که در ظلمتکده
رحم این چنین تصویر بدیعى با اینهمه عجایب و شگفتیها بر قطره آبى نقش مىزند.
آفرین بر آن
علم و حکمتى که اینهمه
استعداد و لیاقت و شایستگى را در چنین موجود ناچیزى ایجاد مىکند، آفرین بر او و بر
خلقت بىنظیرش.
ضمنا باید توجه داشت که (خالق) از
ماده خلق، و
خلق در اصل به معنى اندازهگیرى است، هنگامى که یک قطعه چرم را براى بریدن، اندازهگیرى مىکنند،
عرب واژه (خلق) درباره آن به کار مىبرد، و از آنجا که در
آفرینش مسئله اندازهگیرى بیش از همه چیز اهمیت دارد، این کلمه خلق درباره آن به کار رفته است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۱۷، برگرفته از مقاله «پوسیدگی استخوان».