پریم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پِریم، نام منطقهای تاریخی در جنوب
ساری و پایتخت کوهستانی
اسپهبدان طبرستان، امروزه با عنوان فریم نام دهستانی از بخش
دودانگه به مرکزیت روستای محمدآباد واقع در شهرستان ساری میباشد.
از پریم برای نخستینبار در منابع تاریخی ذیل وقایع
خسرو انوشیروان (سلطنت ۵۳۱-۵۷۹م) یاد شده است. وی نواحیای از طبرستان را که شامل ونداومیدکوه (امید کوه)،
آمل، لفور و پریم (فریم) بود، به پاس خدمات قارن (کارن) (پسر سوخرا وزیر قباد از اعضای خاندان کارن) در نبرد با هپتالیان به وی واگذارد و به او
لقب اسپهبدان طبرستان داده شد.
حکومت این نواحی مقارن با انقراض دولت
ساسانیان در دست اعقاب کارن باقی ماند و بر این ناحیه نام معرّب کوه قارن نهاده شد.
با ضعف و زوال دولت ساسانی، طبرستان دستخوش تهاجمات هپتالیان به وی از سوی دیگر عربها شد و مردمان آن ناحیه که از این نابسامانیها به ستوه آمده بودند، فرمانروایی این نواحی را به باو (از سرداران
یزدگرد سوم) که برای
زیارت آتشکده کوسان به طبرستان آمده بود، پیشنهاد کردند. وی به اصرار مردم طبرستان حکومت این ناحیه را پذیرفت
. در این زمان پریم و کوههای قارن در دست قارنوندیان بود. آنها نیز حاکمیت باو را پذیرفتند و با داشتن سمت فرمانروایی ناحیه قارن کوه، در اطاعت باوندیان بودند.
هنگامی که سهراب فرزند خردسال باو برجای پدر نشست، پریم به عنوان مقر حکومت او تعیین شد و با بنای قصر، گرمابه و میدان در این شهر بر عمران و آبادانی آنجا افزوده شد که آثار آنها تا زمان ابن اسفندیار برجای بوده، و وی از آن عمارات دیدن کرده است.
کوههای صعبالعبور طبرستان به ویژه قارنکوه مانع از پیشروی عربها به این نواحی بود
و حکومت بخشهای کوهستانی طبرستان همچنان در دست باوندیان باقی بود.
در ۱۶۶ق/۷۸۳م ونداد هرمزد قارنوندی به پریم مقر حکومت اسپهبدان رفت و با یاری اسپهبدشروین باوندی فرمانروای اسپهبدان در آن زمان توانست نُواب و کارگزاران
خلیفه عباسی را از برخی نواحی طبرستان بیرون براند.
در اوایل
سده ۳ق در گیرودار کشمکشهای میان قارنوندیان و باوندیان،
مازیار آخرین فرمانروای دودمان قارنوندی به یاری
مأمون (حکومت ۱۹۸-۲۱۸ق/۸۱۴-۸۳۳م) خلیفه عباسی، موفق شد حکومت این نواحی را به دست آورد
و لقب سنتی اسپهبدان را اختیار کرد. وی مساجدی در پریم و دیگر شهرهای قلمرو خویش نیز بنا کرد.
در زمان
معتصم عباسی (حکومت ۲۱۸-۲۲۷ق/۸۳۳-۸۴۲م) و به اشاره وی
عبدالله طاهر امیر
خراسان به طبرستان لشکر کشید و به یاری قارن ابن شهریار باوندی، مازیار را از میان برداشت و با
مرگ مازیار دودمان قارنوندیان در طبرستان منقرض شد و کوههای شروین و پریم مجدداً تحت حاکمیت خاندان باوندی که اطاعت
طاهریان را پذیرفته بودند، درآمد و باوندیان به استحکام دژ پریم کوشیدند.
تا نیمه اول سده ۳ق/۹م بیشتر اهالی پریم بر دیانت
زردشتی باقی بودند و با اسلام آوردن قارن بن شهریار باوندی پذیرش
اسلام در پریم و دیگر نواحی طبرستان افزایش یافت.
با آغاز
قیام حسن زید علوی در ۲۵۰ق/۸۶۴م برضد عاملان دستگاه خلافت عباسی در طبرستان، بیشتر مردم آنجا بجز اهالی کوهستان پریم با او
بیعت کردند.
جغرافینویسان سده ۴ق/۱۰م از پریم به عنوان مرکز ناحیه کوهستانی قارن کوه و پایتخت باوندیان یاد کردهاند که خزاین و ذخایر حکومتی در آنجا نگهداری میشده است. از نظر اقتصادی پریم دارای مرکزیت بوده، و هر ۱۵ روز یکبار بازار روز پر رونقی در آن برپا میشده است و بازرگانان از دیگر نواحی بدانجا میآمدند.
در سده ۴ق بیشتر اهالی قارن کوه را زردشتیان تشکیل میدادند و بر آنجا اسپهبدان باوندی حکم میراندند.
بنا به
روایت مؤلف گمنام کتاب
حدود العالم لشکرگاهی در نیمفرسنگی پریم وجود داشته که مقر اسپهبدقارنکوه بوه است و بیشتر ساکنان این لشکرگاه را مسلمانانی که از دیگر نواحی بدانجا مهاجرت کرده بودند و به بازرگانی و پیشهوری میپرداختند، تشکیل میدادند، اما اهالی بومی این منطقه بیشتر به کار سپاهیگری و برزگری اشتغال داشتند و به آیین زردشتی پایبند بوده، و همچنین به آداب و مراسم دیانت زرتشتی میپرداختهاند که برای نمونه از ستایش آب چشمههای اطراف پریم و طلب باران که یادآور مراسم و آیین پرستش ایزد آب،
اناهیتا در
ایران باستان بوده است، میتوان یاد کرد.
وجود ضرابخانهای در پریم که در آن به ضرب سکههای سیمین میپرداختند،
نشان از اهمیت اقتصادی آنجا در سده ۴ق دارد.
نقش روی این سکهها گویای آن است که باوندیان این دوره سیادت
آلبویه را پذیرفته بودند و از
شیعه امامیه نیز حمایت میکردند و
مذهب تشیع در پریم رواج داشته، بهطوری که مادر مجدالدوله بویهی خواهر اسپهبدپریم بوده است
در عین حال، بنا بر
سکه دیگری، در ۳۷۵ق/۹۸۵م اسپهبد شروین بن رستم نامی بدون پذیرش سیادت آلبویه بر پریم حکومت میکرد.
در پی استیلای قابوس بن وشمگیر بر طبرستان و
گرگان به سبب جنگها و کشمکشهایی که میان وی و مجدالدوله بویهی درگرفت، لشکریان وی انبارهای آذوقه و ذخایر پریم را
غارت کردند و در نتیجه آنجا دچار قحطی و کمبود مواد غذایی گردید.
با ظهور دولت
سلجوقیان و استیلای
طغرل سلجوقی (حکومت ۴۲۹-۴۵۵ق/۱۰۳۸-۱۰۶۳م) بر طبرستان، نواحی مختلف این ولایت تحت حاکمیت سلجوقیان درآمد، اما پریم همچنان در دست خاندان باوندی باقی ماند.
در
ذیحجه ۴۷۳/مه۱۰۸۱
حسن صباح به علت موقعیت سوقالجیشی قلعه و ناحیه کوهستانی پریم برای
تبلیغ مذهب اسماعیلیه نزاری در میان مردمان شیعه مذهب این ناحیه، به پریم
سفر کرد.
سلطان محمد بن ملکشاه که از این خبر آگاه شد، از اسپهبد حسامالدوله شهریار (حکومت ۴۶۶-۵۰۴ق/۱۰۷۴-۱۱۱۰م) حاکم پریم خواست که برای سرکوب
اسماعیلیان به خدمت او درآید.
حسامالدوله که از پیام او خشمناک شده بود، از فرمان او سربرتافت؛ سلطان محمد نیز لشکری به
تنبیه او گسیل داشت، اما حسامالدوله
سپاه او را شکست داده، پراکنده کرد.
در ۴۸۶ق/۱۰۹۳م در دوره فرمانروایی باوندیان (اسپهبدیه) حسامالدوله پایتخت را از پریم به ساری منتقل کرد و پریم تنها به عنوان پایگاه نظامی درآمد
و از این تاریخ به بعد رونق و اهمیت پریم رو به زوال نهاد.
در ۵۲۱ق/۱۱۲۷م زلزلهای شدید که در ناحیه هزارجریب روی داد، باعث ویرانی و کشته شده اهالی پریم شد، به گونهای که از این تاریخ به بعد پریم اهمیت گذشته خود را هیچگاه بازنیافت.
افول نهایی پریم پس از
زمینلرزه شدید ۷۰۰ق/۱۳۰۱م (که منجر به ویرانی بسیاری از نواحی جنوب
مازندران شد) صورت گرفت.
(۱) ابن اسفندیار محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۰ش.
(۲) ابن حوقل محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
(۳) ابن فقیه احمد، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۲ق/۱۸۸۵م.
(۴) اصطخری ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
(۵) اعظمی سنگسری چراغعلی، «فریم پایگاه اسپهبدان باوندی کجاست؟»، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۵۱ش، س۷، شم ۱.
(۶) امبرسز ن ن وج پ ملویل، تاریخ زمین لرزههای ایران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۷) اولیاءالله آملی محمد، تاریخ رویان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۸) برزگر، تاریخ تبرستان، به کوشش محمد شکری فومشی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۹) بلاذری احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمرانیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۰) جوینی عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
(۱۱) حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۱۲) حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
(۱۳) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش احمد آتش، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۴) طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۱۵) عتبی محمد، تاریخ یمینی، ترجمه ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۶) عسکری
علیبابا، بهشهر (اشرف البلاد)، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۷) مرعشی ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش عباس شایان، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۱۸) ملحقات تاریخ طبرستان (نک: هم، ابناسفندیار).
(۱۹) نجمی ناصر، بابک خرمدین، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۲۰) نولدکه تئودُر، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۲۱) Bosworth C E،» The Political and Dynastic History of the Iranian World (A D ۱۰۰۰-۱۲۱۷) «، The Cambridge History of Iran، vol V، ed J A Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
(۲۲) Christensen A، L’Iran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۳۶.
(۲۳) Medelung W،» The Minor Dyanasties of Northern Iran «، The Cambridge History of Iran، vol IV، ed R N Frye، Cambridge، ۱۹۷۵.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پریم»، شماره۵۵۲۰.