• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پرویز خوانساری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرویز خوانساری فرزند حسین، در سال ۱۲۹۳ در تهران به دنیا آمد. پدر وی یک بازرگان ورشکسته‌ی اراکی بود. او در اراک و تهران تحصیل کرد.



برخی از نویسندگان مانند حسین فردوست در خاطراتش بیان کرده که او تحصیلات خود را تا پایان دوره‌ی متوسطه به پایان رسانیده و دیپلم داشته است،
[۱] موسسه اطلاعات و پژوهش‌های سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج۲، ص۴۵۷، تهران، ۱۳۷۳.
و برخی نیز مانند اسکندر دلدم معتقد بودند که پرویز خوانساری حتی دیپلم متوسطه هم نداشت و تنها مدرک تحصیلی قابل تایید او شرکت در کلاس‌های واکسیناتوری اداره دامپزشکی سواحل بحر خزر، و دریافت مدرک گذراندن این کلاس‌ها بود.
[۲] دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۳، موسسه چاپ و انتشارات گلفام، تهران، چاپ اول.
با این همه وی توانست در سال ۱۳۱۵ به عنوان محاسب در شرکت غله استخدام شود.


خوانساری بر روی هم رفته مرد روز و اهل زد و بند بود. هیچ وقت بیکار و بدون شغل نماند و همیشه ماموریت‌های درجه اول به او محول می‌گشت. تنها در دولت مصدق بود که سیاست، روی ناخوش خود را به او نشان داد و در این دوره‌ی کوتاه وی مورد بی‌مهری دولت قرار گرفت. مصدق در لایحه تصفیه دولت، کارمندان دولتی را برحسب کارایی و شایستگی دسته‌بندی نمود و در این تقسیم‌بندی، پرویز خوانساری را جزو گروه کارمندان بند «ج» قرار داد. گروه «ج» شامل افراد ناشایست و ناکارآمد دولت بود.
[۳] بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، ص۳۱۶، انتشارات جاویدان، چاپ سوم، ۱۳۶۹.

با این همه خوانساری هیچگاه از بدنه‌ی دولت کنار گذاشته نشد. همان طور که گفته شد، اولین شغل دولتی او استخدام در وزارت کشاورزی بود که پس از استخدام در آن وزارتخانه رئیس کارپردازی شد. در تشکیل حزب دمکرات ایران تلاش زیادی نمود و بازرس مخصوص نخست وزیری شد.
[۴] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج۱، ص۶۴۱، تهران، گفتار، ۱۳۷۶.

وی در طول دوره خدمت در مشاغل سیاسی و دولتی از طریق سوء استفاده و سرقت اموال دولتی توانست ثروتی کسب کند. در سال‌های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ با نزدیکی به حزب دموکرات قوام السلطنه از سویی و دربار پهلوی از سوی دیگر در جهت ترقی خود کوشید، بین سال‌های ۲۵ – ۱۳۲۴ توسط شبکه اینتلجنت سرویس جذب شد و لذا راه صعود برایش هموار شد. او در سال ۱۳۲۵ در دولت قوام بازرس نخست وزیری شد و در مهرماه همین سال مدیر کل بازرسی و محاکمات وزارت کار گردید. او قریب به ۴ سال در این سمت بود، تا بالاخره در تیرماه ۱۳۲۹ توسط رزم آرا به عنوان معاون وزیر کار معرفی شد.
[۵] موسسه اطلاعات و پژوهش‌های سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج۲، ص۴۵۷، تهران، چاپ ۵.
در کابینهء رزم آرا معاون و کفیل وزارت کار شد، مدتی عضو هیئت مدیره سازمان بیمه‌های اجتماعی شد، زمانی با عنوان نمایندهء وزارت کار در لندن اقامت داشت، سرانجام در آمریکا سرپرست محصلین گردید و موقعیت خاصی پیدا کرد. مشیر و مشار اردشیر زاهدی شد و از عوامل سازمان امنیت محسوب می‌شد و وقتی از آن سمت تغییر کرد، معاونت وزارت خارجه را به او دادند.
[۶] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ص۶۴۱.

پرویز خوانساری در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ از عوامل فعال شبکه خراب‌کاری اینتلیجنس سرویس محسوب می‌شود، که دارای ارتباطات ویژه با دربار و اشرف پهلوی بوده است، به همین دلیل پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وی مجددا به مقامات عالی دست یافت و به عنوان مشاور وزیر کار منصوب شد. در این دوران خوانساری از نزدیکان اسدالله علم و پس از تشکیل حزب مردم از فعالین این حزب بود و لذا از سوی علم حمایت می‌شد. او در ۲۹/ ۲/ ۱۳۳۷ در دولت منوچهر اقبال به جای مهندس شیبانی، معاون دائمی وزارت کار شد و در واقع پاداش گرفت. انتصاب خوانساری بی‌سواد به جای شیبانی تحصیل کرده نارضایتی‌هایی را در وزارت کار پدید آورد.
وی از سال ۱۳۳۸ به جستجوی مشاغل پولساز در خارج از کشور پرداخت و لذا در مهرماه همین سال به بهانه‌ی مطالعه در امور کارگری به مدت ۲ سال به اروپا اعزام گردید و از سال ۱۳۴۳ به عنوان نماینده وزارت کار با سمت رایزن کار در سفارت ایران در لندن مستقر شد و در سال ۱۳۴۴ وزیر مختار می‌شود. در سال ۱۳۴۶ معاون امور فرهنگی و اجتماعی و در سال ۱۳۴۷ معاون اداری وزارت خارجه شد... خوانساری در ۲۵/ ۶/ ۱۳۴۸ نشان درجه یک آبادانی و پیشرفت دریافت داشت. او در تاریخ ۲/ ۸/ ۱۳۵۰ سفیر ایران در سازمان بین المللی کار شد و از سال ۱۳۵۱ با عنوان سفیر کبیر در دفتر سازمان ملل در ژنو منصوب گردید و نیز همزمان بازرس مخصوص شاه در امور دانشجویان خارج از کشور بوده است. او در ۲۱/ ۱۱/ ۱۳۵۷ مجددا معاون اداری و اجرایی وزارت خارجه شد.
[۷] موسسه اطلاعات و پژوهش‌های سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج۲، ص۴۶۱.



خوانساری علاوه بر آن که در زد و بندهای سیاسی و سوء استفاده‌های مالی از اموال دولتی ید طولائی داشت؛ از نظر اخلاقی نیز فردی مبتذل بود. در رابطه با انحرافات اخلاقی که خوانساری به آنها شهرت داشته است؛ شواهد فراوانی در دست می‌باشد که به عنوان نمونه تنها یک سند ساواک در مورد وی عینا آورده می‌شود:
گزارش محرمانه به ساواک در مورد پرویز خوانساری
به: عرض می‌رسد تاریخ: ۲۷/۷/۴۷
از : ۳۱۲ شماره: ۷۳۲/۳۱۲
موضوع: پرویز خوانساری معاون وزیر امور خارجه
خوانساری در جوانی در وضع بسیار نامساعد مالی و تربیتی قرار داشت و به همین علت به گرداب فساد و بی‌عفتی افتاد و اغراق نیست اگر گفته شود که جوانی هر جایی بود. مدت‌های مدیدی شخصی به نام مهین استوان (معروف به مهین السلطان) بازرس اسبق وزارت پیشه و هنر که یک منحرف جنسی مشهور بود. او را به صورت مهین السلطان خود نگاه‌داری می‌کرد و خوانساری حتی از ذکر این رابطه به دیگران امتناعی نداشت. بعدا نامبرده مورد عنایت امام جمعه تهران (سید حسن امامی) قرار گرفت و امام جمعه او را به مرحوم سپهبد رزم آرا معرفی کرد و نتیجتا تا کفالت وزرات کار ترقی نمود. قبل از آنها مدت‌ها در چاپخانه وزارت کشاورزی بود و دارای آلودگی‌ها و بدنامی‌های مالی زیادی بود که در پرونده‌های مربوطه منعکس است.
مشارالیه مدتی هم مورد التفات مرحوم دهقان بود و در جریان اعطای رتبه به کارمندان پیمانی در زمان حکومت مرحوم قوام السلطنه دیپلم جعل کرد و تحت تعقیب قانونی قرار گرفت. در حال حاضر گفته می‌شود که نامبرده در وزرات امور خارجه ارتباط بسیار نامناسب عفتی با گروه همجنس طلب دارد (درباره روابط او با وزیر امور خارجه (اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه کابینه دولت هویدا) هم شایعاتی است) و محیط توام با وقار و سنگین وزارت خارجه را از قیافه اصلی خود خارج کرده و به جلفی و سبکی انداخته است. در برخورد با رؤسا و اعضاء از گفتن کلمات رکیک و مستهجن مضایقه نمی‌کند تا جایی که دکتر مقتدری و چند نفر دیگر از اعضای عالی رتبه وزرات امور خارجه چندی پیش در نظر داشتند از خدمت وزارت خارجه منصرف شوند و مدتی هم به صورت نیمه قهر در سر کار خود حاضر نمی‌شدند.
[۸] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، بدون شرح به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲، چاپ اول، ۱۳۸۷.



پرویز خوانساری از افرادی بود که به دوستی و همکاری با انگلیسی‌ها شهرت داشت و به عبارت صحیح‌تر سر در آخور اینتلیجنس سرویس داشت. در سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ که اشغال ایران پیش آمد با استفاده از شرایط جنگی به عنوان کارمند محلی وارد خدمت سفارت انگلیس شد و از این لحظه به بعد درهای موفقیت و پیشرفت به روی او باز شدند.
[۹] دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۳، موسسه چاپ و انتشارات گلفام، تهران، چاپ اول.
ارتباط با انگلیسی‌ها و دوستی با اشرف پهلوی دو عامل اصلی رشد و ترقی او بودند. خوانساری از نخستین کسانی بود که پس از تشکیل ساواک به کار گرفته شد علت هم این بود که پرویز خوانساری در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فعالانه مشارکت داشته و خود را به عوامل کودتا نزدیک کرده بود.
[۱۰] دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴-۵۸۳.
وی که در پرونده اداری او مدرک تحصیلی‌اش معادل پنجم ابتدایی ارزیابی شده بود با فراگرفتن زبان انگلیسی و رمز و رموز لازم، از سال ۱۳۲۵ به بعد وارد نخست وزیری شد و حکم بازرسی نخست وزیری گرفت. در جریان جنگ جهانی دوم موقعی که از طرف وزارت کشاورزی امور مربوط به کارت‌های جیره‌بندی را در دست داشت سوء استفاده‌های کلان مالی کرد و از رهگذر همین کارت‌ها با مقامات عالیه سیاسی هم آشنایی و رفاقت پیدا کرد.
[۱۱] دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴.
خوانساری به سبب ارتباط قدیمی که با اینتلیجنس سرویس در انگلستان داشت در جریان حوادث ۲۸ مرداد ۳۲ به عنوان مامور انگلیسی‌ها در سازماندهی کودتا با دیگر سلسله جنبان کودتا همکاری کرد و پس از کودتا در ردیف نخبگان رژیم کودتایی قرار گرفت.
[۱۲] دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴.



خوانساری در ماجرای کودتای سرلشکر محمد ولی قرنی رئیس وقت رکن دوم ارتش توانسته بود خود را وارد تیم کودتاچیان کند و با جلب اعتماد سرلشکر قرنی اطلاعات لازم را به دست آورد و در اختیار ساواک قرار دهد. پس از دستگیری کودتاچیان در سال ۱۳۳۶ سرلشکر قرنی اعتراف کرد که قرار بر این بوده است که در صورت پیروزی کودتا پست معاونت نخست وزیری را به خوانساری بدهند. همه انتظار داشتند با این اعتراف صریح، خوانساری نیز همراه با سایر کودتاچیان به زندان بیفتد و گرفتار شود. اما به خوانساری گزندی نرسید و وی همچنان مسیر ترقی و پیشرفت را که پیش‌گرفته بود می‌پیمود. این ماجرا ثابت کرد که خوانساری از پشت به سرلشگر قرنی خنجر زده است.
[۱۳] دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴_ ۵۸۶.
و به این طریق به عنوان یکی از افراد مورد وثوق شاه و ساواک درآمد که طی سالیان بعد خدمات ارزنده‌ای به رژیم شاهنشاهی نموده و صد البته که در این راستا خود نیز بهره‌های فراوان مالی برد.


شاه در به وجود آوردن یک فضای سیاسی اختناق‌آور و دیکتاتوری مطلق در کشور به خوبی عمل کرده بود و تنها در مهارزدن به دانشجویان و روشنفکران (داخل یا خارج از کشور) ناموفق مانده بود. روشنفکران داخل کشور را با سانسور شدید و سلول‌های زندان اوین، در آخرین حد ممکن اختناق، ساکت کرده بود؛ اما دانشجویان در روزهای مخصوصی با یاد یاران شهیدشان به تظاهرات و اعتصاباتی دست می‌زدند به همین دلایل وزارت علوم و آموزش عالی در کابینه هویدا در سال‌های ۴۶ با برنامه کاری عجیبی تاسیس شد شاه می‌خواست از طریق این وزارتخانه امور آموزش عالی و مسائل مربوط به دانشگاه‌ها را هماهنگ کند. با تاکیدات هر روزه شاه سازمان دانشجویان مسئول امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور بیش از پیش زیر نظر ساواک قرار می‌گرفت. در روزهای بعد پرویز خوانساری؛ با توجه به سوابق کاری و خدمات ارزنده‌اش به نظام، به عنوان سفیر شاه و سرپرست دانشجویان خارج از کشور، از طرف ساواک دفتری در ژنو تاسیس کرد. به این ترتیب تمام امور مربوط به دانشجویان ایرانی در سراسر دنیا (نزدیک به ۱۰۰ هزار تن) زیر سرپرستی او (و در واقع ساواک) قرار گرفت.
[۱۴] دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۶.

این دفتر زیر نظر خوانساری فعالیت‌های ساواک را در سراسر اروپا زیر نظر داشت. دفتر خوانساری در ژنو توسط دانشجویان مخالف رژیم در سال ۱۳۵۵، اشغال شد و فعالیت‌های ساواک در اروپا از پرده به درافتاد و روزنامه‌های اروپایی سر و صدای زیادی به پا کردند و ارتباط ساواک با واحدهای امنیتی و پلیس کشورهای اروپایی را فاش ساخت.
[۱۵] بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، ص۶۷۳.



خوانساری از زمانی که از طرف ساواک سرپرست کل دانشجویان ایرانی در سطح اروپا شد عنوان سفیر ایران در ژنو سوئیس را هم یدک می‌کشید و علاوه بر آن بازرس ویژه امور خارجه نیز بود. او با این القاب در ژنو یک ساختمان مجلل برای محل کارش و یکی هم برای زندگی‌اش تهیه کرده و پول‌های بی‌شماری را که از تهران به عنوان کمک هزینه تحصیلی برای دانشجویان نیازمند می‌رسید و مبالغ کلانی را که ساواک برای استخدام منابع خبری می‌فرستاد به حساب بانکی خود می‌ریخت و وجوهات وزارت امور خارجه را هم به جیب می‌زد به این ترتیب خوانساری تا زمان انقلاب در ژنو ماند و حسابی بار خود را بست بعد از آن هم معلوم نشد در کجای اروپا و یا امریکا خود را گم و گور کرد و غیب شد.
[۱۶] بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، ص۵۸۶_ ۵۸۷.



۱. موسسه اطلاعات و پژوهش‌های سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج۲، ص۴۵۷، تهران، ۱۳۷۳.
۲. دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۳، موسسه چاپ و انتشارات گلفام، تهران، چاپ اول.
۳. بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، ص۳۱۶، انتشارات جاویدان، چاپ سوم، ۱۳۶۹.
۴. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج۱، ص۶۴۱، تهران، گفتار، ۱۳۷۶.
۵. موسسه اطلاعات و پژوهش‌های سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج۲، ص۴۵۷، تهران، چاپ ۵.
۶. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ص۶۴۱.
۷. موسسه اطلاعات و پژوهش‌های سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج۲، ص۴۶۱.
۸. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، بدون شرح به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲، چاپ اول، ۱۳۸۷.
۹. دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۳، موسسه چاپ و انتشارات گلفام، تهران، چاپ اول.
۱۰. دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴-۵۸۳.
۱۱. دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴.
۱۲. دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴.
۱۳. دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۴_ ۵۸۶.
۱۴. دلدم، اسکندر، من و فرح پهلوی، ج۲، ص۵۸۶.
۱۵. بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، ص۶۷۳.
۱۶. بهنود، مسعود، از سید ضیاء تا بختیار، ص۵۸۶_ ۵۸۷.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پرویز خوانساری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۹۵.    






جعبه ابزار