• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ولایت وکیل ولی بر اموال صغار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ولایت بر اموال صغار برعهده پدر و جدّ پدری است، ولی آنان در زمان حیات خود، می‌توانند فردی یا افرادی را، وکیل خویش قرار دهند تا در امور مالی صغار دخالت نمایند.



پدر و جدّ پدری، در کلیه امور مربوط به اموال کودک، مانند حفاظت و نگهداری، خرید و فروش، اجاره، رهن، پرداخت دین، وصول طلب، نگهداری سرمایه در مکان مخصوص، افتتاح حساب بانکی، اقامه دعوی برای استیفای حقوق طفل، دفاع از دعوایی که بر علیه او اقامه شده و از این قبیل امور...، تا زمان بلوغ او ولایت دارند و آثار اعمالی که به نمایندگی از کودک (محجور) انجام می‌دهند، برای مولّی علیه است و دامن‌گیر او می‌شود، به‌عنوان مثال اگر مالی به نمایندگی از او بخرند، آن مال به ملکیت مولّی علیه در می‌آید و ثمن معامله از مال او پرداخت می‌شود، هم‌چنین اگر برای مولّی علیه وام بگیرند، اقساط وام از مال او پرداخت خواهد شد.

هم‌چنین محقّق حلّی می‌گوید: «در انجام معاملات شرط است متعاقدین دارای عقل و اختیار باشند و نیز فروشنده، مالک یا ولی مالک باشد، مانند پدر، جدّ پدری، حاکم و امین وی و نیز وصیّ». شبیه این تعبیر در عبارات علاّمه حلّی، ، شهید اوّل
[۴] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، اللمعة الدمشقیّة، ص۶۲.
، محقّق کرکی ، شهید ثانی ، محقّق اردبیلی و بسیاری از فقیهان معاصر
[۱۰] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۵، ص۱۲۶.
دیده می‌شود.


پدر و جدّ پدری می‌توانند در زمان حیات خود، فرد یا افرادی را وکیل خویش قرار دهند تا در امور مالی صغار دخالت نماید. این مساله مورد توافق فقها است. محقّق حلّی در این‌باره می‌نویسد: «پدر و جدّ پدری می‌توانند فردی را به نیابت از کودک صغیر، وکیل بگیرند تا در امور مالی وی دخالت نمایند».

دلیل این حکم، اطلاق ادلّه وکالت است. مانند این که امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: اگرکسی مردی را برای انجام امری از امور، وکیل خود قرار دهد، وکالت در حق او ثابت و استمرار می‌یابد تا موکّل به وی اعلام نماید او را از وکالت خود عزل نموده است «مَنْ وَکَّلَ رَجُلاً عَلیٰ اِمْضٰاءِ اَمْرِ مِنَ الاُموُرِ فَالْوَکٰالَةُ ثٰابِتَةٌ اَبَداً حَتّٰی یُعْلِمَهُ بِالْخُرُوجِ مِنْهٰا». اطلاق و عموم این روایت شامل مساله مورد بحث نیز می‌گردد.


۱. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۲۶۷.    
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۱۳۵.    
۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیّة، ج۲، ص۵۴۱.    
۴. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، اللمعة الدمشقیّة، ص۶۲.
۵. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۵، ص۱۸۷.    
۶. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۴، ص۸۵.    
۷. شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۳، ص۱۶۴-۱۶۶.    
۸. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان، ج۹، ص۲۳۰-۲۳۶.    
۹. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان، ج۹، ص۲۳۶.    
۱۰. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۵، ص۱۲۶.
۱۱. خوئی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۵، ص۱۱.    
۱۲. محقّق نائینی، محمدحسین، المکاسب والبیع، ج۲، ص۳۳۰.    
۱۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیّة، ج۳، ص۳۱.    
۱۴. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۸، ص۱۸۹.    
۱۵. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان، ج۹، ص۴۹۰.    
۱۶. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان، ج۹، ص۴۹۴.    
۱۷. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۴، مساله ۱۸.    
۱۸. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ص۲، ص۴۳۱.    
۱۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۱۶۱، باب ۱ من کتاب الوکالة، ح۱.    



انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۲۹-۳۰، برگرفته از بخش «فصل نهم ولایت بر اموال کودک (اداره اموال کودک توسط اولیا)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۲۱.    






جعبه ابزار