وسواس (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وسواس: (وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ) واژه
«وسواس» به گفته «
راغب» در «
مفردات»: در اصل، صداى آهستهاى است كه از به هم خوردن زينت آلات برمىخيزد! سپس، به هر صداى آهسته گفته شده، و بعد از آن به خطورات و افكار بد و نامطلوبى كه در دل و جان انسان پيدا مىشود، و شبيه صداى آهستهاى است كه در گوش فرو مىخوانند، اطلاق گرديده.
«وسواس» معناى مصدرى دارد، ولى گاهى به معناى
«فاعل» (وسوسهگر) نيز مىآيد، و در آيه مورد بحث به همين معناست.
ترجمه و تفسیر آیات مرتبط با
وسواس:
(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ) (ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: راغب مىگويد
: كلمه وسوسه به معناى خطور افكار زشت در دل است، و اصل آن از
وسواس است كه به معناى صداى زيور آلات زنان، و نيز به معناى آهسته سخن گفتن است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ) (از شرّ وسوسهگر پنهانكار.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در مجمع البيان، آمده كه كلمه
وسواس به معناى حديث نفس است، به نحوى كه گويى صدايى آهسته است كه بگوش مىرسد، و بنا به گفته وى كلمه
وسواس مانند كلمه وسوسه مصدر خواهد بود، و ديگران
آن را مصدرى سماعى و بر خلاف قاعده دانستهاند، چون قاعده اقتضا مىكرد واو اول اين كلمه به كسره خوانده شود، هم چنان كه حرف اول مصدر ساير افعال چهار حرفى به كسره خوانده مىشود، مثلا مىگويند: دحرج، يدحرج، دحراجا و زلزل، يزلزل زلزالا و به هر حال ظاهر اين آيه- همانطور كه ديگران نيز استظهار كردهاند- اين است كه: مراد از اين مصدر معناى وصفى است، كه مانند جمله زيد عدل- زيد عدالت است به منظور مبالغه به صيغه مصدر تعبير شده است. و از بعضى
نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را صفت دانستهاند، نه مصدر.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وسواس»، ص۶۱۳.