• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

واژه‌شناسی جادو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جادو ، یا سِحر ، مجموعه باورها، اعمال، فنون و روشهایی که به کارگیری آن‌ها برای کنترل یا دگرگون کردن شرایط فراطبیعی، طبیعی و محیط زیست و رسیدن به مقاصد و اهداف نیک یا بد ، مؤثر و سودمند پنداشته می‌شده است.



در این امر، جادوگر یا از توان روحی و اراده شخصی خود و یا از برخی ابزارها، وسایل، اوراد، افسونها، طلسمات و تعویذات برای رام و مهار کردن نیروهای فراطبیعی بهره می‌گرفته تا طبع ، منش و میل آن‌ها را مطابق با خواستها و نیازها بگرداند و بر پدیده‌های طبیعی، اندیشه ، احساس و فرجام انسان ، نیز امور جاری زندگی او تأثیر بگذارد.


واژه فارسیِ «جادو» به دو معنی «ساحِر، جادوگر» و «سِحر، جادوگری»، بازمانده واژه فارسی میانه jādūg است که تنها معنیِ آن «جادوگر، ساحر » بوده است. این واژه فارسی میانه در گذشته‌ای دور به صورت jatuk به زبان ارمنی راه یافته است. واژه فارسی میانه jādūg در متون پازند به صورت jādū آمده، و تلفظ آن در فارسی میانه متقدم yātūk بوده است. این واژه کهن ایرانی در زبان سُغدی به صورت yātūk (جادوگر، ساحِر) ــ در سُغدیِ بودایی: y’twkh؛ در سُغدیِ مسیحـی: y’twq ــ به کار رفته است
[۱] بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، ج۱، ص۴۴۴-۴۴۵، تهران، ۱۳۷۴ش.
و در جزء نخست واژه خوارزمیِ j’δwky’d «جادوگری» نیز دیده می‌شود. صورتِ باستانیِ این واژه yātūka- بوده که جزء نخست آن در اوستا به صورت yātu- به هر دو معنیِ «ساحِر» و «سِحر» به کار رفته است. بی‌تردید، این واژه به گروهی از ارواح پلید اهریمنی نیز دلالت می‌کرده، زیرا در اوستا و متون پهلوی نام جادوان غالباً در کنار نام پریان، دیوان و دیگر موجودات اهریمنی آمده است.
[۲] یسنا، یسن ۹، بند ۱۸، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۰ش.
[۳] یشتها، هُرمزد یشت، بند ۶، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
در بندهش نیز جادوان گروهی از ارواح دیوی خوانده شده، و بر ضد ارواح ایزدی معرفی شده‌اند.
[۴] بندهش، فصل ۵، بند ۲، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش.


۲.۱ - معادل واژه سحر

معادل واژه «سِحر» در فارسیِ میانه زردشتی jādūgīh و در فارسی میانه مانوی jādūgī بوده است. همین واژه به صورت «جادویی» در زبان فارسی باقی‌مانده است.
معادلِ سنسکریتِ واژه اوستاییِ yātu-، همان yātu- است و این نشان می‌دهد که واژه yātu- اصل هندوایرانی داشته است. این واژه در سنسکریت به دو معنیِ «سِحر» و « روح پلید، دیو » به کار رفته است. این واژه را از ریشه yā- در معنیِ «هجوم بردن، حمله کردن» دانسته‌اند؛ در این صورت، باید معنی اصلیِ آن را «حمله» دانست. شایان ذکر است که معنی اصلی ریشه yā- «رفتن» بوده است.

۲.۲ - مغان

بسیاری از واژه‌هایی که در زبانهای اروپایی به معنی «جادو» یا «جادوگر» به کار رفته، از واژه‌های یونانیِ mageía (جادو)، (mageutik tékhnē) یا (magik tékhnē) به معنی «(فنِ) جادوگری» مشتق شده‌اند که هر ۳ برگرفته از کلمه Mágoi (مُغان) که در اصل نام قبیله‌ای از مادها بوده است. این نام بعداً برای روحانیان دین کهن ایرانی نیز به کار گرفته شد. مغان احتمالاً به دلیل برگذاری آیینهایی که در نظر یونانیان عجیب می‌نمود، جادوگر تصور می‌شدند.
واژه یونانیِ Mágoi صورتِ جمع واژه Mágos (مُغ) است (دخیل در لاتینی: magus؛ در شمارِ جمع: magi) که برگرفته از maguš فارسی باستان است. واژه یونانیِ Mágos در انجیل برای اشاره به خردمندانی به کار رفته است که از مشرق به دنبال ستاره «آن مولود که پادشاه یهود است»، یعنی عیسی مسیح ، به اورشلیم آمدند و از آن‌جا به بیت لحم رفتند تا او را بپرستند و هدایایی بدو پیشکش کنند. maguš در زبان فارسی باستان حالت نهادی مفرد از اسم مذکر magu- است. این واژه را مشتقی از ریشه هندواروپاییِ •magh- (توانا بودن، قوی بودن؛ کمک کردن، یاری کردن) دانسته‌اند. همین واژه به صورت «مَجوس» به زبان عربی نیز راه یافته و در قرآن کریم هم به کار رفته است. معادل این واژه در زبان اوستایی moγu-، در زبان سُغدی mwγ
[۶] بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، ج۱، ص۲۲۰، تهران، ۱۳۷۴ش.
و در زبان فارسی میانه moγ است. این واژه فارسی میانه به صورت mog به زبان ارمنی نیز وارد شده است.
واژه‌های لاتینیِ magica ars (فن جادوگری)، magicē و magia (جادو) اصل یونانی دارند. واژه اخیر که برگرفته از «mageía» یِ یونانی است، به صورتِ magia در ایتالیایی و اسپانیایی، magie در فرانسوی و رومانیایی (دخیل از فرانسوی)، magia در لهستانی، و magija در روسی و لیتوانیایی (دخیل از لهستانی یا روسی) باقی مانده است. واژه انگلیسیِ magic (از magik انگلیسیِ میانه) از magique فرانسویِ کهن گرفته شده که خود بازمانده magica ars لاتینی است.


(۱) بندهش، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۲) عهد جدید.
(۳) قرآن کریم.
(۴) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۵) یسنا، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۶) یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.


۱. بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، ج۱، ص۴۴۴-۴۴۵، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲. یسنا، یسن ۹، بند ۱۸، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۰ش.
۳. یشتها، هُرمزد یشت، بند ۶، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
۴. بندهش، فصل ۵، بند ۲، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش.
۵. حج/سوره۲۲، آیه۱۷.    
۶. بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، ج۱، ص۲۲۰، تهران، ۱۳۷۴ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جادو»، ج۱۷، ص۶۳۴۵.    



جعبه ابزار