نُفِخَ فِی اَلصُّور (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نُفِخَ فِی اَلصُّور:(وَ نُفِخَ في الصّورِ فَصَعِقَ) «نُفِخَ فِی اَلصُّور» گفتيم كه «
نفخ» به معنى «دميدن» و «
نفخه» به معنى يکبار دميدن است و «
صور» به معنى «شيپور» يا شاخ ميانتهى است كه معمولا به
وسیله آن، دستورهايى به سربازان براى جمع شدن يا حاضرباش و يا استراحت و
خواب مىدهند.
به موردی از کاربرد «
نُفِخَ فِی اَلصُّور» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ نُفِخَ في الصّورِ فَصَعِقَ مَن في السَّماواتِ وَ مَن في الْأَرْضِ إِلّا مَن شاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرَى فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرونَ) «و در آستانه
قیامت در «صور» دميده مىشود، و در پى آن همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مىميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در «صور» دميده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخيزند و در
انتظار حساب و
جزا هستند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
«وَ نُفِخَ في الصّورِ فَصَعِقَ مَنْ في السَّماواتِ وَ مَنْ في الْأَرْضِ إلّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ...» ظاهر آنچه در كلام
خدای تعالی در معناى
نفخ صور آمده اين است كه اين
نفخه دو بار صورت مىگيرد، يکبار براى اينكه همه جانداران با هم بميرند، و يکبار هم براى اينكه همه مردگان زنده شوند.
و اين معنا از روايات وارده از
آئمه اهل بیت (علیهمالسلام)، و بعضى از روايات وارده از طرق
اهل سنت از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) برمىآيد، هر چند كه بعضى ديگر از روايات اهل سنت خالى از
ابهام نيست و همين
جهت باعث شده كه بعضى از علماى اهل سنت، اين نظريه را اختيار كنند كه:
نفخه صور در سه نوبت صورت مىگيرد:
اول براى ميراندن. دوم براى زنده كردن و
بعث. و سوم براى
فزع و صعقه.
و بعضى ديگر بگويند كه: چهار
نفخه است و ليكن اثبات اين معنا از ظواهر آيات بسيار مشكل است.
و شايد همين انحصار
نفخ صور در دو
نفخه اماته و احيا، باعث شده كه كلمه
صعق را در
نفخه اول به مردن خلايق
تفسیر كنند، با اينكه معروف از معناى اين كلمه غش كردن است.
صاحب صحاح مىگويد: وقتى گفته مىشود: «صَعقَ الرَّجُل صَعِقا وَ تَصعقا» معنايش اين است كه غش كرد و اصعقه غيره، يعنى ديگرى او را به غش درآورد آنگاه مىگويد: صعقه در آيه
(فَصَعِقَ مَنْ في السَّماواتِ وَ مَنْ في الْأَرْضِ) به معناى مردن است.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
گفتيم كه «
نفخ» به معنى «دميدن» و «
نفخه» به معنى يکبار دميدن است و «صور» به معنى «شيپور» يا شاخ ميانتهى است كه معمولا به وسيله آن، دستورهايى به سربازان براى جمع شدن يا حاضرباش و يا استراحت و خواب مىدهند.
در پايان
جهان و آغاز رستاخيز دو حادثۀ ناگهانى رخ مىدهد، در حادثۀ
اوّل همۀ موجودات زنده فورا مىميرند و در حادثۀ دوم كه با فاصلهاى صورت مىگيرد همۀ انسانها ناگهان زنده مىشوند و بپا مىخيزند و در انتظار حسابند، چنانكه در آيۀ ۲۰
سوره ق مىخوانيم:
(وَ نُفِخَ في اَلصُّورِ ذٰلِكَ يَوْمُ اَلْوَعيدِ) «در صور دميده مىشود و آن روز، روز تحقق وعدههاى وحشتناک است.»
منظور از
نفخ صور در اينجا همان
نفخ دوم است، زيرا گفتيم دوبار در صور دميده مىشود.
نفخۀ اول كه آن را
نفخۀ فزع يا
صعق مىگويند،
نفخهاى است كه در پايان جهان صورت مىگيرد و همۀ انسانها با شنيدن آن مىميرند و نظام عالم دنيا متلاشى مىشود و
نفخۀ دوم كه
نفخۀ قیام و «جمع و حضور» است،
نفخهاى است كه در آغاز رستاخيز انجام مىگيرد و با آن، همۀ انسانها زنده مىشوند و از قبرها برخاسته براى حساب و جزا در محضر
عدل الهى حاضر مىشوند.
آيا
نفخ صور دوبار انجام مىگيرد يا بيشتر؟
مشهور در ميان علماى
اسلام دومرتبه است و ظاهر آيات مورد بحث و نيز جمعبندى آيات ديگر قرآن خبر از دو
نفخه مىدهد، ولى بعضى تعداد آن را سه
نفخه و يا حتى چهار
نفخه دانستهاند.
به اين ترتيب كه
نفخۀ اوّلى را
نفخۀ «
فزع» مىگويند (اين تعبير از آيۀ ۸۷
سوره نمل گرفته شده است)، و
نفخۀ دوم و سوم را
نفخۀ «
مرگ» و «
حیات» مىدانند كه در آيات مورد بحث و آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده، يكى را
نفخۀ «صعق» مىگويند (صعق هم به معنى بيهوش شدن و هم مردن آمده است) و ديگرى را
نفخۀ «قيام».
كسانى كه احتمال
نفخۀ چهارمى دادهاند ظاهرا از آيۀ ۵۳
سوره یس گرفتهاند كه تنها در آن يک صيحه خواهد بود و به دنبال آن همۀ آنها در پيشگاه بارى حاضر مىشوند و اين
نفخۀ «جمع و حضور» است، ولى
حق اين است كه دو
نفخه بيشتر نيست و مسألۀ فزع و وحشت عمومى در حقيقت مقدمهاى است براى مرگ جهانيان كه به دنبال
نفخۀ اوّلى يا صيحۀ نخستين حاصل مىشود و به اين ترتيب دو
نفخه بيش نخواهد بود، «
نفخۀ مرگ» و «
نفخۀ حيات».
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نفخ فی الصور»، ج۴، ص ۴۹۰.