• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقش آب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در بحث اهمیت آب این نکته وجود دارد تمام مواد غذایی انسان و حیوانات به آن بستگی دارد و آب مایه حیات تمام موجودات می‌باشد.



انسان برای ادامه زندگی خود، نیازمند غذایی است که از محصولات کشاورزی، چون غلاّت، دانه‌ها، سبزی‌ها، انواع میوه‌های درختان و نیز از دام و شیلات تشکیل می‌شود. همان‌گونه که بشر به دلیل نیازمندی به غذا و آب ، همواره در طول تاریخ ، نقش و تأثیر آب را در همه شؤون حیات خود به روشنی احساس می‌کرده و به آب با دیده اهمّیت می‌نگریسته، بخش اعظم آیات مربوط به آب نیز نقش اصلی را در تأمین غذای انسان به آب داده است. پیام اصلی این آیات که بدون استثنا فقط خداوند را تأمین کننده این آب معرّفی کرده، برشمردن نعمتهای خداوند برای انسان و نشان دادن آیات الهی و قدرت خدا به وی در همه صحنه‌های عالم و در لحظه لحظه زندگی او است تا به ایمان به اللّه، توحید و معاد راهنمایی‌اش کند و احیاناً با برشمردن نعمتهای خدا، انسان را به شکر این نعمت‌ها فراخواند. در این‌باره، آیه ۲۲ بقره و ۳۲ ابراهیم پس از بیان نزول آب از آسمان می‌گوید: خدا با آن آب، انواع میوه‌ها را از زمین بیرون آورد تا رزق شما باشد: «وَ أَنزَل مِن‌السَّماءِ ماءً فَأَخرَجَ بِهِ مِن الثَّمرتِ رِزقاً لَکم». نیز اعراف۵۷‌. در آیه ۹۹ انعام همین بیان با تفصیل بیش‌تر دیده می‌شود: خداوند با آب هر نوع گیاهی را رویاند؛ آن‌گاه از آن گیاه، جوانه‌ای خارج ساخت که در آن جوانه، دانه‌هایی بر روی هم چیده شده است و از شکوفه درختان نخل ، خوشه‌هایی نزدیک به هم برآورد؛ هم‌چنین با آن آب، باغ‌هایی از انگور ، زیتون و انار که همانند هم یا غیر همانند است، ایجاد کرد: «وَ هُو الَّذی أَنزلَ مِن‌السَّماءِ ماءً فَأَخرجنا بِه نَباتَ کلِّ شَیء فَأخرَجنا مِنهُ خَضِراً نُخرِجُ مِنهُ حَبّاً مُتراکباً و مِن‌النَّخلِ مِن طَلعِها قِنوانٌ دانِیةٌ و جَنّت من أَعناب والزَّیتونَ والرُّمَّـان مُشتَبهاً و غَیرَ مُتشـبِه». همین مطلب در آیه ۱۱ نحل با این بیان آمده است: «ینبِتُ لَکم بهِ الزَّرعَ و الزَّیتونَ والنَّخیلَ والأَعنبَ و مِن کلِّ الثَّمرتِ»؛ جز این در آیه ۲۷ فاطر به میوه‌های رنگارنگ (فأَخرَجنا بِه ثَمرت مُختَلفاً ألونُها) و در آیه ۲۱ زمر به زراعت‌های رنگارنگ (ثُمَّ یخرج به زَرعاً مُختَلفاً أَلونُه) که رویش همه از آب آسمان است، توجّه داده است. در آیات ۲۵ تا ۳۲ سوره عبس پس از بیان ریزش آب و پیش از ذکر گیاهان و انواع میوه‌ها، از حب (دانه) یاد شده که می‌تواند نشان دهنده اهمّیت نقش غلاّت و دانه‌ها در تغذیه انسان باشد
[۹] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۶۶۸.
: «أَنّا صَبَبنا الماءَ صَبّاً _ ثُمَّ شَققنَا الأَرضَ شَقّاً _ فَأَنبَتنا فِیها حَبّاً _ و عِنَباً و قَضْباً _ و زَیتوناً و نَخلا _ و حَدائِقَ غُلباً _ و فکهَةً و أَبّاً _ مَتعاً لَکم و لاِنعـمِکم». نیز نبأ۱۵ و ۱۶. برخی مفسّران «قَضْباً» در این آیات را به سبزی‌ها‌یی که در غذای انسان جایگاهی مهم دارد، تفسیر کرده‌اند.
[۱۳] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۴۴.


۱.۱ - تأثیر آب در پرورش دام

بشر ، همواره بخشی از نیازهای غذایی خود را از طریق دام تأمین می‌کرده؛ از این‌رو پرورش دام برای تأمین این نیاز، از اهمّیت زیادی برخوردار بوده است. قرآن کریم ، بر نقش و تأثیر آب بر این نیاز انسان، یعنی پرورش دام نیز تأکید کرده و آن را از نعمتهای الهی به انسان برشمرده است. در همین جهت، آیه ۲۴ یونس رویش گیاهان را معلول آبِ نازل شده از آسمان دانسته و از آن در کنار غذای انسان، خوراک دام شمرده است: «کماء أَنزلنهُ مِن‌السَّماءِ فَاختَلطَ بِه نَباتُ الأَرضِ مِمّا یأکلُ‌النّاسُ والأَنعمُ». تصریح به این‌که گیاهان زمین، خوراک انسان و دام (انعام) است نه حیوانات، با این‌که حیوانات بسیاری از آن تغذیه می‌کنند، نشان می‌دهد که این آیه، در مقام بیان تأثیر مستقیم و غیر مستقیم آب در تأمین غذای انسان است. این معنا در آیات دیگر نیز مورد توجّه است. در آیه ۱۰ نحل بخشی از آبِ آسمان را عامل پیدایش گیاهانی دانسته که انسان‌ها دام خود را برای چریدن به میان آن می‌برند: «هُوالَّذی أَنزلَ مِن السَّماءِ ماءً لَکم مِنه شَرابٌ و مِنهُ شَجرٌ فیه تُسیمون»، و‌ از آسمان، آبی فرود آورد و به وسیله آن، رستنی‌های گوناگون جفت جفت بیرون آوردیم. بخورید و دام‌هایتان را بچرانید که‌ به‌طور قطع در این‌ها برای خردمندان نشانه‌هایی است: «و‌أَنزلَ من‌السَّماءِ ماءً فَأخرَجنا بِه أَزوجاً مِن نَبات شَتّی _ کلوا وارعَوْا أنعمَکم إِنَّ فی ذلک لاَیت لأُولِی النُّهی.» «اَبّ» در آیه ۳۱ عبس نیز به چراگاه ، تفسیر، و در آیه بعد، بهره دام معرّفی شده است: «و‌فکهَةً و أَبّاً _ مَتـعاً لَکم و لأَنعـمِکم». تأکید بر نقش آب در تأمین خوراک دام در آیات ۳۱ و ۳۳ نازعات و ۲۷ سجده نیز به چشم می‌خورد. آب دریاها نیز جای‌گاهی برای پرورش آبزیان دانسته و آب شور و شیرین در این جهت یک‌سان معرّفی شده است: «وَ ما یستوِی البَحرانِ هـذا عَذبٌ فُراتٌ سائغٌ شَرابُهُ و هذا مِلحٌ أُجاجٌ و مِن کلّ تَأکلُونَ لَحماً طَریاً.»

۱.۲ - رفع تشنگی

پیش‌تر گذشت که در تفسیری از آیه «و‌جَعَلنا مِن الماء کلَّ شَیء حَیّ» برخی برآنند حیات انسان به آب بستگی دارد که بخشی از این نیاز را با نوشیدن آن برطرف می‌کند. خداوند سبحان در مقام امتنان، آشامیدن آب را بر بندگان مباح اعلام کرده است: «کلوا وَاشرَبوا مِن رِزقِ اللّه». نیز اعراف۳۱. آیاتی از قرآن کریم، ضمن اشاره به این نیاز انسان، خداوند را تأمین‌کننده آب آشامیدنی برای انسان معرّفی کرده است: «فَأَنزلنا من‌السَّماءِ ماءً فَأَسقَینـکموه». در آیه ۴۸ و ۴۹ فرقان آب با وصف «طهور» آمده و در کنار انسان از دام نیز یاد شده که این آب طهور برای آشامیدن آن‌ها مهیا شده است: «و‌أَنزَلنا مِن السَّماء مـاءً طَهوراً _... و نُسقِیه مِمّا خَلَقنا أَنعـماً و أَناسِیّ کثِیراً». در این آیات نیز با این‌که همه حیوانات از آب برای آشامیدن استفاده می‌کنند، فقط از انسان و دام یاد شده و این شاید از آن جهت است که آیات گذشته در مقام شمارش نعمتهای خاص خداوند به انسان است. در آیه‌۲۷ مرسلات از تأمین آب آشامیدنی گوارا برای انسان که از کوه‌ها سرچشمه می‌گیرند، خبر‌می‌دهد: «و‌جَعَلنا فیها رَوسِیَ شـمخـت و أَسقَینـکم مـاء فُراتاً». از سوی دیگر می‌توان نمونه‌ای از جستوجو و طلب انسان از آب را در آیه ۱۶۰ اعراف و ۶۰ بقره نشان داد. در آیه نخست، قوم موسی از وی آب آشامیدنی می‌طلبند: «و‌أَوحَینا إِلی مُوسی إِذِ استَسقــهُ قَومُه» و در آیه دوم، موسی از خداوند برای قوم خود آب می‌طلبد: «و‌إِذِ استَسقی مُوسی لِقومِه» که با وحی خداوند، عصای خود را بر سنگ می‌زند و با ظاهر شدن دوازده چشمه ، آب‌آشامیدنی اسباط بنی‌اسرائیل تأمین می‌شود. در این آیات نیز تأکید و غرض اصلی، شمردن برخی نعمتهای خداوند برای انسان جهت دعوت او به توحید و بندگی است؛ چنان که انسان در سوره واقعه ‌، به تدبّر در آب آشامیدنی‌اش و این‌که چه کسی آن را از ابرهای گران‌بار فرو می‌فرستد، دعوت و به شکرگزاری آن تشویق یا به دلیل ناسپاسی از آن توبیخ شده است.

۱.۳ - احیای زمین

یکی از آثار مهم و گسترده آب در زمین که انسان از منافع مستقیم و غیرمستقیم آن بهره می‌برد، احیای زمین است که در بیش از ده آیه بر آن تأکید شده است. آیه ۶۵ نحل می‌گوید: خداوند از آسمان آب فرود آورد و در پی آن، زمین را پس از مرگ احیا کرد: «وَاللّهُ أَنزلَ مِن السَّماءِ مـاءً فَأحیا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها». نیز فاطر بقره. همین معنا با بیانی دیگر در سوره عنکبوت آمده است. در آیه ۵ جاثیه از آب آسمان به «رزق» تعبیر شده؛ آن‌گاه به احیای زمین با آن رزق اشاره می‌کند: «و‌مـا أَنزَل اللّهُ مِن السَّماء مِن رِزق فأَحیا بِه الأَرضَ بعدَ مَوتِها». آیه ۴۸ و ۴۹ فرقان هدف از نزول باران را احیای سرزمین مرده دانسته است: «و‌أَنزلنـا مِن السَّماءِ ماءً طَهوراً _ لَنُحیی بِه بَلدَةً مَیتاً». عموم مفسران برآنند که مقصود از احیا در این آیات، روییدن گیاهان و آبادانی زمین است
[۴۰] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۵۰.
[۴۱] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۶۹.
[۴۲] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۸۴.
[۴۳] علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۲۲۶، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷.
که از یک طرف با روییدن انواع میوه‌ها و خوردنی‌ها، روزی انسان را تأمین می‌کند و با ایجاد چراگاه‌ها، زمینه ادامه حیات دام‌ها، حیوان‌ها و همه جنبندگان را فراهم می‌سازد و از سوی دیگر، با رویش انواع گیاهان با رنگ‌ها و بوهای گوناگون به زمین زیبایی و طراوت می‌بخشد.
[۴۴] فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج۴، ص۲۲۳_۲۲۴.
احیای زمین که همواره با سرسبزی و زیبایی طبیعت همراه است، مورد تأکید آیاتی دیگر قرار گرفته؛ به طور مثال در آیه ۶۳ حج آمده است: «أَلم تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنزلَ مِن السَّماء مـاءً فَتُصبِحُ الأرضُ مُخضَرَّةً» و نیز از پیدایش انواع گوناگون گیاهان با آب باران یاد می‌کند: «و‌أَنزلَ مِن السَّماءَ مـاءً فَأَخرجنـا بِه أَزوجاً مِن نَبات شَتّی» و این همه، سبب زیبایی و آراستگی زمین می‌شود: «کماء أَنزَلنـهُ مِن‌السَّماءِ فَاختَلطَ به نَباتُ الأَرضِ... حَتّی إِذا أَخذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها و ازَّینَت» و برای انسان، بهجت و شادابی به همراه می‌آورد: «و‌أَنزلَ لَکم منَ السَّماءِ مـاءً فَأَنبتنـا بِه حَدائِقَ ذاتَ بَهجة.» نیز‌حج ‌.

۱.۴ - وسیله ویرانی و نابودی

آب از جمله نعمتهای الهی به بشر است و وجود آن همواره مایه عمران و آبادانی زمین و نیز عاملی برای توسعه و فراوانی در رزق و انواع نعمت‌ها است؛ امّا گاهی نیز ویرانی‌هایی را به دنبال دارد. آیاتی چند به این نقش آب نیز اشاره می‌کند؛ به طور مثال با ویرانی سد «مَأرِب» که قوم سبأ آن را میان دو کوه ساخته، از آب انباشته شده در پشت آن برای احیای مزارع و باغ‌های خود استفاده می‌کرد و سرزمینی حاصل‌خیز با انواع نعمت‌ها را پدید آورده بود، آب، تمام مزارع و باغ‌های آنان را ویران کرد؛ به طوری که جز مقداری اندک درخت سدر و درختانی دیگر با میوه‌های تلخ و بعضی بدون میوه چیزی باقی نگذاشت
[۵۰] ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۲۵، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸.
: «... ‌بَلدَةٌ طَیبةٌ و رَبٌّ غَفُورٌ _ فَأَعرَضُوا فَأَرسلنا عَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ و بَدَّلنـهُم بِجَنَّتیهِم جَنَّتینِ ذَواتَی أُکل خَمط و أَثل و شَیء من سِدر قَلیل.» در پی این ویرانی، قوم سبأ نیز پراکنده شده، به جاهای گوناگون کوچ کردند: «فَجَعلنـهُم أَحادِیثَ و مَزَّقنـهُم کلَّ مُمزَّق.» نمونه دیگر در داستان نوح دیده می‌شود که آب، افزون بر ویرانی، قوم نوح را نیز نابود می‌کند. نقطه مشترک هر دو داستان آن است که در هر دو، آب به مثابه یکی از جنود قاهر الهی به اراده و فرمان خداوند عمل می‌کند. در داستان سبأ به دنبالِ روی‌گردانی مردم سبأ از خداوند و کفر و ناسپاسی نعمتهای الهی، به اراده خداوند، همان آبی که آن همه نعمت را فرا آورده است، موجب زوال نعمت‌هایشان می‌شود: «ذلِک جَزینـهُم بِما کفروا و هَل نُجزِی إلاّ الکفور.» قوم نوح نیز در پی مخالفت با نوح و تکذیب وی، و‌ ظلم و خطاهای‌شان، مورد غضب الهی قرار گرفتند: «و‌لاتُخطِبنی فِی الَّذین ظَلَموا إِنَّهم مُغرَقون.» «مِمّـا خَطِیئـتِهم أُغرِقُوا» آن‌گاه آسمان به اراده الهی، بارش شدیدی را آغاز کرد و از زمین چشمه‌ها جوشیدن گرفت: «فَفَتحنا أَبوبَ السَّماءِ بِمـَاء مُنهَمر _ و فَجَّرنَا الأَرضَ عُیوناً» و‌ به‌ طور کلّی از سطح زمین آب جوشید
[۵۹] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۷.
[۶۰] ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۱، ص۱۱۱، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸.
[۶۱] سیوطی، الدّرّالمنثور فی‌التفسیر بالمأثور، ج۴، ص۴۲۲.
: «و‌فَارَالتَّـنُّور» و همه قوم را نابود کرد؛ امّا نوح و کسانی که به وی ایمان آوردند، در امان ماندند: «فَأَنجینـهُ و مَن مَعهُ فِی‌الفُلک المَشحونِ _ ثُمَّ أَغرَقنا بَعدُ البَاقِین.» نیز انبیاء.

۱.۵ - طهارت و بهداشت

در قرآن کریم پاکیزگان، محبوب خدا شمرده شده‌اند: «إِنَّ اللّهَ یحبُّ التَّوّبِین و یحبُّ المُتَطهِّرِین». نیز توبه، و‌ این بدان جهت است که طهارت و پاکیزگی، نزد خدا محبوبیت دارد؛ از این‌رو از یک سو در آیات بسیاری مانند ‌مائده ‌؛ مدثر و حج به طهارت، سفارش شده است؛ چنان‌که خداوند انسان را به‌گونه‌ای آفریده که به پاکیزگی میل دارد و از سوی دیگر، آب وسیله‌ای برای این طهارت و تأمین بهداشت معرّفی شده که خداوند آن را در اختیار بشر قرار داده است: «و‌ینزِّلُ عَلیکم من السَّماءِ مَاءً لِیطهِّرکم بِه.» در آیه ۴۸ فرقان

۱.۵.۱ - همراه بودن آب با وصف طهور

آب با وصف طهور آمده است: «و‌أَنزَلنا منَ‌السَّماءِ مَاءً طَهُوراً»؛ البتّه ساختار واژه طهور و اشتراک آن میان صیغه‌های گوناگون، بحث‌هایی رابه دنبال داشته است؛ امّا استخدام آن در این آیه، نگرش قرآن‌ به نقش و تأثیر آب را در پاکیزگی محیط زندگی که از نعمتهای خدا بر انسان است، نشان می‌دهد. برداشت رایج و نسبتاً مشهور از طهور، هم‌چون واژه نَؤوُم (پرخواب) صیغه مبالغه بودن آن است و بر طاهر بودن آب تأکید و مبالغه می‌کند.
[۷۴] ابوحیان اندلسی، البحرالمحیط، ج۸، ص۱۱۵، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۲.
برخی، مبالغه موجود در واژه را این‌گونه شرح داده‌اند که طهارت بسیار آب، سبب می‌شود مطهِّر اشیای دیگر هم بشود؛ یعنی طهارتش به هر چیزی که با آن بر می‌خورد، سرایت کند؛
[۷۵] جصاص، احکام‌القرآن، ج۳، ص۴۹۲، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵.
[۷۶] ابن‌عربی، احکام‌القرآن، ج۳، ص۱۴۱۶، دارالفکر، بیروت.
[۷۷] جصاص، احکام‌القرآن، ج۱۳، ص۲۸، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵.
امّا زمخشری این برداشت را با صیغه طهور که از فعل لازم گرفته شده و نه متعدی، بی‌ارتباط می‌داند. وی معتقد است که طهور، یا صفت به معنای طاهر یا اسم آلت چون وقود (چیزی که با آن آتش افروخته می‌شود) و یا وَضوء (چیزی که با آن وضو گرفته می‌شود) است؛ بنابراین، طهور به معنای وسیله و ابزار طهارت است.
[۷۹] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۲۹.
گویا آن‌چه صاحب کشّاف را واداشته تا مبالغه بودن طهور را انکار کند، تفسیری است که از مبالغه ارائه شده؛ امّا اگر مبالغه در طهارت به مقایسه میان آبی که از آسمان نازل می‌شود با حالت پیش از بخار شدن و قرار گرفتن آن در جوّ زمین ناظر باشد، می‌توان آن را صیغه مبالغه هم دانست؛ بنابراین، اشاره دارد به این‌که آب باران پدید آمده از تبخیر آب‌های سطحی زمین به وجود آمده، در نهایتِ خلوص و پاکی است. در این باره، این نظریه نیز مطرح شده که بخار آب متصاعد شده از زمین، پس از آن‌که در فضا قرار گرفت، تمام موجودات ذرّه‌بینی و مضرّ آن، بر اثر اشعه ماوراء بنفش و مادون قرمز خورشید از بین می‌رود.
[۸۰] من علوم الأرض القرآنیّه، ج۱، ص۹۳.
این نظریه ثابت باشد یا نباشد، تردیدی در صفا و زلالی آب باران نیست.

۱.۵.۲ - غرض از نزول آب طهور

ادامه آیه ۴۹ فرقان غرض از نزول آب طهور را احیای سرزمین مرده و فراهم ساختن آب آشامیدنی چارپایان و انسان‌ها معرّفی می‌کند: «لِنُحیی بِه بَلدَةً مَیتاً و نُسقِیهُ مِمَّا خَلَقنا أنعـمًا و أَنَاسِیَّ کثِیراً» و مناسبت میان پاکیزگی آب و احیای سرزمین‌ها و آشامیدن حیوان و انسان، نقشی فراتر از بهداشت فردی را برای آب ثابت می‌کند و از یک سو شامل بهداشت اجتماعی و تطهیر طبیعت و پیرایش محیط از هر نوع آلودگی مضر به آن نیز می‌شود. برخی قرآن‌پژوهان برای نشان دادن سازگاری آیات قرآن با علم گفته‌اند: آبی که بر زمین می‌بارد، افزون بر جلا دادن برگ درختان، میکروب‌های پراکنده در هوا را نیز فرو می‌ریزد و همین که در زمین جاری شد، کثافت‌های روی زمین را با خود به رودخانه‌ها، دریاها یا به داخل زمین فرو می‌برد؛
[۸۲] مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۲.
هم‌چنین آب، حامل حیوانات ذره‌بینی بسیاری است که آلودگی‌های موجود در آن را از میان می‌برد.
[۸۳] مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۳.
[۸۴] مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۵.
این موجودات که با استفاده از اکسیژن، به تصفیه آب می‌پردازند، هر قدر آب از صفای بیش‌تری برخوردار باشد، قدرت بیش‌تری برای جذب اکسیژن داشته، بهتر می‌توانند نقش خود را ایفا کنند.
[۸۵] مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۴.
از سوی دیگر، آیات قرآن ، گستره بیش‌تری برای طهارت معنوی و بهداشت فردی ارائه می‌دهد؛ به طور مثال در تشریع برخی عبادات چون نماز ، نوعی بهداشت و طهارت با آب به شکلی ویژه و قانونمند شرط شده است. در این طهارت که دستور تعبّدی صرف است و باید با قصد نزدیکی به خدا انجام شود، لازم است هر مسلمان هنگام ادای نماز، صورت و دست‌های خود را تا آرنج بشوید و سر خود و نیز پاها را تا برآمدگی مسح، و‌در حالت‌هایی ویژه غسل کند. بر اساس برخی آرا، نزدیکی جنسی مرد با زن نیز پس از انقضای ایام حیض، پیش از طهارت ممنوع است.
[۸۷] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۵۹.


۱.۵.۳ - توجه مؤمنان به طهارت

مؤمنان، به طهارت لباس: «و‌ثِیابَک فَطهِّر» و تطهیر خود پس از قضای حاجت: «فِیه رِجالٌ یحِبُّونَ أَن یتطهَّروا واللّهُ یحِبُّ المُطَّهِّرِین» نیز دستور داده شده‌اند. این آیه ابتدا در ستایش اهل قُبا که به شستن خود با آب پس از قضای حاجت اهتمام می‌ورزیدند نازل شد؛ ولی شیوه برتر را برای همه مسلمانان معرّفی کرد. مجموع این آیات، بر تأثیر معنوی و روحانی تطهیر در کنار تأثیر ظاهری تأکید کرده است. برخی از روایات تاریخی مرتبط با نزول آیه ۱۱‌انفال خبر می‌دهد که یاران پیامبر در جنگ بدر به دلیل جنابت و نیز قرار گرفتن در موقعیت جنگیِ ضعیف‌تر، و‌عدم دسترس به چاهای بدر، به وساوس شیطانی مبتلا شدند و خداوند با نزول باران برآن‌ها، موجب تطهیر و آرامش دل‌های آنان شد.
[۹۳] ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۲، ص۳۰۴.
[۹۴] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۰۸.
[۹۵] کنزالعرفان، ج۱، ص۴۱.


۱.۵.۴ - مباحثی دیگر درباره نقش آب

درباره این نقش آب، بحث‌های دیگری نیز مطرح شده؛ از جمله این‌که آیا در بین مایعات، نقش پاک‌کنندگی منحصر به آب است؟ آیا پاک‌کنندگی ویژه آب آسمان است؟ آیا حدّی برای آب در پاک‌کنندگی وجود دارد؟ درباره این پرسش‌ها از سوی مفسّران و فقیهان، پاسخ‌هایی کم و بیش متفاوت ارائه شده است:
۱. گویا اشاره دو آیه ۴۸ فرقان و ۱۱ انفال به آب آسمان برای برخی صحابه این توهم را پدید آورد که پاک کنندگی، ویژه آب آسمان است؛ ازاین رو افرادی چون عبداللّه‌ بن‌ عمر و عبداللّه بن‌ عَمرو با آب دریا وضو ، نمی‌گرفتند؛
[۹۸] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۶.
امّا این برداشت از آیه، مورد اقبال هیچ‌یک از مفسّران و فقیهان قرار نگرفت؛ به ویژه با نقل این حدیث از پیامبر که درباره آب دریا فرمود: هو الطهور ماؤه؛
[۹۹] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۶.
بنابراین، قید «آسمان» در این آیات، هیچ گونه دلالتی بر انحصار پاک کنندگی در آب باران ندارد.
۲. بحث جدّی‌تر آن بود که آیا این نقش، ویژه آب است یا نه؟ بیش‌تر مفسّران و فقیهان، آن را به آب منحصر دانسته و برآنند که مایعاتِ دیگر، پاک کننده نیستند.
[۱۰۱] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۵.
[۱۰۲] فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج۲۴، ص۹۸.
ابن‌عربی می‌گوید: این‌که خداوند آب را با وصف طهور آورده و بر مسلمانان منّت نهاده که آب را خود در دسترس بشر قرار داده، بر انحصار نقش مطهّریت در آب دلالت می‌کند.
[۱۰۳] ابن‌عربی، احکام‌القرآن، ج۳، ص۱۴۲۱، دارالفکر، بیروت.
در مقابل، نظر غیر مشهوری است که مطلق مایعات را مطهِّر می‌داند.
[۱۰۴] راوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۶۲.

۳. اطلاق آب در دو آیه گذشته دلالت دارد بر این‌که تا وقتی به آن «آب» گفته می‌شود، مطهِّر اشیای دیگر است. مفسّران و فقیهان با استناد به سنّت پیامبر برآنند که هرگاه رنگ یا بو یا مزه آب بر اثر ملاقات با شیء نجس تغییر کند، خود متنجّس شده، نقش پاک کنندگی‌اش را نیز از دست می‌دهد؛
[۱۰۵] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۰.
[۱۰۶] شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۱، ص۱۳۷_۱۴۱، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
البتّه درباره آب قلیل و کثیر و نحوه به کارگیری آب قلیل در پاک کردن اشیای متنجّس، دیدگاه‌های متفاوتی از سوی فقیهان بیان شده
[۱۰۷] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۳_۳۵.
[۱۰۸] فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج۲۴، ص۹۴.
که تفصیل آن در کتاب‌های فقهی موجود است.

۱.۶ - درمان

یکی از نقش‌های آب در زندگی انسان را می‌توان درمان برخی بیماری‌ها دانست که در آیه ۴۱ و ۴۲ ص به این تأثیر اشاره شده است: «وَاذکر عَبدنا أَیوبَ إِذ نَادی رَبَّه أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطـنُ بِنُصب و عَذاب _ ارکض بِرجلِک هذا مُغتَسلٌ بَارِدٌ و شَرابٌ». در این دو آیه، حال ایوب پیامبر (علیه‌السلام) گزارش شده است که از رنج و بیماری خود به پروردگارش شکایت برد که به او وحی شد: پای خود را بر زمین بزن؛ چشمه‌ای با آبی خنک پدیدار می‌شود. از آن بنوش و خود را نیز با آن شستوشو ده. بدین وسیله بیماری از جسم و جان ایوب رخت بربست. در روایتی، بیماری ایوب علیه‌السلام، درآمدن دمل در تمام بدنش دانسته شده است.
[۱۱۱] شیخ حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۴۶۴.
هرچند ظاهر آیه، جوشش آب برای ایوب را به صورت خارق‌العاده گزارش کرده، براساس آیه شاید نتوان تأثیر آب یا انواعی خاص از آن را بر درمان برخی بیماری‌ها انکار کرد. یکی از مصادیق آیات آشکار و روشن الهی در آیه ۹۷ آل‌عمران (فِیه ءَایـتٌ بَینـتٌ مَقامُ إبرهیم) نیز آب زمزم دانسته شده
[۱۱۳] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۹۸.
[۱۱۴] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۴، ص۹۰.
و روایاتی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و پیشوایان معصوم علیهم‌السلام با این مضمون نقل شده که آب زمزم ، موجب شفا و برطرف شدن بیماری است یا این‌که آب زمزم به هر نیتی نوشیده شود، همان اثر را خواهد داد (ماءُ زمزم لِما شُرِبَ لَه). اگر برای شفا نوشیده شود، شفابخش است و اگر برای حفظ خود بنوشد، خدا او را حفظ می‌کند و اگر برای رفع تشنگی بنوشد، تشنگی او برطرف خواهد شد.
[۱۱۶] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۰، ص۴۵، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
[۱۱۷] ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۰۱۸.
روایاتی دیگر نیز از تأثیرهای سودمند یا مضر برای فراوان نوشیدن، کم نوشیدن آب، نوشیدن آب سرد یا گرم خبر می‌دهد. اگر درمان را بتوان به معنای گسترده‌تری گرفت و استفاده از آن‌چه را بر سلامت جسم انسان تأثیر ویژه دارد، نوعی درمان به شمار آورد، از آیات دیگری هم می‌توان اشاره‌ای به این نقش آب به دست آورد؛ نظیر آیه «و‌نَزَّلنا من السَّماءِ مَاءً مُبـرَکاً» که بر وجود خیر و نفع بسیار در آب باران دلالت دارد یا آیه «و‌ینَزِّلُ عَلیکم مِن‌السَّماءِ مَاءً لِیطهِّرکم بِه و یذهِبَ عَنکم رِجزَ الشَّیطـن.» در روایتی از امیرمؤمنان علیه‌السلام با استناد به همین آیه آمده است: از آب آسمان بنوشید که بدن را پاکیزه و بیماری‌ها را رفع می‌کند.


در ادامه آیه ۱۶ جن فراهم کردن آب فراوان را برای کسانی که در طریق ایمان پای‌داری می‌کنند، زمینه‌ای برای آزمایش آن‌ها قرار داده تا روشن شود که آیا پس از برخورداری، خداوند را سپاس می‌گزارند یا ناسپاسی می‌کنند: «لاََسقینـهُم مَاءً غَدقَاً _ لِنَفتِنَهم فِیه». برخی مفسّران گویا به این دلیل که چگونه ممکن است خداوند ، مؤمنانی را که به پاداش پای‌داری‌شان بر ایمان، از آب فراوان برخوردار کرده، آن را وسیله امتحانی سخت برای آن‌ها قرار دهد، تفسیر دیگری از آیه ارائه داده‌اند که اگر کافران از إنس، و‌قاسطان از جن بر ستم خویش اصرار ورزیده بودند، خداوند بر اساس سنّت استدراج، آبی فراوان در دسترس‌شان قرار می‌داد تا در گستردگی عیش و روزی، گناهان بیش‌تری را مرتکب شده، دچار عذاب دردناک‌تری شوند.
[۱۲۵] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۶۰.
تفسیر سوم از آیه می‌تواند این باشد که لام در «لِنَفتِنَهم فِیه» برای عاقبت است؛ بنابراین، مقصود آیه این است که اگر مؤمنانی با پای‌داری بر ایمان، از آب فراوان برخوردار شدند، این برخورداری خود به خود آنان را به صحنه‌ای دیگر از آزمایش منتهی خواهد کرد که در آن سپاس‌گزاران از ناسپاسان مشخّص می‌شوند.
[۱۲۶] طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۶۰.
آیه‌۲۴۹ بقره نیز از آزمایش دیگری با محوریت آب چنین خبر می‌دهد: خداوند، گروهی از بنی‌اسرائیل را که برای مبارزه با جالوت، با طالوت همراه شده بودند، در میان راه و پیش از مواجهه با‌جالوت، با نهری از آب آزمود و فقط به کسانی برای همراهی با طالوت اجازه داد که بیش از یک‌مشت آب ننوشند. ادامه آیه خبر می‌دهد که فقط عدّه کمی از آنان با اراده قوی خود در‌ این‌ آزمون موفّق بودند
[۱۲۸] فی ظلال القرآن، ج۱، ص۲۶۸.
: «فَلمَّا فَصلَ طَالوتُ بِالجُنودِ قَال إِنَّ اللّهَ مُبتَلِیکم بِنَهر فَمن شَرِبَ مِنهُ فَلیسَ مِنّی و مَن لَم‌یطعمهُ فَإِنّه مِنّی إِلاّ مَن اغْترَفَ غُرفةً بِیدهِ فَشَربوا مِنه إِلاّ قَلیلا».


آیاتی چنداز وجود آب در آخرت به صورت چشمه‌ها و نوشیدنی‌ها خبر می‌دهد که بندگان ویژه خداوند و اهل‌ بهشت از آن می‌نوشند. وصف آب در این آیات، آن را فراتر از آب دنیا و با ویژگی‌هایی برتر از آن می‌شناساند. آیه ۱۵ محمّد از وجود چهار نوع نهر در بهشت خبر می‌دهد که به پرهیزگاران وعده داده شده و یک نوع آن، نهرهایی از آب است که بدبو نمی‌شود: «فِیها أَنـهرٌ مِن مَاء غَیرِ ءَاسِن». آیه ۳۱ واقعه از آبِ همیشه جاری برای بهشتیان که هرگز قطع نمی‌شود، خبر می‌دهد: «و‌ماء مسکوب». مفسّرانی چون قرطبی، این نکته را مطرح کرده‌اند که موقعیت جغرافیایی جزیرة‌العرب با بیابان‌های سوزان و کم آب به طوری که اغلب با طناب و دلو از اعماق زمین آب به دست می‌آوردند (یا از آب‌های مانده و بدبو استفاده می‌کردند) و کمبود نهرهای جاری در میان آن‌ها سبب شده که خداوند، نهرهای پرآب در بهشت را به آن‌ها وعده دهد؛
[۱۳۵] قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۷، ص۱۳۶.
امّا نباید غفلت کرد که وجود چشمه‌ها و نهرهای پرآب، فی نفسه برای هر انسانی حتی آنان که در پرآب‌ترین مناطق به سر می‌برند، فرح‌انگیز و نعمتی بس بزرگ به شمار می‌آید. از سوی دیگر، آب یکی از نوشیدنی‌های اهل دوزخ نیز شمرده شده است؛ امّا این آب گاه به جوشان (حمیم) وصف شده است که هنگام تشنگی اهل‌جهنّم به آن‌ها داده می‌شود؛ آن‌گاه اندرون‌شان را پاره پاره می‌کند: «و‌سُقُوا ماءً حَمِیمًا فَقطَّعَ أَمعَاءَهُم.» نیز آیات ۷۰ انعام ‌؛ ۴ یونس. گاه به صدید (چرکابه) «مَاء صَدید» و گاه به فلز گداخته‌ای تشبیه شده که اگر ظالمان در جهنم آب بطلبند، آبی چون فلز گداخته به آنان داده می‌شود که صورت‌های‌شان را بریان خواهد کرد: «و‌إِن یستغِیثوا یغاثوا بِماء کالمُهلِ یشوِی الوُجُوهَ.» آیه ۵۰ اعراف نیز از تقاضای اهل‌دوزخ خبر داده که از اهل‌بهشت می‌خواهند مقداری آب بر آنان فرو ریزند و پاسخ می‌شنوند که خداوند آن آب را بر کافران حرام کرده است: «و‌نَادی أَصحـبُ النّارِ أصحـبَ الجَنّةِ أَن أَفِیضوا عَلینَا مِن‌الماءِ أَو مِمّا رَزقکمُ اللّهُ قالوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلی الکـفِرِینَ».


(۱) ابن‌عربی، احکام‌القرآن، دارالفکر، بیروت.
(۲) جصاص، احکام‌القرآن، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵.
(۳) ادوار فقه.
(۴) اسرارالکون فی‌القرآن.
(۵) الاشارات العلمیه فی الآیات الکونیّه.
(۶) علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
(۷) ابوحیان اندلسی، البحرالمحیط، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۲.
(۸) ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸.
(۹) شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، مطبعة العلمیه، نجف.
(۱۰) ملاصدرا، تفسیرالقرآن الکریم.
(۱۱) ملاعلی نوری، تعلیقات.
(۱۲) تفسیرالآیات الکونیّه.
(۱۳) ابن‌عاشور، تفسیرالتحریر و التنویر، بیروت.
(۱۴) فیض کاشانی، تفسیر الصافی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
(۱۵) التفسیرالعلمی للآیات الکونیّه.
(۱۶) ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن العظیم.
(۱۷) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، دارالکتاب، قم.
(۱۸) فخر رازی، التفسیرالکبیر.
(۱۹) شیخ حویزی، تفسیر نورالثقلین.
(۲۰) محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم‌القرآن.
(۲۱) سید ابوالقاسم خوئی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، دار الهادی للمطبوعات، قم، ۱۴۱۰.
(۲۲) طبری، جامع‌البیان عن تأویل آی‌القرآن.
(۲۳) قرطبی، الجامع لأحکام القرآن.
(۲۴) سیوطی، الدّرّالمنثور فی‌التفسیر بالمأثور.
(۲۵) الرکام المزنی و الظواهرالجوّیّه.
(۲۶) آلوسی، روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم.
(۲۷) روض‌الجنان و روح‌الجنان.
(۲۸) ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه.
(۲۹) قیصری، شرح فصوص الحکم.
(۳۰) فرهنگ جهاد.
(۳۱) راوندی، فقه القرآن.
(۳۲) فی ظلال القرآن.
(۳۳) کلینی، الکافی.
(۳۴) شیخ صدوق، الخصال.
(۳۵) زمخشری، الکشّاف.
(۳۶) کشف‌الاسرار و عدّة‌الابرار.
(۳۷) کنزالعرفان.
(۳۸) کنزالعمّال.
(۳۹) ابن‌منطور، لسان‌العرب.
(۴۰) طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن.
(۴۱) مطهّرات در اسلام.
(۴۲) مع آیات‌اللّه فی کتاب‌اللّه.
(۴۳) شیخ صدوق، معانی‌الأخبار.
(۴۴) حجیلی، المعجم‌المفهرس.
(۴۵) ابن‌فارس، معجم مقاییس‌اللغه.
(۴۶) راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن.
(۴۷) من علوم الأرض القرآنیّه.
(۴۸) علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷.
(۴۹) شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۲.    
۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۲.    
۳. اعراف/سوره۷، آیه۵۷.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۹۹.    
۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱.    
۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۷.    
۷. زمر/سوره۳۹، آیه۲۱.    
۸. عبس/سوره۸۰، آیه۲۵ ۳۲.    
۹. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۶۶۸.
۱۰. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۰۹، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷.    
۱۱. نبأ/سوره۷۸، آیه۱۵.    
۱۲. نبأ/سوره۷۸، آیه۱۶.    
۱۳. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۴۴.
۱۴. یونس/سوره۱۰، آیه۲۴.    
۱۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰.    
۱۶. طه/سوره۲۰، آیه۵۳.    
۱۷. طه/سوره۲۰، آیه۵۴.    
۱۸. عبس/سوره۸۰، آیه۳۱.    
۱۹. زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۷۰۴.    
۲۰. نازعات/سوره۷۹، آیه۳۱.    
۲۱. نازعات/سوره۷۹، آیه۳۳.    
۲۲. سجده/سوره۳۲، آیه۲۷.    
۲۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۵.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۶۰.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۲۶. حجر/سوره۱۵، آیه۱۵.    
۲۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۸.    
۲۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۹.    
۲۹. مرسلات/سوره۷۷، آیه۲۷.    
۳۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۰.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۶۰.    
۳۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۵۶.    
۳۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۵.    
۳۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۹.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۳۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۹.    
۳۷. جاثیه/سوره۴۵، آیه۵.    
۳۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۸.    
۳۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۹.    
۴۰. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۵۰.
۴۱. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۶۹.
۴۲. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۸۴.
۴۳. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۲۲۶، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷.
۴۴. فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج۴، ص۲۲۳_۲۲۴.
۴۵. حج/سوره۲۲، آیه۶۳.    
۴۶. طه/سوره۲۰، آیه۵۳.    
۴۷. یونس/سوره۱۰، آیه۲۴.    
۴۸. نمل/سوره۲۷، آیه۲۷.    
۴۹. حج/سوره۲۲، آیه۲۲.    
۵۰. ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۲۵، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸.
۵۱. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۵.    
۵۲. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۶.    
۵۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۹.    
۵۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۷.    
۵۵. هود/سوره۱۱، آیه۳۷.    
۵۶. نوح/سوره۷۱، آیه۷۱.    
۵۷. قمر/سوره۵۴، آیه۱۱.    
۵۸. قمر/سوره۵۴، آیه۱۲.    
۵۹. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۷.
۶۰. ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۱، ص۱۱۱، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸.
۶۱. سیوطی، الدّرّالمنثور فی‌التفسیر بالمأثور، ج۴، ص۴۲۲.
۶۲. هود/سوره۱۱، آیه۴۰.    
۶۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۹.    
۶۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۰.    
۶۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۷.    
۶۶. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۶۷. توبه/سوره۹، آیه۱۰۸.    
۶۸. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۶۹. مدثر/سوره۷۴، آیه۴.    
۷۰. حج/سوره۲۲، آیه۲۶.    
۷۱. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۷۲. انفال/سوره۸، آیه۸.    
۷۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۸.    
۷۴. ابوحیان اندلسی، البحرالمحیط، ج۸، ص۱۱۵، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۲.
۷۵. جصاص، احکام‌القرآن، ج۳، ص۴۹۲، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵.
۷۶. ابن‌عربی، احکام‌القرآن، ج۳، ص۱۴۱۶، دارالفکر، بیروت.
۷۷. جصاص، احکام‌القرآن، ج۱۳، ص۲۸، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵.
۷۸. زمخشری، الکشّاف، ج۳، ص۲۸۴.    
۷۹. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۲۹.
۸۰. من علوم الأرض القرآنیّه، ج۱، ص۹۳.
۸۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۹.    
۸۲. مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۲.
۸۳. مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۳.
۸۴. مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۵.
۸۵. مطهّرات در اسلام، ج۱، ص۲۴.
۸۶. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۸۷. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۵۹.
۸۸. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۸۹. مدثر/سوره۷۴، آیه۴.    
۹۰. توبه/سوره۹، آیه۱۰۸.    
۹۱. سیوطی، الدّرّالمنثور فی‌التفسیر بالمأثور، ج۴، ص۲۸۹ ۲۹۱.    
۹۲. انفال/سوره۸، آیه۱۱.    
۹۳. ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۲، ص۳۰۴.
۹۴. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۰۸.
۹۵. کنزالعرفان، ج۱، ص۴۱.
۹۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۸.    
۹۷. انفال/سوره۸، آیه۱۱.    
۹۸. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۶.
۹۹. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۶.
۱۰۰. سید ابوالقاسم خوئی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۱، ص۲۱، دار الهادی للمطبوعات، قم، ۱۴۱۰.    
۱۰۱. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۵.
۱۰۲. فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج۲۴، ص۹۸.
۱۰۳. ابن‌عربی، احکام‌القرآن، ج۳، ص۱۴۲۱، دارالفکر، بیروت.
۱۰۴. راوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۶۲.
۱۰۵. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۰.
۱۰۶. شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۱، ص۱۳۷_۱۴۱، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
۱۰۷. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۳_۳۵.
۱۰۸. فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج۲۴، ص۹۴.
۱۰۹. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۱۱۰. ص/سوره۳۸، آیه۴۲.    
۱۱۱. شیخ حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۴۶۴.
۱۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۹۷.    
۱۱۳. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۹۸.
۱۱۴. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۴، ص۹۰.
۱۱۵. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۲۸۶، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.    
۱۱۶. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۰، ص۴۵، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
۱۱۷. ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۰۱۸.
۱۱۸. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۳، ص۴۴۵ ۴۸۱، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.    
۱۱۹. ق/سوره۵۰، آیه۹.    
۱۲۰. انفال/سوره۸، آیه۸.    
۱۲۱. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۳، ص۴۵۳، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.    
۱۲۲. شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۶۳۶.    
۱۲۳. جن/سوره۷۲، آیه۱۶.    
۱۲۴. زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۶۲۹.    
۱۲۵. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۶۰.
۱۲۶. طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۶۰.
۱۲۷. بقره/سوره۲، آیه۲۴۹.    
۱۲۸. فی ظلال القرآن، ج۱، ص۲۶۸.
۱۲۹. انسان/سوره۷۶، آیه۶‌.    
۱۳۰. مطففین/سوره۸۳، آیه۸۳.    
۱۳۱. ص/سوره۳۸، آیه۳۸.    
۱۳۲. انسان/سوره۷۶، آیه۲۱.    
۱۳۳. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۱۳۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۱.    
۱۳۵. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۷، ص۱۳۶.
۱۳۶. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۱۳۷. انعام/سوره۶، آیه۷۰.    
۱۳۸. یونس/سوره۱۰، آیه۴.    
۱۳۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۴.    
۱۴۰. کهف/سوره۱۸، آیه۲۹.    
۱۴۱. اعراف/سوره۷، آیه۵۰.    



دائرةالمعارف قرآن جلد اول، برگرفته از مقاله «نقش آب».    




جعبه ابزار