میرزا ابوالقاسم موسوی زنجانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا ابوالقاسم موسوی زنجانی (۱۲۲۲-۱۲۹۲ق)، فرزند میرزا کاظم، از علمای
شیعه قرن سیزدهم هجری قمری در
عصر قاجار و طرف شور و مشورت
ناصرالدین شاه قاجار در مسائل مدنی و اجرای قوانین و احکام اسلامی بود.
وی در
قزوین نزد ملا
عبدالوهاب قزوینی و در
اصفهان نزد
سید محمدباقر شفتی و
محمدابراهیم کلباسی به شاگردی پرداخته
اجازه اجتهاد دریافت کرد و برای تکمیل تحصیلات خود به
عتبات عالیات رفت و پس از اتمام دروس به
زنجان بازگشت.
میرزای زنجانی پس از ورود به زادگاهش، ریاست مذهبی آن شهر را به عهده گرفته نفوذ بسیاری در میان مردم یافت و با فتنه بابیه به مقابله پرداخت.
از وی بیش از ده دوره اثر ارزشمند بر جای مانده است که ایضاحُ الدَّلائل فی حساب عِقد الاَنامِل، تخریبُ الاسباب و مَقالیدُ الابواب و... از آن جملهاند. میرزا در سوم
جمادی الاول ۱۲۹۳ قمری در زنجان درگذشت.
شاه اسماعیل برای تشکیل دولت خود نیاز مبرمی به علما و فقهای امامیه داشت، بنابراین تلاش میکرد از مراکز مهم تشیع اقدام به دعوت از علما و ترغیب ایشان برای مسافرت به
ایران نماید.
همراه با محقق که در بین سالهای
۹۳۴ تا
۳۴۶ هجری قمری به ایران مهاجرت نمود، نام دو تن از همراهانش در خور توجه بیشتری است. اول
سید برهانالدّین سید شاهی و دیگری
سید حسین بن ضیاءالدّین حسن که نوه دختری
محقق کرکی بوده است. پس از تفویض اختیارات تام به محقق کرکی از جانب
شاه طهماسب، سید برهانالدین سید شاهی به زعامت روحانی
دارالسعاده زنجان و خمسه و
ساوه به آن سو فرستاده شد و سید حسین روانه دارالارشاد اردبیل گردید. استقرار سید برهانالدین در زنجان را میتوان نقطه آغازین تاریخ پانصد ساله خاندان موسوی زنجانی دانست. درباره اینکه در میانه عصر صفوی این خانواده در چه جایگاه و مرتبهای بودند، در بسیاری از تذکرهها و تواریخ سخن رفته است.
از زمان ورود سید برهانالدّین به زنجان تا دوران
شاه سلطان حسین، مرجعیت کل زنجان با این خانواده بوده و در آن عصر (عصر شاه سلطان حسین) نیز زعامت زنجان و خمسه بر عهده
سید میر محسن (سید امیرمحسن) متوفی به سال
۱۱۴۸ قمری بوده است، پس از حمله افغانها به
اصفهان، میر ویس خان هوتکی افغان که از نفوذ سید و مخالفتش با نیروهای اشغالگر و لزوم جهاد با آنها اطلاع حاصل کرده بود، با یک هزار سوار به قصد سلطانیه برای دستگیری و قتل سید محسن خارج میشود. در این میان، به میرمحسن خبر میدهند که افغانها به دنبال او به زنجان لشکرکشی کردهاند. وی شبانه به یکی از قراء زنجان نقل مکان کرده در آنجا پناه میگیرد. در سحرگاهان سپاه افغان وارد شهر زنجان شده خانه او را به آتش میکشند و کتابخانه معتبر وی را که مخزن کتابهای نفیس خطی بود تماما میسوزانند. این عمارت تا عصر میرزا ابوالقاسم پدر ابوالمکارم، هنوز به همان وضعیتِ سوخته شده موجود بوده تا در دوران وی مجدد بازسازی میگردد.
پس از وفات سید محسن، نوه وی یعنی
سید کاظم زنجانی (فرزند میر محمدحسین) بر مسند نیاکان خویش مینشیند. سید محمدکاظم از شاگردان
سید علی طباطبایی صاحب ریاض بود که در تعقیب سنت حسنه اسلافش پس از مراجعت از
کربلا به ترویج
احکام و تدریس مشغول بود تا سرانجام در سال
۱۲۳۲ در سن ۳۳ سالگی دارفانی را وداع گفت و منصب شیخ الاسلامی زنجان به فرزندش امینالدین سید محمدابوالقاسم موسوی زنجانی، که در میان عامه به میرزا شهرت داشت، واگذار شد.
سید ابوالقاسم که در سال
۱۲۲۲ هجری قمری قدم به عرصه وجود گذارده بود، با آنکه در زمان وفات پدر ده سال بیشتر نداشت، اما با همین صغر سن، با جدیت و نهایت سعی به کسب و فراگیری علوم میپردازد و پس از مدتی به ترغیب عبدالله میرزا دارا، پسر فتحعلی شاه که حاکم زنجان و خمسه بود، چندی در محضر درس حاج ملا
عبدالوهاب قزوینی در
قزوین تلمذ میکند، از وی
اجازه اجتهاد میگیرد و به زنجان باز میگردد. آنگاه، در امتداد پیگیری معلومات رهسپار
اصفهان میشود، به محضر حاج
سید محمدباقر شفتی و حاج
محمدابراهیم کلباسی میرسد و از ایشان کسب علوم مینماید.
میرزا مدت هشت سال در اصفهان به تحصیل پرداخت تا آنکه در اواخر سال
۱۲۵۴ هجری قمری، یعنی اواسط سلطنت
ناصرالدین شاه قاجار، پس از تحصیل اجازه اجتهاد از استادان خود در اصفهان، به زنجان مراجعت مینماید.
زمانی که میرزا ابوالقاسم به زنجان میرود، وضع زنجان به سبب بروز غائله فتنه
بابیه و خروج ملا محمدعلینامی که عملاً برضد دولت مرکزی قیام کرده بود، بسیار آشفته بود. پس از ورود میرزا و اطلاع وی از وضعیت موجود، با آنکه اوضاع بسیار پیچیده بود لیکن به مبارزه با آن فرقه و ناآرامیها و آشوبها پرداخته از قتل نفوس و غارت اموال جلوگیری به عمل آورد و در بازگرداندن افراد نادان از راه کج، با موعظه و وسایل ممکن، سعی نمود و در این امر خطیر کوششهای درخور توجه و تلاشهای مجدانه ابراز کرد. در اثر اقدامات وی، پس از ورود قوای دولتی، مخالفان و معاندان متواری و امنیت برقرار گردید.
به جهت روش شدن اذهان ملت و آگاهی مردم و خاموشی فتنه بابیه، میرزا دست به تالیف کتبی در رد
بابیت زد که هر کدام به نوبه خود تاثیر زیادی در ریشهکنی این فتنه در زنجان و
ایران داشته است.
کتابهایی مانند ردّ الباب، قلع الباب، قمع الباب، مقالید الابواب، سدّالباب و تخریب الباب را میتوان از آن جمله دانست. میرزا تا پایان عمر خویش در ترویج احکام شریعت اسلام کوشید و از سرپرستی فقرا و مستمندان لحظهای فروگذار نکرد.
کتابهای بسیاری، چه به قلم و چه به تقریر، در علوم مختلف از او به یادگار مانده که این خود دلیل احاطه وی بر علوم اسلام میباشد؛ کتبی مانند هدایت المتقین در عقاید اصولیه و فروعیه، حجّة الابرار که رسالهای است مفصل و مبسوط در اثبات حرمت خمر در شرایع سابقه و کتاب ارزشمند نارالله الموقده در مصائب
اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) و رسالهای مفصل در حبوه را میتوان از آن جمله نام برد.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب
المآثر و الآثار مینویسد که:
حاج میرزا ابوالقاسم موسوی مجتهد زنجانی از رؤسای بزرگ
مذهب جعفری بوده و در فتنه بابیه زنجان زحمات زیادی تحمل کرد و به دین و دولت خدمات نموده، در
فقه و
اصول و عدد و حدیث و غیرو ذالک کتابهای سودمند ساخته، همانا به
دارالسعاده زنجان از چندین قرن قبل تا این زمان احدی ریاست و نفاذ امر و بسط ید او را به هم نرسانیده است.
علاوه بر تالیف بیش از پنجاه جلد کتاب که به توسط میرزا ابوالقاسم نوشته شده ترجمههایی نیز از آثار خارجی در میان تالیفات وی به چشم میخورد که خودگواه تسلط او بر یکی از زبانهای خارجه و احاطه او بر علوم جدید و قدیم میباشد.
سرانجام سید ابوالقاسم زنجانی در اواسط
روز دوشنبه سوم
جمادی الاولی سال
۱۲۹۲ هجری قمری وفات یافت. در هنگام وفات وی هر سه فرزندش، که از تحصیل علم فارغ شده بودند، در زنجان حضور داشتند.
میرزا ابوالقاسم در اواخر عمر طرف شور و مشورت
ناصرالدین شاه قاجار در مسائل مدنی و اجرای قوانین و احکام اسلامی در زنجان و خمسه بوده است.
فرزند بزرگ میرزا، سید عزّالدین محمد بن ابوالقاسم موسوی زنجانی، که بیشتر با نام
سید ابوالمکارم و یا حاج میرزا ابوالمکارم شناخته میشود.
•
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «موسوی زنجانی، میرزا ابوالقاسم»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۵/۰۱.