مُتَصَدِّع (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُتَصَدِّع: (خاشِعاً مُّتَصَدِّعاً) «مُتَصَدِّع» از مادّه «
صدع»
به معنای «شکافتن اشیاء سفت و محکم» است، مانند آهن و شیشه، و اگر به سردرد «
صداع» میگویند، به خاطر این است که گویی میخواهد سر انسان را از هم بشکافد.
(لَوْ أَنزَلْنَا هَذا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ) (اگر اين
قرآن را بر
كوهى نازل مىكرديم، مىديدى كه
در برابر آن
خاشع مىشود و از
خوف خدا مىشكافد! اينها مثالهايى است كه براى مردم مىزنيم، شايد
در آن بينديشند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
در مجمع البیان گفته: كلمه تصدع
به معناى پراكنده شدن بعد از التيام است. بايد دانست كه
زمينه آيه شريفه
زمينه مثل زدن است، مثلى كه اساسش تخيل است، به دليل اينكه
در ذيل آيه مىفرمايد:
(وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ ...) و منظور آيه شريفه تعظيم امر
قرآن است، به خاطر استعمالش بر معارف حقيقى و اصول شرايع و عبرتها و مواعظ و
وعد و وعيدهايى كه
در آن است. و نيز به خاطر اينكه كلام خدا عظيم است؛ و معناى آيه اين است كه: «اگر ممكن بود
قرآن بر
كوهى نازل شود، و ما
قرآن را بر
كوه نازل مىكرديم، قطعا
كوه را با آن همه صلابت و غلظت و بزرگى هيكل و نيروى مقاومتى كه
در برابر حوادث دارد، مىديدى كه از ترس خداى عزوجل متاثر و متلاشى مىشود، و وقتى حال
كوه در برابر
قرآن چنين است، انسان سزاوارتر از آن است كه وقتى
قرآن بر او تلاوت مىشود و يا خودش آن را تلاوت مىكند قلبش خاشع گردد.» بنابراين، بسيار جاى تعجب است كه جمعى از همين انسانها نه تنها از شنيدن
قرآن خاشع نمىگردند، و دچار ترس و دلواپسى نمىشوند، بلكه
در مقام دشمنى و مخالفت هم برمىآيند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مُتَصَدِّع»، ص۵۰۱.