منشأ چشمه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تمامی چشمهها و سفرههای آب زیر زمینی
به اذن و قدرت خداوند عالم است که در
اختیار انسان ها قرار گرفته است.
خلق کردن و ایجاد چشمهها، با
قدرت الهی و رحمانیت
پروردگار است.
•وجعلنا فیها جنـت من نخیل واعنـب وفجرنا فیها من العیون• لیاکلوا من ثمره وما عملته ایدیهم افلا یشکرون.
«و در آن
زمین باغهايى از درختان
خرما و
تاک قرار داديم و چشمهها در آن روان كرديم •تا از
میوه آن و (از) كاركرد دستهاى خودشان بخورند آيا باز (هم) سپاس نمىگزارند.»
« کلمه (عین)
به معناى
عضو و جارحه است ... ولى این کلمه
به عنوان
استعاره به عنایات مختلفى در معانى دیگر
استعمال مىشود، البته همه آن معانى
به وجهى از وجوه در عضو و جارحه هست، - تا آنجا که مى گوید - و
منبع آب را هم
به خاطر
شباهت به چشم،
به خاطر آبى که در آن هست، عین مىگویند. و کلمه (یفجرون) از
باب تفعیل از
مصدر تفجیر ساخته شده و (تفجیر در
زمین)
به معناى شکافتن
زمین به منظور بیرون کردن آبهاى آن است.»
«تنها تعبير
به احياى زمينهاى مرده شده بود، كه در
قرآن مجید ، معمولًا با نزول
باران همراه است، ولى، در اين آيه، سخن از چشمههاى
آب جاری به ميان آمده، زيرا براى بسيارى از زراعتها تنها آب باران كافى است، در حالى كه درختان ميوه، معمولًا نياز
به آب جارى نيز دارند....
آيه بعد، هدف آفرينش اين درختان پر بار را چنين بيان مىكند: «هدف اين است كه از ميوه آن بخورند، در حالى كه دست آنها در ساختمان آن كمترين دخالتى نداشته، آيا شكر خدا را
به جا نمىآورند»! «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ...».
آرى، ميوههائى كه
به صورت غذاى كامل، بر شاخسار درختان ظاهر مىشود، بىآن كه كمترين نيازى
به پختن و يا تغييرات ديگر داشته باشد،
به مجرد چيدن از
درخت قابل استفاده است، و اين نهايت لطف و عظمت پروردگار را درباره انسانها نشان مىدهد.
حتى اين غذاى آماده و لذيذ را، آن چنان بستهبندى كرده كه براى مدت زيادى قابل نگهدارى است، بىآن كه ارزش غذائى خود را از دست دهد، بر خلاف غذاهائى كه
انسان از مواد طبيعى خدا داد، با دست خود مىسازد كه غالباً
به سرعت فاسد مىشود!»
« در مرجع ضمیر (من ثمره) اقوال بیهوده دیگرى است، مثل این قول که: ضمیر تنها
به (نخیل) برمىگردد، و بدین جهت مفرد و
مذکر آمده . و این قول که: ضمیر
به کلمه (ماء) برمىگردد، که ماء از کلمه (عیون) استفاده مىشود، و یا محذوف است که در
تقدیر بر عیون اضافه شده، و تقدیر آیه (و فجرنا فیها من ماء العیون) بوده و این قول که: ضمیر مذکور
به (تفجیر) برمىگردد، البته تفجیرى که از کلمه (فجّرنا) استفاده مىشود.
و بنابراین دو وجه، مراد از (ثمر) مطلق فایده خواهد بود. و این قول که :
ضمیر به خداى تعالى بر مىگردد، و اضافه ثمر
به خداى تعالى از این بابت است که خدا
خالق و مالک آن است.»
•الم تر ان الله انزل من السماء ماء فسلکه ینـبیع فی الارض ثم یخرج
به زرعـا مختلفـا الونه ثم یهیج فتره مصفرا ثم یجعله حطـمـا ان فی ذلک لذکری لاولی الالبـب.
(مگر نديدهاى كه خدا از
آسمان آبى فرود آورد پس آن را
به چشمههايى كه در (طبقات زيرين)
زمين است راه داد آنگاه
به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مىآورد سپس خشك مىگردد آنگاه آن را زرد مىبينى سپس خاشاكش مىگرداند قطعا در اين (دگرگونيها) براى
صاحبان خرد عبرتى است.)
«در
مجمع البیان مى گوید: کلمه (ینابیع) جمع (ینبوع) است، و آن جایى است که
آب از آن مى جوشد، مثلا مى گویند: (نبع الماء من موضع کذا : آب از فلان محل مى جوشد و فوران مى کند) و کلمه (زرع) عبارت است از آنچه از
زمین مىروید و مانند درخت
ساقه ندارد. و کلمه (شجر) عبارت است از آنچه که ساقه و
شاخه دارد. و کلمه (
نبات ) هر دو قسم روییدنى را شامل مى شود. و کلمه (بهیج) از مصدر (هیج) است که
به معناى نهایت مرتبه خشک شدن
نبات است، و کلمه (حطام)
به معناى کاه و خس متفرق است .
و معناى جمله (فسلکه ینابیع فى الأرض) این است که: خداوند آب را در چشمهها و رگههاى زمینى که چون رگهاى بدن
آدمی است داخل کرده، و
زمین آن را از جانبى
به جانبى دیگر انتقال مىدهد. و بقیه الفاظ آیه روشن است .
آیه شریفه -
به طورى که ملاحظه مىکنید - بر یگانگى خداى تعالى در ربوبیت
احتجاج مىکند.»
«قطرههاى حياتبخش باران از آسمان نازل مىشود، قشر «نفوذپذير»
زمين آنها را
به درون مىپذيرد تا
به قشر «نفوذناپذير» مىرسد، و پس از آن آنها را متوقف مىسازد و ذخيره مىكند، سپس
به صورت چشمهها و قناتها و چاهها بيرون مىفرستد...
«سپس خداوند
به وسيله آن
زراعت ، گياهى را خارج مىسازد كه الوان مختلف دارد» «ثُمَّ يُخْرِجُ
بِهِ...».
هم انواع آن مختلف است، همچون
گندم ، جو، برنج و
ذرت ، و هم كيفيتهاى آن متفاوت، و هم رنگ ظاهرى آن، بعضى سبز تيره، بعضى سبز كمرنگ، بعضى داراى برگهاى پهن و گسترده، و بعضى برگهاى باريك و لطيف و همچنين با توجه
به اين كه: «زرع»،
به گياهى گفته مىشود كه: ساقه قوى ندارد، در مقابل «
شجر » كه غالباً
به درختانى كه داراى ساقه نيرومندند اطلاق مىشود، «زرع» مفهوم وسيعى دارد كه گياهان غير غذائى را نيز در بر مىگيرد: انواع گلها و گياهان زينتى و داروئى و مانند آن، كه فوقالعاده متنوع، و داراى الوان و چهرههاى گوناگون مىباشد را شامل مىشود، حتى گاه در يك شاخه، بلكه در يك گل، اين رنگهاى مختلف،
به شكل بسيار جالب و ظريفى در كنار هم قرار گرفتهاند، و با زبان بىزبانى نغمه
توحید و
تسبیح خدا را سر دادهاند.»
•وفجرنا الارض عیونـا فالتقی الماء علی امر قد قدر.
(و از
زمين چشمهها جوشانيديم تا آب (
زمين و آسمان) براى امرى كه مقدر شده بود
به هم پيوستند.)
«و معناى جمله این است که : ما
زمین را چشمه هاى شکافته شده کردیم که از تمامى شکافهایش آب جوشیدن گرفت (فالتقى الماء) در نتیجه آب آسمان و آب
زمین بهم متصل شدند، و در
به کرسى نشاندن امرى که تقدیر شده بود
دست به دست هم دادند، یعنى
به همان مقدارى که خدا خواسته بود بدون کم و زیاد، و بدون تندى و کندى این معاضدت را انجام دادند.
بنابراین ، کلمه (ماء))اسم جنسى است که در اینجا آب آسمان و آب
زمین از آن
اراده شده، و
به همین جهت نفرمود: (ماءان - دو آب )، و مراد از ((مرى مقدر شده بود) آن صفتى است که خدا براى
طوفان مقدر کرده بود.»
«بعضى از مفسران، جمله «عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِر» را چنين
تفسیر كردهاند كه: اين دو آب كاملًا
به اندازه يكديگر بود، ولى تفسير اول مناسبتر
به نظر مىرسد.
خلاصه اين كه، از سراسر
زمين، آب جوشيدن گرفت، چشمهها سر برآوردند، و از تمامى آسمان، آب باريدن گرفت، و
به هم پيوستند، و دريائى عظيم، و طوفانى تشكيل دادند.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «منشأ چشمه».