منافقان در غزوه احزاب (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَفَق، ايجاد سوراخى در
زمین است كه راه رهايى داشته باشد -همانند سوراخ
موش-
پايان يافتن و از بين رفتن.
نفاق عبارت است از داخل شدن در
شرع و
دین از راهى و خروج از آن از راه ديگر،
اظهار اسلام با اهل آن و مخفى كردن غير
اسلام در درون،
ظاهر و باطن متفاوت داشتن،
دورویی،
ریاکاری.
نفاق هم در
ایمان است، هم
طاعات، هم
معاشرت با مردم. نفاق اعمّ از
ریا است.
در این مقاله آیات مرتبط با حضور منافقان در غزوه احزاب معرفی میشوند.
هم سویی منافقان با مشرکان در صورت ورود
سپاه احزاب به خانه هایشان:
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً.
نایب فاعل فعل «دخلت» میتواند «بیوت» و میتواند «
یثرب» باشد. برداشت یاد شده بر اساس احتمال نخست است. شایان ذکر است که «اقطار» جمع «قطر» و به معنای جانب (مفردات راغب)، و مقصود از «الفتنة»، «
شرک» است.
هم سویی منافقان با
یهود در
غزوه احزاب:
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا.
بنابراین احتمال که مقصود از «القائلین»، یهود و مراد از «اخوان» در «اخوانهم» منافقان باشند، روشن میشود که منافقان هم سو با یهود و برادران فکری آنان بودند.
هم سویی منافقان با
احزاب متحد در
غزوه احزاب برای تضعیف روحیه
مسلمانان :
... إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ ... وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً.
جذب منافقان از سوی
یهودیان اطراف
مدینه در جریان جنگ احزاب:
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا.
برداشت فوق بر این اساس است که مقصود از «القائلین» یهودیان اطراف
مدینه بوده و
مرجع ضمیر در اخوانهم افراد
منافق باشند.
اجازه خواستن منافقان از
پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای ترک جنگ احزاب به بهانه ناامن بودن خانه هایشان:
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً.
مقصود از «عورة» در آیه، ناامن بودن
خانه و منزل آنان است.
۱. فعالیت تبلیغی منافقان برای در هم شکستن
جبهه مسلمانان:
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً.
۲. فعالیت تبلیغاتی منافقان در جنگ احزاب برای ایجاد تزلزل در روحیه مسلمانان شایسته یادآوری:
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً.
«و اذ» عطف بر «اذ زاغت»، و متعلق به «اذکر» مقدر است.
گمان منافقان مبنی بر
خدعه بودن
وعده خدا و
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به پیروزی مسلمانان در جنگ احزاب:
... وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ ... ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً .
«و اذ یقول» میتواند
تفسیر «الظنونا» باشد.
خودداری منافقان از هرگونه عمل خیرخواهانه نسبت به
مؤمنان در غزوه احزاب:
وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ ... فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ
أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ .
«
اشحة» از
شح هر چند در لغت به معنای
بخل توام با
حرص آمده ولی منظور از آن در اینجا خودداری از هر گونه
کمک و سخن خیرخواهانه نسبت به مؤمنان میباشد، کاربرد مجازی آن در منع از کمک نیز آمده است. برداشت فوق با عنایت به
استعمال مجازی است.
نکوهش منافقان از سوی
خدا به سبب حضور اندک آنان در جنگ احزاب:
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا.
بنابراین
احتمال که جمله «و لایاتون الباس»
حال برای «القائلین» باشد، نکته یاد شده قابل استفاده است.
•••
تهدید منافقان از سوی خداوند به سبب بازداشتن دیگران از حضور در غزوه احزاب:
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا. «قد یعلم» میتواند کنایه از تهدید و هشدار باشد.
••• تهدید منافقان از سوی خداوند به سبب
یپمان شکنی آنان در جنگ احزاب:
وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا.
••• پیشگامی منافقان در تزلزل و
اضطراب و
فرار از غزوه احزاب:
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً.
••• عقیده نادرست منافقان مبنی بر امکان
فرار از
مرگ در جریان غزوه احزاب:
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ ... قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً.
••• رهایی از مرگ و کشته شدن،
انگیزه فرار منافقان از جنگ احزاب:
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا.
••• وابستگی به
دنیا سبب گریختن منافقان از غزوه احزاب:
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا.
••• علاقه منافقان به ترک صحنه
جهاد و رفتن میان
بادیه نشینان، در صورت تکرار
هجوم احزاب متحد:
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ...
••• پیمان شکنی منافقان در جنگ احزاب با گریختن و ترک صحنه جهاد:
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ ....
••• عدم پایبندی منافقان به
مقتضای عهد پیشین خود (فرار نکردن از
جهاد) در جریان جنگ احزاب، مورد حساب رسی خداوند:
وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا..
•••
تعهد پیشین منافقان حاضر در غزوه احزاب به نگریختن از میدان جنگ:
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ...وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا.
مرجع ضمیر در «کانوا» گروهی از منافقان هستند.
••• ترس منافقان مدینه از کشته شدن و آسیب دیدن در صورت تکرار جنگ احزاب:
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ..
این که میفرماید: دوست داشتند در بیابانها باشند، نشانگر این است که نمیخواستند در مدینه باشند تا در جنگ به آنها آسیبی برسد یا کشته شوند.
•••
وحشت شدید منافقان هنگام شنیدن خبر وقوع جنگ احزاب:
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَإِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ ....
مقصود از «الخوف» به قرینه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ است که برای منافقان بسیار ترس آور بود.
استبعاد منافقان از شکست احزاب
کافر در
غزوه خندق:
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ ....
طعنههای گزنده منافقان به مسلمانان پس از برطرف شدن ترس از جنگ احزاب:
.. فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ...
«سلق» مصدر «سلقوا» به معنای مغلوب کردن و به
زمین زدن چیزی با
قهر و
غلبه، و «حداد» جمع «حدید» به معنای تیز و
برنده است.
راحت طلبی منافقان در جریان جنگ احزاب:
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا.
جنگ اندک منافقان در صورت تکرار شرکت کردن در غزوه احزاب:
حْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ ....
علاقه
منافقان به دور بودن از صحنه
جهاد و کسب
خبر میان
مسلمانان در صورت بروز دوباره
جنگ احزاب:
حْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا.
علاقه مندی منافقان برای جذب
مسلمانان ضعیف الایمان به سوی خود در جریان جنگ احزاب:
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا
برداشت فوق بر این اساس است که مقصود از «القائلین»، منافقان و مراد از «اخوان» در «اخوانهم» مسلمانهایی باشند که در آیات پیش، از آنان به «الذین فی قلوبهم مرض» تعبیر شده است.
دعوت منافقان از مسلمانان به ترک
جهاد در غزوه احزاب:
إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا ....
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۲، ص۳۸۵، برگرفته از مقاله «منافقان در غزوه احزاب». فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۳۱، ص۲۱۲، برگرفته از مقاله «منافقان در غزوه احزاب».