• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مناظره امام هادی با یحیی بن اکثم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یحیی بن اکثم دانشمند‌ترین قاضی عصر مامون در بصره بود. وی پس از شهادت جواد الائمه ‌(علیه‌السّلام) ‌در مجلسی حضرت‌ هادی ‌(علیه‌السّلام) ‌را ملاقات کرد و سؤالات و غوامض لا ینحل خود را از آن حضرت پرسید. و در پایان اعتراف به عظمت علمی حضرت‌هادی ‌(علیه‌السّلام) ‌کرد.



یحیی بن اکثم دانشمند‌ترین قاضی عصر مامون در بصره بود. وی در احتجاج با امام هشتم ‌(علیه‌السّلام) ‌شکست خورد. همچنین در حضور مامون، در مناظره با امام جواد (علیه‌السّلام) نیز مغلوب گردید و هر دو یقین کردند که علم و سیادت از مختصات خاندان علوی است. گرچه یحیی بن اکثم متوجه شده بود که علم امام هرگز با علم بشر عادی قابل مقایسه نیست، لکن چون شکست‌های سابق او موجب خفّت و کسر شان او شده بود، همواره سعی می‌کرد تا روزی انتقام شکست‌های سابق خود را از امام بعد از حضرت جواد ‌(علیه‌السّلام) ‌بگیرد.
پس از شهادت جواد الائمه ‌(علیه‌السّلام) ‌در مجلسی حضرت‌ هادی ‌(علیه‌السّلام) ‌را ملاقات کرد و سؤالات و غوامض لا ینحل خود را بدین شرح از آن حضرت پرسید. (برخی از مورخین معتقدند که یحیی ابتدا این سؤالات را از موسی مبرقع فرزند بلاواسطه امام جواد (علیه‌السّلام) پرسید و چون موسی نتوانست پاسخ گوید به او گفت: برو از برادرت امام علی النقی (علیه‌السّلام) سؤال کن و جوابها را برای من بیاور؛ لکن در کتاب کافی و تهذیب باب «میراث الخنثی» آمده است که یحیی بن اکثم این سؤالات را مستقیماً از حضرت‌هادی (علیه‌السّلام) پرسید و امام دهم پاسخ را برای او نوشت. زیرا یحیی در بصره بود و حضرت‌هادی (علیه‌السّلام) در سامرا و موسی مبرقع هم د رسال ۲۴۴هـ.ق وفات کرده و یحیی نیز در سال ۲۴۲هـ.ق وفات کرده بود و مسافرت موسی مبرقع به بغداد پس از فوت یحیی بوده است.)


یحیی بن اکثم در مجلسی حضرت‌هادی ‌(علیه‌السّلام) ‌را ملاقات کرد و سؤالات و غوامض لا ینحل خود را بدین شرح از آن حضرت پرسید:

۲.۱ - عظمت آصف بن برخیا

سؤال اول: در مورد آیه شریفه: «وَ قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الکتابِ انا آتیکَ بِهِ قَبْلَ انْ یَرْتَدَّ الیکَ طَرْفُکَ» پرسید: «سلیمان تخت بلقیس را خواست و آصف بن برخیا ، تخت را پیش از آنکه سلیمان چشم بر هم زند حاضر کرد، چگونه سلیمان که پیغمبر بود، بر علوم آصف بن برخیا بی‌اطلاع بود و خود نتوانست تخت را حاضر کند؟»
حضرت پاسخ داد: «سلیمان پیغمبر در انجام این عمل خود قادر بود، لکن خواست عظمت آصف بن برخیا را بر مردم روشن سازد و خلیفه و جانشین پس از خود را که از نظر علمی افضلیت بر سایر مردم داشته معرفی کند. آصف بن برخیا خلیفه و جانشین سلیمان بوده وهر چه علم و دانش داشت از مکتب نبوّت سلیمان گرفته بود و این سنّت پیغمبران بوده که جانشینان خود را به علم و افضلیت معرفی کنند.

۲.۲ - سجده یعقوب بر یوسف

سؤال دوم: در آیه شریفة «وَ رَفَعَ ابَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرَّوا لَهُ سُجَّداً» مربوط به یعقوب نبی و رفتن او به کنعان نزد یوسف و شناختن فرزند و سجده کردن او با فرزندش برای یوسف است، «چرا یعقوب با اینکه پیغمبر بود به یوسف سجده کرد در حالی که سجده و خضوع و خشوع مخصوص پروردگار است؟»
حضرت پاسخ داد: «سجده یعقوب برای یوسف نبوده، بلکه به شکرانه ملاقات با فرزند گم‌کرده خود، ‌خدای آفریننده را سجده کرد چرا که پس از سالیان درازی چشم پدری که خبر مرگ فرزند را شنیده بود به دیدار او روشن شد واین سجده مانند سجده ملائکه برای آدم ‌(علیه‌السّلام) ‌است. ملائکه در حقیقت بر آدم سجده نکردند بلکه بمنظور اطاعت و شکرگزاری در برابر بزرگترین خلقت حق سجده نمودند.»

۲.۳ - خطاب آیه به شخص پیغمبر

سؤال سوم: در آیه شریفه «وَ اِنْ کُنْتَ فی شَکَّ ممّا انْزَلنْا اِلَیکَ فَاسْئَلِ الّذینَ یقْرَؤونَ الکتابَ؛ اگر در آنچه بر تو نازل کردیم شک داری پس بپرس از کسانی که می‌خوانند کتاب را.» مخاطب این آیه کیست؟ آیا مخاطب پیامبر است و او در مُنزَلتات آسمانی شک کرده بود یا مخاطب کس دیگری است؟ و از چه کسی باید سؤال کند؟»
حضرت پاسخ داد: «این آیه خطاب به شخص پیغمبر ‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ‌است؛ البته آن حضرت در هیچ یک از آیات قرآن شک و تردید نداشته است ولی چون برخی می‌گفتند: چرا خداوند کسی از فرشتگان را به عنوان پیامبر مبعوث نکرد؛ این آیه خطاب به پیغمبر و برای آنهاست که از کسانی که از کتب آسمانی اطلاع دارند بپرس و خواهی دانست که تمام پیغمبرانی که پیش از تو فرستادیم همه از نوع و جنس خود آن امت بودند و مانند مردم زندگی می‌کردند و در اجتماعیات شرکت داشتند و با مردم معاشرت داشتند و با وقوف بر کتب گذشته آسمانی این شک و تردید از دل سائلین بر طرف می‌شد.»

۲.۴ - دریاهای هفتگانه و کلمات الله

سؤال چهارم: در آیه شریفه: «وَ لَوْ انَّ ما فِی الارضِ مِنْ شَجَرَةٍ اقلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعةُ ابحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ» آن هفت دریا که اگر آب آنرا برای شرح کلمات خدا بکار برند خشک می‌شود در حالیکه هنوز کلمات و آثار او بیان نشده کدام است؟
حضرت پاسخ داد: «دریاهای هفتگانه عبارتند از:
۱. عین کبریت، «دریای کبریت»
۲. عین برهوت، «دریای مدیترانه»
۳. دریای طبریّه در فلسطین
۴. دریای حمئه و آن دریایی است که خاکش سیاه و آبش گرم است و مراد دریاچه «آلبرت» یا ویکتوریا است که زیر خط استوا واقع شده است.
۵. دریای «مارسیدان» یا «مارسودان» که در سودان حبشه است.
۶. دریای «افریقیه»
۷. دریای «سجرون»
و مراد از «کلمات الله» ما ائمه جانشینان پیغمبر خدا ‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ‌هستیم که فضایل ما تمام نشدنی است.»

۲.۵ - شجره گندم

سؤال پنجم: در آیه شریفه «و فیها ما تَشْتَهیهِ الانْفُسُ وَ تَلَذُّ الاعْیُنُ» اگر در بهشت هر چه خوردنی و هر چه دیدنی است برای لذت است، چرا در آنجا خداوند آدم را از شجره گندم نهی و به جرم آن معاقب گردانید و او را از بهشت رانده و به دنیا فرستاد؟
حضرت پاسخ داد: «چون خداوند متعال با آدم ‌(علیه‌السّلام) ‌پیمان بست که پیرامون حسد نگردد و نزدیک شجره گندم نرود ولی چون آدم تحت تاثیر حوّا قرار گرفت و از گندم خورد، بجرم عدم اطاعت از فرمان خدا از بهشت رانده شد و امّا منظور از لذت نفس و التذاذ چشم، خوردن و خفتن و دفع کردن (به مستراح رفتن) مانند دنیا نیست بلکه مراد، لذت معنوی و روحانی است.»

۲.۶ - رد تزویج ذکور

سؤال ششم: در آیه شریفه «او یُرَوِّجُهُمْ ذُکراناً وَ اناثاً» ترویج مرد به مرد جایز دانسته شده و اگر چنین است چرا قوم لوط را به سبب همین عمل تشنیع مورد عقاب و عتاب سخت خدا واقع شده است؟»
حضرت در پاسخ فرمود: تمام این آیه چنین است.«لِلّهِ مُلْکُ السَّمواتِ و الارضِ.یَخْلُقُ ما یَشاءُ، وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ اناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکورَ اوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً و اناثاً وَ یجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقیماً، انَّه علیمٌ قدیرٌ؛ آسمان و زمین از آن پروردگار است، اوست که به هر که بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد خلق می‌کند، به هر که بخواهد دختر می‌دهد و به هر که اراده کند پسر عنایت می‌فرماید تا با یکدیگر ازدواج کنند و در تزویج هر که او را خواست عقیم و نازا و یا ولود و کثیر الاولاد می‌سازد.» لکن نابخردان برخی از آیات را سر و ته می‌خوانند و مردم را به انحراف می‌کشانند.

۲.۷ - شهادت قابله

سؤال هفتم: در آیه شریفه: «وَ اَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُم»«در چه صورتی شهادت یک زن به تنهایی پذیرفته می‌شود، در حالیکه از شرایط شهادت رجولیت، عدالت است؟»
حضرت در پاسخ فرمود: «یگانه زنی که شهادت او به تنهایی پذیرفته می‌گردد، همانا شخص قابله است که در امور زنانگی شهادت او مورد قبول است، آنهم با شرط تراضی طرفین، ولی در صورت عدم رضایت، باید دو زن شهادت دهند و اگر آنهم کفایت نکند باید طبقه‌ای از زنان شهادت دهند.»

۲.۸ - تعیین جنسیت در خنثی

سؤال هشتم: در فرمایش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب ‌(علیه‌السّلام) ‌که فرمود: «خنثی، اگر از مجرای رجولیت بول کرد، در بردن ارث، ملحق به مردان می‌شود و اگر از مجرای زنانه بول کرد در بردن ارث به زنان ملحق خواهد شد» از آنجا که شهادت این مطلب از خودش مسموع نیست، آیا تشخیص اینکار با مرد خواهد بود یا زن؟ اگر مرد باشد و بر آلت زنانه او نگاه کنید یا زن باشد و بر آلت مردانه او نظر افکند عمل حرام انجام داده، با این حال راه تشخیص چیست؟
حضرت پاسخ داد: «باید تنی چند از عدول امت در آینه‌ای که مقابل او گذاشته می‌شود نظر افکنده و مجرای بول او را تشخیص دهند تا مرد و زن بودن خنثی معین شود.»

۲.۹ - گوسفند موطوئه

سؤال نهم: از گوسفند موطوئه و مشتبه (مولف: اگر مردی به گوسفندی دخول کند آن گوسفند را موطوئه نامند، حال اگر بدانیم که مثلاً یکی از ده گوسفند ما موطوئه است ولی عین آن گوسفند موطوئه برای ما مشخص نیست امر بر ما «مشتبه» شده است.) سؤال کرد که «تکلیف ما با آن چیست؟»
حضرت فرمود: «اگر گوسفند موطوئه شناخته شود او را ذبح کنند و در آتش‌ اندازند و اگر راهی برای تشخیص آن پیدا نکردند می‌توانند با قید قرعه گوسفند مشتبه را از گله خارج نمایند، آنگاه ذبح کرده و در آتش بسوزانند تا سایر گوسفندان از آسیب سوختن مصون مانند.»

۲.۱۰ - فلسفه جهر و اخفات

سؤال دهم: «علت آشکارا خواندن قرائت در فریضه صبح و آهسته خواندن آن در نماز ظهر و عصر چیست با اینکه هر دو جزء صلوة یومیّه هستند؟»
حضرت جواب داد: «از آنجا که موقع نماز صبح هوا تاریک است و کسی نمازگزار را نمی‌بیند حکم شد که بلند بخواند و نماز ظهرین را که همه می‌بینند آهسته خواندن آن ارجح است.»

۲.۱۱ - قول پیغمبر دروغ نیست

سؤال یازدهم: «چرا امیرالمؤمنین علی ‌(علیه‌السّلام) ‌قاتل زبیر را به آتش جهنم بشارت داد و چرا در جنگ جمل خود آن حضرت او را به قتل نرسانید با آنکه خلیفه وقت و امام مقتدر بود؟»
حضرت در پاسخ فرمود: «چون رسول خدا ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ‌فرمود: قاتل « صفیّه » (یعنی زبیر) در جنگ نهروان خروج خواهد کرد و کشته خواهد شد و لذا علی ‌علیه‌السّلام ‌او را در جنگ بصره (جمل) آزاد گذاشت، زیرا یقین داشت که او جزء خوارج نهروان به قتل خواهد رسید و قول پیغمبر ‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ‌دروغ نیست.»

۲.۱۲ - بودن حکم بر اساس مصلحت

سؤال دوازدهم: ‌«امیرالمؤمنین ‌(علیه‌السّلام) ‌در جنگ صفین فرمان داد شامیان را در هر حال باشند سالم یا مجروح، پیاده یا سواره، مسلّح یا بدون سلاح، هر که را هر کجا یافتند از دم تیغ بگذارنند در صورتیکه در جنگ جمل چنین فرمان نداد بلکه فرمود: فقط جنگ‌جویان را دنبال کنید. این تفاوت حکم برای چیست؟»
حضرت فرمود: «هر فرمانی در جای خود بجاست و هر حکمی در قضیّه مخصوصی پسندیده است که جای دیگر ناپسند است و اگر عناد و لجاج و خصومت شامیان را با مردم خوارج در نظر بگیریم و اوضاع و احوال جنگ را از زمان و مکان و مصالح روزگار بنگریم، حکم بر اساس مصلحت بوده است.»

۲.۱۳ - اقرار به لواط

سؤال سیزدهم: «مردی که به لواط اقرار کند آیا حدّی بر او هست یا خیر؟»
حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر اقرار او به لواط با بیّنه و شاهد تایید نشود، امام می‌تواند او را مجازات نکند بدلیل آیه شریفه «هذا عَطاؤُنا، فَامْنُنْ اوْ امسِکْ»


در اینجا مسائل یحیی بن اکثم خاتمه یافت و بجواب آنها نائل شد و اعتراف به عظمت علمی حضرت‌هادی ‌(علیه‌السّلام) ‌کرد.


۱. نمل/سوره۲۷، آیه۴۰.    
۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.    
۳. یونس/سوره۱۰، آیه۹۴.    
۴. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.    
۵. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۶. شوری/سوره۴۲، آیه۵۰.    
۷. طلاق/سوره۶۵، آیه۲.    
۸. صاد/سوره۳۸، آیه۳۹.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مناظره امام هادی با یحیی بن اکثم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۲۸.    






جعبه ابزار