• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقام صبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صبر ، از مقامات عرفانی، به معنای شکیبایی و بردباری برای خدا است.



صبر در لغت به معنای حبس است، یعنی نگه‌داشتن و بازداشتن از چیزی
[۱] ابن‌ منظور، لسان العرب، ج۷، ص۲۷۵.
و برخی آن را به شکیبایی و خودداری از شکایت نیز معنا کرده‌اند
[۳] اسماعیل ابن ‌حمّاد الجوهری، الصحاح اللغه، ص۵۷۸،چاپ خلیل مأمون شیحا، ‌ بیروت ۱۴۲۸/ ۲۰۰۷.
[۴] ابوجعفر احمد بن علی ‌بن محمدالمقری بیهقی، تاج‌المصادر، ج۱، ص۱۲۳، ج۱، چاپ هدی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ش.
صبر از نظر لغوی (با قدری تفاوت) به واژۀ حلم نزدیک است.
[۵] ابن‌ منظور، لسان العرب،ج۷،ص۲۷۵.



عرفا، با استناد به آیات و روایات، تعاریف گوناگونی از صبر کرده‌اند، از جمله: نگه‌داشتن نفس از شکایت به غیر خدا
[۶] محیی‌الدین ابن ‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۲۰۶، بیروت، (بی‌تا).
[۷] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین، ص۱۹۵،چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ .
و بازداشتن نفس از مکروهات و مناهی .
[۸] عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)،ج۵، ص۲۷۷، چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
[۹] عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۳، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
برخی از عرفا
[۱۱] ابوبکر محمد کلابادی، کتاب التعرف، ج۱، ص۹۴، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۲] اسماعیل ابن‌ محمد مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۲۸، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۵ش.
[۱۳] عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف، ص۴۹۱،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
صبر را انتظار گشایش کار از خدا دانسته‌اند. در مقابل، برخی دیگر
[۱۴] عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۹۱ ،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۱۵] عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۳۸۲، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
صبر را «صبر بر صبر» دانسته‌اند نه انتظار گشایش، یعنی در بلا صابر بودن و بلا را ندیدن و در صبر صابر بودن و صبر را ندیدن.
[۱۶] اسماعیل ابن ‌محمد مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۲۸، چاپ محمد روشن، ج۳، تهران ۱۳۶۵ش.


۲.۱ - اساس صبر

با توجه به این معانی، دو مؤلفۀ مهم اساس صبر را تشکیل می‌دهد: حبس نفس و ترک شکایت ؛ اما عرفا غالباً شکایت نزد خدا بردن را منافی صبر ندانسته‌اند. ابن‌ عربی
[۱۷] اسماعیل ابن‌ محمد مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۲۸، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۵ش.
و عبدالرزاق کاشانی
[۱۸] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین،ص۱۹۵ چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ .
صبر را ترک شکایت به غیر خدا دانسته‌اند. دیگرانی نیزدو آیه را شاهدی بر این تلقی به شمار آورده‌اند: آیۀ ۸۶ سورۀ یوسف (قال انّما أشکوا بَثّی و حُزْنی الی الله...، من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا می‌برم...) وآیۀ ۸۳ سورۀ انبیاء (و أیّوبَ اذ نادی رَبَّهُ أنّی مَسَّنیَ الضُّرُ...، ‌ و ایوب هنگامی که پروردگارش را ندا داد که به من آسیبی رسیده‌است) .
[۱۹] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین، ص۱۹۶،چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳.


۲.۲ - دیدگاه غزالی

غزالی ،
[۲۱] ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۴۸-۲۵۴۹، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
در تحلیل خود از مفهوم صبر، ابتدا در بیان تمایز انسان و حیوان ، از دو انگیزه (باعث) به نام‌های انگیزۀ دین و انگیزۀ هوی ( عقل و نفس) نام برده که به گفتۀ او همیشه بین آن‌ها، جنگ برپاست و میدان این کارزار نیز قلب است. صبر عبارت است از ثبات‌ انگیزۀ دین در برابر انگیزۀ شهوت . لذا، از نظر غزالی ترک کارهایی که به سوی آن‌ها تمایل داریم ثمره‌اش حالتی است که آن را صبر می‌نامند. وی صبر را ثمرۀ یقین و آن را ذو مراتب دانسته به‌طوری که هرچه یقین بیش‌تر باشد صبر بیش‌تر است.


در برخی منابع عرفانی اقسامی برای صبر ذکر شده‌است. در یک تقسیم‌بندی، برای صبر دو نوع ِ جسمانی و نفسانی قائل شده‌اند.
[۲۲] ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۵۴-۲۵۵۵، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۲۳] احمد ابن ‌عبدالرحمن ابن ‌قدامه مقدسی، مختصر منهاج‌القاصدین، ج۱، ص۲۵۵، چاپ عبدالله الیثی الانصاری، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۳۷۷ش.

صبر جسمانی تحمل رنج‌های بدنی و بیماری است.
صبر نفسانی خودداری از کارهایی است که نفس به انجام دادن آن‌ها تمایل دارد که براساس نوع عمل ، عفت ، صبر، ضبط نفس ، شجاعت ، حلم ، سعه صدر ، کتمان سرّ و زهد و قناعت نامیده می‌شوند.
در آیۀ ۱۷۷ سورۀ بقره (والصّابرینَ فی البَأساءِ والضَّراءِ و حِیَن البَأسِ، بردباران در پریشان حالی و درماندگی و بیماری و در هنگامۀ جنگ) به بخشی از این اقسام اشاره شده‌است.

۳.۱ - از دیدگاه آملی

آملی
[۲۴] محمود آملی، نفایس الفنون فی عرایس العیون، ج۲، ص۲۰-۲۱،تهران ۱۳۷۹ق.
کوشیده‌است از اقسام صبر که در آثار پیشینیان آمده‌است
[۲۵] عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۶ ،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸ .
[۲۶] ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۲۷] محیی‌الدین ابن‌ عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۲۰۷، بیروت، (بی‌تا).
شرحی روشن عرضه کند.
صبر فی‌الله، صبر بر انجام دادن فرایض یا بر بلا و مصیبت و فقر یا نعمت و عافیت است.
صبرلله، صبر بر دوام تصفیۀ نیت و اخلاص آن از شایبه‌های نفسانی است.
صبر علیالله، صبر بر دوام مراقبت و ذکر حق است. صبر عن الله – که برخی از عرفا
[۲۸] ابی‌نصر عبدالله ابن‌ علی سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۵۰، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
[۲۹] ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۳۰] عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف، ص۴۹۲،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
آن را سخت‌ترین صبر خوانده‌اند – صبر بر دوام محاضره و مکاشفه است.
و صبر مع‌الله، صبری است که عارف هنگام مشاهدۀ جمال حضرت حق ، از روی ادب و فروتنی ، دیده‌اش را به زیر می‌افکند.
در نظر سهروردی
[۳۱] عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۹۲،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
صبر عن الله خاص‌ترینِ مقام مشاهده‌است و آن وقتی است که حیای بنده و عظمت مقام خدا مانع از شهود حق می‌شود. لذا، صبر بر این حجاب بسیار سخت است.
[۳۲] عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۶، چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۳۳] عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه، ص۱۸۳،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۳۴] عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الغنیة لطالبی طریق الحق،ص۶۰۴، قاهره ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۳۵] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین،ص۱۹۶،چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳.



عرفا وجوه و مراتبی نیز برای صبر قائل شده‌اند. خواجه
[۳۶] عبدالله انصاری هروی، منازل‌السائرین، ص۳۸-۳۹،چاپ دبورکی، قاهره ۱۹۶۲.
مراتب صبر را، به ترتیب مقام، چنین دانسته‌است: صبر از معصیت ، صبر بر طاعت ، و صبر در بلا (مصیبت). اما مکی ،
[۳۷] ابی‌طالب مکی، ‌ قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۹۹،بیروت، (بی‌تا).
از قول قدمای صوفیه ، صبر از معصیت را برتر دانسته‌است. برخی
[۳۸] احمد ابن‌ عبدالرحمن ابن ‌قدامه مقدسی، مختصر منهاج‌القاصدین، ج۱، ص۲۵۷، چاپ عبدالله الیثی الانصاری، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۳۷۷ش.
با استناد به حدیثی از پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، به این درجات اشاره کرده‌اند. عموماً درتفاسیر عرفانی
[۴۰] عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)، ج۱، ص۲۹۵،چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
، آیۀ ۲۰۰ سورۀ آل‌عمران (یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا...، ای کسانی که ایمان آورده‌اید صبر کنید و دیگران را به صبر فراخوانید و مرزها را نگهبانی کنید) شاهدی بر درجات صبر آورده شده‌است. بر این اساس، به ترتیب، صبر، مصابره و مرابطه از درجات صبر هستند و گفته شده که صبر فروتر از مصابره و مصابره فروتر از مرابطه‌است
[۴۲] عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه، ص۱۸۵،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
. بروسوی در تفسیر این آیه، از مراتبِ تصبّر ، ‌ مصابره و اصطبار نام برده‌است. خواجه عبدالله انصاری
[۴۴] عبدالله انصاری هروی، منازل‌السائرین،ص۳۸-۳۹،چاپ دبورکی، قاهره ۱۹۶۲.
«اصبروا» را صبر بر بلا، «صابروا» را صبر از معصیت و «رابطوا» را صبر بر طاعت دانسته‌است. قشیری
[۴۵] عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۵-،۸۶ چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
از قول برخی عرفا، «اصبروا» را صبر نفس بر طاعت، «صابروا» را صبر قلب بر بلا، و «رابطوا» را شوق روح به اتصال با معبود دانسته‌است.


امام خمینی مراتب صبر را به صبر عامه، صبر متوسطان و صبر اهل سلوک تقسیم می‌کند. ایشان اقسام سه‌گانه صبر (صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت) را جزو مراتب و مقامات متوسطان دانسته، معتقد است کسانی که در ظاهر بر مصیبت‌ها و بلاها صبر می‌کنند و در باطن آن را مکروه می‌دانند، از معرفت کمتری برخوردارند.
امام‌ خمینی در بیان درجات صبر متوسطان، هم معتقد است صبر بر بلیات و مصیبت‌ها، طبق بعضی روایات دارای سیصد درجه ثواب است که فاصله هر درجه با درجه دیگر، مانند فاصله آسمان و زمین است؛ اما صبر بر طاعت که در درجات بالاتری نصیب انسان می‌کند، هنگامی است که دامنه اطاعت وسیع‌تر گشته، شخص به حقایق و اسرار توحید رسیده باشد و در این صورت، به جنات و نعیم الهی توجهی نداشته باشد، اما صبر بر گناه هنگامی است که انسان در جهاد با نفس، بر لشکریان ابلیس چیره شود، این مهم‌ترین صبر برای سالک است.
امام‌ خمینی با استناد به روایاتی، معتقد است این صبر نهصد درجه دارد و میان هر درجه تا درجه دیگر، فاصله‌ای مانند عمق زمین تا منتهای عرش است. همچنین ایشان به ‌مراتب شش‌گانه صبر که در کلام بعضی از عارفان آمده‌ است اشاره می‌کند که عبارت‌اند از:
۱- صبر لله: این مقام از مقامات نازله سالکان می‌باشد و تا سالک از انانیت نفس خارج نشود و سفر الی ‌الله را شروع نکند، صبرش در این مقام، صبر لله نخواهد بود.
۲- صبر بالله: امام‌ خمینی با استناد به روایتی معتقد است سالک در این مقام، چشم و گوش و دست خداوند می‌گردد.
۳- صبر علیالله: این صبر ویژه کسانی است که در صبر بالله ثابت‌قدم‌اند، پس وقتی سالک خود را از تمامی تصرفات عاری بداند و تمام واردات را از حق بیند و در این‌ حال تمام بلیات و مصیبت‌ها را جلوه اسماء و صفات می‌داند و بر خدا و شئون اسمائی او صبر می‌کند.
۴- صبر فی الله.
۵- صبر مع الله.
۶- صبر عن الله: که همان صبر شیفتگان و محبوبان جمال حق که پس ‌از ارجاع آنان به مملکت خود (مقام بقاء) ناچار باید بر فراق حق‌تعالی صبر کنند.
[۵۱] [خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۶۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



بر این اساس، عرفا برای صابران مراتبی قائل شده‌اند. اکثر عرفا
[۵۲] عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۵،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۵۳] عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الغنیة لطالبی طریق الحق،ص۶۰۴، قاهره ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۵۴] عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۹۳ ،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
به متصبّر، صابر و صبّار اشاره کرده‌اند. تصبّر کمترین درجه از صبر را داراست و متصبّر کسی است که صبر او با تکلف همراه است و خود را در صبر بر زشتی‌ها به رنج می‌اندازد
[۵۵] عبدالرحمن‌ ابن‌سلمی، حقایق‌التفسیر، ج۱،ص۸۹،چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
[۵۶] عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)، ج۵، ص۱۰۵، چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
. برخی گفته‌اند که متصبّر در مقام صبر فی‌الله است؛ گاه بر سختی‌ها صبر می‌کند و گاه جزع . صابر در مقام صبر فی‌الله و لله است و اگرچه شکایت نمی‌کند، چنین انتظاری از او می‌رود. صبّار کسی است که صبرش فی‌الله و لله و بالله است. چنین کسی اگر تمام بلایا در او جمع شود، هرگز جزع نمی‌کند
[۵۷] ابی‌نصر عبدالله ابن‌علی سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۵۰، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
[۵۸] عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف، ص۴۹۳،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۵۹] عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۶، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
بنابراین، مقام صابر بالاتر از متصبّر و مقام صبّار بالاتر از صابر است.


اغلب عرفا صبر را از مقامات دانسته‌اند. غزالی
[۶۰] ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۶۱] ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۴۷، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
صبر را مقامی از مقامات دین و مانند سایر مقامات، بر سه رکن معارف ، احوال و اعمال استوار دانسته‌است. سراج
[۶۲] ابی‌نصر عبدالله ابن ‌علی سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۴۹، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
و عزالدین کاشانی
[۶۳] عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۳، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
صبر را پس از مقام فقر آورده‌اند. مکی
[۶۴] ابی‌طالب مکی، ‌ قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۲۰۰، بیروت، (بی‌تا).
صبر را یکی از احوال مقام خوف و سهروردی
[۶۵] عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۸۰،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
آن را درون حقیقت توبه دانسته‌است. اما عبدالرزاق کاشانی
[۶۶] کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، ‌ لطایف الاعلام فی اشارات اهل الالهام،ص۳۵۲،چاپ مجید هادی‌زاده، تهران۱۳۷۹ش/ ۱۴۲۱.
صبر را جامع مقامات و اخلاق و اعمال و احوال خوانده‌است، زیرا تمام این‌ها از طریق صبر محقق می‌شوند.
صبر با پاره‌ای از مقامات عرفانی، مانند شکر و رضا و توکل ، مرتبط است.


برخی از عرفا، با استناد به روایتی از پیامبر اکرم، صبر و شکر را دو نیمه از ایمان دانسته‌اند
[۶۷] ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۶۸] ابی‌حامد محمد ابن ‌محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۵۴، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
[۶۹] عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الفتح الربانی و الفیض الرحمانی، ص۱۵۹،چاپ محمد سالم البواب، بیروت، ‌ (بی‌تا).
[۷۰] عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۳، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
غالباً شکر بر نعمت و صبر بر بلا است
[۷۱] ابی‌عبدالله الحارث ابن‌ اسد المحاسی، آداب‌النفوس،ص۷۰،چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴.
[۷۲] ابی‌طالب مکی، ‌ قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۹۴،بیروت، (بی‌تا).
[۷۳] عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الفتح الربانی و الفیض الرحمانی،ص۱۵۹،چاپ محمد سالم البواب، بیروت، ‌ (بی‌تا).
اما از نظر محاسبی
[۷۴] ابی‌عبدالله الحارث ابن ‌اسد المحاسی، آداب‌النفوس،ص۶۷،چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴.
، بالاترین شکر آن است که بنده هر بلایی را که بر او نازل می‌شود نعمت شمارد. در اینجا، شکر محتاج به صبر و صبر قائم به شکر است. برخی از عرفا نیز نهایت صبر را رضا دانسته‌اند
[۷۵] عبدالرحمن‌ ابن ‌سلمی، طبقات صوفیه،ص۵۹،چاپ جانسن پدرسن، لیدن‌۱۹۶۰.
[۷۶] عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)، ج۵، ص۱۰۵،چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
سلمی
[۷۷] عبدالرحمن‌ ابن‌ سلمی، حقایق‌التفسیر،ج۲، ص۳۵۰،چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
، از قول برخی عرفا، در تفسیر آیۀ ۵ سورۀ معارج (فاصبر صبراً جمیلاً)، صبری را که به رضا می‌انجامد، صبر جمیل نامیده‌است.


از آداب صبر این است که شخص در همان ابتدای مصیبت و ابتلا صبر پیشه کند و زبان و جوارح او نیز ساکن باشد. البته گریستن مجاز است، هرچند بهتر است جزع و بی‌تابی نکند. صبر نیکو صبری است که اثر مصیبت در چهرۀ فرد مصیبت‌دیده ظاهر نشود. از دیگر آداب صبر، استرجاع به هنگام وقوع مصیبت است، یعنی خواندن «انّا لله و انّااِلیه راجعون».
[۷۹] احمد ابن‌ عبدالرحمن ابن‌ قدامه مقدسی، مختصر منهاج‌القاصدین، ج۱، ص۲۵۸-۲۵۹، چاپ عبدالله الیثی الانصاری، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۳۷۷ش.
مولوی
[۸۰] جلال‌الدین محمد مولوی بلخی، مثنوی معنوی،بیت ۲۷۲۵، چاپ رینولد نیکلسون، تهران۱۳۸۶ش.
نیز صبر و خاموشی را جاذب رحمت الهی دانسته‌است.


(۱) قرآن کریم.
(۲) ابن‌منظور، لسان العرب.
(۳) محیی‌الدین ابن ‌عربی، الفتوحات المکیه، بیروت، (بی‌تا).
(۴) محمود آملی، نفایس الفنون فی عرایس العیون،تهران ۱۳۷۹ق.
(۵) عبدالله انصاری هروی، منازل‌السائرین، چاپ دبورکی، قاهره ۱۹۶۲.
(۶) اسماعیل حقی البروسوی، تفسیر روح‌البیان،بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۷) ابوجعفر احمد بن علی ‌بن محمدالمقری بیهقی، تاج‌المصادر،چاپ هدی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ش.
(۸) اسماعیل ابن‌ حمّاد الجوهری، الصحاح اللغه، چاپ خلیل مأمون شیحا، ‌ بیروت ۱۴۲۸/ ۲۰۰۷.
(۹) عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الغنیة لطالبی طریق الحق، قاهره ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
(۱۰) عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الفتح الربانی و الفیض الرحمانی، چاپ محمد سالم البواب، بیروت، ‌ (بی‌تا).
(۱۱) علی‌ ابن‌ محمدالشریف الجرجانی، التعریفات، چاپ گوستاو فلوگل، بیروت، ۱۹۸۵.
(۱۲) عبدالرحمن‌ ابن‌ سلمی، حقایق‌التفسیر، چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
(۱۳) عبدالرحمن‌ ابن‌ سلمی، طبقات صوفیه، چاپ جانسن پدرسن، لیدن‌۱۹۶۰.
(۱۴) ابی‌نصر عبدالله ابن‌ علی سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
(۱۵) عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف، بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۱۶) ابی‌حامد محمد ابن ‌محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
(۱۷) خلیل‌ بن احمد فراهیدی، العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۱۰.
(۱۸) عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)، چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
(۱۹) عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه، چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۲۰) کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳.
(۲۱) کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، ‌ لطایف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، چاپ مجید هادی‌زاده، تهران۱۳۷۹ش/ ۱۴۲۱.
(۲۲) عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
(۲۳) ابوبکر محمد کلابادی، کتاب التعرف، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۴) اسماعیل ابن‌ محمد مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۵ش.
(۲۵) احمد ابن‌ عبدالرحمن ابن‌ قدامه مقدسی، مختصر منهاج‌القاصدین، چاپ عبدالله الیثی الانصاری، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۳۷۷ش.
(۲۶) ابی‌طالب مکی، ‌ قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، بیروت، (بی‌تا).
(۲۷) ابی‌عبدالله الحارث ابن‌ اسد المحاسی، آداب‌النفوس، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴.
(۲۸) جلال‌الدین محمد مولوی بلخی، مثنوی معنوی، چاپ رینولد نیکلسون، تهران۱۳۸۶ش.


۱. ابن‌ منظور، لسان العرب، ج۷، ص۲۷۵.
۲. خلیل‌ بن احمد فراهیدی، العین، ج۷، ص۱۱۵، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۱۰.    
۳. اسماعیل ابن ‌حمّاد الجوهری، الصحاح اللغه، ص۵۷۸،چاپ خلیل مأمون شیحا، ‌ بیروت ۱۴۲۸/ ۲۰۰۷.
۴. ابوجعفر احمد بن علی ‌بن محمدالمقری بیهقی، تاج‌المصادر، ج۱، ص۱۲۳، ج۱، چاپ هدی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ش.
۵. ابن‌ منظور، لسان العرب،ج۷،ص۲۷۵.
۶. محیی‌الدین ابن ‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۲۰۶، بیروت، (بی‌تا).
۷. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین، ص۱۹۵،چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ .
۸. عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)،ج۵، ص۲۷۷، چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
۹. عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۳، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۰. اسماعیل حقی البروسوی، تفسیر روح‌البیان، ج۲، ص۱۱،بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.    
۱۱. ابوبکر محمد کلابادی، کتاب التعرف، ج۱، ص۹۴، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ش.
۱۲. اسماعیل ابن‌ محمد مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۲۸، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۵ش.
۱۳. عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف، ص۴۹۱،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۱۴. عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۹۱ ،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۱۵. عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۳۸۲، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
۱۶. اسماعیل ابن ‌محمد مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۲۸، چاپ محمد روشن، ج۳، تهران ۱۳۶۵ش.
۱۷. اسماعیل ابن‌ محمد مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۲۸، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۵ش.
۱۸. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین،ص۱۹۵ چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳ .
۱۹. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین، ص۱۹۶،چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳.
۲۰. علی‌ ابن‌ محمدالشریف الجرجانی، التعریفات، ص۱۳۶،چاپ گوستاو فلوگل، بیروت، ۱۹۸۵.    
۲۱. ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۴۸-۲۵۴۹، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۲۲. ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۵۴-۲۵۵۵، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۲۳. احمد ابن ‌عبدالرحمن ابن ‌قدامه مقدسی، مختصر منهاج‌القاصدین، ج۱، ص۲۵۵، چاپ عبدالله الیثی الانصاری، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۳۷۷ش.
۲۴. محمود آملی، نفایس الفنون فی عرایس العیون، ج۲، ص۲۰-۲۱،تهران ۱۳۷۹ق.
۲۵. عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۶ ،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸ .
۲۶. ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۲۷. محیی‌الدین ابن‌ عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۲۰۷، بیروت، (بی‌تا).
۲۸. ابی‌نصر عبدالله ابن‌ علی سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۵۰، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
۲۹. ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۳۰. عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف، ص۴۹۲،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۳۱. عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۹۲،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۳۲. عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۶، چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۳۳. عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه، ص۱۸۳،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۳۴. عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الغنیة لطالبی طریق الحق،ص۶۰۴، قاهره ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۳۵. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل‌السائرین،ص۱۹۶،چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش/ ۱۴۱۳.
۳۶. عبدالله انصاری هروی، منازل‌السائرین، ص۳۸-۳۹،چاپ دبورکی، قاهره ۱۹۶۲.
۳۷. ابی‌طالب مکی، ‌ قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۹۹،بیروت، (بی‌تا).
۳۸. احمد ابن‌ عبدالرحمن ابن ‌قدامه مقدسی، مختصر منهاج‌القاصدین، ج۱، ص۲۵۷، چاپ عبدالله الیثی الانصاری، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۳۷۷ش.
۳۹. اسماعیل حقی البروسوی، تفسیر روح‌البیان، ج۲،ص۱۱،بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.    
۴۰. عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)، ج۱، ص۲۹۵،چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
۴۱. اسماعیل حقی البروسوی، تفسیر روح‌البیان، ج۲،ص۱۵۷،بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.    
۴۲. عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه، ص۱۸۵،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۴۳. اسماعیل حقی البروسوی، تفسیر روح‌البیان، ج۲،ص۱۵۷، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.    
۴۴. عبدالله انصاری هروی، منازل‌السائرین،ص۳۸-۳۹،چاپ دبورکی، قاهره ۱۹۶۲.
۴۵. عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۵-،۸۶ چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۴۶. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۶۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۷. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۱۰-۴۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۴۸. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۱۳-۴۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۴۹. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۱۵-۴۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۵۰. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۵۱. [خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۶۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۵۲. عبدالکریم بن هوازن القشیری، رساله قشیریه،ص۱۸۵،چاپ معروف زریو و علی عبدالحمید بلطه‌چی، بیروت ‌۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۵۳. عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الغنیة لطالبی طریق الحق،ص۶۰۴، قاهره ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۵۴. عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۹۳ ،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۵۵. عبدالرحمن‌ ابن‌سلمی، حقایق‌التفسیر، ج۱،ص۸۹،چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
۵۶. عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)، ج۵، ص۱۰۵، چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
۵۷. ابی‌نصر عبدالله ابن‌علی سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۵۰، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
۵۸. عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف، ص۴۹۳،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۵۹. عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۶، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
۶۰. ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۶۱. ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۴۷، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۶۲. ابی‌نصر عبدالله ابن ‌علی سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۴۹، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
۶۳. عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۳، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
۶۴. ابی‌طالب مکی، ‌ قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۲۰۰، بیروت، (بی‌تا).
۶۵. عبدالقادر بن عبدالله السهروردی، عوارف المعارف،ص۴۸۰،بیروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۶۶. کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی، ‌ لطایف الاعلام فی اشارات اهل الالهام،ص۳۵۲،چاپ مجید هادی‌زاده، تهران۱۳۷۹ش/ ۱۴۲۱.
۶۷. ابی‌حامد محمد ابن‌ محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۸۰، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۶۸. ابی‌حامد محمد ابن ‌محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۲۵۵۴، چاپ محمد وهبی سلیمان و اسامه عموره، دمشق ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
۶۹. عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الفتح الربانی و الفیض الرحمانی، ص۱۵۹،چاپ محمد سالم البواب، بیروت، ‌ (بی‌تا).
۷۰. عزالدین محمود کاشانی، مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه، ج۱، ص۲۶۳، چاپ عفت کرباسی و محمدرضا برزگر خالقی، تهران ۱۳۸۲ش.
۷۱. ابی‌عبدالله الحارث ابن‌ اسد المحاسی، آداب‌النفوس،ص۷۰،چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴.
۷۲. ابی‌طالب مکی، ‌ قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۹۴،بیروت، (بی‌تا).
۷۳. عبدالقادر الجیلانی الحسنی، الفتح الربانی و الفیض الرحمانی،ص۱۵۹،چاپ محمد سالم البواب، بیروت، ‌ (بی‌تا).
۷۴. ابی‌عبدالله الحارث ابن ‌اسد المحاسی، آداب‌النفوس،ص۶۷،چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴.
۷۵. عبدالرحمن‌ ابن ‌سلمی، طبقات صوفیه،ص۵۹،چاپ جانسن پدرسن، لیدن‌۱۹۶۰.
۷۶. عبدالکریم بن هوازن القشیری، تفسیر القشیری (لطایف الاشارات)، ج۵، ص۱۰۵،چاپ سعید قطیفه، ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
۷۷. عبدالرحمن‌ ابن‌ سلمی، حقایق‌التفسیر،ج۲، ص۳۵۰،چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
۷۸. بقره/سوره۲، آیه۱۵۶.    
۷۹. احمد ابن‌ عبدالرحمن ابن‌ قدامه مقدسی، مختصر منهاج‌القاصدین، ج۱، ص۲۵۸-۲۵۹، چاپ عبدالله الیثی الانصاری، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۳۷۷ش.
۸۰. جلال‌الدین محمد مولوی بلخی، مثنوی معنوی،بیت ۲۷۲۵، چاپ رینولد نیکلسون، تهران۱۳۸۶ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «صبر»، جلد:۱۶ صفحه:۷۲۵۱.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار